روزنگار عدالت:علی قنبریان علویجه

حقوقی-اجتماعی-آموزشی-خبری

روزنگار عدالت:علی قنبریان علویجه

حقوقی-اجتماعی-آموزشی-خبری

شروعی دوباره


بشنو این نی چون شکایت می‌کند

از جداییها حکایت می‌کند

کز نیستان تا مرا ببریده‌اند

در نفیرم مرد و زن نالیده‌اند

سینه خواهم شرحه شرحه از فراق

تا بگویم شرح درد اشتیاق

هر کسی کو دور ماند از اصل خویش

باز جوید روزگار وصل خویش

من به هر جمعیتی نالان شدم

جفت بدحالان و خوش‌حالان شدم

هرکسی از ظن خود شد یار من

از درون من نجست اسرار من

سر من از نالهٔ من دور نیست

لیک چشم و گوش را آن نور نیست

تن ز جان و جان ز تن مستور نیست

لیک کس را دید جان دستور نیست

آتشست این بانگ نای و نیست باد

هر که این آتش ندارد نیست باد

آتش عشقست کاندر نی فتاد

جوشش عشقست کاندر می فتاد

نی حریف هرکه از یاری برید

پرده‌هااش پرده‌های ما درید

همچو نی زهری و تریاقی کی دید

همچو نی دمساز و مشتاقی کی دید

نی حدیث راه پر خون می‌کند

قصه‌های عشق مجنون می‌کند

محرم این هوش جز بیهوش نیست

مر زبان را مشتری جز گوش نیست

در غم ما روزها بیگاه شد

روزها با سوزها همراه شد

روزها گر رفت گو رو باک نیست

تو بمان ای آنک چون تو پاک نیست

هر که جز ماهی ز آبش سیر شد

هرکه بی روزیست روزش دیر شد

در نیابد حال پخته هیچ خام

پس سخن کوتاه باید والسلام

بند بگسل باش آزاد ای پسر

چند باشی بند سیم و بند زر

گر بریزی بحر را در کوزه‌ای

چند گنجد قسمت یک روزه‌ای

کوزهٔ چشم حریصان پر نشد

تا صدف قانع نشد پر در نشد

هر که را جامه ز عشقی چاک شد

او ز حرص و عیب کلی پاک شد

شاد باش ای عشق خوش سودای ما

ای طبیب جمله علتهای ما

ای دوای نخوت و ناموس ما

ای تو افلاطون و جالینوس ما

جسم خاک از عشق بر افلاک شد

کوه در رقص آمد و چالاک شد

عشق جان طور آمد عاشقا

طور مست و خر موسی صاعقا

با لب دمساز خود گر جفتمی

همچو نی من گفتنیها گفتمی

هر که او از هم‌زبانی شد جدا

بی زبان شد گرچه دارد صد نوا

چونک گل رفت و گلستان درگذشت

نشنوی زان پس ز بلبل سر گذشت

جمله معشوقست و عاشق پرده‌ای

زنده معشوقست و عاشق مرده‌ای

چون نباشد عشق را پروای او

او چو مرغی ماند بی‌پر وای او

من چگونه هوش دارم پیش و پس

چون نباشد نور یارم پیش و پس

عشق خواهد کین سخن بیرون بود

آینه غماز نبود چون بود

آینت دانی چرا غماز نیست

زانک زنگار از رخش ممتاز نیست

متن کامل حقوق شهروندی با ارجاعات قانونی


بسم‌الله الرحمن الرحیم

مقدمه

حاکمیت مطلق بر جهان و انسان از آن خداست و هم او، انسان را بر سرنوشت اجتماعی خویش حاکم ساخته است. هیچ‌کس نمی‌تواند این حق الهی را از انسان سلب کند یا در خدمت منافع فرد یا گروهی خاص قرار دهد. ملت ایران این حق را از طریق اصول قانون اساسی اعمال کرده؛ و به‌موجب اصول 113 و 121، مسئولیت اجرا و پاسداری از قانون اساسی را بر عهده رئیس‌جمهور نهاده است. رئیس‌جمهور که در پیشگاه قرآن کریم و در برابر ملت ایران بر پشتیبانی از حق، گسترش عدالت و حمایت از آزادی و کرامت انسانی افراد و حقوق ملت در قانون اساسی به خداوند سوگند یادکرده است، «منشور حقوق شهروندی» را به‌مثابه برنامه و خط‌مشی دولت برای رعایت و پیشبرد حقوق اساسی ملت ایران اعلام می‌کند.

این منشور با هدف استیفا و ارتقای حقوق شهروندی و به‌منظور تدوین «برنامه و خط‌مشیدولت » ، موضوع اصل 134 قانون اساسی، تنظیم شده و شامل مجموعه‌ای از حقوق شهروندی است که یا در منابع نظام حقوقی ایران شناسایی‌شده‌اند و یا دولت برای شناسایی، ایجاد، تحقق و اجرای آن‌ها از طریق اصلاح و توسعه نظام حقوقی و تدوین و پیگیری تصویب لوایح قانونی یا هرگونه تدبیر یا اقدام قانونی لازم تلاش جدی و فراگیر خود را معمول خواهد داشت. برای دستیابی به این هدف همکاری سایر قوا و نهادها و مشارکت مردم، تشکل‌ها، اتحادیه‌های صنفی، سازمان‌های مردم‌نهاد و بخش خصوصی ضروری است.

مواد مختلف این منشور باید در هماهنگی و سازگاری با یکدیگر و در چارچوب نظام حقوقی موجود تفسیر و اجرا شود و نباید موجب کاهش حقوق شهروندان ایرانی و حقوق اتباع سایرکشورها که در قوانین و یا تعهدات بین‌المللی کشور شناسایی‌شده است، گردد.

الف- حق حیات، سلامت و کیفیت زندگی

ماده 1- شهروندان از حق حیات برخوردارند. این حق را نمی‌توان از آن‌ها سلب کرد مگر به‌موجب قانون.

ماده 2- شهروندان از حق زندگی شایسته و لوازم آن همچون آب بهداشتی، غذای مناسب، ارتقای سلامت، بهداشت محیط، درمان مناسب، دسترسی به دارو، تجهیزات، کالاها و خدمات پزشکی، درمانی و بهداشتی منطبق با معیارهای دانش روزو استانداردهای ملّی، شرایط محیط زیستی سالم و مطلوب برای ادامه زندگی برخوردارند.

ماده 3- حق زنان است که از برنامه‌ها و تسهیلات بهداشتی و درمانی مناسب و آموزش و مشاوره‌های مناسب برای تأمین سلامت جسمی و روانی در زندگی فردی، خانوادگی و اجتماعی در مراحل مختلف زندگی به‌خصوص دوران بارداری، زایمان، پس از زایمان و در شرایط بیماری، فقر یا معلولیت، برخوردار باشند.

ماده 4- حق کودکان است که صرف‌نظر از جنسیت به‌طور خاص از هرگونه تبعیض، آزار و بهره‌کشی مصون و از حمایت‌های اجتماعی متناسب ازجمله در حوزه سلامت، مراقبت در مقابل بیماری‌های روحی، روانی و جسمانی و خدمات بهداشتی و درمانی برخوردار باشند.

ماده 5- حقتوان‌خواهان (شهروندان دارای معلولیت) و سالمندان نیازمند است که از امکانات درمانی و توان‌بخشی برای بهبودی و یا توانمند شدن در جهت زندگی مستقل و مشارکت در جنبه‌های زندگی بهره‌مند شوند.

ماده 6- شهروندان حق دارند از محیط مساعد برای رشد فضایل اخلاقی و دینی و تعالی معنویبرخوردار شوند. دولت همه امکانات خود را برای تأمین شرایط لازم جهت بهره‌مندی از این حق به کار می‌گیرد و بامفاسد اخلاقیازجمله دروغ، ریا، تملق، نابردباری، بی‌تفاوتی، تنفر، بی‌اعتمادی، افراط‌گری ونفاق در جامعه مبارزه می‌کند.

ب- حق کرامت و برابری انسانی

ماده 7- شهروندان از کرامت انسانی و تمامیمزایایپیش‌بینی‌شده در قوانین و مقررات به نحو یکسان بهره‌مند هستند.

ماده 8- اعمال هرگونه تبعیضناروا به‌ویژه در دسترسی شهروندان به خدمات عمومی نظیر خدمات بهداشتی و فرصت‌های شغلی و آموزشی ممنوع است.دولت باید از هرگونه تصمیم و اقدام منجر به فاصله طبقاتی و تبعیضناروا و محرومیت از حقوق شهروندی، خودداریکند.

ماده 9- حیثیت و اعتبار شهروندان مصون از تعرض است. هیچ شخص، مقام یا رسانه‌ای به‌ویژه آن‌هایی که از بودجه و امکانات عمومی استفاده می‌کنند نباید با رفتار یا بیان اهانت‌آمیز نظیر هجو و افترا، حتی از طریق نقل‌قول، به اعتبار و حیثیت دیگران لطمه وارد کند.

ماده 10- توهین،تحقیر یا ایجاد تنفر نسبت به قومیت‌ها و پیروان ادیان و مذاهب و گروه‌های مختلف اجتماعی و سیاسی، ممنوع است.

ماده 11- زنان حق‌دارند در سیاست‌گذاری، قانون‌گذاری، مدیریت، اجرا و نظارت، مشارکت فعال و تأثیرگذار داشته و بر اساس موازین اسلامی از فرصت‌های اجتماعی برابر برخوردار شوند.

پ- حق آزادی و امنیت شهروندی

ماده 12- آزادی‌های فردی و عمومی شهروندان مصون از تعرض است. هیچ شهروندی را نمی‌توان از این آزادی‌ها محروم کرد. محدود کردن این آزادی‌ها تنها به قدر ضرورت و به موجب قانون، صورت می‌گیرد.

ماده 13- هر شهروندی حق دارد از امنیت جانی، مالی، حیثیتی، حقوقی، قضایی، شغلی، اجتماعی و نظایر آن برخوردار باشد. هیچ مقامی نباید به نام تأمین امنیت، حقوق و آزادی‌های مشروع شهروندان و حیثیت و کرامت آنان را مورد تعرض و تهدید قرار دهد. اقدامات غیرقانونی به نام تأمین امنیت عمومی به‌ویژه تعرض به حریم خصوصی مردم ممنوع است.

ماده 14- شهروندان حق دارند در صورت تعرض غیرقانونی به آزادی و امنیت خود، در حداقل زمان ممکن و با نهایت سهولت به مراجع و مأموران تأمین‌کننده امنیت عمومی، دسترسی داشته باشند. مراجع و مأموران مذکور باید بدون وقفه و تبعیض و متناسب با تعرض یا تهدیدی که متوجه شهروندان شده است و با رعایت قوانین خدمات خود را ارائه دهند.

ت- حق مشارکت در تعیین سرنوشت

ماده 15-شهروندان به شکل برابر از حق مشارکت در تعیین سرنوشت سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی خویش برخوردارند و می‌توانند این حق را از طریق همه‌پرسی یا انتخابات آزاد و منصفانهاعمال کنند.

ماده 16-شهروندان برای مشارکت و نظارت در فرآیند انتخابات، برخورداری از امکانات و امتیازات دولتی (ازجمله یارانه، تبلیغات رادیوئی، تلویزیونی و مانند این‌ها)، بهره‌مندی از کمک‌های مردمی و سایر روش‌های تأمین هزینه‌های انتخاباتی، شکایت و اعتراض به تخلفات انتخاباتی نزد مقامات صلاحیت‌دار، از حقوق برابر برخوردارند.

ماده 17- تصمیمات،اقدامات یا اظهارات مقامات و مسئولان دولتی، عوامل اجرایی و نظارتیو مأمورین نظامی، انتظامی و امنیتی پیشاز انتخابات، در جریانبررسیشرایطنامزدهایانتخاباتی و پس از انتخاباتباید کاملاً شفاف، بی‌طرفانهوقانونمندباشد به‌گونه‌ایکهحتی شائبه تقلب یا تخلف،یا حمایت ازنامزد یا نامزدهای خاص بهوجود نیاید.

ماده 18-صداوسیما و همه رسانه‌هایی که از بودجه یا اموال عمومی استفاده می‌کنند، باید بی‌طرفی کامل را در مراحل مختلف انتخابات رعایتکنند تا شائبه حمایت از نامزد یا نامزدهای خاص به وجود نیاید.

ث- حق اداره شایسته و حسن تدبیر

ماده 19-شهروندان از حق اداره شایسته امور کشور بر پایه‌ی قانون‌مداری، کارآمدی، پاسخگویی، شفافیت،عدالت و انصاف برخوردارند. رعایت این حق توسط همه مسئولین و کارکنان الزامی است.

ماده 20-حق شهروندان است کهامور اداری آن‌ها با رعایت قانون، بی‌طرفانه و به‌دوراز هرگونه منفعت‌جویی یا غرض‌ورزی شخصی، رابطه خویشاوندی، گرایش‌های سیاسی و پیش‌داوری، در زمان معین و متناسب رسیدگی و انجام شود.

ماده 21-حق شهروندان است که چنانچه تصمیمات نهادهای اداری و یا کارکنان را خلاف قوانین و مقررات بدانند، از طریق مراجعه به مراجع اداری و قضائی صالح، تقاضای احقاق حق کنند.

ماده 22-حق شهروندان است که از تصمیمات و اقدامات اداری که به‌نوعی حقوق و منافع مشروع آن‌ها را تحت تأثیر قرار می‌دهند، آگاه شوند.
ماده 23-مقامات و مأموران اداری باید در روابط خود با شهروندان پاسخگو و قابل‌دسترس باشند و چنانچه درخواستی را رد کنند باید حسب تقاضا،به‌صورت مکتوب پاسخ داده و حداکثر راهنمایی را در چارچوب صلاحیت‌های خود ارائه نمایند.

ماده 24- حق شهروندان است که ازدولتیبرخوردار باشند که متعهد به رعایت اخلاق حسنه، راست‌گویی، درستکاری، امانت‌داری، مشورت، حفظ بیت‌المال، رعایت حق‌الناس، توجه به وجدان و افکار عمومی، اعتدال و تدبیر و پرهیز از تندروی،شتاب‌زدگی، خودسری، فریبکاری، مخفی‌کاری و دست‌کاری در اطلاعاتو پذیرفتن مسئولیت تصمیمات و اقدامات خود، عذرخواهی از مردم در قبال خطاها، استقبال از نظرات مخالفین و منتقدین و نصب و عزل بر مبنای شایستگی و توانایی افراد باشد.

ج- حق آزادی اندیشه و بیان

ماده 25-شهروندان از حق آزادیاندیشه برخوردارند. تفتیشعقاید ممنوع است و هیچ‌کس را نمی‌توان به‌صرف داشتن عقیده‌ای مورد تعرض و مؤاخذه قرارداد.

ماده 26-هر شهروندی از حقآزادی بیان برخوردار است. این حق باید در چارچوب حدود مقرر در قانون اعمال شود. شهروندان حق دارند نظرات و اطلاعات راجع به موضوعات مختلف را با استفاده از وسایل ارتباطی، آزادانه جستجو، دریافت و منتشر کنند. دولت باید آزادی بیان را به‌طور خاص در عرصه‌های ارتباطات گروهی و اجتماعی و فضای مجازی ازجمله روزنامه، مجله، کتاب، سینما، رادیو، تلویزیون و شبکه‌های اجتماعی و مانند این‌ها طبق قوانینتضمین کند.

ماده 27-شهروندان حق دارند اندیشه، خلاقیت و احساسِ خود را از طرق مختلف آفرینش فکری، ادبی و هنری با رعایت قوانین و حقوق دیگران بیان کنند.

ماده 28-شهروندان از حق نقد، ابراز نارضایتی، دعوت به خیر، نصیحت در مورد عملکرد حکومت و نهادهای عمومی برخوردارند. دولت موظف به ترویج و گسترش فرهنگ انتقادپذیری، تحمل و مداراست.

ماده 29-دولت از آزادی، استقلال، تکثر و تنوع رسانه‌ها در چارچوب قانون حمایت می‌کند. هیچ مقامی حق ندارد برخلافموازینقانونیبرای انتشار یا عدم انتشار اطلاعات یا مطالب درصدد اعمال فشاربر مطبوعات و سایر رسانه‌ها برآید یا به سانسور یا کنترل نشریات و سایر رسانه‌ها مبادرت نماید.

چ- حق دسترسی به اطلاعات

ماده 30-حق شهروندان است که به اطلاعات عمومی موجود در مؤسسات عمومی و مؤسسات خصوصی ارائه‌دهنده خدمات عمومی دسترسی داشته باشند. همه دستگاه‌ها و نهادها موظف به انتشار مستمر اطلاعات غیر طبقه‌بندی‌شده و موردنیاز جامعه می‌باشند.

ماده 31-حق شهروندان است که به اطلاعات شخصی خود که توسط اشخاص و مؤسسات ارائه‌دهنده خدمات عمومی جمع‌آوری و نگهداری می‌شود دسترسی داشته باشند و در صورت مشاهده اشتباه، خواستار اصلاح این اطلاعات گردند. اطلاعات خصوصی مربوط به افراد را نمی‌توان در اختیار دیگران قرار داد، مگر به‌موجب قانون یا با رضایت خود افراد.

ماده 32-کودکان حق دارند به اطلاعات مناسب با سن خود دسترسی داشته باشند و نباید در معرض محتوای غیراخلاقی، خشونت‌آمیز یا هر نوع محتوایی قرار گیرند که موجب غلبه ترس یا بروز آسیب جسمی یا روانی شود.

ح- حق دسترسی به فضای مجازی

ماده 33-حق شهروندان است که آزادانه و بدون تبعیض از امکان دسترسی و برقراری ارتباط و کسب اطلاعات و دانش در فضای مجازی بهره‌مند شوند. این حق از جمله شامل احترام به تنوع فرهنگی، زبانی، سنت‌ها و باورهای مذهبی و مراعات موازین اخلاقی در فضای مجازی است. ایجاد هرگونه محدودیت (مانند فیلترینگ، پارازیت، کاهش سرعت یا قطعی شبکه) بدون مستند قانونیصریح ممنوع است.

ماده 34-حق شهروندان است که از مزایای دولتالکترونیکو تجارت الکترونیک، فرصت‌های آموزشی و توانمندسازی کاربران به صورت غیر تبعیض‌آمیز برخوردار شوند.

ماده 35- حق شهروندان است که از امنیت سایبری و فناوری‌های ارتباطی و اطلاع‌رسانی، حفاظت از داده‌های شخصی و حریم خصوصی برخوردار باشند.

خ- حق حریم خصوصی

ماده 36-حق هر شهروند است که حریم خصوصی او محترم شناخته شود. محل سکونت، اماکنو اشیاء خصوصی و وسایل نقلیه شخصی از تفتیش و بازرسی مصون است، مگر به حکم قانون.

ماده 37-تفتیش، گردآوری، پردازش، به‌کارگیری و افشای نامه‌ها اعم از الکترونیکی و غیر الکترونیکی، اطلاعات و داده‌های شخصی و نیز سایر مراسلات پستی و ارتباطات از راه دور نظیر ارتباطات تلفنی، نمابر، بی‌سیم و ارتباطات اینترنتی خصوصی و مانند این‌ها ممنوع است مگر به موجب قانون.

ماده 38-گردآوری و انتشار اطلاعات خصوصی شهروندانجز با رضایت آگاهانه یا به‌حکم قانون ممنوع است.

ماده 39-حق شهروندان است که از اطلاعات شخصی آن‌هاکه نزد دستگاه‌ها و اشخاص حقیقی و حقوقی است، حفاظت و حراست شود. در اختیار قرار دادن و افشای اطلاعات شخصی افراد ممنوع است و در صورت لزوم به درخواست نهادهای قضایی و اداری صالح منحصراً در اختیار آن‌ها قرار می‌گیرد. هیچ مقام و مسئولی حق ندارد بدون مجوز صریح قانونی، اطلاعات شخصی افراد را در اختیار دیگری قرار داده یا آن‌ها را افشا کند.

ماده 40-هرگونه بازرسی و تفتیش بدنی باید با رعایت قوانین، احترام لازم و با استفاده از روش‌ها و ابزار غیر اهانت‌آمیز و غیر آزاردهنده انجام شود.همچنین آزمایش‌ها و اقداماتپزشکی اجباری بدونمجوزقانونی ممنوع است.

ماده 41- کنترل‌هایصوتی و تصویری خلاف قانون در محیط‌هایکار، اماکن عمومی،فروشگاه‌ها و سایر محیط‌های ارائه خدمت به عموم، ممنوع است.

ماده 42-حق شهروندان است که حرمت و حریم خصوصی آن‌ها در رسانه‌ها و تریبون‌ها رعایت شود. در صورت نقض حرمت افراد و ایجاد ضرر مادییامعنوی، مرتکبین طبق مقررات قانونی مسئول و موظف به جبران خسارت می‌باشند.

د- حق تشکل، تجمع و راهپیمایی

ماده 43-شهروندان از حق تشکیل، عضویت و فعالیت در احزاب، جمعیت‌ها، انجمن‌های اجتماعی، فرهنگی، علمی، سیاسی و صنفی و سازمان‌های مردم‌نهاد، با رعایت قانون، برخوردارند. هیچ‌کس را نمی‌توان از شرکت در آن‌ها منع کرد یا به شرکت در یکی از آن‌ها مجبور ساخت. عضویت یا عدم عضویت نباید موجب سلب یا محدودیت حقوق شهروندی یا موجب تبعیض ناروا شود.

ماده 44-حق شهروندان است که در قالب اتحادیه‌ها، انجمن‌ها و نظام‌های صنفی در سیاست‌گذاری‌ها، تصمیم‌گیری‌ها و اجرای قانون مشارکت مؤثر داشته باشند.

ماده 45-فعالیت‌های مدنی در حوزه‌های حقوق شهروندی حق هر شهروند است. سازمان‌های مردم‌نهاد باید حق دسترسی به اطلاعات و دادگاه صالح را برای دادخواهی در مورد نقض حقوق شهروندی داشته باشند.

ماده 46-حق شهروندان است که آزادانه و با رعایت قانون نسبت به تشکیل اجتماعات و راهپیمایی‌ها و شرکت در آن‌ها اقدام کنند و از بی‌طرفی دستگاه‌هایمسئول و حفاظت از امنیت اجتماعات برخوردار شوند.

ذ-حق تابعیت، اقامت وآزادی رفت وآمد

ماده 47-حق مسلم هر فرد ایرانی است کهاز مزایای تابعیتایران بهره‌مند شودو کسی نمی‌تواند مانع استیفای این حق شود.

ماده 48-حق هر شهروند است کهآزادانه در داخل کشور رفت‌وآمد کند و از ایران خارج و یا به ایران وارد شود، مگر این‌که به‌موجب قانون این حق محدود شده باشد.

ماده 49-حق شهروندان است که در هر نقطه از سرزمینایران، اقامت و سکونت کنند. هیچ‌کس را نمی‌توان از محل اقامت خود تبعید کرد یا از اقامت در محل موردعلاقه‌اش ممنوع یا به اقامت در محلی مجبور ساخت مگر در مواردی که قانون مقرر می‌دارد.

ماده 50-اتباع ایرانیدر هر نقطه از جهان حق دارند از خدمات و حمایت‌های حقوقی، کنسولی و سیاسیدولت ایران بهره‌مند شوند.
ر- حق تشکیل و برخورداری از خانواده
ماده 51-حق شهروندان است که با رضایت کامل، آزادانه و بدون هیچ‌گونه اجباری نسبت به ازدواج و تشکیل خانواده، با رعایت قانون مربوط اقدام نمایند.

ماده 52-حق شهروندان است که از امکاناتآموزشی، مشاوره‌ای و پزشکی لازم در امر ازدواج بهره‌مند باشند.

ماده 53-حق شهروندان است که از تدابیر و حمایت‌های لازم برای تشکیل، تحکیم، تعالی و ایمن‌سازی خانواده، تسهیل ازدواج مبتنی بر ارزش‌ها و سنت‌های دینی و ملی برخوردار شوند.

ماده 54-حق همه شهروندان به‌ویژهزنان و کودکان است که از تعرض و خشونت گفتاری و رفتاری دیگران در تمام محیط های خانوادگی و اجتماعی مصون باشند و در صورت بروز هر نوع خشونت امکان دسترسی آسان به مکان های امن و نهادهای امدادی، درمانیو قضایی جهت احقاق حق خود را داشته باشند.

ماده 55- حقکودکان است که از والدین و سرپرستان صلاحیت‌دار بهره‌مند باشند. جدا کردن کودکان از والدین و سرپرستان قانونی آن‌ها، صرفاً بر اساس قانون خواهد بود.

ز- حق برخورداری از دادخواهی عادلانه

ماده 56-حق شهروندان است که به‌منظور دادخواهی آزادانه و با سهولت به مراجع صالح و بی‌طرف قضایی، انتظامی، اداری و نظارتی، دسترسی داشته باشند. هیچ‌کس را نمی‌توان از این حق محروم کرد.

ماده 57-اصل بر برائت است و هیچ‌کس مجرم شناخته نمی‌شود مگر این‌که اتهام او در دادگاه‌های صالح و با رعایت اصول دادرسی عادلانه ازجمله اصل قانونی بودن جرم و مجازات، استقلال و بیطرفی مرجع قضایی و قضات، حق دفاع، شخصی بودن مسئولیت جزایی، رسیدگی در مدت‌زمان معقول و بدون اطاله دادرسی و با حضور وکیل، اثبات شود. احکام باید مستدل و مستند به قوانین و اصول مربوط صادر شود.

ماده 58-حق شهروندان است کهاز بدو تا ختم فرایند دادرسی در مراجع قضایی، انتظامی و اداری به‌صورت آزادانه وکیل انتخاب نمایند. اگر افراد توانایی انتخاب وکیل در مراجع قضایی را نداشته باشند باید برای آن‌ها امکانات تعیین وکیل فراهم شود. در راستای استیفای خدشه‌ناپذیر حق دفاع، از استقلال حرفه‌ای وکلا حمایت خواهد شد.

ماده 59-اصل، برگزاری علنی محاکمات است و شهروندان حق دارند در صورت تمایل در جلسات رسیدگی حضور یابند. موارد استثناصرفاً به حکم قانون می‌باشد.

ماده 60-شهروندان (اعم از متهم، محکوم و قربانی جرم) از حق امنیت و حفظ مشخصات هویتی‌شان در برابر مراجع قضایی، انتظامی و اداری برخوردارند و نباید کمترین خدشه‌ای به شأن، حرمت و کرامت انسانی آن‌ها وارد شود. هرگونه رفتار غیرقانونی مانند شکنجه جسمی یا روانی، اجبار به ادای شهادت یا ارائه اطلاعات، رفتار توأم با تحقیر کلامی یا عملی، خشونت گفتاری یا فیزیکی و توهین به متهم یا محکوم، نقض حقوق شهروندی است و علاوه بر این‌که موجب پیگرد قانونی است، نتایج حاصل از این رفتارها نیز قابل استناد علیه افراد نیست.

ماده 61-محاکمه شهروندانی که با اتهامات سیاسی یا مطبوعاتی مواجه می‌باشند صرفاً در دادگاه‌های دادگستری، به‌صورت علنی و با حضور هیئت‌منصفه انجام می‌شود. انتخاب اعضای هیئت‌منصفه باید تجلی وجدان عمومی و برآیند افکار و نظرات گروه‌های اجتماعی مختلف باشد.

ماده 62-حق شهروندان است که از بازداشت خودسرانه و بازرسی فاقد مجوز مصون باشند. هرگونه تهدید، اعمال فشار و محدودیت بر خانواده و بستگان افراد در معرض اتهام و بازداشت ممنوع است.

ماده 63-حق شهروندان است که از تمامی حقوق دادخواهیخود ازجمله اطلاع از نوع و علت اتهام و مستندات قانونی آن و انتخاب وکیل آگاهی داشته باشند و از فرصت مناسب برای ارائه شکایت یا دفاعیات خود، ثبت دقیق مطالب ارائه‌شده در همه مراحل دادرسی، نگهداری در بازداشتگاه‌ها یا زندان‌های قانونی و اطلاع خانواده از بازداشت بهره‌مند شوند.

ماده 64-بازداشت‌شدگان، محکومان و زندانیان حق دارندکهاز حقوقشهروندی مربوط به خود از قبیلتغذیه مناسب، پوشاک، مراقبت‌های بهداشتی و درمانی، ارتباط و اطلاع از خانواده،‌خدمات آموزشی و فرهنگی، انجام عبادات و احکام دینی بهره‌مند باشند.

ماده 65-تجدیدنظرخواهی از احکام دادگاه‌های کیفری، حقوقی، اداری و مراجع شبه قضایی بر اساس معیارهای قانونی، حق شهروندان است.
ماده 66- حق همه بازداشت‌شدگان موقت و محکومان است که پس از پایان بازداشت یااجرایحکمبه زندگی شرافتمندانه خود بازگردند و از همه حقوق شهروندی به ویژه اشتغال به کار برخوردار شوند. محرومیتاجتماعی هر محکوم جز در موارد مصرح قانونیو در حدود و زمان تعیین شده ممنوع است.

ماده 67-دولت با همکاری سایر قوا و مراجع حاکمیتی برای ارتقای نظام حقوقی ایران و ایجاد الگوی کارآمد، با تأکید بر رعایت حقوق دادخواهی، اقدامات لازم را معمول خواهد داشت.

ژ- حق اقتصاد شفاف و رقابتی

ماده 68-شهروندان در حق دستیابی به فرصت‌های اقتصادی و امکانات و خدمات عمومی و دولتی برابرند. انعقاد قراردادها و پیمان‌های بخش عمومی و دولتی با بخش خصوصیو اعطای هر نوع مجوز در حوزه اقتصادی به شهروندان باید با رعایت قوانین و مقررات مربوط و رقابت منصفانه در دستیابی به فرصت‌ها و امکانات انجام شود.

ماده 69-حق شهروندان است که از فرایند وضع، تغییر و اجرای سیاست‌ها، قوانین و مقررات اقتصادی اطلاع داشته باشند و نظرات خود را به اطلاع مرجع تصویب‌کننده برسانند و با فاصله زمانی مناسب از اتخاذ تصمیمات متفاوت با سیاست‌ها و رویه‌های پیشین مطلع شوند تا بتوانند خود را برای وقوع تغییرات آماده کنند و پس از اتخاذ تصمیم و برای رعایت اصل شفافیت، شهروندان حق دارند با اطلاع‌رسانی عمومی از تصمیمات آگاهی یابند.

ماده 70-حق شهروندان است که به‌صورت برابر و با شفافیت کامل از اطلاعات اقتصادی و ازجمله اطلاعات مربوط به برگزاری مزایده‌ها و مناقصه‌ها مطلع شوند.

ماده 71-دولت فضای قانونمند، شفاف و رقابتی منصفانه را برای انجام انواع فعالیت‌های اقتصادی شهروندان و امنیت سرمایه‌گذاری آن‌ها تضمین می‌کند.

ماده 72-دولت به‌منظور تأمین حقوق اقتصادی شهروندان و به حداکثر رساندن مشارکت آحاد جامعه در فعالیت‌های اقتصادی، شرایط لازم در خصوص تأمین امنیت سرمایه‌گذاری، ساده‌سازی، صراحت و ثبات در تصمیمات اقتصادی، گسترش مناسبات و پیوندهای منطقه‌ای، ایجاد تمهیدات لازم را برای حضور فعالان اقتصادی ایران در بازارهای جهانی، حمایت از نوسازی و تجهیز بنگاه‌های تولیدی به دانش روز، تنظیم هدفمند صادرات و واردات، مقابله با جرائم سازمان‌یافته اقتصادی، پول‌شویی و قاچاق کالا و ارز فراهم می‌کند.

س- حق مسکن

ماده 73-حق شهروندان است که از مسکن ایمن و متناسب با نیاز خود و خانواده‌شان بهره‌مند شوند. دولت بر اساس نیاز و با رعایت اولویت و امکانات زمینهاستیفایاینحق را فراهممی‌نماید.

ماده 74-دولتبا اتخاذ تدابیر و وضع مقررات لازم، زمینه تأمین و بهبود وضعیت مسکن متناسب با ویژگی‌های بومی و ارزش‌های فرهنگی، اجرای مقررات ملی ساختمان و طرح‌های بهینه‌سازی مصرف انرژی را فراهم می‌نماید.

ش- حق مالکیت

ماده 75-حق مالکیت شخصی شهروندان محترم است. هیچ شخص یا مقامی نمی‌تواند مالکیت دیگری را سلب، یا اموال او را مصادره یا ضبط یا توقیف کند یا نسبت به حقوق مالی یا مالکیت او ممانعت، مزاحمت یا محدودیت ایجاد کند، مگر به‌موجب قانون.

ماده 76-انواع مالکیت‌های فکری از جمله مالکیت ادبی، هنری و صنعتی با رعایت قانون، محترم و مورد حمایت است و شهروندان حق دارند که در چهارچوب قانون از حمایت‌های لازم برای خلق و عرضه آثار هنری و انتفاع از حقوق مادی و معنوی ناشی از آن‌ها در داخل و خارج از کشور برخوردار شوند.

ص- حق اشتغال و کار شایسته

ماده 77-حق شهروندان است که آزادانه و بدون تبعیض و با رعایت قانون، شغلی را که به آن تمایل دارند انتخاب نمایند و به آن اشتغال داشته باشند. هیچ‌کس نمی‌تواند به دلایل قومیتی، مذهبی، جنسیتی و یا اختلاف‌نظر در گرایش‌های سیاسی و یااجتماعیاین حق را از شهروندان سلب کند.

ماده 78-شهروندان از حق فرصت برابر در دسترسی به مشاغل و انتخاب آزادانه حرفه موردنظر خود طبق موازین قانونی به‌گونه‌ای که قادر به تأمین معاش خود به‌صورت منصفانه و آبرومندانه باشند، برخوردارند. دولت شرایط مناسب را برای تحقق این حق تضمین و بر آن نظارت می‌نماید.
ماده 79-حق شهروندان است که از آموزش‌های لازم درباره مشاغل بهره‌مند شوند.

ماده 80-حق شهروندان است که از بهداشت محیطی و کاری سالم و ایمن و تدابیر ضروری برای پیشگیری از آسیب‌های جسمی و روحی در محیط‌های کار بهره‌مند باشند.

ماده 81-شهروندان از حیث نقض قوانین و مقررات کار، حق دادخواهی در برابر مراجع قانونی را دارند.

ماده 82-به‌کارگیری، ارتقا و اعطای امتیازات به کارکنان باید مبتنی بر تخصص، شایستگی و توانمندی‌های متناسب با شغل باشد و رویکردهای سلیقه‌ای، جناحی و تبعیض‌آمیز و استفاده از روش‌های ناقض حریم خصوصی در فرایند گزینش ممنوع است.

ماده 83-حق زنان است که از فرصت‌های شغلی مناسب وحقوق و مزایای برابر با مردان در قبال کار برابر، برخوردار شوند.

ماده 84-اشتغال اجباریکودکان به کار ممنوع است. موارد استثنا که در جهت منافع و مصالح آنان باشد صرفاً به حکم قانون مجاز می‌باشد.

ض- حق رفاه و تأمین اجتماعی

ماده 85-آرامش، شادابی و امید به آینده‌ای بهتر، خودسازی معنوی و توان‌افزایی اجتماعی، برخورداری از زندگی امن و آرام، داشتن فرصت و امکان برای همراهی بیشتر با خانواده، تفریح، ورزش وگردشگری حق هر شهروند است.

ماده 86- حقهر شهروند است که از رفاه عمومی و تأمیناجتماعی و خدمات امدادی بهره‌مند شود.

ماده 87-حق شهروندان است که در صورت بیکاری ناخواسته، طبق قانون از حقوق بیمه بیکاری برخوردار شوند.

ماده 88-حق شهروندانِ روستانشین و عشایراست که حسب مورد از حقوقی چون توسعه روستایی، بیمه و تأمین اجتماعی و ایمن‌سازی محیط زندگی بهره‌مند شوند.

ماده 89-حق همه شهروندان به ویژه زنان است که به امکانات ورزشی و آموزشی و تفریحات سالم، دسترسی داشته باشند و بتوانند با حفظ فرهنگ اسلامی – ایرانی در عرصه‌های ورزشی ملی و جهانی حضور یابند.

ماده 90-حق زنان است که از تغذیه سالم در دوران بارداری، زایمان سالم، مراقبت‌های بهداشتی پس از زایمان، مرخصی زایمان و درمان بیماری‌های شایع زنان بهره‌مند شوند.

ماده 91-حق شهروندان است که از محیط زندگی عاری از آسیب‌های فردی و اجتماعی از جمله مواد مخدر و روان‌گردان برخوردار باشند. گروه‌های آسیب‌پذیر و مددجویان از اقدامات مؤثر دولت درزمینه توانمندسازی، امید به زندگی و اعمال سیاست‌های تأمینی برخوردار می‌شوند.

ماده 92- حق جامعه ایثارگران و خانواده‌های معظم آنان است که به‌طور خاص از تمهیدات ضروری برای توانمندسازی فردی و جمعی برای حضور و مشارکت مؤثر در عرصه‌های مختلف فرهنگی، سیاسی و اجتماعی برخوردار شوند.

ماده 93-دولت از حقوق بیمه‌شدگان حمایت می‌کند و اینحمایت شامل تضمین فضای رقابتی، نظارت بر فعالیت بیمه گران و نهادهایبیمه‌ای، تنظیم روابط بیمه‌گر و بیمه‌گزار و بهبود سازوکارهایرسیدگی به دادخواهی بیمه‌شدگان و سایر ذی‌نفعان می‌باشد.

ماده 94-شهروندان حق دسترسی به کالاها و خدمات استاندارد را دارند به‌گونه‌ای که بهداشت یا سلامت آن‌ها را با مخاطره مواجه نکند.
ط- حق دسترسی و مشارکت فرهنگی

ماده 95-برخورداری از آثار و فواید توسعهفرهنگی و پیشرفت‌های علمی، مشارکت در حیاتفرهنگی و حمایت متوازن از جنبه‌های مختلف فرهنگ حق شهروندان است.

ماده 96-تنوع و تفاوت‌های فرهنگی مردم ایران به‌عنوان بخشی از میراث فرهنگی در چارچوب هویت ملی مورد احترام است.
ماده 97-شهروندان فارغ از تفاوت‌های قومی و مذهبی از حق ارتباطات بین فرهنگی برخوردارند.

ماده 98- دولت مکلف به حفظ و حراست از میراث تمدنی و فرهنگی و حفظ آثار، بناها و یادبودهای تاریخی صرف‌نظر از تعلق آن‌ها به گروه‌های مختلف فرهنگی است.
ماده 99-شهروندان حق‌دارند از امکانات لازم برای مشارکت در حیات فرهنگی خود و همراهی با دیگر شهروندان ازجمله در تأسیس تشکل‌ها، انجمن‌ها، برپایی آیین‌های دینی و قومی و آداب و رسوم فرهنگی با رعایت قوانین برخوردار باشند.

ماده 100-فعالان عرصه‌های هنری حق دارند در فضای غیرانحصاری آزادانه فعالیت کنند. دولت موظف است تدابیر لازم برای جلب مشارکت رقابتی بخش خصوصی در مراحل تولید و عرضه آثار هنری را فراهمکند.

ماده 101-شهروندان از حق یادگیری و استفاده و تدریس زبان و گویش محلی خود برخوردارند.

ماده 102- شهروندان در انتخاب نوع پوشش خود متناسب با عرف و فرهنگ اجتماعی و در چارچوب موازین قانونی آزاد هستند.

ماده 103- حق همه شهروندان به ویژهزنان است که ضمن برخورداری از مشارکت و حضور در فضاها و مراکز عمومی، تشکل‌ها و سازمان‌های اجتماعی، فرهنگی و هنری مخصوص خود را تشکیل دهند.

ظ- حق آموزش و پژوهش

ماده 104-شهروندان از حق آموزش برخوردارند. آموزش ابتدایی اجباری و رایگان است. دولت زمینه دسترسی به آموزش رایگان تا پایان دوره متوسطه را فراهم می‌سازد و وسایل تحصیلات عالی را تا سرحد نیاز و ضرورت کشور به‌طور رایگان گسترش می‌دهد. دولت آموزش پایه را برای افراد فاقد آموزش ابتدایی فراهم می‌آورد.

ماده 105-همه استادان و دانشجویان حق بهره‌مندی از مزایای آموزشی و پژوهشی ازجمله ارتقا را دارند. اعطای تسهیلات و حمایت‌های علمی ازجمله فرصت مطالعاتی، بورسیه و غیره صرفاً باید بر اساس توانمندی‌های علمی، شایستگی، فارغ از گرایش‌های جناحی و حزبی و مانند این‌ها باشد.

ماده 106-جوامع علمی، حوزوی و دانشگاهی از آزادی و استقلال علمی برخوردارند، استادان، طلاب و دانشجویان در اظهارنظر آزادند و آن‌ها را نمی‌توان به‌صرف داشتن یا ابراز عقیده در محیط‌های علمی مورد تعرض و موأخذه قرارداد یا از تدریس و تحصیل محروم کرد. اساتید و دانشجویانحق دارند نسبت به تأسیستشکل‌هایصنفی، سیاسی، اجتماعی، علمی و غیره و فعالیت در آن‌ها اقدام کنند.

ماده 107-دانشگاه باید مکانی امن برای استادان و دانشجویان باشد. مسئولان دانشگاه باید برای تضمین امنیت دانشجویان اهتمام جدی ورزند. رسیدگی به تخلفات انضباطی دانشجویان باید با رعایت حق دادخواهی، اصول دادرسی منصفانه و دسترسی به مراجع صالح مستقل و بی‌طرف و با رعایت حق دفاع و تجدیدنظرخواهی، در حداقل زمان و بدون تأخیر، مطابق با مقرراتانجام شود.

ماده 108-حق دانش‌آموزان است که از آموزش‌وپرورشی برخوردار باشند کهمنجر به شکوفایی شخصیت، استعدادها و توانائی‌هایذهنی و جسمی و احترامبهوالدینو حقوقدیگران، هویتفرهنگی، ارزش‌های دینی و ملی شود و آن‌ها را برایداشتنزندگی اخلاقی و مسئولانه توأم با تفاهم، مسالمت، مدارا و مروت، انصاف، نظم و انضباط، برابری و دوستیبینمردم و احترامبه محیط‌زیست و میراث فرهنگی آماده کند.

ماده 109-حق دانش آموزان است کهشخصیت و کرامت آنانمورداحترام قرار گیرد. نظرات کودکان درمسائل مربوطبه زندگی‌شان باید شنیده شود و موردتوجه قرار گیرد.

ماده 110-هیچ‌کس حق ندارد موجب شکل‌گیری تنفرهای قومی، مذهبی و سیاسی در ذهن کودکان شود یا خشونت نسبت به یک نژاد یا مذهب خاص را از طریق آموزش یا تربیت یا رسانه‌های جمعی در ذهن کودکان ایجاد کند.

ماده 111-توان‌خواهان باید به‌تناسب توانایی از فرصت و امکان تحصیل و کسب مهارت برخوردار باشند ومعلولیت نباید موجب محرومیت از حق تحصیل دانش و مهارت‌های شغلی شود.

ع- حق محیط‌زیست سالم و توسعه پایدار

ماده 112-حفاظت از محیط‌زیست -که نسل امروز و نسل‌های بعد باید در آن حیاتاجتماعی رو به رشدی داشته باشند - وظیفه‌ای همگانی است. از این‌رو فعالیت‌های اقتصادی و غیر آن‌که با آلودگی محیط‌زیست یا تخریب غیرقابل‌جبرانآن همراه باشد، ممنوع است. حفاظت، بهسازی و زیباسازی محیط‌زیست و گسترش فرهنگ حمایت از محیط‌زیست حق شهروندان است و دولت این حق را در برنامه‌ها، تصمیمات و اقدام‌های توسعه‌ای، اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی، دفاعی و امنیتی مدنظر قرار می‌دهد و با آلودگی و تخریب محیط‌زیست مقابله می‌کند.

ماده 113-هر شهروند حق بهره‌مندی از محیط‌زیست سالم، پاک و عاری از انواع آلودگی، ازجمله آلودگی هوا، آب و آلودگی‌های ناشی از امواج و تشعشعات مضر و آگاهی از میزان و تبعات آلاینده‌های محیط‌زیست را دارد. دستگاه‌های اجرایی برای کاهش آلاینده‌های زیست‌محیطی به‌ویژه در شهرهای بزرگ تدابیر لازم را اتخاذ می‌کنند.
ماده 114-هرگونه اقدام به‌منظور توسعه زیربنایی و صنعتی مانند احداث سدها و راه‌ها و صنایع استخراجی، پتروشیمی یا هسته‌ای و مانند آن باید پس از ارزیابی تأثیرات زیست‌محیطی انجام شود. اجرای طرح‌های توسعه‌ای منوط به رعایت دقیق ملاحظات زیست‌محیطی خواهد بود.

ماده 115-دولت با ایفای نقش بین‌المللی مؤثر از طریق همکاری‌های اقتصادی، تبادل اطلاعات، انتقال دانش فنی و مبادله فرهنگی برای تحقق توسعه پایدار همه‌جانبه و متوازن و رفع موانع بین‌المللی اقدام خواهد نمود. حق شهروندان است که از مزایا و منافع فن‌آوری‌های نو درکلیه زمینه‌ها از جمله بهداشتی، پزشکی، دارویی، غذایی، اقتصادی و تجاری بهره‌مند شوند.

غ- حق صلح، امنیت و اقتدار ملی

ماده 116-حقشهروندان است که از سیاست خارجی شفاف و صلح‌طلبانه در چارچوب منافع و امنیت ملی، برخوردار باشند. دولت با رعایت اصول عزت، حکمت و مصلحت، برقراری، حفظ و ارتقای روابط و مناسبات پایدار با کشورها و سازمان‌های بین‌المللی را دنبال می‌کند و با استفاده از ابزارهای دیپلماتیک و روش‌های خردمندانه برای ترویج و تقویت گفتمان صلح، صیانت از حقوق بشر و کرامت انسان‌ها، مبارزه با خشونت و افراطی‌گری و دفاع از حقوق مظلومان تلاش می‌کند.

ماده 117-دولت برای حمایت از حقوق ایرانیان خارج از کشور و بهبود وجهه بین‌المللی ایران، برنامه‌ریزی و اقدام خواهد نمود.
ماده 118-شهروندان حق دارند از امنیت، استقلال، وحدت، تمامیتارضی و اقتدار ملی برخوردار باشند.
ماده 119-دولت موظف است با برنامه‌ریزی‌های لازم و تخصیص منابع کافی در جهت بازدارندگیراهبردی و ارتقایتوانمندیدفاعیکشور اقدامات لازم به ویژهتجهیز و تقویتنیروهای مسلح را به عمل آورد.

ماده 120-شهروندان حق دارند از آموزش دفاعیلازم برخوردار باشند. دولت با برنامه‌ریزیو تخصیصامکانات لازم نسبت به تقویتبنیهدفاعیوبسیجعمومی اقدام می‌نماید.

سازوکار اجرا و نظارت بر حسن اجرای حقوق شهروندی

1. رئیس‌جمهور برای نظارت، هماهنگی و پیگیری اجرای مناسب تعهدات دولت در این منشور، دستیار ویژه‌ای را تعیین می‌نماید. پیشنهاد برنامه و خط‌مشی مربوط به اجرای کامل منشور حقوق شهروندی از جمله مسئولیت‌های دستیار ویژه است.

2. دستگاه‌های اجرایی تابع قوه مجریه موظف‌اند با هماهنگی دستیار ویژه در حدود صلاحیت‌های قانونی خود، با جلب مشارکت مردم، تشکل‌ها، سازمان‌های مردم‌نهاد و بخش خصوصی، ضمن جمع‌بندی و مدون سازی حقوق و آزادی‌های مندرج در قانون اساسی و قوانین عادی، در حوزه مسئولیت‌ها و اختیارات خود و شناسایی موارد نقض حقوق شهروندی، تدابیر و اقدامات قانونی لازم را برای تحقق این حقوق به‌ویژه از طریق تدوین و اجرای برنامه اصلاح و توسعه نظام حقوقی، آموزش، اطلاع‌رسانی و ظرفیت‌سازی و تقویت مفاهمه، گفتگو و تعامل در حوزه عمومی انجام دهند.

3. دستگاه‌های تابع قوه مجریه موظف‌اند برنامه اصلاح و توسعه نظام حقوقی مربوط به خود را ظرف مدت شش ماه از انتشار این منشور تهیه و در اختیار دستیار ویژه ریاست جمهوری قرار دهندو هرسال گزارش ادواری پیشرفت‌ها، چالش‌ها، موانع و راه‌حل‌های پیشنهادی برای ارتقاء و اجرای حقوق شهروندی را در حوزه مسئولیت خود ارائه و از طریق اصلاحات نهادی و ساختاری، برای تحقق حقوق شهروندی مندرج در این منشور اقدام کنند.

4. وزارتخانه‌های آموزش‌وپرورش، علوم، تحقیقات و فن‌آوری و بهداشت، درمان و آموزش پزشکی برای آشنایی هرچه بیشتر دانش آموزان و دانشجویان با آموزه‌های حقوق شهروندی، ترتیبات لازم را اتخاذ می‌نمایند.

5. رئیس‌جمهور هرسالهگزارش پیشرفت‌ها و راه‌کارهای رفع موانع تحقق حقوق شهروندی را به ملت ارائه و در صورت نیاز، منشور را روزآمد می‌کند.

حسن روحانی
رئیس‌جمهوری اسلامیایران
ارجاعات قانونی مواد منشور حقوق شهروندی
                                                                                   
                                                                                   
ماده 1- اصول بیست و دوم، سی و ششم و سی و هفتم قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران، قانون آیین دادرسی کیفری – مصوب 1392 – قانون مجازات اسلامی، مصوب 1392- قانون احترام به آزادی‌های مشروع و حفظ حقوق شهروندی – مصوب 1383.
ماده 2- بند 12 اصل سوم، اصل بیست و نهم، بند 2 اصل چهل و سوم، اصل پنجاهمقانون اساسی، سند چشم‌انداز جمهوری اسلامی ایران، قانون تشکیلات و وظایف وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکی – مصوب 1367 – قانون ساختار نظام جامع رفاه و تأمین اجتماعی – مصوب 1372، بند 7 سیاست‌های کلی اقتصاد مقاومتی – مصوب 1392.
ماده 3- اصول ده و بیست و یکم قانون اساسی، منشور حقوق و مسئولیت‌های زنان در نظام جمهوری اسلامی ایران – مصوب 1383 شورای عالی انقلاب فرهنگی – سیاست‌ها و راهبردهای ارتقای سلامت زنان – مصوب 1386 – شورای انقلاب فرهنگی.
ماده 4- اصل بیست و یکم قانون اساسی– قانون حمایت از کودکان و نوجوانان – مصوب 1381 – قانون حمایت از کودکان و نوجوانان بی‌سرپرست و بد سرپرست– مصوب 1392، قانون الحاق به کنوانسیون حقوق کودک – مصوب 1372.
ماده 5- قانون الحاق به کنوانسیون حقوق افراد دارای معلولیت – مصوب 1387 – قانون جامع حمایت از حقوق معلولان – مصوب 1383.
ماده 6- بند 1 اصل سوم، اصل بیست و سوم، بند 1 اصل 21 و اصل یکصد و پنجاه‌وشش قانون اساسی،‌ بندهای 21 و 44 اقدامات ملی، بندهای 17 و 19 راهبردهای ملی مصوبه نقشه مهندسی فرهنگی کشور – مصوب 1391 - شورای عالی انقلاب فرهنگی، قانون اهداف و وظایف وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی – مصوب 1365، بند 1 سیاست‌های کلی ایجاد تحول در نظام آموزش‌وپرورش کشور - مصوب 1392 و بند 1 سیاست‌های کلی نظام اداری- مصوب 1389.
ماده 7- اصل بیست و دومقانون اساسی، بند 6 اصل دوم قانون اساسی و اصول نوزدهم و بیستم قانون اساسی.
ماده 8-اصول سوم، سیزدهم، نوزدهم، بیستم و سی‌امقانون اساسی - قانون نحوه اجرای اصل 48 قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران مصوب 1380- سیاست‌های کلی آمایش سرزمین – مصوب 1390، قانون مدیریت خدمات کشوری – مصوب 1386 و بند 1 اصل چهل و سوم قانون اساسی.
ماده 9- اصول سوم،بیست و دوم و بیست و سوم قانون اساسی.
ماده 10- اصول دوازدهم، چهاردهم، نوزدهم، بیست و دوم و بیست و چهارم قانون اساسی، قانون مطبوعات – مصوب 1379- جزء (4) بند الف سیاست‌ها و ضوابط حاکم بر تبلیغات محیطی – مصوب 1388- شورای عالی انقلاب فرهنگی.
ماده 11- بندهای 8، 9 و 14 اصل سوم و اصولبیستم و بیست و یکم قانون اساسی، بندهای 15 و 51 منشور حقوق و مسئولیت‌های زنان در نظام جمهوری اسلامی ایران – مصوب 1383 شورای عالی انقلاب فرهنگی. بند 12 سیاست‌ها و راهبردهای ارتقای سلامت زنان – مصوب 1386 شورای عالی انقلاب فرهنگی.
ماده 12- اصول نهم،بیست و دوم، سی و ششم، سی و هفتم وپنجاه و یکم قانون اساسیو بند 7 اصل سوم قانون اساسی.
ماده 13- اصول سوم، نهم، بیست و دوم، بیست و سوم و بیست و پنجم قانون اساسی- قانون تشکیل وزارت اطلاعات جمهوری اسلامی - مصوب 1362.
ماده 14- اصول سی و چهارم، صد و پنجاه و ششم، صد و پنجاه و نهم و یکصد و هفتاد و سومقانون اساسی، قانون مدیریت خدمات کشوری – مصوب 1386، قانون نیروی انتظامی جمهوری اسلامی ایران – مصوب 1369.
ماده 15- اصول سوم، ششم وپنجاه و هفتم، پنجاه و هشتم و پنجاه و نهم قانون اساسی و بند 3 اصل چهل و سوم قانون اساسی.
ماده 16-اصل سوم و اصل نوزدهم قانون اساسی، قانون انتخابات ریاست جمهوری – مصوب 1379 و اصلاحات بعدی آن، قانون انتخابات مجلس شورای اسلامی – مصوب 1378 و اصلاحات بعدی آن.
ماده 17- اصل سوم قانون اساسی، قانون انتخابات مجلس شورای اسلامی – مصوب 1378 – و اصلاحات بعدی آن.
ماده 18-بندهای 8 و 9 اصل سوم و اصل 175 قانون اساسی.
ماده 19- بندهای 6، 8، 9 و 10 اصل سوم و اصول نوزدهم و بیستم قانون اساسی، سیاست‌های کلی نظام اداری – مصوب 1389- قانون ارتقای سلامت نظام اداری و مقابله با فساد – مصوب 1390- قانون مدیریت خدمات کشوری – مصوب 1386.
ماده 20- بندهای 6، 9 و 10 اصل سوم قانون اساسی، ماده 28 قانون مدیریت خدمات کشوری – مصوب 1386.
ماده 21- اصول سی و چهارم، یکصد و هفتادم، یکصد و هفتاد و سوم و یکصد و هفتاد و چهارم قانون اساسی، قانون تشکیل سازمان بازرسی کشور – مصوب 1360،قانون دیوان عدالت اداری- مصوب 1392.
ماده 22- اصل سوم قانون اساسی -قانون انتشار و دسترسی آزاد به اطلاعات –مصوب 1388، قانون بهبود مستمر محیط کسب‌وکار– مصوب 1390 و بند 18 سیاست‌های کلی نظام اداری – مصوب 1389.
ماده 23- قانون مدیریت خدمات کشوری – مصوب 1386- قانون رسیدگی به تخلفات اداری – مصوب 1372- قانون انتشار و دسترسی آزاد به اطلاعات - مصوب 1388 و بند 20 سیاست‌های کلی نظام اداری – مصوب 1389.
ماده 24- بند 9 اصل سوم قانون اساسی، مواد 25 الی 28 و 41، 53 و 114 قانون مدیریت خدمات کشوری – مصوب 1386 و مواد مختلف سیاست‌های کلی نظام اداری – مصوب 1389.
ماده 25- اصل بیست و سوم قانون اساسی - قانون احترام به آزادی‌های مشروع و حفظ حقوق شهروندی – مصوب 1383.
ماده 26- بند 2 اصل سوم واصول بیست و چهارم و یکصد و هفتاد و پنجم قانون اساسی، قانون مطبوعات – مصوب 1364- و اصلاحات بعدی آن.
ماده 27- بند 4 اصل سوم و اصل بیست و چهارم و یکصد و هفتاد و پنجم قانون اساسی، قانون اهداف و وظایف وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی – مصوب 1365.
ماده 28- اصول هشتم وقانون اساسی، ماده 8 قانون حمایت از آمران به معروف و ناهیان از منکر–مصوب 1393 – ماده 3 قانون مطبوعات – مصوب 1364 – و اصلاحات بعدی آن، بند 4 سیاست‌های فرهنگی جمهوری اسلامی ایران در حوزه مطبوعات – مصوب 1380 - شورای عالی انقلاب فرهنگی.
ماده 29- بند 2 اصل سوم و اصل نهم قانون اساسی - ماده 3 قانون انتشار و دسترسی آزاد به اطلاعات مصوب 1388- ماده 4 قانون مطبوعات – مصوب 1364 و اصلاحات بعدی آن.
ماده 30- بند 2 اصل سوم قانون اساسی، مواد 2 و 10 قانون انتشار و دسترسی آزاد به اطلاعات، مصوب 1388 - بند (الف) ماده 3 قانون ارتقا سلامت نظام اداری و مقابله با فساد– مصوب 1390، قانون بهبود مستمر محیط کسب‌وکار– مصوب 1390 و ماده 10 قانون الحاق دولت جمهوری اسلامی ایران به کنوانسیون مبارزه با فساد – مصوب 1387.
ماده 31- اصل 22 قانون اساسی، ماده 14 قانون انتشار و دسترسی آزاد به اطلاعات – مصوب 1388.
ماده 32- قانون الحاق به کنوانسیون حقوق کودک – مصوب 1372، مصوبه شورای عالی انقلاب فرهنگی در خصوص اهداف، سیاست‌ها و ضوابط نشر کتاب- مصوب 1389 و ماده 17 قانون اجازه الحاق دولت جمهوری اسلامی ایران به کنوانسیون حقوق کودک – مصوب 1372.
ماده 33- بند (ب) اصل دوم و بند 1 اصل سوم و اصل بیست و چهارم قانون اساسی، قانون تجارت الکترونیک –مصوب 1382 و ماده 21 قانون جرائمرایانه‌ای– مصوب 1388.
ماده 34- بند (ب) اصل دوم قانون اساسی، قانون تجارت الکترونیک -مصوب 1382، ماده 38 قانون مدیریت خدمات کشوری – مصوب 1386، قانون جرائمرایانه‌ای- مصوب 1388 و بند 15 سیاست‌های کلی نظام اداری – مصوب 1389.
ماده 35- فرمان مقام معظم رهبری بر تشکیل شورای عالی مجازی و تعیین اعضای حقیقی و حقوقی آن – 1390، مواد 13 و 14 قانون انتشار و دسترسی آزاد به اطلاعات - مصوب 1388 و ماده 1 قانون جرائمرایانه‌ای– مصوب 1388.
ماده 36- اصول بیست و دوم و بیست و پنجم قانون اساسی، مواد 4 و 150 قانون آیین دادرسی کیفری – مصوب 1392، قانون نحوه مجازات اشخاصی که در امور سمعی و بصری فعالیت غیرمجاز می‌کنند - مصوب 1386، مواد 13 و 14 قانون انتشار و دسترسی آزاد به اطلاعات - مصوب 1388، ماده 5 قانون حمایت از آمران به معروف – مصوب 1394 و بند 1 سیاست‌های کلی امنیت فضای تولید و تبادل اطلاعات و ارتباطات – مصوب 1389.
ماده 37- اصل بیست و پنجم قانون اساسی، ماده 150 قانون آیین دادرسی کیفری – مصوب 1392، قانون نحوه مجازات اشخاصی که در امور سمعی و بصری فعالیت غیرمجاز می‌کنند - مصوب 1386، مواد 13 و 14 قانون انتشار و دسترسی آزاد به اطلاعات - مصوب 1388 و بند 8 ماده‌واحده قانون احترام به آزادی‌های مشروع و حفظ حقوق شهروندی – مصوب 1383.
ماده 38- اصل بیست و پنجم قانون اساسی، ماده 150 قانون آیین دادرسی کیفری – مصوب 1392، قانون نحوه مجازات اشخاصی که در امور سمعی و بصری فعالیت غیرمجاز می‌کنند - مصوب 1386 و مواد 13 و 14 قانون انتشار و دسترسی آزاد به اطلاعات - مصوب 1388.
ماده 39- اصل بیست و پنجم قانون اساسی، مواد 13 و 14 قانون انتشار و دسترسی آزاد به اطلاعات - مصوب 1388.
ماده 40- اصل بیست و پنجم قانون اساسی، ماده 150 قانون آیین دادرسی کیفری – مصوب 1392.
ماده 41- اصل بیست و پنجم قانون اساسی، قانون مطبوعات - مصوب 1364 – و اصلاحات بعدی آن و قانون نحوه مجازات اشخاصی که در امور سمعی و بصری فعالیت غیرمجاز می‌کنند - مصوب 1386، ماده 40 قانون آیین دادرسی کیفری – مصوب 1392.
ماده 42- اصل بیست و پنجم قانون اساسی،قانون نحوه مجازات اشخاصی که در امور سمعی و بصری فعالیت غیرمجاز می‌کنند - مصوب 1386، ماده 648 قانون مجازات اسلامی – مصوب 1375 (بخش تعزیرات).
ماده 43- اصل بیست و ششم قانون اساسی، قانون فعالیت احزاب، جمعیت‌ها و انجمن‌های سیاسی و صنفی و انجمن‌های اسلامی یا اقلیت‌های دینی شناخته‌شده– مصوب 1360.
ماده 44-اصول بیست و ششم و بیست و هفتم قانون اساسی، قانون نظام صنفی کشور - مصوب 1382 با اصلاحات بعدی، آیین‌نامهتشکل‌هایمردم‌نهاد - مصوب 1395.
ماده 45-اصول بیست و ششم و بیست و هفتم قانون اساسی، قانون نظام صنفی کشور - مصوب 1382 با اصلاحات بعدی، آیین‌نامهتشکل‌هایمردم‌نهاد - مصوب 1395، قانون انتشار و دسترسی آزاد به اطلاعات - مصوب 1388، ماده 66 قانون آیین دادرسی کیفری – مصوب 1392.
ماده 46- اصل بیست و هفتم قانون اساسی، ماده 6 قانون فعالیت احزاب،جمعیت‌ها و انجمن‌های سیاسی و صنفی و انجمن‌های اسلامی یا اقلیت‌های دینی شناخته‌شده– مصوب 1360، آئین‌نامه چگونگی تأمین امنیت اجتماعات و راهپیمایی‌های قانونی- مصوب 1381.
ماده 47- اصل چهل و یکم قانون اساسی، مواد 976 و 991 قانون مدنی – مصوب 1307- قانون ثبت‌احوال–مصوب 1355.
ماده 48- قانون گذرنامه – مصوب 1343 و اصل سی و سوم قانون اساسی.
ماده 49- اصل سی و سوم قانون اساسی، ماده 12 قانون مجازات اسلامی – مصوب 1392.
ماده 50- بند 6 ماده 2 قانون وظایف وزارت امور خارجه – مصوب 1364 و قانون الزام دولت به پیگیری و استیفای حقوق اتباع و دیپلمات‌های ایرانی آسیب‌دیده از اقدامات دولت‌های خارجی – مصوب 1389.
ماده 51- اصول دهم و بیست و یکم و بند 1 اصل چهل و نهم قانون اساسی، اهداف و اصول تشکیل خانواده و سیاست‌های تحکیم و تعالی آن مصوب 1384 – شورای عالی انقلاب فرهنگی، مواد 43 و 230 قانون برنامه پنجم توسعه جمهوری اسلامی ایران – مصوب 1389 و بند 2 سیاست‌های کلی جمعیت – مصوب 1393.
ماده 52- بند 56 منشور حقوق و مسئولیت‌های زنان در نظام جمهوری اسلامی ایران – مصوب 1383- شورای عالی انقلاب فرهنگی.
ماده 53- اصل دهم قانون اساسی، اهداف و اصول تشکیل خانواده و سیاست‌های تحکیم و تعالی آن – مصوب 1384- شورای عالی انقلاب فرهنگی و بند 4 سیاست‌های کلی جمعیت – مصوب 1393.
ماده 54- اهداف و اصول تشکیل خانواده و سیاست‌های تحکیم و تعالی آن – مصوب 1384 – شورای عالی انقلاب فرهنگی.
ماده 55- مواد 1168 الی 1179 قانون مدنی – مصوب 1307 و قانون حمایت از خانواده – مصوب 1391.
ماده 56- اصول سی و چهارم، شصت و یکم، نودم، یکصد و پنجاه و نهم، یکصد و هفتاد و سوم و یکصد و هفتاد و چهارم قانون اساسی - قانون آیین دادرسی کیفری- مصوب 1392- قانون آیین دادرسی دادگاه‌های عمومی و انقلاب در امور مدنی- مصوب 1379- قانون تشکیلات و آیین دادرسی دیوان عدالت اداری – مصوب 1392- قانون تشکیل سازمان بازرسی کل کشور – مصوب 1360، قانون رسیدگی به تخلفات اداری- مصوب 1372- قانون شوراهای حل اختلاف – مصوب 1387 و اصلاحی 1394.
ماده 57- اصول سی و هفتم و یکصد و شصت و هفتم قانون اساسی، ماده 4 قانون آیین دادرسی کیفری – مصوب 1392- بند 2 ماده‌واحده قانون احترام به آزادی‌های مشروع و حفظ حقوق شهروندی – مصوب 1383.
ماده 58- اصل سی و پنجم قانون اساسی، مصوبه مجمع تشخیص مصلحت نظام در خصوص انتخاب وکیل توسط اصحاب دعوی- مصوب 1370- بند 3 قانون احترام به آزادی‌های مشروع و حفظ حقوق شهروندی – مصوب 1383، ماده 48 قانون آیین دادرسی کیفری- مصوب 1392.
ماده 59- اصول سی و نهم و یکصد و شصت و هشتم قانون اساسی، بندهای 4، 6 و 7 قانون احترام به آزادی‌های مشروع و حفظ حقوق شهروندی – مصوب 1383- مصوبه مجمع تشخیص مصلحت نظام در خصوص انتخاب وکیل توسط اصحاب دعوی- مصوب 1370، مواد 305 و 352 قانون آیین دادرسی کیفری- مصوب 1392.
ماده 60- اصول بیستدوم و سی و هشتم و یکصد و شصت و ششم و یکصد و شصت و هشتم قانون اساسی، ماده 40 قانون آیین دادرسی کیفری – مصوب 1392، ماده 169 قانون مجازات اسلامی – مصوب 1392.
ماده 61- اصل یکصد و شصت و هشتم قانون اساسی، ماده 305 قانون آیین دادرسی کیفری – مصوب 1392.
ماده 62- اصل سی و دوم قانون اساسی، قانون احترام به آزادی‌های مشروع و حفظ حقوق شهروندی – مصوب 1383- فصل دوم قانون آیین دادرسی کیفری – مصوب 1392.
ماده 63- اصول سوم وسی و دوم قانون اساسی، مواد 5 و 52 قانون آیین دادرسی کیفری – مصوب 1392.
ماده 64- اصل سی و نهم قانون اساسی، قانون احترام به آزادی‌های مشروع و حفظ حقوق شهروندی – مصوب 1383، مواد 49، 50 و 51 قانون آیین دادرسی کیفری – مصوب 1392.
ماده 65- قانون آیین دادرسی کیفری- مصوب 1392- قانون آیین دادرسی دادگاه‌های عمومی و انقلاب در امور مدنی- مصوب 1379- قانون تخلفات اداری –مصوب 1372.
ماده 66 -اصول سی و ششم و سی و هفتم قانون اساسی، مواد 4، 7، 25 و 26 قانون مجازات اسلامی - مصوب 1392.
ماده 67- بند 14 اصل سوم قانون اساسی.
ماده 68- بند 9 اصل سوم قانون اساسی، بند 19 سیاست‌های کلی اقتصاد مقاومتی – مصوب 1392.
ماده 69- قانون انتشار و دسترسی آزاد به اطلاعات – مصوب 1386- قانون بهبود مستمر محیط کسب‌وکار - مصوب 1390- سیاست‌های کلی نظام در خصوص امنیت اقتصادی – مصوب 1379، بند 19 سیاست‌های کلی اقتصاد مقاومتی – مصوب 1392.
ماده 70- بند 9 اصل سوم قانون اساسی، بند 5 سیاست‌های کلی تشویق سرمایه‌گذاری – مصوب 1389، بند 19 سیاست‌های کلی اقتصاد مقاومتی – مصوب 1392.
ماده 71- بند 9 اصل سوم قانون اساسی، بند 2 سیاست‌های کلی تشویق سرمایه‌گذاری – مصوب 1390، بندهای 19 و 23 سیاست‌های کلی اقتصاد مقاومتی – مصوب 1392.
ماده 72- بندهای8 و 12 و 14 اصل سوم قانون اساسی،قانون تشویق سرمایه‌گذاری خارجی – مصوب 1380- سیاست‌های کلی تشویق سرمایه‌گذاری – مصوب 1389- قانون مبارزه با قاچاق کالا و ارز. مصوب 1392- بند 23 سیاست‌های کلی اقتصاد مقاومتی – مصوب 1392.
ماده 73- اصل سی و یکم قانون اساسی، بندهای 3 و 4 سیاست‌های کلی مسکن – مصوب 1389- قانون ساماندهی و حمایت از تولید و عرضه مسکن- مصوب 1387.
ماده 74 - قانون ساماندهی و حمایت از تولید و عرضه مسکن- مصوب 1387
ماده 75- اصول بیست و دوم و چهل و ششم و چهل و هفتم قانون اساسی، مواد 30 و 31 قانون مدنی – مصوب 1307.
ماده 76- اصول چهل و ششم و چهل و هفتم قانون اساسی،قانون حمایت از حقوق مؤلفان و مصنفان و هنرمندان- مصوب 1348- قانون ثبت اختراعات، طرح‌های صنعتی و علائم تجاری – مصوب 1386.
ماده 77- اصول نوزدهم، بیستم و بیست و هشتم قانون اساسی.
ماده 78- بند 12 اصل سوم و بند 2 اصل چهل و سوم قانون اساسی، ماده 31 قانون برنامه پنج‌ساله پنجم توسعه– مصوب 1389.
ماده 79- اصل بیست و هشتم قانون اساسی، مواد 41، 44 و 54 قانون مدیریت خدمات کشوری – مصوب 1386- بندهای 2 و 6 سیاست‌های کلی نظام اداری- مصوب 1389- ماده 7 قانون جامع حمایت از حقوق معلولان – مصوب 1389.
ماده 80- بند 1 اصل چهل و سومقانون اساسی، بند 12 سیاست‌های کلی تولید ملی، حمایت از کار و سرمایه انسانی، مصوب 1391- ماده 58 قانون مدیریت خدمات کشوری – مصوب 1386.
ماده 81- اصل سی و چهارمقانون اساسی، ماده 157 قانون کار-مصوب 1369، بند 2 ماده 10 قانون دیوان عدالت اداری- مصوب 1385.
ماده 82- بندهای 9و 10 اصل سوم قانون اساسی، مواد 41 و 53 قانون مدیریت خدمات کشوری – مصوب 1386- بندهای 2، 4 و 6 سیاست‌های کلی نظام اداری- مصوب 1389.
ماده 83- بند 14 اصل سوم واصول بیستم، بیست و یکم و بیست و هشتم قانون اساسی، سیاست‌های اشتغال زنان در جمهوری اسلامی ایران- مصوب 1371 شورای عالی انقلاب فرهنگی، بندهای 101 و 102 منشور حقوق و مسئولیت‌های زنان در جمهوری اسلامی ایران – مصوب 1383 شورای عالی انقلاب فرهنگی.
ماده 84-بند چهار اصل چهل و سوم و بند شش اصل دوم و اصول نوزدهم، بیستم و بیست و هشتم قانون اساسیو ماده 79 قانون کار.
ماده 85- بند 1 اصل سوم و اصل چهل و سوم قانون اساسی، بندهای 21 و 44 اقدامات ملی، بندهای 17 و 19 راهبردهای ملی مصوبه نقشه مهندسی فرهنگی کشور – مصوب 1391 - شورای عالی انقلاب فرهنگی.
ماده 86- بند 12 اصل سوم، بند 1 اصل چهل و سوم و اصل بیست و نهم قانون اساسی،‌قانون ساختار نظام جامع رفاه و تأمین اجتماعی – مصوب 1383.
ماده 87- بند 2 اصل سوم، اصل بیست و نهم قانون اساسی، قانون بیمه بیکاری – مصوب 1369- ماده 73 قانون برنامه پنج‌ساله پنجم توسعه جمهوری اسلامی ایران – مصوب 1389.
ماده 88- اصول بیست و نهم و سی و یکم قانون اساسی، بخش توسعه روستایی قانون برنامه پنج‌ساله پنجم توسعه جمهوری اسلامی ایران – مصوب 1389.
ماده 89- بند 3 اصل سوم و اصل 21 قانون اساسی،‌بندهای 53 و 54 منشور حقوق و مسئولیت‌های زنان در جمهوری اسلامی ایران- مصوب 1383- شورای عالی انقلاب فرهنگی، سیاست‌ها و اولویت‌های فرهنگی سازمان تربیت‌بدنی - مصوب 1384 - شورای عالی انقلاب فرهنگی.
ماده 90- اصول ده و بیست‌ ویکم و بیست و نهم قانون اساسی، بندهای 15 و 51 منشور حقوق و مسئولیت‌های زنان در جمهوری اسلامی ایران،‌مصوب 1383 شورای عالی انقلاب فرهنگی بند 12 سیاست‌ها و راهبردهای ارتقای سلامت زنان – مصوب 1386 – شورای عالی انقلاب فرهنگی.
ماده 91- بندهای 1 و 2 اصل سوم و اصل 22 قانون اساسی، قانون مبارزه با مواد مخدر – مصوب 1367 با اصلاحات 1376 و 1389- سیاست‌های کلی مبارزه با مواد مخدر – مصوب 1385- مصوبه نقشه مهندسی فرهنگی کشور- مصوب 1391- شورای عالی انقلاب فرهنگی.
ماده 92- قانون جامع خدمات‌رسانی به ایثارگران – مصوب 1391 – قانون برنامه پنج‌ساله پنجم توسعه جمهوری اسلامی ایران – مصوب 1389.
ماده 93- بند 12 اصل سوم، اصول بیست و یکم و سی و چهارم قانون اساسی، قانون ساختار نظام جامع رفاه و تأمین اجتماعی – مصوب 1383- قانون بیمه اجباری مسئولیت‌ مدنی دارندگان وسایل نقلیه موتوری زمینی در مقابل شخص ثالث – مصوب 1392.
ماده 94- بند 12 اصل سوم و بند 1 اصل چهل و سوم قانون اساسی، قانون حمایت از حقوق مصرف‌کنندگان – مصوب 1388.
ماده 95- اصل نوزدهم قانون اساسی، مصوبه نقشه مهندسی فرهنگی کشور- مصوب 1391 شورای عالی انقلاب فرهنگی.
ماده 96-اصول چهاردهم، پانزدهم، نوزدهم و بیستم قانون اساسی، مصوبه نقشه مهندسی فرهنگی کشور- مصوب 1391- شورای عالی انقلاب فرهنگی.
ماده 97- اصول چهاردهم، پانزدهم، نوزدهم، بیستم و بیست و ششم و هشتاد و سوم قانون اساسی.
ماده 98-اصول نوزدهم و چهل و پنجم و چهل و هشتم قانون اساسی،‌ قانون نحوه اجرای اصل 48 قانون اساسی- مصوب 1380.
ماده 99- اصول دوازدهم، چهاردهم، نوزدهم و بیست و ششم قانون اساسی.
ماده 100- بند 4 اصل سوم، اصول بیست و ششم و بیست و هشتم و بند 2 اصل چهل و سوم قانون اساسی، سیاست‌های حمایت از اشتغال هنرمندان – مصوب 1382- شورای عالی انقلاب فرهنگی قانون اهداف و وظایف وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی – مصوب 1365- مواد 102 و 153 قانون برنامه پنجم توسعه جمهوری اسلامی ایران مصوب 1389.
ماده 101- اصل پانزدهم قانون اساسی، ‌مصوبه نقشه مهندسی فرهنگی کشور،‌ مصوب 1391 شورای عالی انقلاب فرهنگی.
ماده 102- اصول و مبانی روش‌های اجرایی گسترش فرهنگ عفاف – مصوب 1376 – شورای عالی انقلاب فرهنگی.
ماده 103- اصول نوزدهم و بیست و ششم قانون اساسی،‌ بند 115 منشور حقوق و مسئولیت‌های زنان در نظام جمهوری اسلامی ایران – مصوب 1383 شورای عالی انقلاب فرهنگی.
ماده 104- بند 3 اصل سوم و اصل سی‌ام قانون اساسی ماده 10 قانون اهداف و وظایف وزارت آموزش‌وپرورش– مصوب 1366- اساسنامه نهضت سوادآموزی جمهوری اسلامی ایران – مصوب 1363 – قانون اهداف، وظایف و تشکیلات وزارت علوم، تحقیقات و فناوری – مصوب 1383.
ماده 105- اصل نوزدهم قانون اساسی، سند نقشه جامع علمی کشور مصوب 1389- شورای عالی انقلاب فرهنگی،‌سند راهبردی کشور در امور نخبگان – مصوب 1391 شورای عالی انقلاب فرهنگی.
ماده 106- اصول بیست و سوم و بیست و ششم قانون اساسی. سند نقشه جامع علمی کشور – مصوب 1389 شورای عالی انقلاب فرهنگی، قانون اهداف و وظایف وزارت علوم، تحقیقات و فناوری مصوب 1382.
ماده 107- بندهای 6 و 7 اصل سوم، اصل بیست و سوم و سی و پنجم قانون اساسی،‌قانون اهداف،‌ وظایف و تشکیلات وزارت علوم، ‌تحقیقات و فناوری – مصوب 1383.
ماده 108- سند تحول بنیادین آموزش‌وپرورش– مصوب 1390- شورای عالی انقلاب فرهنگی، ‌ماده 29 قانون الحاق دولت جمهوری اسلامی ایران به کنوانسیون حقوق کودک – مصوب 1372.
ماده 109- جزء 9-3 راهبردهای ملی مصوبه نقشه مهندسی فرهنگی کشور مصوب 1391 شورای عالی انقلاب فرهنگی، مواد 12 و 29 قانون الحاق دولت جمهوری اسلامی ایران به کنوانسیون حقوق کودک – مصوب 1372.
ماده 110- ماده 6 قانون مطبوعات‏- مصوب 1364، ماده 8 قانونخط‌مشی کلی و اصول برنامه‌های سازمان صداوسیمای جمهوری اسلامی ایران - مصوب 1361، مواد 28 و 29 قانون الحاق دولت جمهوری اسلامی ایران به کنوانسیون حقوق کودک – بند (ج) مصوبه شورای عالی انقلاب فرهنگی در خصوص اصلاح«اهداف، سیاست‌ها و ضوابط نشر کتاب»- مصوب 1389.
ماده 111- اصول یازدهم، بیستم و بیست و نهم قانون اساسی،قانون جامع حمایت از حقوق معلولان – مصوب 1387 – قانون تصویب کنوانسیون حقوق افراد دارای معلولیت – مصوب 1387.
ماده 112- اصل پنجاهم قانون اساسی،‌ سیاست‌های کلی محیط‌زیست– مصوب 1394 – قانون بهسازی و حفاظت از محیط‌زیست– مصوب 1353، قانون نحوه جلوگیری از آلودگی هوا – مصوب 1374، ماده 688 قانون مجازات اسلامی – مصوب 1392.
ماده 113- اصل پنجاهم قانون اساسی، بند 7 فصل اول سند نقشه جامع علمی کشور – مصوب 1389 شورای عالی انقلاب فرهنگی، مواد 184 و 193 قانون برنامه پنج‌ساله پنجم توسعه جمهوری اسلامی ایران – مصوب 1389، بند 7 سیاست‌های کلی اقتصاد مقاومتی – مصوب 1392.
ماده 114- اصول بیست و ششم و سی و چهارم قانون اساسی،‌ بند 4 جزء (ز) سیاست‌های کلی آمایش سرزمین – مصوب 1390.
ماده 115- بندهای 2 و 3 و 4 اصل سوم و بند 1 اصل چهل و سوم قانون اساسی، سند نقشه جامع علمی کشور – مصوب 1389 – شورای عالی انقلاب فرهنگی – قانون دستیابی به فناوری هسته‌ای صلح‌آمیز– مصوب 1384.
ماده 116- بند 16 اصل سوم، اصول یازدهم، یکصد و پنجاه دوم و یکصد و پنجاه چهارم قانون اساسی، قانون وظایف وزارت امور خارجه – مصوب 1364- ماده 210 قانون برنامه پنجم توسعه جمهوری اسلامی ایران – مصوب 1389.
ماده 117- اصل یکصد و پنجاه و دوم قانون اساسی.
ماده 118- ماده 210 قانون برنامه پنج‌ساله پنجم توسعه جمهوری اسلامی ایران،‌ مصوب 1389- قانون وظایف وزارت امور خارجه – مصوب 1364.
ماده 119- بند (ج) اصل دوم قانون اساسی، بند 11 اصل سوم قانون اساسی، اصل یکصد و چهل و سوم قانون اساسی، اصل یکصد و پنجاه قانون اساسی.
ماده 120-بند 11 اصل سومو اصول یکصد و چهل و چهارمو یکصد و پنجاه و یکم قانون اساسی.

عقیم سازی زنان روسپی و کارتن خواب!!!!

عقیم‌سازی کارتن‌خواب جنایت علیه بشریت یا خدمت

این درحالی است که طبق قانون اساسی، عقیم‌سازی جز در مواردی خاص که مربوط به بیماری است، کاملا غیرقانونی بوده و هیچ مجوزی برای آن وجود ندارد.

وقایع اتفاقیه نوشت: عقیم‌ و اخته‌کردن در گذشته، اگر بی‌رحمانه‌ترین گزینه روی میز انتقام و دشمنی‌ها بود، حالا به یکی از گزینه‌های ضربتی مواجهه با آسیب‌دیدگان اجتماعی تبدیل شده است.

به گزارش قانون وقایع اتفاقیه نوشت:«فرد محصول جامعه است» حتی اگر موافقان این گزینه، این جمله اساسی در علوم‌اجتماعی به گوششان نخورده باشد، زحمتی هم برای بالا و پایین‌کردن شاخص‌ترین مواد قانونی، درباره عقیم‌کردن، نکشیده‌اند؛ در جایی که قوانین بومی و بین‌المللی، عقیم‌کردن بدون انتخاب فرد را «جنایت علیه بشریت» می‌خوانند.
بااین‌حال، مطرح‌شدن مسئله عقیم‌کردن زنان آسیب‌دیده و کارتن‌‌خواب ازسوی گروهی از مسئولان که در روزها و ماه‌های اخیر به باور بسیاری، درواقع پاک‌کردن صورت‌مسئله و رفتن به دنبال آخرین راه‌حل برای حذف کارتن‌خواب‌ها از جامعه است. راه‌حلی که نه‌تنها اخلاقی نیست بلکه نمی‌توان برنامه‌ای بلندمدت یا میان‌مدت را در چشم‌انداز آن ترسیم کرد. فعالان حوزه آسیب‌های اجتماعی معتقد هستند طرح چنین موضوعاتی، بیش از آنکه مسئله را حل کند، نوعی جریان‌سازی از سوی مسئولان برای پنهان‌کردن مشکل و به نوعی فرار از پاسخگویی به افکار عمومی است. پروژه قانع‌کردن زنان کارتن‌خواب و عقیم‌سازی آنها آن‌چنان که مسئولان طرح ادعا می‌کنند، در راستای کاهش آسیب‌های اجتماعی مطرح شده است. درواقع، این گروه به‌دنبال عقیم‌کردن هدایت‌شده گروهی از زنان کارتن‌خواب هستند تا با این راه‌حل بتوانند جلوی متولدشدن کودکان معتاد و آسیب‌دیده را بگیرند.

این درحالی است که طبق قانون اساسی، عقیم‌سازی جز در مواردی خاص که مربوط به بیماری است، کاملا غیرقانونی بوده و هیچ مجوزی برای آن وجود ندارد. در قوانین بین‌المللی نیز نمی‌توان شخصی را از داشتن فرزند محروم کرد و این اقدام نوعی جنایت علیه انسانیت است. علاوه بر مسائل قانونی که انجام این کار را رد می‌کند، در بعد دیگر آن، مسئله انسانی و اخلاقی قرار دارد. هیچ‌کس نمی‌تواند حق فرزنددارشدن را از انسان‌ها بگیرد. ممکن است این افراد آسیب‌دیده پنج یا 10 سال بعد، دیگر این شرایط را نداشته باشند و بخواهند مادر شوند اما با این کار، این حق برای همیشه از آنها سلب شده است. مسئله عقیم‌کردن زنان کارتن‌خواب، طرحی بود که فروردین امسال ازسوی شهیندخت مولاوردی، معاون رئیس‌جمهوری در امور زنان و خانواده مطرح شد؛ طرحی که با خبری‌شدن گورخواب‌های گورستان نصیرآباد دوباره به جریان افتاد و موافقان و مخالفان زیادی را به همراه داشت. مولاوردی درباره پیشنهاد عقیم‌کردن زنان کارتن‌خواب معتقد بود که این طرح باید به‌طور تخصصی و کارشناسی بررسی شود و بر‌اساس رضایت زنان کارتن‌خواب، عقیم‌شدن صورت بگیرد.

مزدک دانشور، انسان‌شناس پزشکی نیز در رابطه با عقیم‌سازی زنان کارتن‌خواب می‌گوید: «هر قوم یا گروه بزرگ از انسان‌ها که به‌صورت اجتماع تصویری زیست می‌کند، مرزهای هویتی‌ای دارد که با آن خودش را بازنمایی کرده یا مورد بازشناسی قرار می‌گیرد. این مرزها در مراحلی خاص از زندگی آن قوم، بدل به مرزهایی سختگیرانه و مسموم می‌شوند که دیگری و غیر‌ را به‌شدت از خود می‌رانند و برای دیگری، غریبه، غیرخودی و بیگانه حق وجود و فعالیت قائل نمی‌شوند و به قول امین معلوف، روشنفکر فرانسوی عرب‌تبار، لبریز از هویتی مرگبار می‌شوند. در این مراحل خاص از زندگی این جوامع (که ممکن است به‌واسطه بحران اقتصادی، جنگ، قحطی یا کمبود منابع اتفاق افتاده باشد) یک قوم، گروه مذهبی یا نژادی مورد نفرت و هجوم قوم اکثریت قرار می‌گیرد و به‌اصطلاح بدل به scapegoat یا بلاگردان می‌شوند.

در حقیقت، ناکامی‌ها، شکست‌ها و تلخی‌های انباشته در آن جامعه بر گرده آنها گذاشته شده و جامعه اکثریت با مجازات یا حذف یا حتی حمله فیزیکی به آنها دچار تشفی‌خاطر می‌شود، حتی اگر مسائل واقعی جامعه هم حل‌نشده باقی بماند.»

او با اشاره به اینکه این اقلیت‌های قومی، مذهبی و نژادی در زبان و بیان اکثریت، بدل به کسانی می‌شوند که از خصلت‌های انسانی دور و جدا هستند و می‌توان هرگونه بلایی را بر سر آنها آورد و نه‌تنها دلسوزی‌ای به حال آنها نداشت بلکه حتی به صدمه‌زدن به آنها نیز افتخار کرد، ادامه می‌دهد: «در ایران امروز نیز بحران‌های اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی به اوج خود رسیده‌ و گروه‌هایی از مردم که به‌واسطه این بحران‌ها در زندگی روزمره خود شکست خورده و به حاشیه رانده شده‌اند، مقصر وضعیت خود دانسته می‌شوند. مقصر قلمداد‌کردن قربانی البته خصلت راست‌گرایانی است که پیامدهای بحران‌های اجتماعی را عامل آن معرفی می‌کنند! به این معنا که فقرا، حاشیه‌نشینان، روسپیان، معتادان و دیگر آسیب‌دیدگان یک اقتصاد و اجتماع بحران‌زده را مقصر وضعیت خود فرض کرده و به‌خاطر این قصور و گناه نه‌تنها آنها را لایق وضعیت خود می‌دانند که آوردن هر بلایی را بر سر آنان مجاز می‌دانند.»

به گفته دانشور، در مسئله کارتن‌خوابی و گورخوابی که این روزها به مسئله روز و خبر اول خبرگزاری‌ها بدل شده است، می‌توان ردپای راست‌گرایان افراطی را به‌وضوح دید. این افراد (از کاریکاتوریست گرفته تا استانداری تهران) بر عقیم‌سازی این افراد اصرار دارند و فکر می‌کنند که با عقیم‌سازی این قربانیان می‌توان جامعه‌ای بهتر داشت. آنها به‌جای آنکه به اقتصاد سرمایه‌داری (آن ‌هم از نوع ناکارآمد فعلی) اعتراض داشته باشند که به‌واسطه آن بیکاری، فقر و حاشیه‌نشینی در ایران به مرزهای بحرانی و آمارهای باورنکردنی نزدیک می‌شود، قربانیان این تبعیض و نابرابری نظام‌مند را هدف گرفته‌اند. بهتر نیست از این آقایان پرسیده شود، چرا در کشورهایی که مسکن اجتماعی و دولت رفاه وجود دارد، خیابان‌خوابی و حاشیه‌نشینی، فقر و خشونت ساختاری در حداقل خود قرار دارد؟ آیا آنها نیز با عقیم‌سازی زنان و مردان حاشیه‌نشین و گور‌خواب به این وضعیت متعادل رسیده‌اند یا با سیاست‌های حمایتی و رفاهی؟ آیا در این کشورها امکان عقیم‌سازی این افراد وجود نداشته است که آنها به سیاست‌های اقتصادی و اجتماعی مترقی روی آورده‌اند؟»

او ادامه می‌دهد: «اگر از مشروعیت و اعتبار چنین عمل قبیحی (یعنی عقیم‌سازی اجباری یک انسان) عبور کنیم، کارکرد آن نیز زیر سؤال است. آیا با عقیم‌سازی روسپیان، معتادان و گورخواب‌ها، مانع از تولید روسپی، معتاد و گورخواب می‌شویم؟ آیا این شرایط اقتصادی و اجتماعی است که باعث می‌شود انسان‌ها به سمت موادمخدر گرایش پیدا کنند یا آنکه ژنتیک معلول آنها باعث می‌شود که به سمت تباهی بروند؟ چند درصد از انتقال ایدز به‌واسطه بارداری زنان آلوده به ویروس HIV بوده و چند درصد آن به‌خاطر رابطه جنسی حفاظت نشده است؟ به‌راستی چرا منابع اجتماعی به‌جای آنکه صرف مسائل بیهوده شود، در راستای بهبود شرایط زندگی حاشیه‌نشینان، روسپیان و گورخواب‌ها صرف نمی‌شود؟ چرا به‌جای آنکه به عقیم‌کردن آنها بیندیشیم، به بهبود اقتصاد، فرهنگ و شرایط انسانی آنها نمی‌اندیشیم؟»

دانشور در پایان می‌گوید: «من با عقیم‌سازی اختیاری (تعریف اختیار البته بسیار موسع است) موافق هستم؛ به این معنا که افراد بالغ و عاقل به دلایلی که خود عقلانی می‌دانند و به دور از هرگونه فشار آشکار و پنهان اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی یا حتی تطمیع و تشویق جهت‌دار می‌توانند به مراکز بهداشت و درمان مراجعه و تقاضای وازکتومی و توبکتومی کنند و به این وسیله امکان بچه‌دارشدن را از خود سلب کنند اما آیا مسئولان وزارت بهداشت یا نمایندگان مجلس پیشین نیز با این مسئله موافق هستند؟ اگر آری، پس چرا نه‌تنها عمل وازکتومی ممنوع شده بلکه از توزیع رایگان کاندوم و قرص بارداری در مراکز بهداشت نیز جلوگیری شده است؟ به چه دلیل عقیم‌سازی اختیاری، عملی مجرمانه (یا شبه‌مجرمانه!) برای افراد معمولی جامعه است ولی باید برای روسپیان، گورخواب‌ها و حاشیه‌نشینان آزاد! باشد؟»

عقیم‌سازی هدایت‌شده؛ جنایت علیه بشریت

محمدعلی نجفی‌توانا، وکیل پایه یک دادگستری، با اشاره به اینکه طبق قانون اساسی، عقیم‌ســازی کاملا غیرقانونی است و هیچ مجوزی برای آن وجود ندارد، می‌گوید: «در قانون بین‌المللی نیز جز در مواردی خاص که مربوط به بیماری است، نمی‌توان شخصی را از داشتن فرزند محروم کرد. درواقع، این مسئله اگر برای نسل‌کشی باشد، خلاف کنوانسیون‌های بین‌المللی و نوعی جنایت علیه انسانیت است. گاهی موارد خاصی نیز اتفاق می‌افتد، مانند کارتن‌خوابی که راه‌حل ریشه‌‌کن‌کردن اعتیاد و کارتن‌خوابی را عقیم‌سازی مطرح می‌کنند که از اساس غیرقانونی و اشتباه است. درواقع، دولت باید جلوی این کار را بگیرد و با ارائه خدمات بهداشتی و اقتصادی، این مشکلات را برطرف کنند. به هرحال، باید امکانات لازم برای این افراد فراهم شود. اینها خودشان نخواستند که کارتن‌خواب شوند؛ جامعه این افراد را کارتن‌خواب کرده است و باید جبران کند.»

توانا با اشاره به اینکه دولت باید امکان بارداری سالم را برای این افراد فراهم کند، ادامه می‌دهد: «هیچ‌کس برای مشکل ابرویش، چشمش را درنمی‌آورد. اگر ابرو مشکلی دارد باید همان را درست کرد. سلب حق حیات، بهداشت رایگان، مسکن، کرامت انسان و حق نسل در قانون اساسی پیش‌بینی شده و در قانون مجازات اسلامی نیز در جزای اسلامی داریم جامعه دینی ما باید نسبت به حمایت از پنج ارزش جان، مال، ناموس، دین و عقل، اقدام و تدابیر لازم را برای ملت فراهم کند. یکی از آن موارد نسل است؛ پس وقتی برای کسی که مبادرت به سقط جنین می‌کند، مجازات تعیین می‌کنند، برای عقیم‌کردن که سلب حق طبیعی، الهی و حقوق شهروندی است نیز این مجازات باید تعیین شود. از لحاظ اسناد بین‌المللی میثاقین نیز این عمل خلاف قانون و حقوق بشر است و جزء مواردی بوده که در تعارض با حقوق طبیعی و اساسی افراد است. در اسناد بین‌المللی نیز وقتی مسئله عقیم‌سازی مطرح شد، به این دلیل بود که برخی حکومت‌ها مبادرت به ازبین‌بردن نسل کرده بودند؛ نسل‌کشی درواقع، عقیم‌کردن هدایت‌شده یک نسل است که از لحاظ قوانین طبیعی نیز جنایت تلقی می‌شود.»

عقیم‌سازی، راه‌حلی برای زنان با شرایط خاص

لیلا ارشد، مددکار اجتماعی و فعال حوزه آسیب‌های اجتماعی، دراین‌باره می‌گوید: «زنی که سال‌هاست در سن باروری بوده و دچار اختلالات شخصیتی و سوء‌مصرف موادمخدر و محرک است و در بهزیستی فرزندی دارد، زمانی که تمایل به توبکتومی داشته باشد، با کارشناسی یک روان‌شناس، یک متخصص زنان و یک مددکار اجتماعی عمل توبکتومی انجام می‌شود. به عبارت دیگر، این کار زمانی جایز است که فردی دچار اختلال شخصیت بوده و تصمیمی برای فرزندآوری نداشته باشد.» او ادامه می‌دهد: «یکی از زنانی که مصرف‌کننده بود، می‌گفت من متامفتامین مصرف می‌کنم و نمی‌توانم برای یک رفتار دیگر تصمیم بگیرم چون بسیاری از این افراد مورد تعرض قرار می‌گیرند و قادر به تشخیص رفتار در یک موقعیت محافظت‌شده نیستند.»

به گفته این مددکار اجتماعی، استفاده از واژه عقیم‌سازی تا زمانی که فرد را مورد بررسی جدی قرار ندهیم، درست نیست. «زن باید برای خودش تصمیم بگیرد. فقط در صورتی این عمل جایز است که یک زن دچار آسیب‌های جدی بوده و تمایل به بارداری نداشته باشد که با تشخیص چند کارشناس این عمل انجام می‌شود. من شاهد احساس گناه، درد و رنجی که به‌دلیل شرایط نامناسب باردار می‌شوند، بودم. خیلی اوقات نمی‌توانند فرزندانشان را نگهداری کنند و به این خاطر، آن زن سال‌های سال رنج می‌برد چون نمی‌داند بچه‌اش چه شده است و از شرایط او اطلاعی ندارد. یا مادر در شرایط نامناسبی برای انتقال ویروس ایدز، زگیل تناسلی زنان و... است که دچار باروری‌هایی می‌شود که گاهی کودک با نقص در سیستم ایمنی بدن یا معلولیت به دنیا می‌آید و دولت موظف است تا آخر عمر هزینه او را پرداخت کند. یا کودک سالم به دنیا می‌آید ولی به‌خاطر شرایط نامناسبی که دارد، به فروش می‌رسد یا مورد تجاوز قرار می‌گیرد، دزدیده می‌شود یا در بهترین حالت در کنار مادری زندگی می‌کند که دچار سوء‌مصرف موادمخدر و محرک است و درگیر کودک‌آزاری می‌شود. آیا ما باید این امکان را به همه بدهیم؟ خیر.»

ارشد ادامه می‌دهد: «ما فردی را که شرایط نامناسبی دارد و کنترلی روی رفتارش ندارد، بررسی می‌کنیم تا شاید این عمل بتواند شرایط او را تغییر دهد. در شرایط حال، حتی روان‌پزشک‌ها هم در مواردی در تشخیص‌هایشان دچار مشکل می‌شوند و نمی‌دانند بسیاری از رفتارهای بیمارانشان تحت‌تأثیر مصرف شیشه است یا موارد دیگر. وظیفه سیاست‌گذاران و مسئولان دولتی در این شرایط چیست؟ باید گروهی از متخصصان در کنار کسانی که تجربیات کافی و مناسب دارند، وارد عمل شوند و از یک کار کوچک شروع کنیم تا نتیجه مناسب را داشته باشد. یک نفر که تمام مشکلات شخصیتی، سوءمصرف موادمخدر و... را دارد و هیچ کنترلی روی رفتارش ندارد و به‌خاطر تجاوز و خفت‌گیری باردار می‌شود.»

 

حدیث روز

نَّ النّاسَ یَستَغنونَ اِذا عُدِلَ بَینَهُم وَ تُنزِلُ السَّماءُ رِزقَها وَ تُخرِجُ الرضُ بَرَکَتَها بِاِذنِ اللّه‏ِ تَعالى ؛
اگر در میان مردم عدالت برقرار شود، همه بى‏نیاز مى‏شوند و به اذن خداوند متعال آسمان روزى خود را فرو مى‏فرستد و زمین برکت خویش را بیرون مى‏ریزد.

کافى، ج 3، ص 568، ح 6

حدیث (2) پیامبر صلى‏الله‏علیه‏و‏آله :

روش‌شناسی تفسیر حقوقی قرآن

روش‌شناسی تفسیر حقوقی قرآن

خبرگزاری فارس: روش‌شناسی تفسیر حقوقی قرآن

پرداختن به تفسیر حقوقی قرآن در فضای کنونی جامعه بشری که حقوق آدمیان در آن برجسته و پراهمیت است، ضرورتی انکار ناپذیر است و در پرتو آن دیدگاه پیش‌رو اسلام آشکار می‌شود و گرایش به این آیین پاک بیشتر می‌گردد.

چکیده

نویسنده‌ اهمیت تفسیر حقوقی قرآن را بررسی می‌کند و به ضرورت توجه به این شیوه تفسیری، از آن رو که قرآن یکی از منابع حقوقی اسلامی است، اشاره می‌نماید. در ادامه نمونه‌هایی از تفسیر حقوقی معصومان: از آیات معرفی می‌کند و چون مباحث حقوقی بخشی از فقه اسلامی را تشکیل می‌دهد، وی تفسیر حقوقی را در زمره تفاسیری معرفی می‌کند که به آیات الاحکام پرداخته‌اند. پس از تحلیل معنای تفسیر حقوقی، به احتمال‌های متصور توجه کرده، این تفسیر را مصداقی از سبک، روش و گرایش‌های تفسیری می‌شمارد و در پایان دو نمونه از آسیب‌های تفسیر حقوقی، را ذکر می‌کند.

واژه‌های اصلی: قرآن، روش، تفسیر، فقه، حقوق، حق.

درآمد

«تفسیر حقوقی» یکی از روش‌های تفسیری در فهم کلام الله مجید است. هر دینی ابتدا در هیبت احکام و تکالیف، خود را نشان می‌دهد و پوستة احکام بر مغز دین، چیره می‌گردد. قرآن نیز که زبان دین اسلام است، در آیات بسیاری پرده از این چهره دین بر می‌دارد. برخی از محققان، آیات الاحکام قرآن را نزدیک به دو هزار آیه یعنی حدود یک سوم قرآن می‌دانند.

«گفته‌اند: این بخش، شامل حدود پانصد آیه است که به طور مستقیم با اعمال مکلفین اعم از عبادات و معاملات مربوط است؛ وگرنه تمامی آیات قرآن دستور‌هایی عملی است و بر همه مسلمانان واجب است که زندگی فکری و عملی خویش را بر آن منطبق سازند؛ دستورهایی عام و فراگیر که همه ابعاد زندگی انسان را در بر می‌گیرد گرچه نظر ارجح این است که آیات مرتبط با اعمال مکلفان (آیات‌الاحکام) از پانصد آیه بسیار بیشتر است و تقریباً به دو هزار آیه می‌رسد و اگر به دقت به آیات و فحوای آنها بنگریم این امر بر ما محقق می‌شود» (معرفت، محمد هادی، تفسیر و مفسران، 2، 228).

حقوق بخشی از علم‌الشریعه و احکام آسمانی اسلام است، لذا تفسیر حقوقی قرآن را به تفسیر آیات الاحکام قرآن بسیار نزدیک می‌یابیم؛ به گونه‌ای که مجموعه تفاسیری که با دغدغه فقهی بر قرآن نگاشته شده‌اند، از جهتی تفسیر حقوقی نیز می‌باشند.

از سویی علم حقوق برای استخراج قواعدش، نیازمند منبعی است که تعیین کننده اصول و شالوده نظام حقوقی مورد نظر است، لذا یکی از مباحث مطرح در حقوق اسلامی، بیان و تشریح جایگاه منابع چهارگانه‌ای است که قرآن در رأس آن‌هاست. از این جهت نیز تفسیر حقوقی، ضرورتی انکارناپذیر دارد. به ویژه آن که در بیان قواعد حقوقی از قرآن، محتاج تفسیر و کشف مقصود واقعی پروردگار نیز هستیم.

«اسلام از همان آغاز دین اجتماعی دنیایی و کشوری بود و قرآن یک دسته اصول حقوقی ساده مقرر داشت... منبع نخستین فقه اسلامی قرآن است ولی باید دانست که قرآن عنوان کتاب قانون مدنی ندارد غرض اصلی آن، این است که در آدمی آگاهی کاملی را درباره ارتباطی که با خدا و جهان دارد بیدار کند شک نیست که در قرآن معدودی اصول و قواعدی که جنبه قانونی و حقوقی دارند آمده است که این امر در مورد خانواده که شالوده زندگی اجتماعی است آشکارتر است» (لاهوری، اقبال، احیاء فکر دینی، 189).

مباحث حقوقی از قرن هفده میلادی اهمیت ویژه‌ای یافت و پرداختن به آن ملاک مترقی بودن هر نوشتاری گردید. انقلاب کبیر فرانسه با شعارهایی که از متن مطالبات حقوقی برخاسته بود به وقوع پیوست آزادی، برابری و برادری به عنوان کلماتی زرین بر پیشانی این تحول گسترده در مغرب زمین نقش بست (مطهری، مرتضی، نظام حقوق زن در اسلام، 14). اینک ماییم و انبوهی از توقعات برخاسته از این سه شعار محوری. در نگاه برخی روشنفکران بقا و فنای فرهنگ دینی ما بستگی به این دارد که متون دینی و دستورات برخاسته از آن را چگونه و به چه میزانی با مطالبات حقوقی بشر امروز هماهنگ سازیم.

توجه به تفسیر حقوقی قرآن از این منظر بسیار با اهمیت است؛ البته نه بدان جهت که این شیوه تفسیری، ابزاری برای انطباق با خواسته‌هایی باشد که در جهان نو، انسان سراپا طلبکار، به عنوان حقوق بشر از زمین و زمان مطالبه می‌کند؛ بلکه برای آن که به همگان ثابت شود چگونه دین مدعی خاتمیت والا‌‌ترین آموزه‌های تصور کردنی در زمینه حقوق آدمیان را ده‌ها قرن پیش مطرح کرده است. در این نوشتار می‌خواهیم تفسیر حقوقی را به اختصار تبیین کنیم و به آسیب‌های این سبک تفسیری توجه دهیم.

مفهوم شناسی

روش: مقصود از روش، استفاده از ابزار یا منبع خاص در تفسیر قرآن است؛ به گونه‌ای که معانی و مقصود آیه را روشن سازد و نتایج مشخصی را به دست دهد. به عبارت دیگر چگونگی کشف و استخراج معانی و مقاصد آیات قرآن را «روش تفسیر قرآن» می‌گویند (رضایی اصفهانی، محمد علی، منطق تفسیر قرآن 2، 22).

تفسیر: برخی ریشه تفسیر را «فسر» دانسته‌اند که به اشتقاق کبیر از «سفر» به معنای کشف گرفته شده است. هنگامی که گفته می‌شود «سفرت المرئة وجهها» مقصود آن است که زن صورت خود را آشکار نمود. واژه «فسر» به معنای بیان، ابانه، کشف‌المغطی، کشف معنای معقول، آمده است. در هر صورت از موارد کاربرد فسر می‌توان یافت که قدر متیقن از معانی یاد شده «آشکار نمودن» است که گاه نتیجه فعل (ابانه، بیان) است و گاه خود فعل (کشف).

تفسیر قرآن در اصطلاح، به «بیان مفاد کاربردی آیات قرآن، و آشکار نمودن مراد خدای متعال از آن، بر مبنای ادبیات عرب و اصول عقلایی محاوره» گفته می‌شود (بابایی، علی اکبر و دیگران، روش‌شناسی تفسیر قرآن، 23). این تعریف جامع نکات مثبت و فاقد اشکالات واضح تعاریفی است که برای تفسیر ارائه گردیده است. چون نصوص قرآن وجه پنهانی ندارند که با تفسیر کشف شدنی باشند، این بخش از کلام الله مجید از دایره مباحث تفسیری خارج ‌است، چنان که معانی باطنی قرآن نیز که در دسترس کشف غیر معصوم نیست، متعلَّق تفسیر نخواهند بود.

حقوق: این واژه به دو معنا قابل طرح است: 1. مجموعه قواعدی که بر اشخاص، از جهت حضور در اجتماع، حکومت می‌کند. واژه حقوق در این معنا همواره با صیغه جمع به کار می‌رود. 2. برای تنظیم روابط مردم و حفظ نظم در اجتماع، امتیازاتی در برابر دیگران مورد شناسایی قرار می‌گیرد که آدمی با آن توان خاصی می‌یابد. این امتیاز و توانایی را حق می‌نامند. جمع آن حقوق است و به آن حقوق فردی اطلاق می‌گردد و همین اعتبار گاه از آن به عنوان «حقوق بشر» یاد می‌شود (حقیقت، صادق، مبانی حقوق بشر، 135).

جامعه‌شناسان دو معنای مذکور را از جهت نسبت آن‌ها با هم مورد توجه قرار داده و عناوینی برای آن‌ها جعل کرده‌اند. آنان حقوق به معنای اول را «حق عینی» و به معنای دوم را «حق شخصی» نامیده‌اند و حق عینی (قانون) را محدود کننده حق شخصی می‌دانند. لاکوردر می‌گوید: «میان فقیر وغنی و ضعیف و قوی این آزادی (حق شخصی) است که ظلم می‌کند و حق (حق عینی) است که آزاد می‌سازد» (لاکوردر، جامعه شناسی حقوق، 36).

حقوق عینی به حقوق عمومی ملی (حقوق اساسی، اداری، مالیه، جزاء)، حقوق عمومی بین‌المللی (حقوق بشر)، حقوق خصوصی ملی (مدنی، تجارت) و حقوق خصوصی بین‌المللی (تابعیت، خارجیان) تقسیم می‌گردد (کاتوزیان، ناصر، مقدمه علم حقوق 81 ـ 104). اصول حقوق شخصی را نیز که بقیه حقوق شخصی به آن‌ها باز می‌گردند، چهار اصل دانسته‌اند؛ «حق حیات، آزادی، برابری، مالکیت» (همو، مبانی حقوق بشر، 124).

حقوق و فقه: علم فقه اعمال مکلف‌ها را از جهت ترتّب آثار اخروی ـ ثواب و عقاب که زیر عناوینی مانند وجوب و حرمت مطرح است ـ و آثار دنیوی ـ صحت و بطلان ـ مورد دقت قرار می‌دهد، ولی علم حقوق گویای قواعد کلی و الزام‌آور اجتماعی است که اجرای آن از سوی قدرت حاکم تضمین گردیده است، لذا حقوق فقط به زندگی دنیوی و اجتماعی انسان ناظر است و احکام آن همگی لازم بوده و برای اجرا، ضمانت اجرای دنیوی و خارجی دارند (دیلمی، احمد، اخلاق اسلامی، 20).

از سویی دیگر معنای جدید حقوق، بین قواعد فقهی و حقوقی تمایزی آشکار ایجاد کرده است، چرا که منشاء قواعد مذهبی، احکام الهی است و منبع اصلی حقوق، قانون است، از همین رو قوانین حقوقی، پایداری احکام شرعی را ندارند، زیرا از عقل ناقص بشر سرچشمه گرفته‌اند و نتیجة اوضاع اجتماعی ملت‌ها هستند (کاتوزیان، همان، 63). بنابراین مسائل علم حقوق در فقه مطرح گریده است، ولی قواعد فقهی با قواعد حقوقی فرق دارند.

نتیجه: بسیاری از مباحث حقوقی در فقه نیز آمده است، ولی گستره احکام شریعت شامل موضوعات غیر حقوقی نیز می‌گردد، بنابراین هم‌پوشانی قابل توجهی بین مباحث دو علم فقه و حقوق هست، لذا بیشتر اندیشمندان حوزه فقه، بین این دو جدایی قائل نشده‌اند، اما این تفاوت از نگاه دقیق برخی دیگر مخفی نمانده است (ر.ک. به: مطهری، مرتضی،‌ مجموعه آثار، 20، 63؛ جعفری، محمد تقی، رسائل فقهی، 48).

پیشینه

مباحث حقوق با تمام اقسامش در فقه اسلامی هست، لذا تفاسیر با گرایش فقهی، تمام یا برخی از مباحث حقوقی را تفسیر کرده‌اند. واژه حقوق در اصطلاح کنونی‌اش، از قرن هفدهم میلادی به بعد مطرح گردید و قبل از آن بار معنایی فعلی را نداشت؛ به ویژه آن که برخی به این احتمال توجه کرده‌اند که ادیان در شاخص تکلیف آگاهی آدمیان را پرورش می‌دهند و حق‌مداری و حق آگاهی از مشخصه‌های انسان نو است که بشر از رهگذر فاصله گرفتن از دین به آن دست یافته است، لذا اولین داعیان حقوق شخصی بشر را برخی روشنفکران ساکن ژنو دانسته‌اند که افکار خود را برابر آموزه‌های مسیحیت قرار دادند و از آزادی فکر و عقیده و برابری انسان‌ها حمایت کردند (دورانت، ویل، تاریخ تمدن 6، 564).

با تأمل در آموزه‌های اسلامی که در حوزه مسائل اجتماعی طرح گردیده است، روشن می‌شود که مطلب یاد شده به دین اسلام سرایت دادنی نمی‌باشد و اندیشمندان غربی به این مهم اقرار کرده‌اند. نومان در کتاب «نامه‌ای درباره دین» می‌گوید: «مسیحیت ابتدایی هیچ ارزشی برای حفظ حکومت و قانون و سازمان و تولید قائل نبود، و از وضع اجتماعی بشر سخن نمی‌گفت بنابراین ما باید به خود جرات آن را بدهیم که بدون دولت و حکومت بمانیم و به این ترتیب عالماً و عامداً خود را تسلیم هرج و مرج کنیم ...».فون کرمر می‌گوید:«پس از رومیان هیچ ملت دیگری جز قوم عرب (مسلمانان) نمی‌تواند مدعی آن شود که دستگاه حقوقی با دقت مطرح شده و تکامل یافته‌ای دارد» (لاهوری، اقبال،‌ احیاء فکر دینی در اسلام، 190).

اولین بار رسول الله (ص) از آیات حقوقی قرآن و تفسیر و توضیح آن‌ها استفاده کرد و یکی از موارد بارز آن، استفاده حضرت از آیه النَّبِیُّ أَوْلَى‏ بِالْمُؤْمِنِینَ مِنْ أَنفُسِهِمْ در عید غدیر خم و اقرار گرفتن از مردم در مسئله ولایت و سپس اعلام جانشینی حضرت علی (ع) بود (امینی، محمد حسین،‌ الغدیر، 1، 165). استناد به آیه یاد شده، تفسیری حقوقی است که به حق حاکمیت بر مردم معطوف است و از مسائل حقوق اساسی به شمار می‌رود.

حضرت امیر نیز در واکنش به برداشت ناصحیح از آیه شریفه «لاحکم الا الله» توسط خوارج، آیه را که به یکی از موضوعات اصلی حقوق اساسی اسلام اشاره دارد، تفسیر کرد و فرمود: «کلمة حق یراد بها باطل نعم انّه لا حکم الا لله ولکنّ هؤلاء یقولون: لا إمرة الا لله، وانه لا بدّ للناس من امیر برّ أو فاجر یعمل فی إمرته المؤمن، ویستمتع فیها الکافر ...»؛

(لا حکم إلا لله) سخن حقی است که آن را تحریف کرده‌اند، و معنی باطل از آن اراده شده است. آری حکم مخصوص خدا است، ‌ولی این گروه می‌گویند حکومت و فرماندهی مخصوص خدا است، حال آن که به یقین مردم نیازمند امیر و حاکمی هستند خواه نیکوکار باشد یا بدکار (اگر دسترسی به حاکم نیکوکاری نداشته باشند وجود امیر فاجر از نبودن حکومت بهتر است) امیری که در حکومتش مؤمن به کار خویش بپردازد، و کافر از مواهب مادی بهره‌مند شود ...» (مکارم شیرازی، ناصر، پیام امام، 2، 431). دیگر معصومان نیز به تفسیر برخی آیات قرآن پرداخته‌اند که صبغه حقوقی دارد. یکی از این موارد تفسیر حضرت صادق(ع) است.

ثُمَّ خَلَقْنَا النُّطْفَةَ عَلَقَةً فَخَلَقْنَا الْعَلَقَةَ مُضْغَةً فَخَلَقْنَا الْمُضْغَةَ عِظَاماً فَکَسَوْنَا الْعِظَامَ لَحْماً ثُمَّ أَنشَأْنَاهُ خَلْقاً آخَرَ فَتَبَارَکَ اللَّهُ أَحْسَنُ الْخَالِقِینَ (مؤمنون / 14). تفسیر حضرت به حق حیات ناظر است و ایشان ـ به تناسب مراحل رشد آدمی در رحم مادر ـ هر گونه اقدامی را که موجب از بین رفتن انسان پیش از تولد گردد، شایسته پرداخت دیه می‌داند.

عن أبی عبدالله7 قال: دیة الجنین خمسة أجزاء: خمس النطفة عشرون دینارا، وللعلقة خمسان أربعون دینارا، وللمضغة ثلاثة اخماس ستّون دینارا [وللعظم أربعة أخماس ثمانون دینارا] وإذا تمّ الجنین کانت له مائة دینار، فإذا أنشیء فیه الروح، فدیته ألف دینار أو عشرة آلاف درهم إن کان ذکرا، وإن کان أنثی فخمسمائة دینار».

«از امام صادق(ع) حکایت شده که: دیه جنین پنج بخش می‌شود؛ یک پنجم آن در ازای نطفه است که بیست دینار می‌شود و دو پنجم آن در برابر علقه است که چهل دنیار است و سه پنجم آن در برابر مضغه می‌باشد که شصت دینار است و برای مرحله پدید آمدن استخوان چهار پنجم دیه جنین یعنی هشتاد دینار، هست و وقتی جنین کامل شد، دیه کامل جنین است که صد دینار است تعلق خواهد گرفت (وسائل الشیعة، 19، 169).

بدین‌سان حق حیات آدمی از نظر قرآن، به زمان پس از تولد منحصر نیست، بلکه از هنگامی که نطفه بسته می‌شود و انسان آغازین حالات تکوینی خود را سپری می‌کند، حقوق او نیز آغاز می‌گردد، بنابراین حق حیات انسان از زمان انعقاد نطفه در نظر گرفته می‌شود و هرگونه ضرری که مانع مسیر تکوینی آن شود، مجاز نیست. بی‌تردید هیچ مکتبی چنین جدی به صیانت از مقام شامخ انسان نپرداخته است.

نخستین نوشتار در آیات الاحکام،‌ به دست ابوالنضر محمد بن سائب کلبی (متوفای: 146 ق) انجام گرفت و او از اصحاب امام باقر و صادق(ع) بود پس از او علماء بزرگی از شیعیان و اهل سنت آیات الاحکام را تفسیر کردند و بیشتر نام کتاب خود را احکام القرآن یا فقه القرآن نهاده‌اند، مانند: احکام القرآن: ابوبکر احمد بن علی رازی، مشهور به جصاص (متوفای: 370 ق) احکام القرآن: منسوب به شافعی (متوفای: 204 ق) احکام القرآن: کیا هرّاسی شافعی، از فقهای شافعیه (متوفای: سال 504 ق) احکام القرآن: تألیف ابن العربی مالکی (متوفای: 543 ق) فقه القرآن فی شرح آیات الاحکام: قطب الدین راوندی (متوفای: 573 ق) کنز العرفان فی فقه القرآن: سیوری، معروف به فاضل مقداد (متوفای: 826 ق) زبدة البیان فی احکام القرآن: احمد بن محمد اردبیلی (متوفای: 993 ق)

گاه آیات قرآن دستمایه تلاش برخی عالمان قرار گرفته است تا موضوعات حقوقی را به طور ویژه توضیح دهند، چنان‌ که مباحث اجتماعی و حقوقی که مرحوم علامه طباطبایی در المیزان، در ذیل برخی آیات، ارائه نموده تلاشی ارزنده برای تفسیری ویژه از آیات دارای صبغه حقوقی است (طباطبایی، محمد حسین، المیزان فی تفسیر القرآن، 15، 17).

کتاب احکام اهل الذمه، که توسط ابن قیّم (متوفای: قرن هفتم) در سه جلد تألیف گردیده، نیز نمونه‌ای از این موارد است و کتاب «آیات الاحکام حقوقی»، محمد علی آقایی، «آزادی در قرآن» محمد علی ایازی، «حقوق و قرآن» تألیف گروهی از نوسیندگان، «حقوق الانسان بین تعالیم الانسان و اعلام الامم المتحده»، محمد غزالی و «جریمة الردّه وعقوبة المرتد فی ضوء القرآن والسنة»، قرضاوی نیز از تلاش معاصران در راستای تهیه تفسیر حقوقی حکایت دارد.

تبیین موضوع

ورود شایسته به بحث تفسیر حقوق، مستلزم فهم دقیق عنوان و توقع مورد نظر از چنین تفسیری است. با دقت در عنوان این تفسیر (تفسیر حقوقی) در می‌یابیم که معنای این گونه تفسیر از سه حال خارج نیست. الف) تفسیر حقوقی: تفسیر آیاتی از قرآن که جنبه حقوقی دارد مفسّر در این تفسیر به دنبال توضیح آیاتی است که به طور پراکنده در قرآن آمده‌ و رنگ حقوقی دارند.

این تفسیر از مصادیق تفسیر موضوعی است، زیرا در تفسیر موضوعی، موضوعی برجسته می‌گردد و تمام موارد آن از قرآن یافته و تفسیر می‌شود. فهرست موضوعات حقوقی‌ای که می‌توان حکم آن‌ها را در قرآن بررسی کرد،‌ عبارت است از: حقوق شخصی، مانند: آزادی عقیده، آزادی بیان، ارتداد، قرارداد ذمّة، طهارت و نجاست اهل کتاب، حق حیات، ‌برادری، حق تعیین سرنوشت، مالکیت و حق کار ... .

حقوق عینی (قوانین حقوقی و کیفری) همچون: وقف، احیاء اراضی موات، حیازت، ‌معدن، عقود، معاملات، ضمان، غصب، خیارات، اجاره، مزارعه، مساقات، مضاربه، جعاله، عاریه، قرض، وکالت، ضمان، حواله، کفالت، صلح، رهن، هبه، وصیت، حجر، قیمومت، ارث، شهادت، امارة، قسم و دیات و قصاص.

حقوق خانواده، مانند: تابعیت، نکاح، ‌طلاق، عدّة، مهریه، نفقه، حضانت، ولایت قهری. حقوق اساسی،‌ مانند: منشأ حاکمیت، ‌دولت، حق قانون گذاری، نقش جمعیت در دولت اسلامی. حقوق بین الملل، مانند: تابعیت و شهروندی، استقلال سیاسی، همزیستی مسالمت‌آمیز، جهان‌شمولی اسلام، مشارکت و تعاون بین‌المللی، حمایت از ملت‌های ضعیف، برابری جوامع، تفاهم، سیاست خارجی، قراردادهای بین‌المللی، قرارداد صلح، وفا به عهد، روش‌‌های حلّ اختلاف، تجارت خارجی، اعلان جنگ، آثار حقوقی جنگ بر اشخاص و اموال، توسل به زور، جنگ بین کشورهای اسلامی، جنگ با باغیان،‌ جنگ دفاعی، جنگ ابتدایی، حقوق اسراء، برده‌داری در اسلام، تقسیم غنائم، حقوق پناهندگان، جاسوسی در اسلام.

ب) تفسیر حقوقی: تفسیر قرآن به روش حقوقی

در این تعریف از روش‌های مورد استفاده در علم حقوق برای تفسیر کلیه آیات قرآن استفاده می‌گردد. روش حقوقی در دو بخش قابل طرح است:

اول: یافتن قواعد حقوقی: تجربه در این حوزه یکی از روش‌های مورد توجه دانشمندان حقوق می‌باشد. «نخستین وظیفه قانون‌گذار یافتن قواعدی است که عادلانه‌ترین راه‌حل‌ها را در روابط اجتماع ارائه دهد در این کاوش، باید از سایر علوم اجتماعی، مانند اخلاق، جامعه‌شناسی و تاریخ و علوم سیاسی و اقتصادی، یاری خواست.

ولی کار قانون‌گذاری به این گونه کاوش‌ها محدود نمی‌شود زیرا گذشته از این که نتایج حاصل از پژوهش‌های علمی گاه مبهم و گاه متعارض است، حفظ نظم و آسایش عمومی نیز بی‌گمان نیاز به سیاست‌های دیگر دارد... بی‌گمان در این راه استفاده از تجربه دیگران راهنمای ارزنده‌ای است. زیرا قانون‌گذار با توجه به نتایجی که اجرای قانون در سایر کشورها به بار آورده است می‌تواند بهترین راه را انتخاب کند ...» (کاتوزیان، ناصر، همان، 73).

در این صورت چون حقوق از شاخه‌های علوم انسانی است و آن هم از اقسام علم تجربی می‌باشد، تفسیر حقوقی از مصادیق تفسیر علمی خواهد بود که یگانه روش پذیرفته شده در آن برای کشف حقایق، تجربه و روش آزمون و خطا است. این روش حقوقی در قرآن به کار نمی‌آید، چرا که قرآن خود از منابع مستقل تعیین کننده قوانین الهی است و صحت قوانین آسمانی را نمی‌توان با عبور دادن از صافی تجربه، تأیید یا ردّ کرد.

دوم: استفاده از قانون: در این مقوله به نظر می‌رسد که تفسیر قانون، برای به کارگیری آن، از ضرورت‌های حقوق است، البته در مورد مقام قضایی که مجاز است از ظاهر قانون عبور کند و آن را تأویل کند، دو دیدگاه هست؛ الف) مکتب تفسیر لفظی: اعتقاد به تحفظ بر مُرّ قانون دارد. ب) مکتب تحقیق علمی آزاد: اعتقاد دارد که می‌توان به تفسیر قانون متناسب با شرایط دست زد.

«به نظر پیروان این مکتب (مکتب تفسیر لفظی یا تحلیلی) در هر جامعه قدرت نهایی و سلطه واقعی به اراده نمایندگان ملت تعلق دارد و رعایت احترام و قدرت قانون بزرگ‌ترین ضامن حفظ آزادی افراد است، دادرس مجری قانون است و نمی‌تواند به نام و به میل خود حقوقی برای اشخاص ایجاد کند. پس در مواردی که قانون حکم صریحی ندارد، باید کوشش کند تا از مفاد و معانی مواد موجود، اراده قانون‌گذار را درباره مسائل مورد نزاع به دست آورد... (همو،‌ 209).

به نظر پیروان این مکتب (مکتب تحقیقی آزاد) قدر و سلطه واقعی را باید در خود قانون جستجو کرد؛ نه در کسانی که به عنوان مقنن آن را وضع کرده‌اند ... دادرس مجبور به اطاعت از قانون است و نمی‌تواند حکم آن را در فصل دعاوی نادیده بگیرد، ولی در برابر این تکلیف، اختیار دارد که قانون را تفسیر و معنی واقعی آن را تعیین کند (همو، 214).

خلاصه دو دیدگاه: بنابر نظریه اول در واقع تفسیری صورت نمی‌پذیرد و باید به معنای ظاهری قانون بسنده کرد؛ به خلاف دیدگاه دوم که مقوله تفسیر قانون در آن پذیرفته شده است؛ البته در روش تفسیر، موضوع قابل ملاحظه‌ای غیر از برداشت‌ عقلی و توجه به قواعد لفظی و منطقی، عنوان نگردیده است. «استلزام‌های عقلی در واقع همان روح قانون یا معانی و هدف‌هایی است که در پس پرده الفاظ قانون وجود دارد و به نیروی عقل کشف می‌شود» (همو، 208).

«تفسیر قانون به معنای کشف مقصود قانون گذار از طریق بکار بردن قواعد و مقررات ادبی یا منطقی یا از طریق استفاده از سوابق تاریخی است. بر این اساس در دو مورد قانون را تفسیر می‌کنند: الف) مفهوم قانون روشن باشد؛ ب) مفهوم قانون روشن است ولی در سعه و ضیق مدلول آن تردید باشد. گاهی به عنوان تفسیر قانون تغییر قانون داده می‌شود مانند مواردی که یک قانون به حسب اقتضاء مصالح زمان توجیه و تأویل می‌شود و نظر قانون‌گذار متروک می‌گردد». (جعفری لنگرودی، جعفر، ترمینولوژی، حقوق، 171). بنابراین تفسیر حقوقی به معنای دوم معنای نتیجه‌ای ندارد، چرا که روش تفسیر در این علم ویژگی ممتازی ندارد.

ج) تفسیر حقوقی: تفسیری از قرآن که افرادی با ذوق حقوقی به آن مبادرت می‌ورزند.

در این تفسیر، مسایل حقوقی دغدغه اصلی است. در این فرض، حقوقی بودن وصف مفسّر است؛ پیش از آن که ویژگی تفسیر باشد. بنابراین احتمال تفسیر حقوقی به رنگ تفسیری مفسّر اشاره دارد و به تفاسیر اجتماعی می‌پیوندد و برخی از تفاسیر هم که با دغدغه مسائل اجتماعی نگارش یافته‌اند، نماینده تفسیر حقوقی خواهند بود.

نتیجه آن‌که تفسیر حقوقی در بحث روش‌های تفسیری و هم گرایش‌های تفسیری مطرح است و این تفسیر با توجه به تقسیم ارائه شده در زمینه روش‌ها و گرایش‌های تفسیری؛ از طرفی یکی از اسلوب‌های تفسیری است (تفسیر موضوعی، آیات الاحکام به طور خاص آیات الاحکامی که حقوقی است)، از سویی در سبک‌ها و الوان تفسیری جای می‌گیرد (سبک اجتماعی در یک فرض و سبک علمی در فرض دیگر) که از گرایشات تفسیری محسوب می‌گردند و از سوی سوم یکی از روش‌های تفسیری (روش علمی) است.

به نظر می‌رسد از سه احتمال یاد شده، معنای اول و سوم مناسب‌تر است، چون تفسیر آیات حقوقی قرآن و تفسیر قرآن با گرایش حقوقی مفسّر، تصور‌پذیر است، ولی تفسیر تمام آیات قرآن با شیوه حقوقی، همان شیوه متعارف فهم مراد متکلم که به عقل و منطق و قواعد لفظی تکیه دارد، می‌باشد و در واقع شیوه‌ای منحصر به فرد نمی‌باشد، لذا معنای دوم صحیح نخواهد بود.

آسیب‌های تفسیر حقوقی

1. تفسیر به رأی

حرمت تفسیر به رأی قرآن نزد هر دو فرقه قطعی است و روایات متواتر در این زمینه، حرمت تفسیر به رأی را مسلم و اجماعی کرده است. در یکی از این روایات آمده است: «من قال فی القرآن برأیه فلیتبوا مقعده من النار»، «هر کس درباره قرآن با رأی خود سخن گوید، باید جایگاهش را در آتش آماده کند» (بررسی تطبیقی مبانی تفسیر قرآن، 47). تفسیر به رأی به معنای طرح دیدگاه خود با محمل کلام دیگران است، لذا که عقلاء آن را ناشایست می‌دانند و قبیح و مذموم می‌دانند.

دنیای جدید به ظاهر به مقام و منزلت انسان توجه جدّی دارد و صیانت از شأن آدمی سرلوحه شعار تمامی مکاتب بشری در عصر ماست و در این میان عنایت ویژه به حقوق آدمیان سبب گردیده است این موضوع بهانه‌ای برای به چالش کشیدن مکاتب رقیب گردد. این موضوع تأثیر بسزایی در روشنفکران دینی گذاشته است،‌ به گونه‌ای که امروزه طیف وسیعی از ایشان نظریات وارداتی از غرب را وحی منزّل انگاشته‌اند و از شدّت خود کم بینی می‌خواهند آموزه‌های دینی و بسیاری از باورهای پذیرفته شده را به گونه‌ای تأویل و تفسیر نمایند که از حملات مخالفان در امان باشند!

غافل از آن که ایمان واقعی به دین، اقتضا می‌کند آدمی درستی اعتقادات دیگران را با دین بسنجد و اندیشه ناب دینی را اصل قرار دهد و برای دریافت میزان درستی آرای بشری که آبشخور وحیانی ندارد، آن‌ها را به دین عرضه کند و در صورت مخالفت دین با آن اندیشه‌ها، با شجاعت کنارشان گذارد و از دین به هر قیمت دفاع نماید. طبیعی است که اگر با این رویکرد سراغ قرآن بروند و آیات حقوقی آن را تفسیر کنند، دچار تفسیر به رأی می‌شوند و قرآن را طبق مذاق مخالفان اسلام تفسیر می‌نمایند.

برای نمونه: مکتب لیبرالیسم به رهایی بشر از هر گونه تحمیل در حوزه فعل و اندیشه معتقد است، لذا آزادی عقیده را باور دارد و دگر اندیشی را مباح می‌داند. با این تفکر مجازات مرتد ـ آن هم به عقوبتی سنگین چون مرگ ـ با حق آزادی فکر انسان منافات دارد و محکوم است. توجه به آرای لیبرال‌ها از یک سو و دل‌دادگی به اسلام از سویی دیگر، سبب گردیده است که عده‌ای ‌از روشن‌فکران دینی به اضطراب افتند و در مقام توجیه و تأویل این حکم دینی بر آیند و آیات قرآن را به گونه‌ای تفسیر کنند که با اصل یاد شده جمع‌پذیر  باشد.

محمد غزالی دانشمند معاصر مصری در ذیل آیه شریفه: وَقَالَت طَائِفَةٌ مِنْ أَهْلِ الْکِتَابِ آمِنُوا بِالَّذِی أُنْزِلَ عَلَى الَّذِینَ آمَنُوا وَجْهَ النَّهَارِ وَاکْفُرُوا آخِرَهُ لَعَلَّهُمْ یَرْجِعُونَ (آل عمران/ 72)؛ «و دسته‏اى از اهل کتاب گفتند: در آغاز روز به آن چه بر کسانى که ایمان آورده‏اند، فرود آمده، (ظاهراً) ایمان آورید و در پسین آن [روز] کفر ورزید، تا شاید آنان [از اسلام‏] بازگردند»، می‌گوید: بودند کافرانی که به هم‌کیشان خود می‌گفتند صبح مسلمان شوید و بعد از ظهر کافر شوید تا از این طریق شکستی در جامعه و نوزاد اسلامی ایجاد کنند.

برخی از روشنفکران وطنی نیز‌ این دیدگاه را پسندیده‌اند و در توضیح آن گفته‌اند: «... در اسلام هم حکم قتل مرتدین در مدینه بود؛ نه در مکه. اگر این توجیه را بپذیریم، مناط حکم واضح است. اگر کسانی به قصد سیاسی و برای افکندن وهن و شکست در جامعه اسلامی ابتدا اظهار اسلام و پس از آن اظهار ارتداد کنند، با چنین کسانی باید برخورد سیاسی کرد. برخورد سیاسی در زمان پیامبر(ص) به قتل رساندن آن‌ها بود. ...

معنی آن این است که کثیری از افرادی که امروز مرتد یا مساله‌دار می‌شوند یا عقیده‌ای به اسلام نمی‌ورزند، غرضشان تمسخر اسلام یا شکست انداختن در جامعه و امت نوپای اسلامی نیست، بنابراین خارج از دایره این حکم قرار می‌گیرند... . این‌ها (احکام خشن برخورد با مرتدین و...) مال وقتی بود که خروج یک نفر هم از دین شکستی سخت محسوب می‌شد، لکن وقتی این نظام استقرار یافت و جمع عظیمی از انسان‌ها را شیفته خود کرد، خروج  جماعتی از دین یا ورود جماعتی به آن بر قوت و ضعف آن نظام تأثیری نمی‌گذارد. در حال حاضر امت اسلامی استقرار یافته است و یک میلیارد عضو دارد و اگر چند نفر ادعا و اظهار نامسلمانی کنند و پس از مسلمان بودن از آن خارج شوند، بر دامن کبریایش ننشیند گرد» (سروش، عبدالکریم، سیاست نامه، 256).

توجیه و تفسیر مذکور می‌خواهد با تاریخی کردن حکم مرتد، زمینه انتقاد مخالفان را از بین ببرد! حال آن که این توجیه یک استحسان عقلی است و نمی‌توان مقصود از آیه را با این احتمال تعیّن بخشید و این گونه تفاسیر نشان از فرو رفتن در غرقاب تفسیر به رأی دارد. در مقابل مفسران بزرگی چون طبرسی با تقیّد به مضامین وحی، ارتداد را به راحتی هضم کرده‌اند و حکم آن را حتی عقلاً حق خالق انسان می‌دانند. طبرسی در ذیل آیه شریفه: وَإِذْ قَالَ مُوسَى‏ لِقَوْمِهِ یَاقَوْمِ إِنَّکُمْ ظَلَمْتُمْ أَنْفُسَکُمْ بِاتِّخَاذِکُمُ الْعِجْلَ فَتُوبُوا إِلَى‏ بَارِئِکُمْ فَاقْتُلُوا أَنْفُسَکُمْ (بقره/ 54) می‌گوید: «فکما یجوز من الله تعالی ان یمیت الحی فکذلک یجوز ان یأمرنا باماتته». همان طور که بر خداوند جایز است زندگان را بمیراند، بر خالق آفرینش مجاز است ما را به کشتن انسان‌هایی (که از نظر او ارزشی برای زنده ماندن ندارند) دستور دهد (طبرسی، ابو علی، مجمع البیان، 1، 113).

انتظار از قرآن برای هماهنگ‌سازی خود با این‌گونه افکار، در سایر حقوق فطری و درخواست باز سازی تفسیر قرآن از سوی برخی نوگرایان، زمینه را برای چنین استحسانات عقلی و گرفتار آمدن به دام تفسیر به رأی، فراهم آورده است. مسئله بازنگری در آیه ارث که به زعم برخی حق برابری را از زنان سلب نموده، از این موارد است. ضیاء خان، شاعر شهیر ترکیه در بخشی از اشعارش چنین می‌سراید: «... چگونه ممکن است قانون مقدس الهی این مخلوقات زیبا (زن) را موجودات پست بداند؟ آیا نمی‌شود که مفسران در تفسیر قرآن به راه خطا رفته باشند؟» (لاهوری، اقبال، همان، 184).

2. بی‌توجهی به سیاق آیات و ارائه تفسیری ناقص از آیات حقوقی

تمرکز در آیات خاص که صبغه حقوقی دارند و برداشت عجولانه معنا و مراد از آن‌ها، ـ بدون توجه به سیاق و فضای معنایی حاکم بر مجموع آیاتی که در ردیف آیه مورد نظر قرار دارد ـ مفسّر را از فهم مراد جدّی خدا ناتوان می‌سازد. گرچه این نکته باید در تمام شیوه‌ها و گرایش‌های تفسیری، مورد ملاحظه قرار گیرد، ولی در تفاسیر موضوعی که تفسیر آیاتی خاص ـ که در رابطه با موضوع مورد نظر می‌باشد ـ وجهه همّت مفسر است، بیشتر مورد ابتلا خواهد بود.

«... برای دسته‌بندی معارف قرآن باید نظام خاصی را برای موضوعات در نظر گیریم، آنگاه برای هر موضوعی آیاتی را پیدا کنیم و در کنار یکدیگر قرار دهیم و بعد درباره آنها بیندیشیم و از همدیگر برای روشن کردن نقطه‌های ابهامی که احیاناً وجود دارد کمک بگیریم یعنی تفسیر القرآن بالقرآن، ولی باید توجه داشت که وقتی ما آیه‌ای را از سیاق ویژه آن، خارج کردیم و آن را تنها و بدون رعایت قبل و بعد در نظر گرفتیم، ممکن است مفاد واقعیش به دست نیاید و به عبارت دیگر آیات قرآن در ازای قرائن کلامی است که گاهی در آیه قبل و گاهی در آیه بعد و حتی گاه در سوره دیگر یافت می‌شود و بدون توجه به این قرائن مفاد واقعی آیات بدست نمی‌آید برای اینکه به این محذور دچار نشویم و آیات، مثله و تکه تکه نشود و از مفاد واقعیش خارج نگردد باید خیلی دقت کنیم» (مصباح یزدی، محمد تقی، معارف قرآن، 10).

پایان سخن

پرداختن به تفسیر حقوقی قرآن در فضای کنونی جامعه بشری که حقوق آدمیان در آن برجسته و پراهمیت است، ضرورتی انکار ناپذیر است و در پرتو آن دیدگاه پیش‌رو اسلام آشکار می‌شود و گرایش به این آیین پاک بیشتر می‌گردد. بی‌تردید رسیدن به این هدف ارزشمند، از رهگذر رعایت ضوابط و قواعد تفسیری و توجه به آسیب‌های این شیوه تفسیری ممکن است.

منابع

1.   بابایی، علی اکبر و دیگران، روش‌شناسی تفسیر قرآن، الهادی، قم، 1379، چ اول.

2.   برول لویی، جامعه‌شناسی حقوق، ترجمه ابوالفضل قاضی، میزان، تهران، 1383، چ پنجم.

3.   جعفری لنگرودی، جعفر، ترمینولوژی حقوق، گنج دانش، 1376، چاپ هجدهم.

4.   جعفری، محمد تقی، رسائل فقهی، کرامت، تهران، 1419 ق، چ اول.

5.   جوهری، اسماعیل بن حماد، صحاح اللغة و صحاح العربیة، دارالعلم للملائین، بیروت، 1407 هجری، چ چهارم.

6.   حرّ عاملی، محمد حسن، وسائل الشیعه، مؤسسه آل البیت، قم، 1409 ق.

7.   حسینی نیک، سید عباس، مجموعه قوانین حقوقی و کیفری، نشر مجد، تهران، 1386، چ سوم.

8.   حقیقت، صادق، مبانی حقوق بشر، پژوهشکده فرهنگ و اندیشه اسلامی، تهران، 1381، چ اول.

9.       دورانت ویل، تاریخ تمدن، هیئت، مترجمان، سازمان انتشارات آموزش انقلاب اسلامی، تهران، 1368، چ دوم.

10.    دیلمی، احمد، اخلاق اسلامی، معارف، قم، 1381، چ پنجم.

11.    رضایی اصفهانی، محمد علی، منطق تفسیر 2، جامعة المصطفی9 العالمیة، قم، 1387، چ سوم.

12.    زبیدی، محمد مرتضی، تاج العروس، دارالفکر، بیروت، 1994 م.

13.    سروش، عبدالکریم، سیاست نامه، صراط، تهران، 1379، چ سوم.

14.    طباطبایی،‌ محمد حسین، المیزان فی تفسیر القرآن، اسماعیلیان، قم، 1358، چ سوم.

15.    طبرسی، ابو علی فضل بن حسن، مجمع الیبان، مکتبة العلمیة الاسلامیه.

16.    طریحی، فخر الدین، ‌مجمع البحرین، المکتبة المرتضویه، تهران.

17.    عباس نژاد،‌ محسن، و جمعی از نویسندگان، قرآن وحقوق، بنیاد پژوهش‌های قرآنی مشهد، 1385، چ اول.

18.    قنواتی، جلیل، نظام حقوقی اسلام، اسماعیلیان، قم، 1377، چ اول.

19.    کاتوزیان، ناصر، مقدمه علم حقوق، شرکت سهامی انتشار، تهران، 1379، چ بیست و هفتم.

20.  لاهوری، اقبال، محمد، احیاء فکری دینی، ترجمه احمد آرام، نشر رسالت قلم، تهران، چاپ اول.

21.    مصباح یزدی، محمد تقی، معارف قرآن، مؤسسه راه حق، قم، 1373.

22.    مطهری، مرتضی، مجموعه آثار، ج 20، صدراء، تهران، 1382، چ دوم.

23.    مطهری، مرتضی، نظام حقوق زن در اسلام، تهران، 1369، چ چهاردهم.

24.     معرفت، محمد هادی، تفسیر و مفسران، ترجمه علی خیاط، مؤسسه التمهید، قم، 1379.

25.     مکارم شیرازی، ناصر، و همکاران،‌ پیام امام، دار الکتب الاسلامیه، تهران، 1375، چ اول.

26.    ملکیان، مصطفی و دیگران، سنت و سکولاریسم، صراط، تهران، 1382، چ اول.

27.     نجارزادگان، فتح الله، بررسی تطبیقی مبانی تفسیر قرآن، سمت، ‌تهران، 1388، چ اول.

دکتر سید احمد میر خلیلی / عضو هیئت علمی دانشگاه یزد

حمید رضا نوری / دانشجوی دکترای رشته قرآن و حدیث دانشگاه معارف اسلامی

منبع: مجله قرآن و علم شماره 4

 خبرگزاری فارس