روزنگار عدالت:علی قنبریان علویجه

حقوقی-اجتماعی-آموزشی-خبری

روزنگار عدالت:علی قنبریان علویجه

حقوقی-اجتماعی-آموزشی-خبری

انتشار تصاویر خانوادگی در اینترنت؛ ممنوع

زوجی که تصاویر مبتذل و خانوادگی خود را در یکی از شبکه های اجتماعی اینترنت منتشر کرده بودند، به پلیس فتا احضار شدند.
    به گزارش پایگاه اطلاع رسانی پلیس، سرهنگ محمدخانی، رئیس پلیس فتای استان گیلان در این باره گفت: ماموران با شناسایی زوجی که تصاویر خانوادگی مبتذل خود را در اینترنت منتشر کرده بودند، رسیدگی به این پرونده را در دستور کار خود قرار دادند.این مقام انتظامی ادامه داد: کارشناسان پلیس فتا هویت زوج جوان و محل سکونت آنان را در رشت شناسایی و طی هماهنگی با مقام قضایی، آنها را به پلیس فتا احضار کردند.
    سرهنگ محمدخانی افزود: متهمان با مشاهده شواهد و مدارک موجود به جرم خود اعتراف کردند که پرونده به مرجع قضایی تحویل داده شد.رئیس پلیس فتای گیلان به شهروندان توصیه کرد: از انتشار تصاویر شخصی و خانوادگی خود در اینترنت خودداری کنند و به این نکته توجه داشته باشند انتشار محتوای خلاف عفت عمومی در فضای مجازی، براساس بند 2 ماده 6 قانون مجازات اسلامی و ماده 14 قانون جرایم رایانه ای جرم تلقی می شود و قانونگذار برای مرتکبان چنین جرایمی، مجازات جزای نقدی و حبس در نظر گرفته است.
    وی در خاتمه تصریح کرد: افراد زیادی در شبکه های اجتماعی با اهداف خاص و از پیش برنامه ریزی شده فعالیت دارند که به دنبال مقاصد مجرمانه مختلفی از جمله هتک حیثیت، اخاذی، کلاهبرداری و جعل هویت هستند.
    
    
 روزنامه جام جم، شماره 3512 به تاریخ 30/6/91، صفحه 19 (حوادث)

حکم زندان برای سومین زن نماینده پارلمان ترکیه

شرق: اپیزود اول جنگ است. نه در خیابان ها، بلکه در کمرکش کوه های جنوب شرق ترکیه. این ایپزود رنگ خون و باروت گرفته است. جمهوریت، روزنامه اپوزیسیون دولت اردوغان تیتر می زند: «کشور به چه روزی افتاده است؟» اپیزود دوم اما شکل دیگری دارد. درگیری ها نه در خیابان ها، نه در کوه ها، بلکه در راهروهای دادگستری ترکیه جریان دارد. برای سومین نماینده زن کردتبار ترکیه حکم زندان صادر شده است. «تودیززمان» روزنامه نزدیک به دولت می نویسد: «صباحات تونچل» نماینده استانبول به هشت سال و 9 ماه حبس محکوم شد. اتهام او سخنرانی به نفع گروه غیرقانونی پ ک ک است. این سومین زن کردتبار است که به زندان طولانی مدت محکوم شده است. تاکنون سه زن نماینده کردتبار مجموعا به 32 سال زندان محکوم شده اند. هر سه نیز با عناوین یکسان به زندان محکوم شده اند. در میان این سه زن لیلازانا چهره شناخته شده تری است که به 10 سال حبس محکوم شده است. با این وجود صباحات تونچل که یکی از موثرترین نمایندگان حزب صلح و دموکراسی است، متهم است که هم به سود پ ک ک سخنرانی داشته و هم در سال 2007 عضو این گروه بوده است؛ اتهامی که تونچل به شدت رد می کند و یک بار نیز با همین پرونده تبرئه شده و از زندان آزاد می شود. اکنون نیز گفته می شود که این نماینده از مصونیت قضایی برخوردار است و تا پایان دوره نمایندگی اش به زندان نخواهد رفت. این در حالی است که دادگاه اکنون او را ممنوع الخروج کرده و حق سفرهای خارجی را از او سلب کرده است. تونچل نماینده استانبول است و اصالتا کردتبار است. او پس از اینکه به عنوان نماینده برگزیده شد ابتدا به عضویت حزب راه صلح و دموکراسی درمی آید و اکنون نیز چند صباحی است از این حزب کناره گرفته است و به حزب تازه تاسیس «دی تی پی» پیوسته است. کارشناسان می گویند این اقدام تونچل پس از آن صورت می گیرد که حزب حرکت ملی ترکیه در مجلس خواستار لغو مصونیت قضایی حزب صلح و دموکراسی شده است. با این وجود با پیوستن برخی از اعضای حزب راه صلح و دموکراسی به حزب «دی تی پی»، فشار ها روی اعضای این حزب تازه تاسیس منتقل شده است. تونچل نخستین نماینده ای است که از این حزب به زندان محکوم شده است. تاکنون اما حزب حرکت ملی نتوانسته حمایت اکثریت اعضای پارلمان ترکیه را برای لغو مصونیت قضایی اعضای این دو حزب جلب کند. همزمان از مناطق شرقی ترکیه خبر می رسد که درگیری ها بین ارتش ترکیه با پارتیزان های کرد افزایش یافته است. به گزارش «ایلنا» در حمله شبه نظامیان حزب کارگران کردستان ترکیه (پ ک ک) به یک کاروان نظامی ترکیه در جنوب شرق این کشور، 10 سرباز کشته و 70 نفر دیگر زخمی شدند. افراد مسلح وابسته به پ ک ک با استفاده از موشک، به یک کاروان نظامی در جاده ای میان استان های «بنگل» و «موش» حمله کردند. پس از آن نیز افراد مسلح شبه نظامی که در نزدیکی جاده مخفی شده بودند، کاروان نظامی ارتش ترکیه را به آتش بستند. افراد پ ک ک پس از حمله مجبور به فرار و پنهان شدن در جنگل نزدیک به محل حادثه شدند.
    
    
 روزنامه شرق ، شماره 1631 به تاریخ 30/6/91، صفحه 6 (جهان)

آیت الله لاریجانی: چرا مدعیان آزادی بیان عاملان توطئه علیه ادیان

رئیس دستگاه قضا با محکوم کردن اهانت به ساحت مقدس پیامبر اسلام(ص) تاکید کردند که هزینه چنین توهین هایی برای اهانت کنندگان و حامیان آنها بسیار سنگین خواهد بود.
    آیت الله صادق آملی لاریجانی در جلسه روز چهارشنبه مسئولان عالی قضایی، اهانت به ساحت پیامبر عظیم الشان اسلام(ص) را «حادثه ای جانگداز» دانست و با تاکید بر این که در پشت صحنه این اقدام، حمایت ها و تلاش هایی برای توطئه علیه ادیان و نزاع میان ادیان وجود دارد، گفت: متاسفیم که در جوامع مدعی آزادی بیان به مقدس ترین مقدسات بیش از یک میلیارد مسلمان توهین می شود، اما هیچ گونه پیگرد قضایی صورت نمی گیرد و بلکه به بهانه آزادی بیان از توهین کنندگان حمایت نیز می شود.
    رئیس قوه قضائیه ادعاهای آزادی خواهی، دموکراسی و آزادی بیان غرب را ادعاهایی واهی دانست و افزود: بسیار عجیب و البته تاسف آور است که در چنین جوامعی توهین به اشخاص به صورت فردی پیگرد قضایی دارد و اگر شخصی به شخص دیگر توهین کرد تحت تعقیب قرار می گیرد اما اهانت به مقدسات دینی هیچ گونه پیگرد قضایی ندارد. آیت الله آملی لاریجانی با تاکید بر این که غرب در عمل و نظر دارای تعارض و تناقض های فراوان در زمینه ادعاهای حقوق بشری و دموکراسی است، تصریح کرد: در حالی که در غرب سریالی از توهین های مختلف علیه مقدسات دینی و بویژه مسلمانان به راه افتاده است و کوچک ترین واکنشی از سوی دولت های غربی صورت نمی گیرد؛ اما با مورخ آزاده ای که درباره هولوکاست مطالبی مطرح و در اصل آن تشکیک کرده است، برخورد می شود و این مسئله نمونه ای از تناقض ادعاهای غربیان است. رئیس قوه قضائیه پیامبر اسلام را «نور الهی و شخصیتی معنوی و مورد احترام مسلمانان و حتی افراد غیرمسلمان» دانست و با تاکید بر این که این گونه توهین ها حتی از روزهای نخست آغاز رسالت پیامبر بزرگ اسلام نسبت به ایشان وجود داشته و ادامه دارد، گفت: شخصیت معنوی و مقدس پیامبر بزرگ اسلام با اینگونه توهین ها ذره ای خدشه دار نخواهد شد کما این که این توهین ها از همان روزهای نخست آغاز رسالت نیز وجود داشت، اما به اراده الهی، انوار دین مبین اسلام سراسر جهان را گرفت.
    آیت الله آملی لاریجانی اظهار داشت: متاسفانه کشورهای غربی همواره به دنبال آتش افروزی علیه کشورهای دیگر و بویژه مسلمانان هستند و هر روز قالب و شکل این آتش افروزی به گونه ای می شود، روزی با لشکرکشی و کشتار مسلمانان و روزی هم از طریق چنین اهانت هایی به دنبال آتش افروزی هستند.
    رئیس قوه قضائیه توهین اخیر را آزمایشی بزرگ برای تمام مسلمانان و بویژه دولت های اسلامی برشمرد و افزود: مسلمانان جهان باید با اعتراض یکپارچه به افراد مغرض و دشمنان نشان دهند که هزینه های چنین توهین هایی چقدر برای آنان سنگین خواهد بود تا دیگر جرات چنین اقدامات شرم آوری علیه مسلمانان در کسی یافت نشود و اگر این اعتراض ها صورت نگیرد چه بسا تازیانه های سنگینی در آینده بر دولت های کشورهای اسلامی وارد خواهد شد.
    آیت الله آملی لاریجانی در ادامه سخنان خود و با اشاره به آئین نامه ماده دو قانون محکومیت های مالی خطاب به قضات سراسر کشور گفت: در اصلاحیه صورت گرفته در این ماده مقرر شده است، افرادی که اعسار یا عدم اعسار آنان در امور مالی از سوی قاضی محرز نشده، محکوم به زندان نشوند؛ اما این توضیح لازم است که در دعواهای مالی که مسبوق به اخذ یا رد و بدل شدن مالی است در صورت شک به استناد استصحاب اصل بر بقای مال بوده و باید حسب ظاهر ماده 2 قانون محکومیت های مالی عمل شده و به ادعای اعسار وی هم رسیدگی شود.
    رئیس قوه قضائیه تاکید کرد: استصحاب بقای مال چیز روشنی است که آن را باید قضات محترم تشخیص دهند. این موارد اساسا از بحث موضوع آئین نامه خارج می باشد چون ماده 18 آئین نامه در جایی است که محکوم علیه ادعا کند من مالی ندارم که بدهم و قاضی نیز ملائت وی را احراز نکند استصحاب بقای مال برای محکوم علیه در واقع احراز ملائت اوست. به گزارش روابط عمومی و تشریفات قوه قضائیه، مسئولان عالی قضایی پس از پایان سخنان رئیس قوه قضائیه همچون جلسات گذشته به ادامه بررسی آئین نامه نظارت بر رفتار قضات پرداختند و مواد دیگری از آن را به تصویب رساندند.
    
    
    
    
    
    
    
 روزنامه کیهان، شماره 20311 به تاریخ 30/6/91، صفحه 2 (اخبار کشوز)

بررسی فقهی و حقوقی جرم سَبُّ النبی (بخش دوم)

اشاره: در شماره گذشته به ماده 513 قانون مجازات اسلامی راجع به «سب النبی» اشاره شد و دیدگاه فقهای مختلف در این خصوص بیان شد. در این شماره ادامه مقاله آورده می شود.
اما این بحث نیاز به تأمل و دقت بیشتری دارد. در قرآن مجید مجازات دنیوی برای سبّ پیامبر (ص) وجود ندارد؛ اما آیات بسیاری بر حرام بودن اذیّت و آزار وی وجود دارد که سبّ پیامبر (ص) نیز از مصادیق آزار پیامبر (ص) است. در قرآن کریم آمده است: «آنان که رسول خدا را اذیت می کنند به عذابی دردناک دچار خواهند شد» (توبه/61). نیز می فرماید:«کسانی که خداوند و پیامبرش را اذیت کنند لعنت خدا در دنیا و آخرت بر آنها باد و خدا عذابی خوارکننده برای ایشان مهیا کرده است» (احزاب/57). مفسران، اذیت و آزار پیامبر را منحصر در همین مورد خاص یعنی موردی که منافقان، پیامبر را «اُذُن» نامیده اند نمی دانند(صادقی، ص 194) همانگونه که اذیت و آزار پیامبر (ص) در این دو آیه هم به صورت مطلق بیان گردیده و ناظر به نوع خاصی از اذیت و آزار نیست؛ اما اشکالی که در اینجا ممکن است مطرح شود آن است که اذیت و آزار یک شخص معمولاً به اذیت و آزار جسمی وی اطلاق می شود و این در صورتی امکان دارد که شخص مورد اذیت و آزار زنده باشد، حال آنکه پیامبر اسلام (ص) در قید حیات نیست تا اذیت و آزار شود. پس موضوع این آیه در زمان کنونی منتفی است و حتی این مطلب را در مورد اذیت و آزار روحی هم می توان بیان کرد؛ زیرا از نظر عرف هنگامی اذیت و آزار روحی کسی امکان دارد که زنده باشد و روح او از اذیت و آزار رنج ببرد. این اشکال را به صورت های مختلفی می توان پاسخ داد: از جمله اینکه اولاً ما که قائل به معاد هستیم، روح مردگان را زنده می دانیم و مرگ جسمانی هرگز موجب مرگ روحانی نمی شود؛ به خصوص که بر پایه اعتقاد ما روح ائمه اطهار ناظر بر رفتار و کردار مسلمانان است و سخنان ایشان را می شنود و رفتارشان را می بیند و ممکن است از این رفتار و گفتار، آزرده شود؛ ثانیاً شخصیت پیامبر (ص) یکی از مقدسات اسلامی است که دشنام او به منزله دشنام به همه مسلمانان است و این دشنام موجب اذیت و آزار مسلمانان خواهد بود؛ ثالثاً دشنام به پیامبر خدا دشنام به خداست که گناهی نابخشودنی است؛ رابعاً قرآن مجید کتابی آسمانی با احکامی ابدی است، پس حرمت دشنام به پیامبر(ص) را که یکی از مصادیق اذیت و آزار است برای همه زمانها بیان کرده است.
علامه طباطبایی(7/343) در ذیل این آیه روایتی را بیان می کند که در آن دشنام به اولیای خدا هم دشنام به خدا دانسته شده است و از این جهت شامل دشنام به پیامبر (ص) نیز می شود: «در تفسیر عیاشی از عمر و طیالسی آمده است که از امام صادق (ع) درباره این آیه پرسیدم. امام (ع) فرمود: ای عمرو آیا دیده ای کسی به خداوند دشنام بدهد؟ گفتم: فدایت گردم، چگونه چنین چیزی ممکن است؟ امام (ع) فرمود: کسی که ولی خدا را دشنام دهد خدا را دشنام داده است».
معنا و مفهوم سبّ
سبّ در لغت به معنای دشنام دادن، نفرین کردن و اهانت است(معین، ذیل واژه) و به معنای دشنام سخت و دردناک نیز آمده است. نویسنده کتاب ترمینولوژی حقوق (3/2128) سبّ را چنین تعریف کرده است««سبّ یعنی دشنام و بدگویی با جملات انشایی و آن عبارت است از ذکر الفاظ یا نوشته های ناخوش به کسی به قصد تحقیر و اهانت به صورت هجو و غیر آن. جرم است و مجرم را سابّ گویند. از بزه های ضد شرف و عرض است. مجنی علیه را مسبوب گویند. شتم نیز سبّ است. سبّ از مصادیق ایذاء است. سبَ نبی، گناه کبیره است». گفته اند که سب اخص از توهین است (همانجا) اما به نظر می رسد سبّ، مترادف با توهین لفظی یا کتبی است( زراعت، 2/494). سبّ در زبان فرانسه معادل واژه (Injoure) و در زبان انگلیسی، معادل واژه های curse, wrong, insult, Injurg و Vilification است (بروخیم، ص 293؛ کریمی، ص 113؛ موریس نخله، ص 925).
1) وجوه اشتراک سبّ النبی و اهانت
به نظر می رسد بسیاری از قواعد و مقررات اهانت در مورد جرم سبّ النبی نیز وجود دارد؛ مثلاً سبّ هم مانند اهانت باید از نظر عرف زمانی و مکانی موجب تخدیش شخصیت معنوی اهانت شونده گردد همانگونه که مجلس شورای اسلامی در استفساریه ای که در تاریخ 25/10/1379 در روزنامه رسمی به چاپ رسید بر این نکته تأکید کرده است: «از نظر مقررات کیفری، اهانت و توهین عبارت است از بکار بردن الفاظی که صریح یا ظاهر باشد و یا ارتکاب اعمال یا انجام حرکاتی که با لحاظ عرفیات جامعه و با در نظر گرفتن شرایط زمانی و مکانی و موقعیت اشخاص که موجب تحقیر آنان شود و با عدم ظهور الفاظ، توهین تلقی نمی گردد». شباهت دیگری که میان اهانت و سبّ النبی وجود دارد و در ادامه مقاله درباره آن توضیح بیشتری خواهیم داد، آن است که عنصر مادی این دو جرم معمولاً یکسان است یعنی سبّ النبی با همان الفاظی محقق می شود که اهانت نیز با آنها قابل تحقق است که البته عرف متشرعه میان شخصیت معنوی پیامبر (ص) و شخصیت معنوی سایر اشخاص، تفاوت قائل است.
2) تفاوتهای جرم سبّ النبی با اهانت
جرم سبّ النبی اگر چه در بسیاری از قواعد عمومی شبیه اهانت است، اما تفاوت هایی نیز با اهانت دارد از جمله اینکه در جرم اهانت هر فردی ممکن است مورد اهانت قرار گیرد؛ در حالی که اهانت شونده در جرم سبّ النبی منحصر در پیامبر اسلام(ص) و افراد خاص دیگری است، تفاوت دیگر
سبّ النبی و اهانت در مجازات آن است که در ماده 513 بیان شده و این تفاوت بسیار است. در مورد قصد مرتکب، ابهام وجود دارد؛ زیرا در جرم اهانت گفته شده است که این جرم، از نظر عنصر معنوی، علاوه بر سوء نیت عام به سوء نیت خاص هم نیاز دارد که همان قصد تحقیر و کوچک کردن دیگری است اما در مورد اهانت به پیامبر (ص) از ظاهر روایات چنین بر می آید که حتی اگر چنین سوء نیتی هم وجود نداشته باشد، جرم سبّ النبی محقق می شود؛ بنابر این کسی حق ندارد در مقام اثبات اینکه پیامبر، مبعوث از سوی خدا نیست او را یک فرد عادی تلقی کند یا برای اثبات اینکه آنچه در قرآن آمده است ذهنیات شخص پیامبر است او را متهم به دروغگویی کند. در این موارد ممکن است متهم ادعا کند که واقعاً قصد تحقیر پیامبر و اهانت به وی را نداشته است بلکه به قصد اثبات یک مسأله علمی، چنین سخنی را گفته است اما آیا می توان ادعای او را که حتی ممکن است با قرینه ها و دلایلی همراه باشد پذیرفت یا اینکه این جرم، یک جرم صرفاً مادی است که نیازی به احراز سوء نیت مرتکب ندارد؟ این بحث، بسیار دقیق و حساس است. از یک سو نباید به افراد اجازه داده شود در سایه نقد و بررسی مقدسات و احکام ضروری اسلامی، هر چه که می خواهند بگویند ولو اینکه به قیمت اهانت به مقدسات دینی باشد و از سوی دیگر نباید افرادی را که واقعاً قصد اهانت به پیامبر و ائمه را ندارند و دچار شبهه شده اند یا صرفاً بحث علمی می کنند به مجازات سخت اعدام محکوم کرد. آنچه که احتمال دوم را تقویت می کند آن است که واژه (سب) ظهور در الفاظ توهین آمیزی دارد که قصد توهین نیز در آنها نهفته باشد و البته کسی که قصد توهین نداشته باشد هرگز در بحث علمی خود، چنین واژه هایی را نیز بکار نمی برد. همچنین این احتمال را می توان با قواعد مسلمی همچون قاعده احتیاط در خونها و قاعده درأ الحدّ تقویت کرد.
3) گستره سبّ النبی
درخصوص اینکه سبّ النبی در قالب الفاظ خاصی صورت می گیرد یا هر گونه دشنام یا اهانتی را شامل می شود، تصریحی در نوشته های فقهی وجود ندارد بلکه فقیهان معمولاً بلافاصله پس از بیان این جرم به ذکر احکام و مجازات آن می پردازند بدون اینکه الفاظ اهانت را مشخص نمایند، اما از مجموع این نوشته ها دو احتمال زیر به ذهن خطور می کند.
احتمال نخست آن است که سبّ النبی در قالب هر لفظ اهانت آمیز و دشنامی محقق شود بنابراین برای تشخیص اینکه جرم سبّ النبی به وقوع پیوسته است یا خیر باید دید الفاظ بکار برده شده موجب تحقیر شخصیت پیامبر(ص) گردیده است یا نه؟ معانی لغوی سبّ، این احتمال را تأیید می کند زیرا سبّ به هر دشنام و ناسزائی اطلاق می شود. همچنین ظاهر کلام فقها آن است که به معنای لغوی سبّ اکتفا کرده و آن را به صورت مطلق بیان نموده اند بنابراین سب النبی همان اهانت به پیامبر(ص) است و همانگونه که این سبّ، نسبت به سایر افراد موجب توهین می شود در مورد پیامبر(ص) نیز سبب توهین است و از این جهت تفاوتی میان اهانت ساده و سبّ النبی نمی باشد و حتی قبلاً دیدیم که در برخی روایتها، انکار فضیلت پیامبر(ص) نسبت به دیگران از مصادیق سبّ پیامبر به حساب آمده است.
احتمال دیگر آن است که مصادیق سبّ النبی مترادف با دشنام هایی باشد که به قذف پیامبر(ص) بینجامد. قرینه ای که این احتمال را تقویت می کند آن است که تقریباً جملگی فقیهانی که متعرض مسأله سبّ النبی شده اند، آن را در ضمن مبحث قذف بیان کرده اند و این نشان می دهد که سبّ النبی یکی از مصادیق قذف است، زیرا قرینه بیان این مسأله در ضمن مبحث قذف، موجب انصراف اطلاق واژه سبّ به قذف می شود.
به نظر می رسد احتمال نخست، مقبول تر باشد؛ زیرا در روایات و نیز سخنان فقیهان واژه سبّ به صورت مطلق به کار می رود و هیچ یک از فقیهان آن را بر قذف حمل نکرده اند، بلکه معنای لغوی آن که دشنام است مورد نظر بوده است. همچنین بیان این مسأله در ضمن مبحث قذف، تحت تأثیر تبویب احادیث در کتابهای روایی است؛ با این توضیح که کتاب های مشهور حدیث، روایات سب النبی را در ضمن مبحث قذف بیان کرده اند و فقیهان پیشین به همان ترتیب، مباحث کتابهای خودرا تنظیم کرده اند و کتابهای فقهی بعدی نیز به شرح کتابهای قبلی پرداخته اند بنابراین ذکر مسأله «سبّ النبی» در ضمن بحث قذف موجب انصراف آن به قذف نمی شود، مضافاً این که فقیهان اهل سنت آن را ضمن بحث ارتداد آورده اند. همچنین در برخی روایتها، انکار امامت امام معصوم(ع) به عنوان سبّ محسوب شده است و حتی در روایت آمده است که سبّی بالاتر از این کلام نیست. این روایت را صاحب وسائل الشیعه(حر عاملی، 18/460) از کتاب رجال محمد بن عمرکشی(ص299) نقل می کند و راویان آن عبارتند از: محمد بن قولویه، سعد بن عبدالله، محمد بن عبدالله مسمعی و علی بن حدید.
بنابراین نتیجه می گیریم که هر گونه اهانتی به پیامبر(ص) مشمول عنوان سبّ النبی و مجازات آن اعدام است و این عنوان مجرمانه، قالب و لفظ خاصی ندارد؛ بلکه آنچه که در اینجا ملاک تشخیص
(سبّ النبی) است، تحقق اهانت نسبت به پیامبر(ص) یا ائمه معصومین(ع) است.
سبّ دیگر پیامبران
در مورد اینکه منظور از نبی در عنوان مجرمانه «سبّ النبی» پیامبر اسلام است، یا اطلاق آن شامل پیامبران دیگر نیز می شود، دو روایت متفاوت وجود دارد: در روایتی که فضل بن حسن طبرسی از امام رضا (ع) نقل نموده و آن را به پیامبر(ص) نسبت داده است، چنین می خوانیم:«هر کس پیامبری را سبّ کند کشته می شود و هر کس صحابی پیامبری را سبّ کند تازیانه می خورد» این روایت را صاحب وسائل الشیعه (همانجا) از نسخه خطی صحیفه الرضا نقل کرده است که کتاب معتبری است.
اما شیخ طوسی(المبسوط، 18/15) روایت دیگری را که مضمون آن مخالف مضمون روایت نبوی است، بدین صورت بیان کرده است:«بر هر شخصی که حضرت داود را قذف کند، صد و شصت تازیانه می زنم. تازیانه قذف پیامبران، یکصد و شصت تازیانه است».
فقیهان نیز با توجه به اختلافی که در روایات وجود دارد، دچار اختلاف نظر شده اند. گروهی از ایشان اعتقاد دارند پیامیران دیگر نیز همچون پیامبر اسلام، مبعوث از سوی خداوند هستند؛ بنابراین از جهت وجوب احترام و تقدیس ایشان، تفاوتی میان پیامبر اسلام و آنان نیست و سبّ همه آنها مستوجب اعدام و قتل است (ابن زهره، 23/204).
گروه دیگری از فقیهان ضمن تقویت نظریه قتل سبّ کننده سایر پیامبران، این مجازات را به جهت ارتداد سبّ کننده لازم می دانند نه به جهت مجازات قتلی که در هر صورت باید اعمال شود (شهید ثانی، 9/149). اگر این نظریه، صحیح باشد پس دیگر احکام ارتداد نیز باید در اینجا رعایت شد؛ مثلاً به محض شنیدن سب نمی توان سبّ کننده را کشت بلکه باید دادگاه حکم به قتل بدهد و نیز در برخی موارد توبه سبب سقوط مجازات خواهد بود.
ماده 513 قانون مجازات اسلامی نیز واژه (نبی) را به صورت مطلق بکار برده و از ظاهر آن چنین استنباط می شود که جملگی پیامبران را شامل می شود؛ اما پیش از آن عبارت (انبیای عظام) را بیان کرده و ممکن است این شبهه به وجود آید که منظور قانون گذار از واژه (نبی) پیامبران اولوالعزم هستند، اما به نظر می رسد که صفت «عظام» در معنای لغوی خود یعنی بزرگ و عالی مقام به کار رفته است. بنابراین شامل تمامی پیامبرانی می شود که نبوت و پیامبری آنان محرز و مسلم باشد. ممکن است گفته شود که اگر اهانت به همه پیامبران، مشمول عنوان «سبّ النبی» باشد، بنابراین می توان حالتی را تصور کرد که اهانت به پیامبران، سبّ النبی نباشد. این ایراد، قابل تأمل است که در محل خود به توضیح آن می پردازیم.
اگر کسی به خدا دشنام بدهد، به نظر می رسد که از مصادیق اهانت به مقدسات اسلام باشد؛ اما برخی از فقیهان حکم آن را مانند حکم سبّ النبی دانسته اند:«مقتضای قاعده آن است که سبّ خدا به طریق اولی، مانند سبّ پیامبر باشد همانگونه که مدعی الوهیت مانند مدعی نبوت است» (شیرازی، 87/406). این ادعا از این جهت که دشنام دهنده به خدا اصولاً نباید از مجازات کمتری نسبت به دشنام دهنده پیامبر برخوردار باشد، منطقی است؛ اما با ظاهر ماده 513 قانون مجازات اسلامی سازگاری ندارد

دکتر عباس زراعت، دانشکده علوم انسانی، دانشگاه کاشان -منبع نشریه ماوی

بررسی فقهی و حقوقی جرم سَبُّ النبی (بخش نخست)

چکیده:
جرم «سبّالنبی» یکی از جرائم قراردادی است که در حقوق جزای اسلامی مطرح است. بنابراین برای آشنایی با احکام این جرمگریزی از مراجعه به منابع شرعی و به خصوص روایات صادره از پیامبر (ص) و ائمه معصومین (ع) نمیباشد. قانونگذار به تبعیت از منابع مزبور، مجازات اعدام را برای این جرم پیشبینی کرده است. اما توضیحی در مورد عناصر عمومی و اختصاصی جرم «سبّالنبی» ارائه نمیدهد. ماده 513 قانون مجازات اسلامی که مستند قانون جرم موصوف میباشد دامنه این جرم را به مواردی همچون اهانت به مقدسات اسلام، اهانت به هر یک از انبیاء، اهانت به ائمه طاهرین(ع) و اهانت به حضرت فاطمه (س) تسری داده است و این در حالی است که این موارد حتی در کتابهای فقهی نیز به درستی تعریف نشده است. و با توجه به جدید بودن این جرم که پس از انقلاب اسلامی به تأسی از منابع شرعی وارد قانون مجازات اسلامی گردیده است، کتابهای حقوقی هم آن گونه که شایسته و ضروری است به آن نپرداختهاند. بنابراین بحث درباره احکام مختلف جرم «سبّالنبی» یکی از بحث های مغفول در حقوق جزاست و نیازمند تحقیق و پژوهش فراوان میباشد. امید میرود این مقاله گامی کوتاه در این زمینه به حساب آید.
کلید واژهها: سبّالنبی، سبّ معصومین، سبّ پیامبران، ارتداد، ادعای پیامبری، سبّ حضرت فاطمه(س).
درآمد
ماده 513 قانون مجازات اسلامی مقرر میدارد:«هر کس به مقدسات اسلام و یا هر یک انبیاء یا ائمه طاهرین(ع) یا حضرت صدّیقه طاهره (س) اهانت نماید، اگر مشمول حکم سابّ النبی باشد، اعدام میشود و در غیر این صورت به حبس از یک تا پنج سال محکوم خواهد شد.» در این ماده به جرم «سبّالنبی» اشاره گردیده؛ اما در این جا و مواد قانونی دیگر هیچ توضیحی در مورد عناصر جرم مذکور و تعریف آن ارائه نشده است؛ حال آنکه پیشبینی مجازات اعدام برای این جرم که شدیدترین مجازاتهای قانونی است، ضرورت تعریف و توضیح آن را دو چندان میسازد. از آنجا که جرم «سبّالنبی» از جرائم اختصاصی حقوق کیفری اسلام است، طبیعتاً باید برای شناخت احکام آن به سراغ منابع شرعی رفت؛ همچنانکه اصل 167 قانون اساسی راهکار لازم را اینگونه ارائه داده است:«قاضی موظف است کوشش کند حکم قضیه را صادر نماید و نمیتواند به بهانه سکوت یا نقص یا اجمال یا تعارض قوانین مدون از رسیدگی به دعوا و صدور حکم امتناع ورزد.» این تکلیف در ماده 214 قانون آیین دادرسی دادگاههای عمومی و انقلاب در امور کیفری نیز اینگونه بیان شده است:«رأی دادگاه باید مستدلّ و موجّه بوده و مستند به مواد قانون و اصولی باشد که بر اساس آن صادر شده است. دادگاه مکلف است حکم هر قضیه را در قوانین مدون بیابد و اگر قانونی در خصوص مورد نباشد، با استناد به منابع فقهی معتبر یا فتاوی معتبر، حکم قضیه را صادر نماید و دادگاهها نمیتوانند به بهانه سکوت یا نقص یا اجمال یا تعارض یا ابهام قوانین مدون از رسیدگی به شکایات و دعاوی و صدور حکم امتناع ورزند.» بنابراین تکلیف دادگاهها یعنی مراجعه به منابع شرعی و فتاوی معتبر، روشن است؛ اما میدانیم که منابع شرعی درباره بسیاری از احکام فقهی و حقوقی به شدت متفاوت است و در یک موضوع، ممکن است روایات متعارض یا فتواهای مختلف وجود داشته باشد و حتی محتمل است نسبت به دو حکم متناقض، ادعای اجماع شده باشد. در این صورت تنها قاضی مجتهد توان به دست آوردن حکم از منابع شرعی را دارد و قاضیان دیگر چنین توانی ندارند؛ پس انجام تحقیقی در این زمینه بسیار ضروری است، تا قاضیان و حقوقدانان با منابع شرعی و دیدگاههای مختلف فقهی آشنا شوند و آنچه در این نوشتار ارائه گردیده، تلاشی در همین جهت است. در این زمینه تعیین مصادیق جرم «سبّالنبی» مهمترین موضوعی است که باید مورد بررسی قرار گیرد؛ تا چنانچه شکایتی با این عنوان در دادگاه مطرح گردید، دادرس بتواند شمول این عنوان مجرمانه را نسبت به موضوع مطرح شده تشخیص بدهد که البته اگر چه این امر تا حدودی مانع استنباط های شخصی دادگاه ها از این عنوان مجرمانه میشود، اما باز هم باب آن را به کلی نمیبندد؛ زیرا منابع شرعی که آنها هم دچار تشتّتاند و دکترین فقیهان و حقوقدانان، منابع اصلی حقوق جزا به شمار نمیروند. پس کاملاً ضروری است که قانونگذار برای پرهیز از هر گونه استفاده ناروا از این عنوان مجمل، به تعریفی قانونی از آن بپردازد و به احکام اصلی آن، لباس قانونی بپوشاند. مستندات شرعی جرم سبّالنبی، معنای آن، مصادیق سبّ النبی، رابطه این جرم با ارتداد و پارهای احکام دیگر، مواردی است که در این نوشتار مورد بررسی قرار گرفته است.
مستندات شرعی سبّ النبی
سبّ پیامبر(ص) از جمله جرائمی است که اگرچه فقیهان آن را جزو حدود به شمار نیاوردهاند اما اتفاق نظر دارند که مرتکب این جرم باید کشته شود و مهمترین مستند ایشان روایتهای بسیاری است که در کتابهای حدیث بیان شده است و در فرازهایی از قرآن مجید نیز پیامبر اسلام، مورد تکریم و تمجید قرار گرفته که به صورت ضمنی بر حرمت دشنام و اهانت نسبت به پیامبر دلالت میکند. افزون بر این دلیل عقلی هم برای این حکم بیان شده است:«وجوب قتل سب کننده پیامبر(ص) یک حکم عقلی است؛ زیرا نظام صحیح عقیدتی و دینی اسلام که موجب رفاه بشر است، متوقف بر شخصیت پیامبر و احترام وی نزد مردم است؛ بنابراین اهانت به پیامبر معنایش آن است که پایههای رفاه بشری فرو میریزد و این کار بدتر از کشتن دیگری است؛ زیرا کشتن یک فرد فقط سعادت همان فرد را متزلزل میکند، اما اهانت به پیامبر (ص) شروع به نابودی سعادت کل بشر است» (شیرازی، 87/386). فاضل هندی (2/415) در این باره مینویسد:«سابّ النبی کشته میشود چون کافر است و دین و پایههای آن را تضعیف میکند.»
وجود پیامبر گرامی اسلام (ص) همچون وجود خداوند از نظر اسلام، مقدس است و اگر اهانت به پیامبر(ص) با عنوان مجرمانه خاصی در قانون پیشبینی نمیشد؛ مشمول همان عنوان کلی«اهانت به مقدسات اسلام» قرار میگرفت؛ اما همانگونه که گفته شد، این جرم در قانون، عنوان خاصی دارد و پیشبینی این عنوان متأثر از روایتهای بسیاری که در کتابهای روایی وجود دارد و در ضمن مباحث آینده به برخی از آنها اشاره میکنیم و در اینجا نیز چند روایت بیان میشود:
حسن بن علی وشا گوید از امام ابوالحسن (ع) شنیدم که میفرمود:«شخصی در زمان جعفر بن محمد(ع) به پیامبر (ص) دشنام داد؛ پس حاکم مدینه مردم را جمع کرد و امام صادق(ع) نیز که در حالت بیماری بود و ردائی بر تن داشت، در میان حاضران بود. حاکم مدینه، امام را در صدر مسجد جای داده و به او اجازه تکیه دادن داد و به جمعیت گفت که نظر شما در مورد حکم این مرد چیست؟ عبدالله بن حسن و حسن بن زید و دیگران گفتند که باید زبانش قطع شود. حاکم نظر ربیعه الرّأی را جویا شد و او گفت که باید ادب شود. امام صادق(ع) فرمود: سبحان الله آیا میان رسول خدا و اصحاب او تفاوتی نیست؟(کلینی، فروع کافی،/266-269؛ طوسی، تهذیب، 10/84-85).
سهل بن زیاد از علی بن اسباط از علی بن جعفر روایت کرده است که برادرم امام موسی کاظم(ع) به من گفت: نزد پدرم بودم که فرستاده زیاد بن عبیدالله حارثی، حاکم مدینه پیش او آمد و به او گفت: حاکم با شما کار دارد. پدرم به سبب بیماری عذر خواست؛ اما فرستاده او بازگشت و گفت که حاکم درب مقصوره را برای نزدیک شدن راه باز کرده است. پس پدرم بلند شد و با کمک من نزد حاکم رفتیم در حالی که همگی فقیهان مدینه نزد او بودند و در دست حاکم، استشهادیهای علیه مردی وجود داشت که به پیامبر دشنام داده بود. حاکم گفت: به این استشهادیه نگاه کن و نظر خود را در مورد آرای فقیهان بیان کن. امام (ع) خطاب به حاضران گفت: نظر ما چیست؟ آنان گفتند که ادب میشود و تازیه میخورد و تعزیر میگردد و زندانی میشود. امام (ع) پرسید: چنانچه کسی یکی از اصحاب پیامبر را دشنام بدهد، حکمش چیست؟ گفتند،همین حکم را دارد. امام (ع) فرمود: آیا میان پیامبر و دیگران تفاوتی نیست؟ حاکم به امام (ع) گفت: ای ابو عبدالله اینها را رها کن! اگر میخواستیم به نظر این گروه عمل کنیم، دنبال شما نمیفرستادم. امام (ع) فرمود:«پدرم به من خبر داد که رسول خدا فرمود: هر کس بشنود که دیگری مرا بدگویی میکند، بر او واجب است که دشنام دهند را بکشد و نیازی به مراجعه به حاکم نیست و حاکم نیز اگر به او مراجعه شود، باید دشنام دهنده را بکشد. پس زیاد بن عبیدالله دستور داد که آن مرد را ببرند و بکشند.» این روایت نیز در کتاب معتبر فروع کافی و تهذیب مرحوم شیخ طوسی(همانجاها) بیان شده است که قرینه اعتبار آن است.
محمد بن مسلم از امام باقر (ع) روایت کرده است که فرمود: مردی از قبیله هذیل به پیامبر (ص) دشنام داد و این خبر به پیامبر(ص) رسید. پیامبر(ص) فرمود: چه کسی این مرد را به سزای عمل خود میرساند؟ دو نفر از انصار بلند شدند و اعلام آمادگی کردند. این دو نفر حرکت کردند تا به محل زندگی آن مرد رسیدند و پس از سوال و جواب، وقتی او را شناسایی کردند بر سر او ریختند و گردنش را زدند. محمد بن مسلم گوید: از امام باقر(ع) پرسیدم چنانچه شخصی در حال حاضر به پیامبر (ص) دشنام دهد حکمش چیست؟ امام (ع) فرمود:«اگر بر جان خودت ترسناک نیستی، او را بکش» (همانجاها) راویان این روایت عبارتند از: علی بن ابراهیم و پدرش، حمّاد بن عیسی و ربعی بن عبدالله. این روایت در فروع کافی و تهذیب شیخ طوسی بیان شده است که اماره اعتبار آن است و مرحوم فاضل هندی آن را روایت حسن دانسته است. روایات شرعی، حکم سبّ النبی را به مواردی همچون انکار فضیلت پیامبر(ص) نیز تسرّی دادهاند مطربن ارقم گوید که از امام صادق(ع) شنیدم که میفرمود: عبدالعزیز بن عمر نزد من فرستاد و زمانی که پیش او رفتم دیدم که دو تن نزد اویند و یکی از آن دو چهره دیگری را زخمی کرده است. عبدالعزیز گفت: نظر شما درباره این دو تن چیست؟ پرسیدم مگر چه گفتهاند؟ پاسخ داد یکی از آن دو گفته است که پیامبر (ص) فضیلتی بر هیچ یک از بنیامیه از نظر حَسَب ندارد و دیگری گفته است که پیامبر(ص) در همه خوبیها بر همه مردم برتری دارد. پس آنکه مدافع پیامبر بوده، خشمناک گردیده و چهره دیگری را زخمی کرده است؛ آیا مجازاتی دارد؟ امام (ص) فرمود: «کسی که گمان میکند شخصی از نظر فضیلت مانند پیامبر (ص) است باید کشته شود»(همانجا). راویان این روایت عبارتند از: محمد بن یعقوب، ابن یحیی،احمد بن محمد بن عیسی، ابن محبوب و یونس بن یعقوب. ذکر از روایت در فروع کافی و تهذیب شیخ طوسی نیز قرینهای بر اعتبار آن است. اما صاحب جواهر(1/439) گوید من فقیهی را نیافتم که بر اساس این روایت فتوا داده باشد که این امر موجب سستی روایت میشود. در این روایت و روایتهای دیگر میان این امر که گویند این نظر را به عنوان مخالفت با اسلام و پیامبر(ص) بیان کرده باشد یا به عنوان یک نظر علمی تفکیکی صورت نگرفته است؛ بنابراین در بحثهای علمی نیز اگر کسی برخی از فضیلت های مشهور پیامبر (ص) را انکار کند مثلاً بگوید پیامبر(ص) معصوم نبوده و یا زمانی بت میپرستیده است یا علم غیب نداشته است یا در برخی موارد دچار اشتباه شده است، برحسب ظاهر این روایات باز هم مشمول عنوان «سبّالنبی» خواهد بود.
دکتر عباس زراعت نشریه ماوی