روزنگار عدالت:علی قنبریان علویجه

حقوقی-اجتماعی-آموزشی-خبری

روزنگار عدالت:علی قنبریان علویجه

حقوقی-اجتماعی-آموزشی-خبری

عقیم سازی زنان روسپی و کارتن خواب!!!!

عقیم‌سازی کارتن‌خواب جنایت علیه بشریت یا خدمت

این درحالی است که طبق قانون اساسی، عقیم‌سازی جز در مواردی خاص که مربوط به بیماری است، کاملا غیرقانونی بوده و هیچ مجوزی برای آن وجود ندارد.

وقایع اتفاقیه نوشت: عقیم‌ و اخته‌کردن در گذشته، اگر بی‌رحمانه‌ترین گزینه روی میز انتقام و دشمنی‌ها بود، حالا به یکی از گزینه‌های ضربتی مواجهه با آسیب‌دیدگان اجتماعی تبدیل شده است.

به گزارش قانون وقایع اتفاقیه نوشت:«فرد محصول جامعه است» حتی اگر موافقان این گزینه، این جمله اساسی در علوم‌اجتماعی به گوششان نخورده باشد، زحمتی هم برای بالا و پایین‌کردن شاخص‌ترین مواد قانونی، درباره عقیم‌کردن، نکشیده‌اند؛ در جایی که قوانین بومی و بین‌المللی، عقیم‌کردن بدون انتخاب فرد را «جنایت علیه بشریت» می‌خوانند.
بااین‌حال، مطرح‌شدن مسئله عقیم‌کردن زنان آسیب‌دیده و کارتن‌‌خواب ازسوی گروهی از مسئولان که در روزها و ماه‌های اخیر به باور بسیاری، درواقع پاک‌کردن صورت‌مسئله و رفتن به دنبال آخرین راه‌حل برای حذف کارتن‌خواب‌ها از جامعه است. راه‌حلی که نه‌تنها اخلاقی نیست بلکه نمی‌توان برنامه‌ای بلندمدت یا میان‌مدت را در چشم‌انداز آن ترسیم کرد. فعالان حوزه آسیب‌های اجتماعی معتقد هستند طرح چنین موضوعاتی، بیش از آنکه مسئله را حل کند، نوعی جریان‌سازی از سوی مسئولان برای پنهان‌کردن مشکل و به نوعی فرار از پاسخگویی به افکار عمومی است. پروژه قانع‌کردن زنان کارتن‌خواب و عقیم‌سازی آنها آن‌چنان که مسئولان طرح ادعا می‌کنند، در راستای کاهش آسیب‌های اجتماعی مطرح شده است. درواقع، این گروه به‌دنبال عقیم‌کردن هدایت‌شده گروهی از زنان کارتن‌خواب هستند تا با این راه‌حل بتوانند جلوی متولدشدن کودکان معتاد و آسیب‌دیده را بگیرند.

این درحالی است که طبق قانون اساسی، عقیم‌سازی جز در مواردی خاص که مربوط به بیماری است، کاملا غیرقانونی بوده و هیچ مجوزی برای آن وجود ندارد. در قوانین بین‌المللی نیز نمی‌توان شخصی را از داشتن فرزند محروم کرد و این اقدام نوعی جنایت علیه انسانیت است. علاوه بر مسائل قانونی که انجام این کار را رد می‌کند، در بعد دیگر آن، مسئله انسانی و اخلاقی قرار دارد. هیچ‌کس نمی‌تواند حق فرزنددارشدن را از انسان‌ها بگیرد. ممکن است این افراد آسیب‌دیده پنج یا 10 سال بعد، دیگر این شرایط را نداشته باشند و بخواهند مادر شوند اما با این کار، این حق برای همیشه از آنها سلب شده است. مسئله عقیم‌کردن زنان کارتن‌خواب، طرحی بود که فروردین امسال ازسوی شهیندخت مولاوردی، معاون رئیس‌جمهوری در امور زنان و خانواده مطرح شد؛ طرحی که با خبری‌شدن گورخواب‌های گورستان نصیرآباد دوباره به جریان افتاد و موافقان و مخالفان زیادی را به همراه داشت. مولاوردی درباره پیشنهاد عقیم‌کردن زنان کارتن‌خواب معتقد بود که این طرح باید به‌طور تخصصی و کارشناسی بررسی شود و بر‌اساس رضایت زنان کارتن‌خواب، عقیم‌شدن صورت بگیرد.

مزدک دانشور، انسان‌شناس پزشکی نیز در رابطه با عقیم‌سازی زنان کارتن‌خواب می‌گوید: «هر قوم یا گروه بزرگ از انسان‌ها که به‌صورت اجتماع تصویری زیست می‌کند، مرزهای هویتی‌ای دارد که با آن خودش را بازنمایی کرده یا مورد بازشناسی قرار می‌گیرد. این مرزها در مراحلی خاص از زندگی آن قوم، بدل به مرزهایی سختگیرانه و مسموم می‌شوند که دیگری و غیر‌ را به‌شدت از خود می‌رانند و برای دیگری، غریبه، غیرخودی و بیگانه حق وجود و فعالیت قائل نمی‌شوند و به قول امین معلوف، روشنفکر فرانسوی عرب‌تبار، لبریز از هویتی مرگبار می‌شوند. در این مراحل خاص از زندگی این جوامع (که ممکن است به‌واسطه بحران اقتصادی، جنگ، قحطی یا کمبود منابع اتفاق افتاده باشد) یک قوم، گروه مذهبی یا نژادی مورد نفرت و هجوم قوم اکثریت قرار می‌گیرد و به‌اصطلاح بدل به scapegoat یا بلاگردان می‌شوند.

در حقیقت، ناکامی‌ها، شکست‌ها و تلخی‌های انباشته در آن جامعه بر گرده آنها گذاشته شده و جامعه اکثریت با مجازات یا حذف یا حتی حمله فیزیکی به آنها دچار تشفی‌خاطر می‌شود، حتی اگر مسائل واقعی جامعه هم حل‌نشده باقی بماند.»

او با اشاره به اینکه این اقلیت‌های قومی، مذهبی و نژادی در زبان و بیان اکثریت، بدل به کسانی می‌شوند که از خصلت‌های انسانی دور و جدا هستند و می‌توان هرگونه بلایی را بر سر آنها آورد و نه‌تنها دلسوزی‌ای به حال آنها نداشت بلکه حتی به صدمه‌زدن به آنها نیز افتخار کرد، ادامه می‌دهد: «در ایران امروز نیز بحران‌های اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی به اوج خود رسیده‌ و گروه‌هایی از مردم که به‌واسطه این بحران‌ها در زندگی روزمره خود شکست خورده و به حاشیه رانده شده‌اند، مقصر وضعیت خود دانسته می‌شوند. مقصر قلمداد‌کردن قربانی البته خصلت راست‌گرایانی است که پیامدهای بحران‌های اجتماعی را عامل آن معرفی می‌کنند! به این معنا که فقرا، حاشیه‌نشینان، روسپیان، معتادان و دیگر آسیب‌دیدگان یک اقتصاد و اجتماع بحران‌زده را مقصر وضعیت خود فرض کرده و به‌خاطر این قصور و گناه نه‌تنها آنها را لایق وضعیت خود می‌دانند که آوردن هر بلایی را بر سر آنان مجاز می‌دانند.»

به گفته دانشور، در مسئله کارتن‌خوابی و گورخوابی که این روزها به مسئله روز و خبر اول خبرگزاری‌ها بدل شده است، می‌توان ردپای راست‌گرایان افراطی را به‌وضوح دید. این افراد (از کاریکاتوریست گرفته تا استانداری تهران) بر عقیم‌سازی این افراد اصرار دارند و فکر می‌کنند که با عقیم‌سازی این قربانیان می‌توان جامعه‌ای بهتر داشت. آنها به‌جای آنکه به اقتصاد سرمایه‌داری (آن ‌هم از نوع ناکارآمد فعلی) اعتراض داشته باشند که به‌واسطه آن بیکاری، فقر و حاشیه‌نشینی در ایران به مرزهای بحرانی و آمارهای باورنکردنی نزدیک می‌شود، قربانیان این تبعیض و نابرابری نظام‌مند را هدف گرفته‌اند. بهتر نیست از این آقایان پرسیده شود، چرا در کشورهایی که مسکن اجتماعی و دولت رفاه وجود دارد، خیابان‌خوابی و حاشیه‌نشینی، فقر و خشونت ساختاری در حداقل خود قرار دارد؟ آیا آنها نیز با عقیم‌سازی زنان و مردان حاشیه‌نشین و گور‌خواب به این وضعیت متعادل رسیده‌اند یا با سیاست‌های حمایتی و رفاهی؟ آیا در این کشورها امکان عقیم‌سازی این افراد وجود نداشته است که آنها به سیاست‌های اقتصادی و اجتماعی مترقی روی آورده‌اند؟»

او ادامه می‌دهد: «اگر از مشروعیت و اعتبار چنین عمل قبیحی (یعنی عقیم‌سازی اجباری یک انسان) عبور کنیم، کارکرد آن نیز زیر سؤال است. آیا با عقیم‌سازی روسپیان، معتادان و گورخواب‌ها، مانع از تولید روسپی، معتاد و گورخواب می‌شویم؟ آیا این شرایط اقتصادی و اجتماعی است که باعث می‌شود انسان‌ها به سمت موادمخدر گرایش پیدا کنند یا آنکه ژنتیک معلول آنها باعث می‌شود که به سمت تباهی بروند؟ چند درصد از انتقال ایدز به‌واسطه بارداری زنان آلوده به ویروس HIV بوده و چند درصد آن به‌خاطر رابطه جنسی حفاظت نشده است؟ به‌راستی چرا منابع اجتماعی به‌جای آنکه صرف مسائل بیهوده شود، در راستای بهبود شرایط زندگی حاشیه‌نشینان، روسپیان و گورخواب‌ها صرف نمی‌شود؟ چرا به‌جای آنکه به عقیم‌کردن آنها بیندیشیم، به بهبود اقتصاد، فرهنگ و شرایط انسانی آنها نمی‌اندیشیم؟»

دانشور در پایان می‌گوید: «من با عقیم‌سازی اختیاری (تعریف اختیار البته بسیار موسع است) موافق هستم؛ به این معنا که افراد بالغ و عاقل به دلایلی که خود عقلانی می‌دانند و به دور از هرگونه فشار آشکار و پنهان اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی یا حتی تطمیع و تشویق جهت‌دار می‌توانند به مراکز بهداشت و درمان مراجعه و تقاضای وازکتومی و توبکتومی کنند و به این وسیله امکان بچه‌دارشدن را از خود سلب کنند اما آیا مسئولان وزارت بهداشت یا نمایندگان مجلس پیشین نیز با این مسئله موافق هستند؟ اگر آری، پس چرا نه‌تنها عمل وازکتومی ممنوع شده بلکه از توزیع رایگان کاندوم و قرص بارداری در مراکز بهداشت نیز جلوگیری شده است؟ به چه دلیل عقیم‌سازی اختیاری، عملی مجرمانه (یا شبه‌مجرمانه!) برای افراد معمولی جامعه است ولی باید برای روسپیان، گورخواب‌ها و حاشیه‌نشینان آزاد! باشد؟»

عقیم‌سازی هدایت‌شده؛ جنایت علیه بشریت

محمدعلی نجفی‌توانا، وکیل پایه یک دادگستری، با اشاره به اینکه طبق قانون اساسی، عقیم‌ســازی کاملا غیرقانونی است و هیچ مجوزی برای آن وجود ندارد، می‌گوید: «در قانون بین‌المللی نیز جز در مواردی خاص که مربوط به بیماری است، نمی‌توان شخصی را از داشتن فرزند محروم کرد. درواقع، این مسئله اگر برای نسل‌کشی باشد، خلاف کنوانسیون‌های بین‌المللی و نوعی جنایت علیه انسانیت است. گاهی موارد خاصی نیز اتفاق می‌افتد، مانند کارتن‌خوابی که راه‌حل ریشه‌‌کن‌کردن اعتیاد و کارتن‌خوابی را عقیم‌سازی مطرح می‌کنند که از اساس غیرقانونی و اشتباه است. درواقع، دولت باید جلوی این کار را بگیرد و با ارائه خدمات بهداشتی و اقتصادی، این مشکلات را برطرف کنند. به هرحال، باید امکانات لازم برای این افراد فراهم شود. اینها خودشان نخواستند که کارتن‌خواب شوند؛ جامعه این افراد را کارتن‌خواب کرده است و باید جبران کند.»

توانا با اشاره به اینکه دولت باید امکان بارداری سالم را برای این افراد فراهم کند، ادامه می‌دهد: «هیچ‌کس برای مشکل ابرویش، چشمش را درنمی‌آورد. اگر ابرو مشکلی دارد باید همان را درست کرد. سلب حق حیات، بهداشت رایگان، مسکن، کرامت انسان و حق نسل در قانون اساسی پیش‌بینی شده و در قانون مجازات اسلامی نیز در جزای اسلامی داریم جامعه دینی ما باید نسبت به حمایت از پنج ارزش جان، مال، ناموس، دین و عقل، اقدام و تدابیر لازم را برای ملت فراهم کند. یکی از آن موارد نسل است؛ پس وقتی برای کسی که مبادرت به سقط جنین می‌کند، مجازات تعیین می‌کنند، برای عقیم‌کردن که سلب حق طبیعی، الهی و حقوق شهروندی است نیز این مجازات باید تعیین شود. از لحاظ اسناد بین‌المللی میثاقین نیز این عمل خلاف قانون و حقوق بشر است و جزء مواردی بوده که در تعارض با حقوق طبیعی و اساسی افراد است. در اسناد بین‌المللی نیز وقتی مسئله عقیم‌سازی مطرح شد، به این دلیل بود که برخی حکومت‌ها مبادرت به ازبین‌بردن نسل کرده بودند؛ نسل‌کشی درواقع، عقیم‌کردن هدایت‌شده یک نسل است که از لحاظ قوانین طبیعی نیز جنایت تلقی می‌شود.»

عقیم‌سازی، راه‌حلی برای زنان با شرایط خاص

لیلا ارشد، مددکار اجتماعی و فعال حوزه آسیب‌های اجتماعی، دراین‌باره می‌گوید: «زنی که سال‌هاست در سن باروری بوده و دچار اختلالات شخصیتی و سوء‌مصرف موادمخدر و محرک است و در بهزیستی فرزندی دارد، زمانی که تمایل به توبکتومی داشته باشد، با کارشناسی یک روان‌شناس، یک متخصص زنان و یک مددکار اجتماعی عمل توبکتومی انجام می‌شود. به عبارت دیگر، این کار زمانی جایز است که فردی دچار اختلال شخصیت بوده و تصمیمی برای فرزندآوری نداشته باشد.» او ادامه می‌دهد: «یکی از زنانی که مصرف‌کننده بود، می‌گفت من متامفتامین مصرف می‌کنم و نمی‌توانم برای یک رفتار دیگر تصمیم بگیرم چون بسیاری از این افراد مورد تعرض قرار می‌گیرند و قادر به تشخیص رفتار در یک موقعیت محافظت‌شده نیستند.»

به گفته این مددکار اجتماعی، استفاده از واژه عقیم‌سازی تا زمانی که فرد را مورد بررسی جدی قرار ندهیم، درست نیست. «زن باید برای خودش تصمیم بگیرد. فقط در صورتی این عمل جایز است که یک زن دچار آسیب‌های جدی بوده و تمایل به بارداری نداشته باشد که با تشخیص چند کارشناس این عمل انجام می‌شود. من شاهد احساس گناه، درد و رنجی که به‌دلیل شرایط نامناسب باردار می‌شوند، بودم. خیلی اوقات نمی‌توانند فرزندانشان را نگهداری کنند و به این خاطر، آن زن سال‌های سال رنج می‌برد چون نمی‌داند بچه‌اش چه شده است و از شرایط او اطلاعی ندارد. یا مادر در شرایط نامناسبی برای انتقال ویروس ایدز، زگیل تناسلی زنان و... است که دچار باروری‌هایی می‌شود که گاهی کودک با نقص در سیستم ایمنی بدن یا معلولیت به دنیا می‌آید و دولت موظف است تا آخر عمر هزینه او را پرداخت کند. یا کودک سالم به دنیا می‌آید ولی به‌خاطر شرایط نامناسبی که دارد، به فروش می‌رسد یا مورد تجاوز قرار می‌گیرد، دزدیده می‌شود یا در بهترین حالت در کنار مادری زندگی می‌کند که دچار سوء‌مصرف موادمخدر و محرک است و درگیر کودک‌آزاری می‌شود. آیا ما باید این امکان را به همه بدهیم؟ خیر.»

ارشد ادامه می‌دهد: «ما فردی را که شرایط نامناسبی دارد و کنترلی روی رفتارش ندارد، بررسی می‌کنیم تا شاید این عمل بتواند شرایط او را تغییر دهد. در شرایط حال، حتی روان‌پزشک‌ها هم در مواردی در تشخیص‌هایشان دچار مشکل می‌شوند و نمی‌دانند بسیاری از رفتارهای بیمارانشان تحت‌تأثیر مصرف شیشه است یا موارد دیگر. وظیفه سیاست‌گذاران و مسئولان دولتی در این شرایط چیست؟ باید گروهی از متخصصان در کنار کسانی که تجربیات کافی و مناسب دارند، وارد عمل شوند و از یک کار کوچک شروع کنیم تا نتیجه مناسب را داشته باشد. یک نفر که تمام مشکلات شخصیتی، سوءمصرف موادمخدر و... را دارد و هیچ کنترلی روی رفتارش ندارد و به‌خاطر تجاوز و خفت‌گیری باردار می‌شود.»

 

وزارت ارشاد ازروزنامه «مغرب»شکایت کرد

ه دلیل انتشار کاریکاتور ،مطلب موهن و تکرار تخلفات
وزارت ارشاد ازروزنامه «مغرب»شکایت کرد/هیئت نظارت ودستگاه قضایی برخوردکنند

خبرگزاری فارس: مدیرکل مطبوعات و خبرگزاری‌های داخلی وزارت ارشاد از شکایت وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی از روزنامه مغرب به دلیل انتشار مطلب موهن خبر داد.

خبرگزاری فارس: وزارت ارشاد ازروزنامه «مغرب»شکایت کرد/هیئت نظارت ودستگاه قضایی برخوردکنند

پدارم‌ پاک‌آیین در گفت و گو با خبرنگار جامعه خبرگزاری فارس اظهار داشت: روزنامه مغرب تاکنون تخلفات زیادی داشته که یکی از آنها درج کاریکاتور روز پنجشنبه سوم آذر در صفحه نخست این روزنامه است.

وی گفت: کاریکاتور و تیتر یک صفحه نخست امروز این روزنامه از جمله تخلفات یاد شده و موضوع شکایت وزارت ارشاد از این روزنامه است.

مدیرکل مطبوعات داخلی معاونت مطبوعاتی وزارت ارشاد تصریح کرد:در جلسه هیئت نظارت بر مطبوعات که بلافاصله بعد از تعطیلات ایام سوگواری امام حسین(ع) برگزار می‌شود، به تخلفات این روزنامه رسیدگی و با استفاده از ظرفیت های قانونی، برخورد قاطع صورت می‌گیرد.

پاک‌آیین با اشاره به این مطلب که رعایت حدود قانونی از تکالیف مطبوعات است، ادامه داد: کاریکاتور صفحه نخست پنجشنبه روزنامه مغرب متضمن تخلف آشکار از ماده 6 قانون مطبوعات است و درج چنین کاریکاتوری در شرایطی که رهبر معظم انقلاب به وحدت و انسجام بین قوای سه گانه کشور تاکید کردند، باعث تاسف و حاکی از بی توجهی به منافع ملی و تکالیف قانونی است که با شناختی که بنده از هیئت نظارت بر مطبوعات دارم، مطمئن هستم که از این تخلف چشم پوشی نشده و با آن برخورد قاطع می‌شود.

وی تصریح کرد: همچنین وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی به دلیل تخلف زیاد و مکرر این روزنامه از حدود قانونی مطبوعات و مصوبه شورای عالی امنیت ملی از آن شکایت کرده و انتظار داریم قوه قضاییه هرچه زودتر در این زمینه تصمیم گیری کند. 

مدیرکل مطبوعات و خبرگزاری های داخلی وزارت ارشاد افزود: ماده 6 قانون مطبوعات بخش عمده ای از حدود قانونی مطبوعات را بیان می‌‎کند که هم تخلف روز پنجشنبه و هم سایر تخلف‌های این روزنامه عدول از این ماده است.

وی اضافه کرد: تاکنون تذکراتی به این روزنامه داده شده بود که این روزنامه به آن توجه نکرده و شاهد استمرار تخلفات این روزنامه طی ماه ها و هفته‌های اخیر بودیم.

گفتنی اینکه مدیرمسئول روزنامه مغرب بیش از 45 روز پیش از سوی دادستانی تهران بازداشت شد که اخیرا با قید وثیقه آزاد شده است. همچنین دادستان کل کشور و سخنگوی قوه قضاییه در جمع خبرنگاران اتهام «محمدمهدی امامی ناصری» را غیرمطبوعاتی عنوان کرد.

منبع :فارس

هیات منصفه مطبوعات استان تهران مدیر مسئول روزنامه "ایران" را به

دبیر هیئت منصفه مطبوعات استان تهران در مصاحبه با خبرنگار واحد مرکزی خبر افزود: جلسه رسیدگی به کیفرخواست‌ های مطرح شده علیه مدیران مسئول روزنامه "ایران" و "همت و موج اندیشه" در شعبه 76 دادگاه کیفری استان به ریاست قاضی مدیرخراسانی و با حضور اعضای هیات منصفه مطبوعات برگزار شد.
علی اکبر کسائیان افزود: با ختم رسیدگی به پرونده مدیر مسئول روزنامه ایران اعضای هیئت منصفه مطبوعات استان تهران وارد شور شد و مدیر مسئول این روزنامه را در خصوص اتهام "نشر مطالب خلاف واقع " با اکثریت آرا مجرم تشخیص داد .
دبیر هیئت منصفه مطبوعات استان تهران گفت: در ادامه اعضای این هیئت مدیر مسئول روزنامه ایران را در خصوص اتهام "توهین" به یکی از مقامات با اکثریت آرا مجرم ندانست اما درباره اتهام "توهین" به مقامات عالی ‌رتبه ، با اکثریت قریب به اتفاق متهم پرونده را مجرم تشخیص داد.
وی افزود: همچنین هیات منصفه مطبوعات استان تهران متهم پرونده را مستحق تخفیف در مجازات دانست و به وی تذکر داد رسالت مطبوعاتی را رعایت کند و در حفظ حرمت مقامات عالی کشور بکوشد.
کسائیان گفت: همچنین قرار بود در جلسه امروز به اتهامات مدیر مسئول نشریه "همت و موج اندیشه" رسیدگی شود اما با تقاضای استمهال مدیر مسئول این نشریه و با موافقت اعضای هیئت منصفه مطبوعات جلسه رسیدگی به این پرونده به وقت دیگری موکول شد.

منبع:واحد مرکزی خبر

«مطبوعات» و «جرایم مطبوعاتی» از ابتدا تاکنون


در گفت‌وگوی با علی نجفی‌توانا

زمانی که واژه «جرایم مطبوعاتی» بیان می شود آنچه که به ذهن متبادر می‌کند این است که جرایم مطبوعاتی، جرایمی‌اند که از طریق مطبوعات به وقوع می‌پیوندد. از این رو بررسی جرم مطبوعاتی با ابعاد وسیعی که دارد نیازمند تفسیر بسیار بالایی است چرا که گاهی اوقات خود مطبوعاتی که مرتکب آن می شوند شاید ناخواسته و به صورت غیرعمد مطلبی را منتشر می‌کنند که از آن بی خبر بوده‌اند.

برای بررسی تفاسیر متنوع از جرایم مطبوعاتی و این که اصولا جرم مطبوعاتی چیست و به چه صورت به وقوع می پیوندد، خبرنگار حقوقی خبرگزاری دانشجویان ایران (ایسنا) گفت وگویی با دکتر علی نجفی‌توانا استاد جرم شناس دانشگاه و حقوقدان انجام داده است که ماحصل آن درپی می‌آید.

این وکیل دادگستری معتقد است که در گستره جغرافیایی جامعه امروزی ممکن است جرایمی اتفاق بیفتد که وسیله ارتکاب آن مطبوعات باشند مانند توهین و افترا که اگر درحالت عادی انجام شود یک جرم عادی است اما اگر از طریق نشریات به وقوع بپیوندد می تواند جرم مطبوعاتی تلقی شود.

نجفی توانا افزود: زمانی که بشر نوشتن را آموخت و احساسات، افکار و اندیشه‌های خود را در قالب کلمات بی‌جان، جان بخشید، برآیند انتشار احساسات و افکار قطعا اثراتی را متوجه اطراف به ویژه هم‌نوعان و افراد جامعه کرد.

این مدرس دانشگاه تصریح کرد: به تدریج که مطبوعات ابزار قدرتمندی برای بیان دیدگاه‌ها شد، در یکی دو قرن گذشته نتایج استفاده از این وسیله در مبارزات مردمی شکل جدیدی از اعتراضات را به دنبال داشت که مرزی نمی‌شناخت. به همین دلیل حکومت‌ها سعی در قانونمند کردن نشر اطلاعات و افکار و مهار تخلفات ناشی از آن شدند.

مطبوعات آموزش محور و مطبوعات جرم زا

این حقوقدان با اشاره به تاریخچه‌ا‌ی از پیدایش مطبوعات، خاطرنشان کرد: مفهوم مطبوعات زمانی کتاب و نوشته‌ها را در بر می‌گرفت و مجموعه‌ای از آنچه که طبع می‌شد، اعم از کتاب، مجله، سالنامه و نشریه اما هم اکنون که اشکال الکترونیکی این وسیله قوی‌تر، موثرتر و سریع‌تر از شکل سنتی و نوشتاری اثرگذار شده است را شامل می شود. این وسیله می‌تواند دارای جنبه آموزش، پرورش و اطلاع‌رسانی، تفرج و تفریح باشد و در عین حال هم جنبه جرم‌زایی پیدا کند و در پیام و اطلاعات منتشره بسترساز ارتکاب جرم شود.

وی با اشاره به جرایمی که می‌توان از طریق مطبوعات مرتکب شد، ادامه داد: این جرایم قطع نظر از جنس و طبیعت آن دارای اشکال مختلف است و می‌تواند از جرایم امنیتی تا سیاسی، جرایم عمومی تا مطبوعاتی را در بر گیرد.

ماهنامه‌ی میرزا صالح شیرازی

نجفی توانا با یادآوری اینکه در کشور ما همانند سایر موارد مربوط به سوابق تقنینی، مباحث مربوط به جرایم مطبوعاتی و تحولات مطبوعات و قوانین مرتکب با آن به سالهای بسیار دور مربوط می شود، گفت: نخستین چاپخانه ایران در زمان سلطنت شاه صفی (ششمین پادشاه صفویه) به وسیله رهبران مذهبی کلیسای ارامنه‌ی ایرانی در جلفای اصفهان ایجاد شد و در سال ۱۶۳۸ میلادی مورد بهره‌برداری قرار گرفت و بعدها در زمان فتح‌علی‌شاه که اولین چاپ‌خانه در تبریز و تهران دایر شد؛ به تدریج بعد از سومین سلطنت محمدشاه، عباس‌میرزا عده‌ای را برای تحصیل به اروپا فرستاد که از جمله این افراد شخصی به نام میرزاصالح شیرازی کازرونی چاپخانه کوچکی را بوجود آورد و اولین ماهنامه را در سال ۱۲۵۳ هجری‌شمسی (۱۸۳۷ میلادی) منتشر کرد.

«وقایع الاتفاقیه» و آغاز صنعت چاپ

این وکیل دادگستری تصریح کرد: به تدریج در سال‌های بعد با تولد نشریات دیگر بویژه در زمان حکومت ناصرالدین شاه و به همت امیرکبیر و انتشار روزنامه وقایع‌الاتفاقیه آرام آرام صنعت چاپ زمینه‌ساز توسعه انتشار مطالب از طریق روزنامه‌ها شد و به تدریج مقالاتی در روزنامه‌های مستقلی مانند صور اسرافیل، حبل‌المتین، مساوات، روح‌القدوس در تهران، مجاهد در تبریز و جهاد اکبر در اصفهان و سایر شهرها منتشر شد که در این روزنامه‌ها کم‌کم اطلاعات و اخباری که بسترساز تحرکات مردمی و انقلابی بود علیه حاکم وقف (محمدعلی‌شاه قاجار) و سایر وابستگان آن منتشر شد.

محاکمه «شاه در چاه است»

این مدرس دانشگاه با بیان اینکه اولین قانون مطبوعات کشور در سال ۱۳۲۶ هجری شمسی به تصویب رسید، گفت: اولین محاکمه‌ای که در اجرای این قانون انجام شد،‌محاکمه سیدمحمدرضا شیرازی به اتهام درج مقاله‌ای در شماره ۲۱ مجله مساوات تحت عنوان «شاه در چاه است» انجام گرفت.


پهلوی دوم و توقیف ۷۵ مجله و روزنامه

این حقوقدان یادآور شد: بعد از کودتای ۱۲۹۹ هجری‌شمسی رضاشاه برای نشان دادن زهر چشم بیانیه‌ای مشهور به «حکم می‌کنم» صادر کرد و تمام روزنامه‌ها و اوراق مطبوعه را تا زمان تشکیل دولت، توقیف کرد و با جمله‌ای معروف در ۱۷ اسفند ۱۳۰۰ هجری شمسی طی اعلامیه‌ای نظامی اعلام کرد که «قلم مخالفین را می‌شکنم و از زبان می‌برم» سپس بعد از شهریور ۱۳۲۰ هجری شمسی و خلع رضا شاه آرام‌آرام، آزادی مطبوعات شروع شد و به تدریج با اوج گرفتن مخالفت مردم و تغییر پیاپی حکومتها بعد از کودتای ۱۳۳۲ هجری‌شمسی، قانون مطبوعات نوسانات فراوانی داشت به ویژه در دوره پهلوی دوم در سال ۱۳۴۲ هجری شمسی که در این دوره ۷۵ مجله و روزنامه به دستور محمدرضا‌شاه دوم توقیف شد.

تصویب قانون مطبوعات بعد از انقلاب اسلامی

وی با بیان اینکه لایحه مطبوعات بعد از انقلاب اسلامی برای اولین بار در ۱۶ مرداد ۱۳۵۸ هجری‌شمسی به تصویب رسید، اظهار کرد: در دوره جنگ و پس از آن در برخورد با برخی از روزنامه اقداماتی انجام شد و به تدریج نگاه‌های علمی و تقنینی در خصوص قوانین مربوط به مطبوعات دچار استحاله شد تا اینکه در سال ۱۳۶۴ هجری‌شمسی قانونی تحت عنوان «قانون مطبوعات» به تصویب رسید که بسترساز قانون فعلی مطبوعات است و این قانون در سال ۱۳۷۹ هجری‌شمسی دچار تغییراتی شد که قانون فعلی ضمن حفظ بخش‌های مهمی از قانون ۱۳۶۴، در اجرای اصل ۲۴ قانون اساسی با نگاهی جدید فعالیت مطبوعات و چگونگی کسب مجوز و مسئولیت افراد دست‌اندرکار و جرایم مطبوعاتی را بیان کرده است.


نجفی توانا با اشاره به اصل ۲۴ قانون اساسی که به صراحت بیان کرده که نشریات و مطبوعات در بیان مطالب آزادند، مگر آنکه مخل به مبانی اسلام یا حقوق عمومی باشد، گفت: این اصل از قانون اساسی چارچوب معینی را برای مطبوعات و نشریات مشخص کرده است و مطبوعات در این امر اصل ابزار و وسیله انتشار اطلاعات و بیان آن را بر عهده دارند.


آزادی در مطبوعات نباید مخل منافع دیگران باشد


این مدرس دانشگاه با بیان اینکه استفاده از آزادی در مطبوعات نباید مخل منافع دیگران باشد، ادامه داد: دو شرط محوری و محدودکننده در اصل ۲۴ قانون اساسی برای مطبوعات مشخص شده است یکی اینکه اقدامات مطبوعات نباید مخل به مبانی اسلام باشد و دیگری اینکه در عین حال نباید مضر به حقوق عمومی باشد. لذا انتظار هر حقوقدان و آزاداندیشی این است که قانون عادی در راستای اجرای اصل مذکور تدوین می‌شد ولی به نظر می‌رسد که قانون مطبوعات با اضافه کردن موارد دیگری عملاً محدودیت‌های جدیدی را برای اصحاب رسانه ایجاد کرده است.

این وکیل دادگستری ادامه داد: این محدودیت‌ها می‌تواند در قالب اخلال به مبانی دین اسلام و یا حقوق عمومی مندرج در قانون اساسی باشد ولی در مواردی ظاهراً زمینه‌هایی را ایجاد کرده که تا حدی می‌تواند بسترساز محدودکردن پیام مندرج در رسانه‌ها باشد.


محدودیت های رسانه‌ای

این حقوقدان تصریح کرد: نشر مطالب الحادی، تبلیغ وترویج اسراف و تبذیر، اهانت به مقدسات دین مبین اسلام، پخش شایعات و مطالب خلاف واقع یا تحریف مطالب دیگران، انتشار مطالب علیه اصول قانون اساسی، اخلال به احکام اسلام و انتشار مطالب مخالف موازین اسلامی از جمله مواردی هستند که به عنوان اخلال به مبانی دین اسلامی مطرح و یک محدودیت برای رسانه ها محسوب می‌شوند.

وی با اشاره به این که در بعضی از واژه‌ها مانند انتشار مطالب علیه قانون اساسی، پخش شایعات و سایر موارد ابهاماتی وجود دارد، اظهارکرد: این که چه مطلبی اهانت، شایعه و تبلیغ و ترویج و اسراف و تبذیر است، باعث تفسیرهای گوناگونی می شد، به همین دلیل در زمانی که بحث تدوین قانون اساسی مطرح بود، خبرگان تنظیم کننده قانون اساسی در زمان تدوین اصل ۲۴ قانون اساسی واژه های دارای ابهام و با معانی گوناگون مثل مقدسات، شعائر اسلامی، حیثیت اشخاص را حذف کردند.

نجفی توانا یادآور شد: پیش نویس اصل ۲۴ قانون اساسی که در شصت و سومین جلسه مجلس بررسی کننده نهایی قانون اساسی قرائت شد در ابتدا به این صورت بود که ''نشریات و مطبوعات در بیان مطالب آزادند مگر آنکه مخالف استقلال یا عفت عمومی یا توهین به مقدسات و شعائر اسلامی و حیثیت اشخاص بوده باشد، حدود این امر و جرایم مطبوعاتی و کیفیت رسیدگی به آنها را قانون مشخص می کند''. لذا در آن زمان برای این که ابهام و تفسیرهای گوناگون ایجاد نشود این موارد را از اصل ۲۴ حذف کردند و در این اصل دو اصل مخل به مبانی اسلام و یا حقوق عمومی را معین کردند و به حقوق خصوصی اشاره‌ای نکردند.


ابهامات قانون مطبوعات سال ۷۹

این وکیل دادگستری با اشاره به این که قانون مطبوعات سال ۷۹ از ابهاماتی مانند مخالفت با احکام اسلام برخوردار است، ادامه داد: مخالفت با احکام اسلام و قانون اساسی به نظر می رسد که از باب احتیاط و پرهیز باید حذف می شد زیرا موجب این می شود که وقتی اشخاص نسبت به بعضی از مسایل مملکتی یا قوانین نقد داشته باشند احتیاط و پرهیز کنند و این مطالب را بیان نکنند و از طرح هر گونه مباحث علمی، حقوقی و تخصصی پیرامون مسایل مربوط به جامعه خودداری نمایند. به عنوان مثال اگر درخصوص سن مسوولیت کیفری یا در مورد مسایل و ضوابطی که در فقه آمده، مطلب علمی نگاشته شود ممکن است تحت عنوان مخالفت با احکام اسلام با مدیر روزنامه و یا نگارنده متن برخورد شود.

این حقوقدان با اشاره به این که به نظر می رسد که در قانون عادی با نوعی توسعه محدودیت های مربوط به انتشار اطلاعات و اخبار و افکار در مطبوعات مواجه هستیم، خاطرنشان کرد: بسیاری از احکام فقهی در نزد فقها و حتی در حوزه‌های علمیه مورد نقد و بحث قرار می‌گیرند و بعد از این که به یک نظر جامع رسیدند، نظر اصلح را انتخاب می کنند اما این مانع از نقد کردن اقلیت در مورد دیدگاه اکثریت نیست لذا از این حیث ما با اشکالاتی مواجه‌ایم که امیدواریم در بازنگری این قانون، وسعت نظر اسلامی مورد لحاظ قرار گیرد و زمینه لازم برای نقد، نقد سازنده و نقد برای اصلاح مسایل توسط متخصصین فراهم شود.

مطبوعات؛ ویژگی مشخص جرم مطبوعاتی

این مدرس دانشگاه با اشاره به تعریف مطبوعات، گفت: آنچه مسلم است جرم مطبوعاتی در قوانین فعلی ما از جهات مختلف مورد بررسی قرار گرفته است و به دلیل این که مطبوعات معمولا هم در نظر اکثر حقوقدانان و هم در ماده یک قانون مطبوعات سال ۶۴ که در طرح اصلاحی سال ۷۹ عینا حفظ شده نشریاتی هستند که به طور منظم با نام ثابت و تاریخ و شماره ردیف در زمینه های گوناگون خبری، انتقادی، سیاسی، اقتصادی، کشاورزی، فرهنگی، علمی، فنی ونظامی و... منتشر می شوند و براین اساس برای حفظ ارزش هایی که در قانون اساسی برای صیانت از این ارزش ها در مورد افراد، جامعه، استقلال، امنیت کشور باید لحاظ شود، جرم مطبوعاتی در بسیاری از موارد به دلیل مشابهتی که با جرم عادی دارد برای تمیز و تشخیص یک ویژگی مشخص دارد و ویژگی جرم مطبوعاتی این است که از طریق مطبوعات انجام می شود.

وی با اشاره به تعریف جرم مطبوعاتی تصریح کرد: در جرم مطبوعاتی ما با جرمی مواجه هستیم که وسیله ارتکاب آن مطبوعات است مثل توهین و افترا که اگر در حالت عادی انجام شود یک جرم عادی است اما از طریق مطبوعات ویژگی جرمی را دارد که ما آن را جرم مطبوعاتی تلقی می کنیم.


نجفی توانا با اشاره به ماده ۳۴ قانون مطبوعات، ادامه داد:در این ماده آمده است که جرایم مطبوعاتی، جرایمی هستند که حسب مورد در محاکم عمومی یا سایر مراجع قضایی به صورت علنی و با حضور هیات منصفه به آنها رسیدگی می شود. در مجموع به کلیه جرایمی می تواند اطلاق شود که از طریق مطبوعات انجام می شود البته ارتکاب جرایم مطبوعاتی مانع از این نیست که وقتی جرمی به وسیله مطبوعات انجام می شود ما آن جرم را جرم عادی تلقی نکنیم.

جرم مطبوعاتی و تفاسیر متفاوت

این مدرس دانشگاه خاطرنشان کرد: آنچه که مسلم است در کشورهای مختلف ما تعریف مشابهی از جرم مطبوعاتی داریم ولی فراموش نکنیم که کشورهای مختلف، دیدگاه های متفاوتی نسبت به تفسیر جرم مطبوعاتی دارند به هر حال آنچه مسلم است جرم مطبوعاتی، جرمی است که مطبوعات آلت جرم باشند.


این وکیل دادگستری با اشاره به تعاریف متعدد از جرایم مطبوعاتی گفت: بعضی معتقدند که هر جرمی که توسط مطبوعات انجام شود، جرم مطبوعاتی است و این تفسیر موسع است. بعضی دیگر نیز بر این عقیده اند که جرایم مطبوعاتی، جرایمی هستند که به وسیله مطبوعات در رابطه با افکار و اندیشه ها انجام می گیرد. برخی دیگر معتقدند که جرایم مطبوعاتی، جرایمی هستند که به عنوان جرایم حرفه ای مانند انتشار مذاکرات غیرعلنی مجلس یا وقفه در انتشار یا عدم رعایت شرایط کسب مجوز و امثالهم می باشند و بعضی دیگر بر این باورند که جرایم مطبوعاتی، جرایمی است که فقط در قانون مطبوعات ذکر شده است. لذا آنچه مسلم است در تطبیق با استانداردهای جهانی می توان وجه مشابهی در رابطه با احکام دانست اما در خصوص مصادیق با توجه به وجود دیدگاه های مختلف قانون ما، نگاه متفاوتی وجود دارد.

جنبه‌های مثبت و منفی قانون مطبوعات

این حقوقدان با اشاره به جنبه مثبت و منفی قانون مطبوعات گفت: قانون مطبوعاتی که امروز در پیش رو داریم از ابعاد مختلف قابل ارزیابی است بعضی آن را دارای جنبه مثبت می دانند زیرا معتقدند که این شکل استحال یافته و کامل قانون سابق است و بعضی آن را دارای ابهام و اشکال فراوان در زمینه صدور و انتشار صدور مجوز تلقی می کنند و حتی معتقدند که نوع واکنش ها در خصوص رویکرد این قانون با بعضی از موازین قانون اساسی و حقوق بشرمطابقت ندارد. اما آنچه مسلم است در تعریف مطبوعات و در تعریف جرم ، ما ابهام داریم.


بهتر است در قانون مطبوعات تغییراتی اعمال شود

وی با بیان این که بهتر است که در قانون مطبوعات به ویژه در بحث حضور هیات منصفه تغییراتی را ایجاد کنیم، اظهار کرد: اعضای هیات منصفه در بسیاری از موارد قاضی اصلی و تعیین کننده هستند،در واقع هیات منصفه هم در مورد این که شخص مجرم است یا خیر و هم در تخفیف مجازات مجرم اعمال نظر دارد. در تمام کشورها که هیات منصفه حضور دارد نقش هیات منصفه تعیین کننده است اما در قانون ما، اشکالی که وجود دارد این است که اگر هیات منصفه اظهارنظر کرد قاضی رسیدگی کننده می تواند به نوعی نظر هیات منصفه را تعدیل کند و برخلاف آن اعلام نظر کند. به ویژه در تبصره ۲ ماده ۴۳ قانون مطبوعات این موضوع محرز است.


نجفی توانا با اشاره به نحوه و انتصاب ترکیب هیات منصفه گفت: از ماده ۱۰ به بعد قانون مطبوعات شرایطی تعیین شده که هیات نظارت ابتدا انتخاب می شوند و این هیات نظارت از بین افراد مختلف از جمله اساتید دانشگاه، مدیران مسوول مطبوعات و برخی از اعضای شورای عالی انقلاب فرهنگی، نمایندگان مجلس شورای اسلامی، وزیر فرهنگ و یکی از قضات به انتخاب رییس قوه قضاییه انتخاب می شوند. این افراد ضمن این که راجع به درخواست صدور پروانه در تشخیص صلاحیت اظهار نظر می کنند، به نوعی مسوولیت بزرگی در قبال تایید یا عدم تایید مدیرمسوول، صاحب امتیاز و هم چنین بررسی تخلفات نشریه را به عهده دارند و در ضمن می توانند راجع به ادامه کار یا توقف نشریه اظهارنظر کنند.


هیات منصفه؛ تضمینی برای اجرای عدالت


این وکیل دادگستری با اشاره به ماده ۳۶ قانون مطبوعات که نحوه انتصاب هیات منصفه را ذکر کرده است، گفت:طبق ماده ۳۶ قانون مطبوعات، اعضای هیات منصفه به دعوت وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی و با حضور رییس کل دادگستری استان، شورای شهر و سازمان تبلیغات ، نماینده شورای سیاستگذاری ائمه جمعه سراسر کشور جلسه ای را تشکیل می دهند. این افراد اعضای هیات منصفه را که در تهران ۲۱ و در شهرستان ها ۱۴ نفر هستند از بین گروه های مختلف روحانیون، اساتید دانشگاه، نویسندگان، روزنامه نگاران، وکلای دادگستری و کارگران ... انتخاب می کنند که شرایط خاصی دارد که این شرایط حداقل ۳۰ سال سن، نداشتن سابقه کیفری، امانتداری است. اگر در انتخاب اعضای هیات منصفه استقلال و عدم وابستگی آنها رعایت شود، حضورشان می تواند تضمینی برای اجرای عدالت قضایی برای ارباب جراید و مطبوعات باشد.


این حقوقدان درباره نحوه رسیدگی به جرایم مطبوعاتی گفت: باید رسیدگی به جرایم مطبوعاتی با حضور هیات منصفه صورت گیرد. در ماده ۴ قانون مطبوعات رسیدگی به جرایم مطبوعاتی در دادگاه کیفری استان به صورت علنی انجام می شود که اصل ۱۶۸ قانون اساسی این موضوع را مشخص کرده است و منظور از علنی بودن دادگاه این است که افراد می توانند در دادگاه حضور داشته باشند چراکه حضورشان، حضور نمایندگان جامعه برای رعایت حقوق متهم و تامین استقلال و بی طرفی است. در واقع حضور هیات منصفه، بازوی نظارتی مردم در اجرای عدالت کیفری است و وجود آنها باعث می شود که عدالت رعایت شود.


این استاد دانشگاه با اشاره به قانون مطبوعات مصوب ۱۳۷۹گفت: در قانون مطبوعات مصوب سال ۷۹، انواع جرایم مورد اشاره قرار می گیرد. از ماده ۷ قانون مطبوعات مشخص شده که اگر افرادی نشریه ای را بدون پروانه چاپ و منتشر کنند مجرم هستند. همچنین انتشار نشریه بدون ذکر نام مدیر مسوول و نیز نشر و چاپ وتوزیع و فروش نشریاتی که از سوی دادگاه صالح یا هیات نظارت مغایر با اصول مندرج در قانون باشد، جرم است و در کنار این موارد، جرایم دیگری تحت عنوان «جرایم مطبوعاتی» ذکر شده است.


وی با بر شمردن جرایم مطبوعاتی اظهار کرد: جرایمی مانند افشای اسناد و اسرار محرمانه ارتش، تحریک به ارتکاب جرم بر ضد امنیت داخلی کشور یا ارتکاب جنایت، اهانت به دین مبین اسلام، اهانت به مقام معظم رهبری و مراجع تقلید و هم چنین انتشار عکس ها و تصاویر خلاف عفت عمومی و همچنین انتشار مذاکرات غیرعلنی مجلس شورای اسلامی و مذاکرات غیرعلنی محاکم دادگستری ، انتشار هر نوع مطلب که متضمن تهمت و افترا و الفاظ رکیک و توهین باشد یا انتشار مطالبی که مشتمل بر تهدید یا هتک و شرف و حیثیت شخصی افراد باشد می تواند جرم مطبوعاتی باشد.اگر این اقدامات در قانون مجازات اسلامی، مجازات داشته باشد طبق این قانون عمل می شود وگرنه در ماده ۳۵ قانون مطبوعات مجازات هایی تعیین شده که از جزای نقدی از دو میلیون تا ۵۰ میلیون ریال، تعطیلی نشریه حداکثر تا شش ماه ، محرومیت از مسوولیت های مطبوعاتی حداکثر تا ۵ سال تعیین شده است.

رابطه‌ی جرایم مطبوعاتی و جرایم عادی

نجفی توانا تصریح کرد: ممکن است عملی که جرم مطبوعاتی تلقی می شود، در مواردی جرم عادی هم باشد. به عنوان مثال شخصی از طریق مطبوعات مبادرت به کلاهبرداری در سطح وسیع با انتشار تبلیغات کند که در این صورت باید گفت که مطبوعات وسیله ارتکاب جرم است که در این صورت مدیر مسوول ونویسنده آن مسوول خواهد بود که در اینجا می توان این جرم را به عنوان جرم عمومی هم تعقیب کرد. در حقیقت تعقیب مدیر مسوول ونویسنده به عنوان جرم مطبوعاتی تلقی می‌شود اما این موضوع مانع از تعقیب شخص به عنوان یک جرم عادی هم نخواهد بود.

این وکیل دادگستری اضافه کرد: مسوولیت اصلی انتشار مطالب در روزنامه بر عهده صاحب امتیاز و مدیر مسوول است که در ماده ۱۴ و ۱۵ قانون مطبوعات به آن اشاره شده است. براساس تبصره ۴ ماده ۹ قانون مطبوعات صاحب امتیاز در قبال خط و مشی کلی نشریه مسوول است.

این حقوقدان درباره این که مدیر مسوول پاسخگوی اصلی جرایم مطبوعاتی است، گفت: مدیر مسوول به صراحت مسوولیت ناشی از آنچه که در نشریه منتشر می شود را برعهده دارد. مع الوصف در مواردی مانند بزه مندرج در ماده ۲۷ قانون مطبوعات، اهانت به رهبری یا مراجع مختلف تقلید علاوه بر مدیر مسوول، نویسنده هم قابل تعقیب و مجازات است.

وی یادآور شد: در سال ۱۳۶۴ برای خبرنگاری که اخبار کذبی را مخابره می کرد، اگر متضمن بزه ای بود قابل تعقیب در دادسرای عمومی بود لذا سردبیر، خبرنگار، ویراستار و حروفچین تنها در صورتی مجرم هستند که مشمول عناوین مجرمانه قانونی باشند. به عنوان مثال اگر فردی زمانی که نشریه ای را که متضمن مطالب و یا صور خلاف عفت و اخلاق عمومی باشد توزیع کند، در این گونه موارد هم این اشخاص مسوول هستند ولی مسوولیت کیفری اصلی متوجه مدیرمسوول است.

می‌توانیم از خودسانسوری مطبوعات جلوگیری کنیم

نجفی‌توانا در پایان گفت: با ایجاد رویه واحد می توانیم به گونه ای عمل کنیم که در تفسیر مفاد ماده ۶ و ۸ قانون مطبوعات که به نوعی با اصل ۲۴ قانون اساسی هماهنگی ندارد و محدودیت ها را وسیع تر کرده است، با وسعت نظر بیشتری مباحثی مانند تبلیغ و ایجاد اختلاف مابین اقشار، نشر مطالب الحادی مورد قضاوت قرار گیرد تا مطبوعات با ترس از برخورد قضایی با آنها به نوعی دچار خودسانسوری نشوند امیدواریم که اصلاحاتی در ماده ۶ قانون مطبوعات در انطباق با اصل ۲۴ قانون اساسی صورت بگیرد.

منبع:پرتالجامع علوم انسانی
منبع: ایسنا

مدیرکل حقوقی وزارت فرهنگ و ارشاد از ارائه لایحه قانون کپی رایت ب

مدیرکل حقوقی وزارت فرهنگ و ارشاد از ارائه لایحه قانون کپی رایت به دولت خبر داد



    روز گذشته خبری کوتاه در خروجی خبرگزاری ایسنا قرار گرفت مبنی بر اینکه لایحه پیوستن ایران به قانون کپی رایت به دولت ارائه شده است. احمدعلی محسن زاده، مدیرکل حقوقی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی در این باره گفته: «تا به حال در حوزه کپی رایت، ایران عضو هیچ کنوانسیونی نبوده و نیست: اما هم اکنون لایحه این قانون به دولت تقدیم شده و این لایحه نخستین قدمی است که در این رابطه برداشته شده است.» این برای چندمین بار در سال های اخیر است که چنین گفته هایی مطرح می شود اما هیچ گاه شکل عملی به خود نگرفته است. اگر جست وجویی در این باره انجام دهیم، متوجه می شویم بارها و بارها مسوولان از پیوستن ایران به کنوانسیون ها و اجرای قانون کپی رایت در ایران گفته اند اما پس از مدتی به فراموشی سپرده شده و سرانجام آن مشخص نشده است. در شهریور سال 87، معاون حقوقی وقت وزیر ارشاد خبر از اجرای قانون مالکیت معنوی درحوزه های مختلف، پس از گذراندن مراحل ثبت، داده بود. یک سال بعد، در اردیبهشت ماه سال 88 سعید سالاریان، قائم مقام دبیرخانه شورای عالی اطلاع رسانی، از اتمام تدوین پیش نویس قانون جامع حمایت از حقوق مالکیت ادبی، هنری و حقوق مرتبط با آثار دیجیتالی خبر داده و گفته بود قرار است این پیش نویس پس از تصویب در هیات وزیران به عنوان یک لایحه برای تبدیل شدن به قانون در مجلس شورای اسلامی ارائه شود. دی ماه سال گذشته نیز مدیرکل دفتر حقوقی وزارت ارشاد از ارائه درخواست الحاق ایران به پیمان جهانی «برن» از سوی این وزارتخانه به هیات دولت و بررسی آن در کابینه خبر داده بود. در آن زمان محسن زاده از تصویب 9 بند از 25 بند مربوط به تعاریف لایحه در کمیسیون فرعی لوایح در دولت خبر داد و ابراز امیدواری کرده بود که تا پیش از پایان سال 90، کار لایحه در دولت نهایی و برای تایید به مجلس ارائه شود. از آن روز از پیوستن ایران به کنوانسیون جهانی کپی رایت و نیز اجرای این قانون توسط دولت خبری نشد تا روز گذشته که یک بار دیگر محسن زاده از تقدیم لایحه قانون کپی رایت به دولت خبر داد. در تمام این سال ها نظرات گوناگون و حتی متضادی درباره پیوستن ایران به این کنوانسیون مطرح شده است. کنوانسیونی که در واقع معاهده یی است برای محافظت از آثار ادبی و هنری. یک موافقتنامه بین المللی است درباره حق تکثیر و حق مولف که نخستین بار در شهر برن سویس در سپتامبر سال 1886 (شهریور 1265 شمسی) تصویب شد. هنرمندان و صاحبان اصلی کالاهای فرهنگی، نمی دانند پس از پیوستن ایران به کنوانسیون برن و رعایت حقوق مالکیت معنوی، چه شرایطی پیش می آید و هیچ چشم اندازی از وضعیتی که ایجاد خواهد شد، ندارند. در چنین شرایطی تمام این اظهارنظرها، تنها پیش بینی خواهد بود. باید منتظر بود که این بار پیوستن ایران به کنوانسیون برن و سرانجام رعایت این دست قوانین در ایران چه می شود. آیا این بار نیز رعایت قانون کپی رایت در ایران در حد حرف باقی می ماند یا جنبه عملی نیز پیدا خواهد کرد
    
    
 روزنامه اعتماد، شماره 2361 به تاریخ 16/1/91، صفحه 16 (صفحه آخر)