روزنگار عدالت:علی قنبریان علویجه

حقوقی-اجتماعی-آموزشی-خبری

روزنگار عدالت:علی قنبریان علویجه

حقوقی-اجتماعی-آموزشی-خبری


رای وحدت رویه شماره ۷۴۲ هیات عمومی دیوان عالی کشور در مورد تبصره ماده ۴۷۸ قانون آیین دادرسی کیفری ۱۳۹۲

رای وحدت رویه شماره ۷۴۲ هیات عمومی دیوان عالی کشور در مورد تبصره ماده ۴۷۸ قانون آیین دادرسی کیفری ۱۳۹۲

رأی وحدت رویه شماره ۷۴۲ ـ ۱۳۹۵/۵/۶ هیأت عمومی دیوان عالی کشور باموضوع: توقف اجرای حکم با درخواست اعاده دادرسی

الف: مقدمه

جلسه هیأت عمومی دیوان عالی کشور در مورد پرونده وحدت رویه ردیف ۹۴/۱۲ رأس ساعت ۹ روز سه‌شنبه مورخ ۱۳۹۴/۵/۶ به ریاست حضرت حجت‌الاسلام والمسلمین جناب آقای حسین کریمی رئیس دیوان عالی کشور و حضور حضرت حجت‌الاسلام والمسلمین جناب آقای سید ابراهیم رئیسی دادستان کل کشور و شرکت آقایان رؤسا، مستشاران و اعضای معاون کلیه شعب دیوان عالی کشور، در سالن هیأت عمومی تشکیل شد و پس از تلاوت آیاتی از کلام‌الله مجید و قرائت گزارش پرونده و طرح و بررسی نظریات مختلف اعضای شرکت‌کننده درخصوص مورد و استماع نظریه دادستان کل کشور که به ترتیب ذیل منعکس می‌گردد، به صدور رأی وحدت رویه قضائی شماره ۷۴۲ـ ۱۳۹۴/۵/۶ منتهی گردید.

ب: گزارش پرونده

با احترام معروض می‌دارد: براساس محتویات پرونده‌های کلاسه ۳۹۰۲ و ۱۲۶۲ شعب سی و چهارم و سی و هفتم دیوان عالی کشور در نحوه اعمال تبصره ذیل ماده ۴۷۸ قانون آیین‌ دادرسی کیفری مصوب ۱۳۹۲ با اختلاف استنباط از قانون، آراء مختلف صادر شده است که جریان امر به طور خلاصه ذیلاً منعکس می‌شود:

الف ـ طبق محتویات پرونده کلاسه ۳۹۰۲ شعبه سی و چهارم دیوان عالی کشور، آقای ناصر کریم نجات فرزند حمزه به اتهام ارتکاب قتل عمدی و شرکت در نزاع دسته‌ جمعی تحت تعقیب قرار گرفته است. پس از صدور کیفرخواست در شعبه هفتاد و یکم دادگاه کیفری استان تهران محاکمه و از شرکت در نزاع تبرئه شده و به علت ارتکاب قتل عمدی به قصاص نفس محکوم گردیده‌است. این رأی در شعبه یازدهم دیوان عالی کشور تأیید شده ولی در مرحله استیذان تنفیذ نشده است. در تعقیب قضیه، پرونده در شعبه هفتاد و چهارم دادگاه کیفری استان تهران دوباره مورد رسیدگی واقع شده و متهم از حیث قتل عمدی به قصاص نفس محکوم و از جهت شرکت در نزاع دسته‌جمعی منتهی به قتل تبرئه شده است و شعبه یازدهم دیوان عالی کشور در مقام تجدیدنظر، آن را تأیید و ریاست محترم قوه قضاییه نیز با اجرای قصاص موافقت فرموده‌اند. محکوم‌علیه به استناد تبصره ۲ ماده ۳۰۲ قانون مجازات اسلامی مصوب ۱۳۹۲ و بند ۷ ماده ۲۷۲ قانون آیین دادرسی دادگاه‌های عمومی و انقلاب در امور کیفری از حکم محکومیت خود درخواست اعاده دادرسی کرده است و درخواست او از سوی دادستان محترم عمومی و انقلاب تهران به انضمام پرونده ماهوی به دیوان عالی کشور ارسال و در تاریخ ۱۳۹۴/۳/۹ به شعبه سی و چهارم ارجاع شده است. هیأت شعبه در تاریخ ۱۳۹۴/۴/۶ تشکیل و پس از قرائت گزارش عضو ممیز و بررسی اوراق پرونده، درخصوص موضوع مشاوره نموده و چنین مرقوم داشته‌اند: چون پرونده مُعدّ صدور رأی است اعمال تبصره ماده ۴۷۸ قانون آیین دادرسی کیفری ضروری تشخیص داده نمی‌شود و به شرح زیر رأی می‌دهد:

«درخواست اعاده دادرسی آقای ناصر کریم نجات از دادنامه شماره ۸۹ ـ۱۳۸۸/۶/۳۱ شعبه ۷۴ دادگاه کیفری استان تهران که بر قصاص نفس او به اتهام قتل عمدی مرحوم علی ساقی‌تبار صادر گردیده و قطعیت یافته موجه و در خور پذیرش نیست، زیرا نامبرده جهات درخواست را بند ۷ ماده ۲۷۲ قانون آیین‌ دادرسی دادگاه‌های عمومی و انقلاب در امور کیفری و تبصره ۲ ماده ۳۰۲ قانون مجازات اسلامی مصوب ۱۳۹۲ ذکر کرده است، لکن قطع نظر از اینکه بند ۷ ماده ۲۷۲ قانون آیین‌ دادرسی دادگاه‌های عمومی و انقلاب در امور کیفری به موجب قانون آیین دادرسی کیفری مصوب سال ۱۳۹۲ که از ۱۳۹۴/۴/۱لازم‌الاجراء گردیده نسخ شده، اصولاً تبصره ۲ ماده ۳۰۲ قانون مجازات اسلامی مصوب سال ۱۳۹۲ راجع‌به شرایط دفاع می‌باشد که مشابه آن در قانون مجازات اسلامی مصوب سال ۱۳۷۰ و ۱۳۷۵ وجود داشته و وکلای محکوم علیه در دادگاه مسأله دفاع را مطرح کرده که مورد قبول دادگاه قرار نگرفته است، بنا به مراتب، درخواست مردود اعلام می‌گردد.»

ب ـ برابر مندرجات پرونده کلاسه ۱۲۶۲ شعبه سی و هفتم دیوان عالی کشور، آقای محمد شریفی فرزند احمد براساس شکایت آقای داریوش نصراصفهانی طی دادنامه شماره ۲۰۰۲۵۰ مورخ ۲۰/۳/۱۳۹۱ شعبه ۱۰۶ دادگاه عمومی جزایی اصفهان به اتهام سرقت، بزهکار تشخیص داده شده و به استناد ماده ۶۵۶ قانون مجازات اسلامی مصوب ۱۳۷۵ علاوه بر ردّ مال، به تحمل شش ماه حبس و بیست ضربه شلاق تعزیری محکوم شده‌است. شعبه دوازدهم دادگاه تجدیدنظر استان اصفهان طی دادنامه شماره ۱۶۰۲ مورخ ۲۲/۷/۱۳۹۳ آن را تأیید کرده‌است. درخواست اعاده دادرسی محکومٌ‌علیه برای بار اول، به موجب دادنامه شماره ۴۷۲۷ـ۱۳۹۳/۱۲/۴ شعبه سی و هفتم دیوان عالی کشور مردود اعلام شده است. وکیل محکوم‌علیه برای دومین بار با استناد به بند ۶ ماده ۲۷۲ قانون آیین دادرسی دادگاه‌های عمومی و انقلاب در امور کیفری درخواست اعاده دادرسی تقدیم داشته که در تاریخ ۱۳۹۲/۳/۱۱ مجدداً به شعبه سی و هفتم دیوان عالی کشور ارجاع شده است. هیأت شعبه در تاریخ ۱/۴/۱۳۹۴ بدون نیاز به بررسی ماهیت موضوع، فرم تهیه شده برای دستور توقف موضوع تبصره ماده ۴۷۸ را به شرح ذیل تکمیل و پس از امضاء، تصویر آن را به انضمام نامه شماره ۲۰۰۲۸۸ـ۱۳۹۴/۴/۳ به شعبه ششم دادگاه کیفری شهرستان اصفهان (جانشین شعبه ۱۰۶ عمومی جزایی) ارسال کرده‌اند :

«تصمیم شعبه»

«نظر به اینکه نسبت به دادنامه شماره ۴۰۱۶۰۲ مورخ ۱۳۹۳/۷/۲۲ صادرشده از شعبه ۱۲ دادگاه تجدیدنظر اصفهان از سوی وکیل آقای محمد شریفی درخواست اعاده دادرسی به عمل آمده است و با توجه به مجازات مندرج در حکم که از نوع مجازات‌های موضوع تبصره ماده ۴۷۸ قانون آیین دادرسی کیفری مصوّب ۱۳۹۲/۱۲/۴ به حساب می‌آید، لذا مستنداً به تبصره ماده مرقوم، دستور توقف اجرای حکم شلاق مندرج در رأی فوق‌الذکر تا تعیین تکلیف بعدی صادر می‌شود. مقرر می‌دارد دفتر فوراً دستور شعبه به اجرای احکام مرجع مربوط ارسال شود.»

چهار روز بعد، یعنی در تاریخ ۱۳۹۴/۴/۸ هیأت شعبه ماهیت موضوع را بررسی کرده و پس از قرائت گزارش عضو ممیز و ملاحظه اوراق پرونده مشاوره نموده و طی دادنامه شماره ۲۰۱۵۸ـ ۱۹۴/۸/۴ درخواست اعاده دادرسی را به شرحی که عیناً منعکس می‌شود مردود اعلام کرده‌اند:

«رأی شعبه»

«مطابق آراء پیوست لایحه مستدعی اعاده دادرسی صرفاً آقای محمد شریفی فرزند احمد به اتهام سرقت از منزل شاکی، متهم و محکومیت یافته و در مورد سایر افراد و شرکاء جرم که یا تصمیمی اتخاذ نشده یا در جریان رسیدگی منتهی به قرار منع تعقیب گردیده و با کیفیت موصوف ایراد عدم رعایت تناسب با بند ۶ ماده ۲۷۲ قانون آیین دادرسی دادگاههای عمومی و انقلاب در امور کیفری منطبق نبوده و مستند به مفهوم مخالف ماده ۴۷۶ قانون آیین دادرسی کیفری مصوب ۱۳۹۲ درخواست مطروحه محکوم به رد است.»

همان‌طور که ملاحظه می‌فرمایید طبق مندرجات دادنامه شماره ۷۰۰۳۱۰ـ۱۳۹۴/۴/۶ شعبه سی و چهارم دیوان عالی کشور، شعبه مرجوع‌الیه، پرونده اول را مورد مطالعه قرار داده و چون معدّ صدور رأی تشخیص گردیده است، اعمال تبصره ماده ۴۷۸ قانون آیین دادرسی کیفری اخیرالتصویب را لازم ندانسته و با توجه به مطاوی آن، رأساً مبادرت به صدور رأی نموده است، ولی در پرونده شعبه سی و هفتم به شرح مذکور در فوق صرفاً با توجه به نوع مجازات مندرج در حکم، بدون در نظر گرفتن ماهیت قضیه، بدواً، دستور توقف اجرای حکم شلاق را صادر و تصویر آن را در تاریخ ۱۳۹۴/۴/۳ به دادگاه مربوطه ارسال کرده، سپس تقاضای اعاده دادرسی را هم در۱۳۹۴/۴/۸ طی دادنامه ۲۰۱۵۸ مردود اعلام کرده‌اند و چون با این ترتیب در نحوه اعمال مقررات تبصره ذیل ماده ۴۷۸ قانون آیین دادرسی کیفری مصوب ۱۳۹۲، با استنباط مختلف، رویه متفاوت اتخاذ کرده‌اند؛ لذا برای رفع تشتت آراء، طرح موضوع را مستنداً به ماده ۴۷۱ همین قانون برای صدور رأی وحدت رویه قضایی تقاضا دارد.

معاون قضایی دیوان عالی کشور ـ حسین مختاری

ج: نظریه دادستان کل کشور

«تأیید رأی شعبه سی و چهارم دیوان عالی کشور»

د: رأی وحدت رویه شماره ۷۴۲ـ۱۳۹۴/۵/۶ هیأت عمومی دیوان عالی کشور

غایت و هدف قانون‌گذار از وضع تبصره اصلاحی ذیل ماده ۴۷۸ قانون آیین دادرسی کیفری مصوّب سال ۱۳۹۲ این است که احکامی که پس از اجراء، قابل تدارک و جبران نیست و نسبت به آن تقاضای اعاده دادرسی شده قبل از حصول نتیجه تقاضا موقتاً به موقع اجراء گذارده نشود. بر این مبنا و با توجه به قابلیت اجرای احکام قطعی کیفری، شعبه دیوان عالی کشور برای صدور دستور توقف اجرای حکم ابتدا باید درخواست را بررسی و ملاحظه و چنانچه نظر اعضای شعبه بر رد درخواست باشد صدور دستور توقف اجرای حکم امر بی‌فایده و لغوی است و به این جهت صدور این دستور در چنین مواردی به دلالت عقلی موافق مقصود قانون‌گذار نبوده و موضوعاً از شمول حکم مقرر در تبصره مذکور خارج است. براین اساس، رأی شعبه سی و چهارم دیوان عالی کشور که با این نظر انطباق دارد صائب و موجه تشخیص می‌گردد. این رأی طبق ماده ۴۷۱ قانون آیین دادرسی کیفری مصوّب سال ۱۳۹۲ برای شعب دیوان عالی کشور لازم‌الاتباع است.

هیأت عمومی دیوان عالی کشور

ماده ۴۷۸ قانون آیین‌ دادرسی کیفری مصوب ۱۳۹۲ :

هرگاه رأی دیوان‌عالی کشور مبنی بر تجویز اعاده دادرسی باشد یا طبق ماده(۴۷۷) اعاده دادرسی پذیرفته شده باشد اجرای حکم تا صدور حکم مجدد به تعویق می‌افتد و چنانچه از متهم تأمین أخذ نشده و یا تأمین منتفی شده باشد یا متناسب نباشد، دادگاهی که پس از تجویز اعاده دادرسی به موضوع رسیدگی می‌کند، تأمین لازم را أخذ می‌نماید.

تبصره – در صورتی که مجازات مندرج در حکم، از نوع مجازات سالب حیات یا سایر مجازات‌های بدنی یا قلع و قمع بنا باشد، شعبه دیوان‌عالی کشور با وصول تقاضای اعاده دادرسی قبل از اتخاذ تصمیم درباره تقاضا، دستور توقف اجرای حکم را می‌دهد.

رئیس دیوان‌عالی کشور در گفت‌وگوی اختصاصی با خبرنگار «مأوی»: دلیل

آیت‌الله احمد محسنی‌گرکانی وظایف و اختیارات دیوان عالی کشور، دلایل اطاله دادرسی، وظایف هیأت عمومی، نقل و انتقال دوره ای قضات و چگونگی رسیدگی به تخلفات رئیس جمهور را تشریح کرد.

رئیس دیوان عالی کشور در گفت و گوی اختصاصی با خبرنگار مأوی در خصوص وظایف و اختیارات دیوان عالی اظهار داشت: دستگاه قضایی مرجع تظلمات و پناهگاه مردم در کل کشور است، طوری که اگر در دورترین نقاط کشور به کسی ظلمی شود و یا مال، جان و ناموس مردم در خطر بیفتد، مردم امید و پناهشان به دستگاه قضایی است که این نعمت بزرگی است و دستگاه قضایی خود را برای چنین وظیفه مقدس و مهمی آماده کرده است.
وی گفت: ممکن است گاهی در دادگاه های بدوی کاستی هایی پیدا شود و احیانا حقی نادیده گرفته شود. در اینجا قانونگذار برای حفظ حقوق مردم و رفع ظلم از آنها دیوان عالی کشور را به عنوان عالی ترین مرجع تظلم و دادخواهی مردم قرار داده است.
رئیس دیوان عالی کشور تصریح کرد: کسانی که احکام دادگاهها را مخّل حقوق خود میدانند می‌توانند با رعایت مقررات قانون آیین دادرسی با توجه به نوع دعوی فرجامخواهی و یا تجدیدنظرخواهی نمایند و شعب دیوان عالی کشور به اعتراض آنها رسیدگی می‌نمایند و چنانچه رسیدگی دادگاه را ناقص تشخیص دادند رای را نقض و پرونده را به دادگاه صادر کننده رای ارجاع می‌نمایند تا پس از رفع نقص مجدداً رای صادر نماید ولی وقتی شعبه دیوان عالی کشور رایی را از نظر ماهوی نقض می‌کند رسیدگی را به شعبه همعرض دادگاه صادر کننده رای منقوض ارجاع می‌نماید، در این موارد ممکن است دادگاه مرجع الیه رای اصراری صادر نماید. یعنی رایی مشابه رایی که شعبه دیوان قبلاً نقض کرده بود ندهد در این صورت اگر محکوم علیه به رای اعتراض کند، پرونده مجدداً به دیوان عالی کشور ارسال می‌شود چنانچه شعبه دیوان استدلال دادگاه را نپذیرد، پرونده حسبِ مورد در هیأت عمومی شعب حقوقی یا کیفری دیوان عالی کشور مطرح می‌گردد.
وی افزود: در جلسه هیات عمومی پرونده مورد بررسی قرار می‌گیرد و قضات موافق و مخالف صحبت می‌کنند سرانجام رأی گیری می‌شود که آیا رأی شعبه دیوان مطابق موازین فقهی و قانونی است یا رأی دادگاه صحیح است. عدالت اینجا خود را نشان می‌دهد مواردی بوده است که پرونده هایی که رأی گیری شده حق را به دادگاه صادرکننده رأی داده اند و گاهی رأی دیوان مورد تأیید قرار گرفته است.
رئیس دیوان عالی کشور تصریح کرد: وظیفه دیگر دیوان عالی کشور ایجاد وحدت رویه نسبت به آراء و احکام معارض صادره از شعب دیوان عالی و احکام متناقض دادگاه های تالی است. شعب دیوان عالی کشور یا دادگاه ها در موارد مشابه اعم از حقوقی، کیفری و امور حسبی با استنباط از قوانین آراء مختلف صادر می‌کنند، در چنین مواردی رئیس دیوان عالی کشور یا دادستان کل کشور پس از آگهی از قضیه موضوع را در هیات عمومی دیوان عالی کشور مطرح می‌نمایند. در این موارد هیات عمومی دیوان عالی کشور به ریاست رئیس دیوان یا معاون او با حضور دادستان کل یا نماینده او حداقل سه چهارم از قضات دیوان عالی کشور (روسا شعب، مستشاران و اعضاء معاون کلیه شعب) تشکیل می‌گردد و پس از بررسی موضوعِ اختلاف و مشاوره در خصوص مورد به اکثریت رای می‌دهد و این رای در حکم قانون و برای شعب دیوان و دادگاهها لازم الاتباع است و فقط به حکم قانون قابل تغییر است.
وی در مورد دلایل اطاله دادرسی گفت: در حال حاضر مسئله اطاله دادرسی از موارد بسیار مهم است، ریاست محترم قوه قضائیه نیز در جلسه مسئولان عالی قضایی اهتمام ویژه دارند تا پرونده ها اطاله پیدا نکنند، تلاش بر این است به منظور کاهش اطاله دادرسی در مدت معین پرونده مورد رسیدگی و صدور حکم قرار گیرد و قضات رسیدگی به پرونده ای را که زمینه صور رأی آن مهیا است به تأخیر نیاندازند.
رئیس دیوان عالی کشور بابیان اینکه علل و عوامل اطاله دادرسی فراوان است افزود: همانطور که در جلسه مسئولان نیز مطرح شده است تأکید ما هم بر این است که رؤسای دادگاه ها به حق و حقوق مردم بیشتر اهمیت دهند و بجز موارد نیاز رفت و آمد اضافی برای اصحاب دعوی ایجاد نکنند. علی القاعده در اکثر موارد رسیدگی به یک پرونده 2 الی 3 ماه بیشتر وقت لازم ندارد.
وی در خصوص بحث نظارت بر آرای محاکم از سوی دیوان عالی کشور گفت: هر سال هیأتهایی مرکب از قضات عالی رتبه دیوان عالی کشور از دادگاههای استانها و شهرستانها و حتی بخشها بازرسی کرده و عملکرد آنها مخصوصاً اتقان آراء را از جهت انطباق با قوانین و موازین شرعی مورد ارزیابی و بررسی قرار می‌دهند و چنانچه ملاحظه نمایند که آرائی خلاف موازین قانونی و شرعی صادر شده ضمن تذکر به مسئولان اقدامات قانونی لازم به عمل می‌آورند.
وی در خصوص اینکه برای برقراری عدالت در انتقال دوره ای قضات چه تدابیری اندیشیده شده است؟ گفت: گاهی از ابتدا رئیس قوه قضائیه حکمی را برای یک قاضی صادر می‌کند که از ابتدای کار قضایی در شهری منصوب
می شود که قضات نیز استقبال می‌کنند و نارضایتی در کار پیش نمی آید. گاهی نیز یک قاضی در یک دادگاه مشغول به کار است و تغییر محل خدمت وی از یک شعبه به شعبه دیگر نیازمند رضایت خود قاضی است. مگر در مواردی که ریاست محترم قوه قضاییه طبق اصل 164 اصلاحی قانون اساسی اختیار دارد محل خدمت قاضی را تغییر دهد.
رئیس دیوان عالی کشور درباره اینکه برای نقض کمتر آرای پرونده های ارسالی از دادگاه های سراسر کشور به دیوان عالی کشور چه باید کرد، اظهار داشت: نقض رأی بدین معناست که رأی مطابق با دستور قضایی و اسلامی صادر نشده است. بنابراین هر چه قضات باتجربه تر و باسابقه تر باشند و انحراف در فکر و عقیده و در قلم آنها کمتر باشد نقض در پرونده ها کمتر می‌شود. همچنین دقت و بررسی بیشتر در پرنده ها کمتر به نقض آرا منجر
می‌شود.
وی معتقد است علت اینکه گاهی آرای پرونده ها نقض می‌شود، عدم مطالعه دقیق پرونده ها و بی توجهی به دلایل اصحاب دعوی است در صورتی که قاضی با موضوعی شبهه ناک مواجه شود باید با مشاوران، معاونان، صاحب نظران و یا قضات با سابقه بیشتر جهت کشف حقیقت مطرح کند و با کنجکاوی و تحقیق رای عادلانه و قضای اسلامی صادر کند و حق را از باطل جدا کند.
رئیس دیوان عالی کشور وظیفه قضات را بسیار مهم و سنگین برشمرد و گفت: پیامبر عظیم شأن اسلام درخصوص قضات بسیار سفارش کرده اند، همچنین در قرآن، آیات زیادی راجع به مسئله قضات داریم بنابراین نتیجه می‌گیریم مسئله قضا اهمیت فراوان دارد لذا قاضی باید با ایمان و تقوا و با مطالعه و افزایش اطلاعات حقوقی وارد امر قضاوت شود.
وی در خصوص نحوه رسیدگی به تخلفات رئیس جمهور بر اساس بند 10 اصل 110 قانون اساسی اظهار داشت: در بند10 اصل 110 قانون اساسی در مورد اختیارات رهبر می‌گوید: "عزل رئیس جمهور با در نظر گرفتن مصالح کشور پس از حکم دیوان عالی کشور به تخلف وی از وظایف قانونی است یا رأی مجلس شورای اسلامی به عدم کفایت وی بر اساس اصل هشتاد و نهم " بند 2 اصل 89 :"در صورتی که حداقل یک سوم از نمایندگان مجلس شورای اسلامی رئیس جمهور را در مقام اجرای مدیریت قوه مجریه و اداره امور اجرایی کشور مورد استیضاح قرار دهند، رئیس جمهور باید ظرف مدت یک ماه پس از طرح آن در مجلس حاضر شود و در خصوص مسائل مطرح شده توضیحات کافی بدهد. در صورتی که پس از بیانات نمایندگان مخالف و موافق و پاسخ رئیس جمهور، اکثریت دوسوم کل نمایندگان به عدم کفایت رئیس جمهور رأی دادند، مراتب جهت اجرای بند ده اصل یکصدودهم به اطلاع مقام معظم رهبری می‌رسد."
وی با بیان اینکه مصلحت کشور را مقام معظم رهبری معین می‌کنند افزود: در مواردی که دیوان عالی کشور تشخیص دهد که رئیس جمهور امور مملکتی را به درستی اداره نمی کند رئیس دیوان عالی کشور هیأت عمومی را با حضور قضات عالی قضات عالی رتبه دیوان عالی کشور تشکیل داده و موضوع را رسیدگی در مورد تخلف وی از وظایف قانونی حکم مقتضی صادر می‌نماید.

منبع نشریه ماوی