فرهنگ مردم ایران در ماه مبارک رمضان
|
|
|

نور خورشید آن هنگام که از پنجره های گوناگون به رنگ های مختلف عبور
می کند، خود نیز به جامه هر یک از این رنگ ها درمیآید. به همین سان، دین
هم چون در میان اقوام گوناگون تجلی مییابد، به لباس هر قوم درمیآید و در
هر جا هیئتی مییابد متفاوت از جای دیگر. این نوشتار کوششی است برای
نمایاندن اشکال فرهنگی رمضان در تمدن ایرانی.
پیشواز و فراهم نمودن ملزومات ماه رمضان
چهره
تمام شهرها و روستاهای ایران از نیمه ماه شعبان دگرگون میشود و مردم
به جنب و جوش و تکاپو افتاده و خود را برای استقبال از ماه مبارک رمضان؛
ماه عبادت، ماه پرهیز از گناه، ماه پالوده شدن از دوگانگی و ماه نزدیک شدن
به پروردگار آماده می کنند. از چند روز قبل از آغاز ماه رمضان، مردم به
نظافت و پاکسازی خانهها، محلهها، تیمچهها، بازارها، دکانها، تکیهها،
مساجد و حسینیهها میپردازند. خانهتکانی، تمیز کردن و تهیه مایحتاج ماه
رمضان از دلمشغولیهای این روزهای مردم است.
پیشواز ماه رمضان در شهرهای ایران
در
روستای «آوانک طالقان» بسیاری از مردم سه روز اول، وسط و آخر ماههای رجب و
شعبان را روزه میگیرند و عقیده دارند با روزه ماه رمضان، خداوند ثواب
سه ماه روزه را برای آنان ثبت میکند. هر کس این ایام را روزه بگیرد،
میگویند: «روزه سه ماهان» گرفته است. بعضیها هم تنها سه روز آخر ماه
شعبان را روزه میگیرند و به پیشواز ماه رمضان میروند.
در «فرنق خمین»
عدهای یک روز و بعضی دو تا سه روز قبل از ماه رمضان روزه پیشواز
میگیرند. این روزه را «روزه نذری» میگویند و از خدا حاجت میطلبند تا
دردشان را دوا کند؛ مسافرشان را به سلامت از سفر بازگرداند؛ قرضشان را ادا
کند؛ اولادی به آنها عطا کند؛ زیارت قبور ائمه – علیهم السلام- را قسمت
آنها کند؛ گناهانشان را بیامرزد و روزی بلند و حلال نصیب آنها بگرداند.
آنهایی هم که از سال قبل یا سالهای قبل روزه بدهکارند، چند روز قبل از ماه رمضان به نیت ادای قرض خود روزه میگیرند.
در
برخی شهرهای استان گیلان از جمله رشت و بندرانزلی، به پیشواز رفتن ماه
رمضان را «پیشاشو» گویند و اکثر مردم پیشواز ماه رمضان را مستحب میدانند و
بر انجام این امر مصّرند.
رؤیت هلال در شب اول ماه
در گذشتههای
نه چندان دور، در شهرستان یزد برای رؤیت ماه، مردم غروب روز آخر ماه شعبان
بر بالای منارهها، گلدستهها، تکیهها، پیشطاق مساجد و پشتبامها
میرفتند و با نگاه دقیق به آسمان به جست وجوی ماه میپرداختند و در صورت
مشاهده ماه، اعمال مخصوص ماه رمضان را به جا میآوردند.
همگانی شدن
مراسم آغاز ماه رمضان در صورتی بود که «اعلم بلد» (مجتهد جامع الشرایط) به
آن حکم میکرد. برای این که «اعلم بلد» به آغاز ماه حکم کند، باید شخصاً
ماه را میدید یا به گفته عده زیادی که ماه را دیده بودند، یقین حاصل
میکرد و یا به قول دو مؤمن عادل اکتفا می نمود.
وی بعد از به جا
آوردن نماز جماعت مغرب و عشاء به منبر میرفت و ضمن خواندن خطبه، آغاز ماه
رمضان را به اطلاع حاضران میرساند. سپس مؤذن بر بالای گلدسته مسجد میرفت و
اذان میگفت. بعضی از افرادی هم که صدای اذان را میشنیدند به اذان گفتن
میایستادند تا صدای اذان به دورترین نقاط برسد و مردم از حکم مطلع شوند.
اگر هوا ابری و رؤیت ماه غیرممکن بود، افرادی را به آبادیها و شهرهای
نزدیک که افقشان با افق شهر یکی بود و احتمال میدادند آسمان آنجا صاف است
میفرستادند تا از رؤیت ماه اطمینان حاصل کنند.
مردم اگر از این راه
هم موفق به دیدن ماه نمیشدند، به خانههای خود میرفتند و منتظر حکم
مجتهد میماندند. در صورتیکه شب از نیمه میگذشت و دیدن ماه ثابت و معلوم
میگشت، به وسیله نواختن نقاره حلول ماه رمضان را اعلام میکردند. چنانچه
تا هنگام سحر دیدن ماه ثابت نمیشد، مردم سحری میخوردند و روزه میگرفتند
تا اگر ماه رمضان آغاز شده باشد از ادای تکالیف دینی غافل نمانند. به این
ترتیب، اگر تا قبل از ظهر اطلاع مییافتند که ماه رمضان آغاز نشده است،
روزه خود را میشکستند و در غیر این صورت، روزه را ادامه میدادند.
از
جمله عقاید مردم در مورد دیدن ماه نو آن است که به محض رؤیت ماه چشمشان را
میبندند و سعی میکنند روی قرآن یا نام خدا یا ظرف آب یا سبزه و یا روی
زیبا بگشایند و صلوات بفرستند. همچنین عقیده دارند در لحظه دیدن ماه نو هر
حاجتی از خداوند طلب کنند، برآورده خواهد شد.
در «صغاد آباده فارس» اگر
چهار مؤمن موفق به دیدن ماه نو می شدند، متفقاً به مسجد جامع صغاد
میرفتند و به مؤذن میگفتند: «جار بکش، امشب حتماً شب نیت است.»
مؤذن
هم روی بام یا گلدسته مسجد می رفت و با صدای بلند میگفت: «مؤمنان ماه نو
را دیدهاند. خود را برای سحری خوردن و روزه گرفتن آماده کنید.»
اما
اگر هوا ابری بود و موفق به دیدن ماه نمی شدند، چند نفر را به شهرهای
«آباده» و «قمشه» (شهرضا) یا آبادیهای اطراف میفرستادند تا از دیدن ماه
مطلع شوند.
در «اصطهبانات» فارس به محض دیدن هلال ماه مبارک رمضان چند توپ شلیک میکردند تا همه مردم باخبر شوند.
در
«جهرم» مردم برای دیدن ماه نو به «کوه البرز» (کوهی است نزدیک شهرستان
جهرم) که مشرف به شهر است میرفتند و با دیدن ماه چشمشان را میبستند و آن
را روی انگشتر فیروزه یا درخت سبز یا آب روان و یا قرآن میگشودند و اگر
هیچ کدام از آنها در دسترس نبود، چشمشان را روی سکّه باز میکردند.
در
«کازرون» بعد از دیدن هلال ماه رمضان، مردم سه صلوات میفرستادند و
میگفتند: «خدایا یک ماه قدمدار و مبارکی رو همه شیعیون (روی همه شیعیان)
نو شده باشد.» یا می گفتند: «الهی ماه شریف و مبارک و با برکتی رو همه
عزیزون و غریبون (عزیزان و غریبان) نو شده باشد.»
مردم «اراک» هم وقتی
هلال ماه رمضان را میدیدند به یکدیگر تبریک میگفتند و آرزوی توفیق گرفتن
روزه و انجام عبادت برای خود و دیگران میکردند.
اراکیها هنگام دیدن
ماه نو سعی میکنند چشم خود را روی قرآن یا آب روان بگشایند. بعضی آب روان
را روشنایی و بعضی سرگردانی میدانند. عدهای هم ماه را در آیینهای که
روبهروی ماه نگه میدارند، مشاهده میکنند و دیدن ماه را در آیینه مبارک
میدانند. در این شهر هنگام رؤیت ماه رسم است چند پیرمرد به پشتبام یا
گلدسته مساجد بروند و اذان اول را بگویند.
در «قمصر» کاشان برای دیدن
هلال ماه رمضان مردم به بام خانههایشان میرفتند و با خود یک جلد
کلامالله مجید، یک آیینه و یک سینی می بردند که داخل آن یک ظرف آب و کمی
سبزی خوردن قرار داشت. آنان روی فرش رو به قبله مینشستند، آنگاه آیینه را
به سمت آسمان میگرفتند و آن قدر جا به جا میکردند تا ماه را در آیینه
ببینند. بهمحض مشاهده ماه یک شخص باسواد با صدای بلند سوره «یاسین» را
قرائت میکرد و دیگران در دل همراه با او تکرار می نمودند. سپس یک «حمد» و
سه «قل هو الله» خوانده و چند صلوات میفرستادند. سرانجام هر یک از افراد
جرعهای از ظرف محتوی آب و سبزی مینوشیدند و عقیده داشتند خوردن آب و سبزی
به آنها نیروی قناعت میدهد و موفق میشوند بدون ناراحتی ماه مبارک رمضان
را روزه بگیرند. بعد از این اعمال، یک نفر بر طبل میزد تا اگر کسی ماه را
ندیده باشد مطلع شود.
در قمصر، باز گشودن چشم را بعد از دیدن هلال در
صورت سادات شگون میدانند و سعی میکنند وقتی هلال ماه رمضان را دیدند، به
صورت سید یا سیدهای نگاه کنند.
سادات هم وقتی ماه را میبینند به سینه خود نگاه میکنند و صلوات میفرستند.
در
«تاکستان» قزوین پس از رؤیت ماه نو بر آیینه و قرآن مینگرند. کسانی هم که
در سینه خال دارند، پس از مشاهده ماه به سینه خود نگاه میکنند و
معتقدند چون این خال خدایی است، برای آنها خوشبختی میآورد.
زنانی که
فرزند ندارند، دختر یا پسر بچهای خوشرو را با خود به روی بام میبرند و
به محض دیدن ماه به روی او نگاه میکنند و از خدا میخواهند که به آنها
بچهای سالم و زیبا عطا کند.
در «لُهران» طالقان در آغاز هر ماه، از
جمله در ماه رمضان، روز اولِ ماه کودکی را به خانه میآوردند. کودک چند
دقیقهای در خانه میماند و به او تنقلاتی مثل گردو، سنجد، کشمش و یا پول
میدادند. آنگاه او را با محبت به خانه خود میفرستادند و معتقد بودند
چون کودکان معصوم هستند، خوشقدم میباشند و خیر و برکت با کودکان به خانه
آنها میآید و تا آخر ماه، زندگی افراد خانواده به خوشی و تندرستی خواهد
گذشت.
در «مشهد» عقیده بر این بود که وقتی هلال ماه رمضان را دیدند،
باید به شمشیر نگاه کنند. اگر شمشیر نباشد به سبزه، به گل، به آب و یا به
چراغ نگاه میکردند. اما اگر هیچ کدام از اینها در دسترس نبود، به کف دست
راست خود نگاه میکردند و صلوات میفرستادند و دست را بر صورتشان
میکشیدند یا این که چشمشان را میبستند و یک نفر قرآن میآورد و یک حبه
قند در کف دستشان میگذاشت. آن گاه چشمشان را به روی قرآن باز میکردند و
قند را در دهانشان میگذاشتند. بعضی افراد نیز چشمشان را میبستند و
کورمال کورمال دستشان را به دیوار میگرفتند و تا لب حوض میرفتند و به آب
نگاه میکردند.
زنان مشهد برخلاف زنان قزوین و طالقان عقیده داشتند
نباید با دیدن هلال ماه رمضان به صورت کودک نگاه کرد؛ والاّ تا آخر ماه
رمضان زمین میخورند.
اهالی روستای «خوانیک علیای بیرجند» هم عقیده
داشتند هلال ماه مبارک رمضان را باید با یکی از این پنج چیز نو کنند: کف
دست راست، آیینه، روی دختر باکره، آب روان و سبزه. آنان معتقد بودند چنانچه
تا سه شب موفق به دیدن ماه نشوند، باید سه مرتبه روی زمین به طرف مغرب
بغلتند تا آن ماه بر آنها خوش و میمون سپری شود؛ وگرنه غم و اندوه به
سراغشان خواهد آمد.
مجالس ختم قرآن در ماه رمضان
محل برگزاری
مراسم ختم قرآن مردها اغلب در مساجد است. در بهار و تابستان در صحن یا پیش
طاق مسجد و در پاییز و زمستان در شبستان یا به قول یزدیها در گرمخانه
مسجد مجلس قرآن برپا میشود. معمولاً بعد از نماز صبح یا ظهر و یا عشاء
اغلب آنهایی که در نماز جماعت شرکت میکنند دور تا دور شبستان مینشینند و
قرآنی را که از خانه آوردهاند، در دست گرفته و آماده شرکت در ختم قرآن
میشوند. آغازکننده کسی است که سمت رهبری گروه را دارد و به خاطر استادی اش
در قرائت قرآن لقب «قُراء» گرفته است. این شخص در صدر مجلس مینشیند و با
خواندن آیاتی از اول یک جزء قرائت قرآن را آغاز میکند. پس از خواندن چند
آیه نوبت به شخصی که سمت راست «قراء» نشسته است میرسد و به این ترتیب هر
کدام از شرکتکنندگان آیاتی از قرآن را میخوانند. «قُراء» نیز با دقت گوش
میدهد و غلطها را تصحیح میکند. نوبت هر کس که تمام میشود «قراء» با
گفتن عبارت «غفرالله» نوبت را به نفر بعد میدهد و او دنباله سوره را قرائت
میکند. اگر ماه رمضان 30 روزه باشد، هر روز یک جزء از قرآن خوانده
میشود؛ اما اگر ماه 29 روزه باشد 10 روز آخر ماه هر روز چند آیه بیشتر
خوانده میشود تا روز بیست و نهم که جزء سیام هم تمام شود و یا این که
روزهای بیست و هشتم و بیست و نهم یک جزء و نیم از قرآن خوانده میشود.
مشهدیها
معتقدند قرآنی را که در ماه رمضان آغاز میکنند باید حتماً تا آخر ماه
تمام کنند؛ وگرنه قرآن نفرینشان میکند یا قرضدار میشوند.
در ماه
رمضان در هر محله از هر شهری چندین مجلس زنانه قرائت قرآن برپا میشود و
اغلب مجالس صبحها که زنان فراغت بیشتری دارند، برگزار میشود. در مجلس ختم
قرآن زنانه هر روز قبل از قرائت قرآن ابیاتی در مدح پیامبر(ص) و ائمه
اطهار – علیهم السلام- میخوانند و صلوات میفرستند و بعد قرائت قرآن را
آغاز میکنند.
در «فرنق خمین» هم در ماه رمضان برای شادی روح اموات ختم
قرآن میگیرند؛ مخصوصاً در شبهای نوزدهم تا بیست و سوم. هر کس که مایل است
ختم قرآن بگیرد، روز مقرر افطاری تهیه می کند. آنگاه آن شخص به مسجد
میرود و یکی از قرآن های مسجد را که در 30 جزء است و در جعبهای قرار
دارد، به امانت میگیرد و به خانه میآورد. هر سه جزء از 30 پاره یا هر
شش نیم جزء از 60 پاره یا هر 12 جزء از 120 پاره قرآن را برای هر یک از
قرآنخوانان به در خانهاش میبرد. پس از سلام و احوالپرسی از آن شخص دعوت
میکند برای ختم قرآن و صرف افطار به خانه او برود. بعد از ظهر قاریان و
مهمانان به خانه صاحب ختم میآیند و در اتاق مخصوصی که فرش شده است دور تا
دور مینشینند و مشغول قرائت قرآن میشوند. ختم قرآن تا نزدیک غروب ادامه
مییابد و با بلند شدن صدای اذان، ختم قرآن تمام میشود و همه آماده افطار
میشوند. سفرهای وسط اتاق پهن میکنند و با خوراکی هایی که تهیه دیدهاند
از مهمانان پذیرایی میکنند و به این ترتیب مراسم ختم قرآن پایان
میپذیرد. ناگفته نماند هر روز ختم قرآن در خانه یکی از کسانیکه نذر دارند
بر پا میگردد.
در «گازار بیرجند» کسانی که قصد ختم قرآن داشته و خود
سواد ندارند، از چند ملاّی باسواد خواهش میکنند برای آنان ختم قرآن
بگیرند. به این ترتیب بانی ختم قرآن غذا یا حلوایی درست میکند و بهطور
مساوی به در خانه قاریها یا ملاّها میبرد. همراه با این غذا یا حلوا نام
جزئی از قرآن را هم بر روی کاغذ مینویسد و به آن ملاّ میدهد و از او
خواهش میکند آن جزء قرآن را برایش بخواند. ملاّ هم در اولین فرصت، در ماه
رمضان آن جزء قرآن را قرائت میکند و ثوابش را هدیه بانی میکند. با این
عمل معتقدند خداوند ثواب ختم قرآن را برای بانی منظور میکند.
ادامه دارد...