روزنگار عدالت:علی قنبریان علویجه

حقوقی-اجتماعی-آموزشی-خبری

روزنگار عدالت:علی قنبریان علویجه

حقوقی-اجتماعی-آموزشی-خبری

سیمای حقوق در قرآن

سیمای حقوق در قرآن

براساس تفسیر نور
مجتبی جاویدی
زیرنظر: حجت‌الاسلام‌والمسلمین قرائتی
و دکتر حسین میرمحمدصادقی
این مطلب و مطالب 4 پست قبلی برگرفته از پرتال ماوی
قواعد جزایی
1. حرمت جان مسلمان
• حفظ جان یکی ازمقاصد اصلی شریعت بوده و شارع مقدس به طرق مختلف بر آن تأکید داشته است. بر این اساس، متعرض عمدی به جان افراد را به قصاص و متعرض سهوی و خطایی را به پرداخت دیه محکوم می‌کند و چنانچه قاتل شناخته نشود، حاکم دیه مقتول را از بیت‌المال پرداخت می‌نماید که در این مورد فقیهان قاعده‌ای ویژه تدارک دیده‌اند و معتقدند که «دم المسلم لایذهب هدراً»؛ خون مسلمان هدر نمی‌رود. این قاعده از آیات زیر قابل استنباط است:
 «وَ لَوْلَا رِجَالٌ مُّؤْمِنُونَ وَ نِسَآءٌ مُّؤْمِنُونَ وَ نِسَآءٌ لَّمْ تَعْلَمُوهُمْ أَن تَطَئُوهُمْ فَتُصِیبَکُم مِّنْهُم مَّعَرَّةٌ بِغیْرِ عِلْمٍ» (فتح، 25)
و اگر مردان و زنان با ایمانی (در مکه) نبودند که (به خاطر فرمان حمله) آنان را نشناخته پایمال کنید و ناآگاهانه از سوی مسلمین، کشته شده و به شما ضرر برسد (ما فرمان جنگ و حمله به مکه و مبارزه با این کفار را صادر می‌کردیم.
• خون مسلمان محترم است و تفاوتی بین مرد و زن در این خصوص وجود ندارد. «رجال مؤمنون و نساء مؤمنات»
 «یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا کُتِبَ عَلَیْکُمُ الْقِصاصُ فِی الْقَتْلی الْحُرِّ وَ الْعَبْدِ وَ الْأُنْثی بِالْأُنْثی فَمَنْ عُفِیَ لَهِ مِنْ أَخِیهِ شَیْءٌ فَاتِّباعٌ بِالْمَعْرُوفِ وَ أَداءٌ إِلَیْهِ بِإِحْسانٍ ذلِکَ تَخْفِیفٌ مِنْ رَبِّکُمْ وَ رَحْمَةٌ فَمَنِ اعْتَدی بَعْدَ ذلِکَ فَلَهُ عَذابٌ ألِیمٌ» (بقره، 178)
این کسانی که ایمان آورده‌اید! (قانون) قصاص در مورد کشتگان، بر شما (چنین) مقرّر گردیده است: آزاد در برابر آزاد و برده در برابر برده و زن در برابر زن، پس اگر کسی از ناحیه برادر (دینی) خود (یعنی صاحب خون و ولی مقتول) مورد عفو قرار گیرد. (یا قصاص او به خون‌بهاه تبدیل شود) باید شیوه‌ای پسندیدیه پیش گیرد و به نیکی (دیه را به ولی مقتول) بپردازد، این حکم تخفیف و رحمتی است از ناحیه پروردگارتان، پس برای کسی که بعد از این (از حکم خدا) تجاوز کند، عذاب دردناکی دارد.
• در جاهلیت قبل از اسلام، گاه به خاطر کشته شدن یک نفر، قبیله‌ای به خاک و خون کشیده می‌شد و جنگ‌های طولانی به راه می‌افتاد. اسلام با طراحی که در این آیه مطرح شده، هم حفاظت خون مردم و هم رضایت طرفین و رعایت حدود و اندازه را در نظر گرفته است. البته قانون قصاص، حکم الهی نیست که قابل عفو و اغماض نباشد، بلکه حقی است برای صاحبان خون که می‌توانند با گرفتن دیه و یا بدون آن، از حق خود صرف نظر کنند.
• این قاعده از سایر آیات دال بر مجازات قصاص ودیه قابل استنباط است.
2. تناسب کیفر و جرم
• مفهوم این قاعده این است که بایستی میان نوع و میزان مجازات در نظر گرفته شده با فعل ارتکابی مجرمانه، نوعی تناسب وجود داشته باشد. البته به نظر می‌رسد که در ت ناسب جرم و مجازات نباید تنها به خود جرم و کیفر آن توجه داشته بلکه می‌باید کلیه عوامل اجتماعی، اقتصادی،‌طریق اثبات جرم و به طور کلی بستر اجرای کیفر را نیز مورد توجه قرار داد. این قاعده از آیات زیر قابل استنباط است:
 «ذلِکَ وَ مَنْ عاقَبَ بِمِثْلِ ما عُوقِبَ بِهِ ثُمَّ بِهِ ثُمَّ بُغِیَ عَلَیْهِ لَیَنْصُرَنَّهُ اللهُ إِنَّ اللهَ لَعَفُوٌّ عَفُورٌ» (حج، 60)
(آری،) مطلب چنین است، و هر کس به همان مقدار که به او ستم شده مجازات کند، ولی باز هم به او ظلم شود،‌قطعاً خداوند او را یاری خواهد کرد، البته خداوند بخشایشگر و آمرزنده است.
• شاهد مثال: «مَنْ عاقَبَ بِمِثْلِ ما عُوقِبِ بِهِ»
 « وَ قالَ الَّذِینَ اسْتُضعِفُوا لِلَّذِینَ اسْتَکْبَرُوا بَلْ مَکْرُ اللَّیْل وَ النَّهارِ إِذْ تَأْمُرُونَنا أَنْ نَکْفُرَ بِاللهِ وَ نَجْعَلَ لَهُ أَنْداداً وَ أَسَرُّوا النَّدامَةَ لَمَّا رَأَوُا الْعَذابَ وَ جَعَلْنَا الْأَغْلالَ فِی أَعْناقِ الَّذِینَ کَفَرُا هَلْ یُجْزَوْنَ إِلاَّ ما کانُوا یَعْمَلُونَ» (سبأ، 33)
و زیر دستان به مستکبران گویند: بلکه (مایه‌ی گمراهی ما) نیزنگ شب و روز (شما بود)، آن گاه که ما را فرمان می‌دادید به خدا کفر ورزیم و برای او همتایانی قرار دهیم. و همین که عذاب را مشاهده کردند پشیمانی خود را پنهان نمودند. و ما در گردن کسانی که کفر ورزیدند غل‌ها قرار دادیم، آیا جز آن چه عمل می‌کردند جزا داده می‌شوند؟
• شاهد مثال: «هل یجزون الا ما کانوا یعملون»
 «وَ جَزاءُ سَیِّئَةٍ مِثْلُها فَمَنْ عَفا وَ أَصْلَحَ فَأَجْرُهُ عَلَی اللهِ إِنَّهُ لا یُحِبُّ الظَّالِمِینَ» (شوری،40)
و جزای بدی بدیی مانند آن است، پس هر که عفو کند و اصلاح نماید پس پاداش او بر خداست همانا او ستمکاران را دوست ندارد.
• شاهد مثال: «جزا سیَئة مثلها»
•  «مَنْ جاءَ بَالْحَسَنَةِ فَلَهُ خَیْرٌ مِنْها وَ مَنْ جاءَ بِالسَّیِّئَةِ فَلا یُجْزَی الَّذِینَ عَمِلُوا السَّیِّئاتِ إِلاَّ ما کانُوا یَعْمَلُونَ» (قصص، 84)
هر کس نیکی آورد، برای او (پاداشی) بهتر از آن خواهد بود، و هر کس بدی آورد،‌پس کسانی که کارهای ناروا انجام دهند،‌جز (به اندازه) آنچه کرده‌اند، مجازات نمی‌شوند.
• شاهد مثال: «مَنْ جاءَ بِالسَّیِّئَةِ فَلا یُجْزَی الَّذِینَ عَمِلُوا السَّیِّئاتِ إِلاَّ ما کانُوا یَعْمَلُِونَ»
•  «فکُلاًّ أَخَذْنا بِذَنْبِهِ فَمِنْهُمْ مَنْ أَرْسَلْنا عَلَیْهِ حاصِباً وَ مِنْهُمْ مَنْ أَخَذَتْهُ الصَّیْحَةُ وَ مِنْهُمْ مَنْ حَسَفْنا بِهِ الْأَرْضَ وَ مِنْهُمْ مَنْ أَغْرَقْنا وَ ما کانَ اللهُ لِیَظْلِمَهُمْ وَ لکِنْ کانُوا أَنْفُسَهُمْ یَظْلِمُونَ»
پس هر یک (از آنان) را به (جرم)گناهش گرفتار (عذاب) کردیم،‌پس بر بعضی از آنان باد شدید ریگ افشان فرستادیم،‌و بعضی از آنان را صیحه‌ی آسمانی (و بانگ مرگبار) فرا گرفت، و برخی را در زمین فرو بردیم، و بعضی دیگر را غرق کردیم و چنان نبود که خداوند بر آنان ستم کند،‌بلکه خودشان بر خود ستم کردند. (عنکبوت، 40)
• شاهد مثال: «فکلاًّ اخذنا بذنبه»
•  «مَنْ عَمِلَ سَیَّئَةً فَلا یُجْزی إِلاَّ مِثْلَها وَ مَنْ عَمِلَ صالِحاً مِنْ ذَکَرٍ أَوْ أُنْثی وَ هُوَ مُؤْمِنٌ فَأُولئِکَ یَدْخُلُونَ الْجَنَّةَ یُرْزَقُونَ فِیها بَغَیْرِ حَسابٍ» (غافر، 40)
هر کس کار بدی انجام دهد، جز به همان مقدار کیفر داده نمی‌شود و هر کس از مرد یا زن که مؤمن باشد و کار شایسته‌ای انجامدهد،‌پس اینانند که داخل بهشت می‌شوند و در آن جا بی حساب روزی دده می‌شوند.
• شاهد مثال: «مَنْ عَمِلَ سَیِّئَةً فَلا یُجْزی إِلاَّ مِثْلَها»
•  «فَمَنِ اعْتَدی عَلَیْکُمْ فَاعْتَدُوا عَلَیْهِ بَمِثْلِ مَا اعْتَدی عَلَیْکُم» (بقره، 194)
هر کس به شما تجاوز کرد، به مانند آن تجاوز، بر او تعدی کنید.
• شاهد مثال: «فَاعْتدُوا عَلَیْهِ بِمِثْلِ مَا اعْتَدی عَلَیْکُمْ»

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.