روزنگار عدالت:علی قنبریان علویجه

حقوقی-اجتماعی-آموزشی-خبری

روزنگار عدالت:علی قنبریان علویجه

حقوقی-اجتماعی-آموزشی-خبری

احمدی‌نژاد خواستار تعطیلی پنج‌شنبه‌ها شد


در اجلاس سراسری رؤسای آموزش و پرورش؛
احمدی‌نژاد خواستار تعطیلی پنج‌شنبه‌ها شد

خبرگزاری فارس: احمدی‌نژاد با طرح پیشنهادی برای نامگذاری روزهای تعطیل به‌عنوان روز خانواده خواستار آن شد تا تعطیلی روزهای پنج‌شنبه در مقطع تحصیلی دبستان به سایر مقاطع تحصیلی و همه دستگاه‌های دولتی در سراسر کشور تسرّی یابد.


به گزارش حوزه دولت خبرگزاری فارس، محمود احمدی‌نژاد رئیس‌جمهور ظهر امروز (سه‌شنبه) در بیست و هشتمین اجلاس رؤسای آموزش و پرورش سراسر کشور با بیان اینکه جریان تعلیم و تربیت در هر جامعه‌ای پیوسته و بلاتعطیل است، گفت: مهمترین موضوع هر جامعه بشری استمرار جریان تعلیم و تربیت است به نحوی که حتی اگر بخش‌های مختلف یک کشور دچار نوسان و اختلال شود اما آنچه نباید لحظه‌ای دچار نوسان شده یا تعطیل شود، نظام تعلیم و تربیت است.

وی در تشریح چرایی اهمیت نظام تعلیم و تربیت اظهار داشت: اولاً فلسفه آفرینش و خلقت انسان تعلیم و تربیت است و اگر از هستی حذف شود، انسان معنا و مفهوم خود را از دست داده و آفرینش بی‌خاصیت خواهد بود؛ چرا که جهان خلق شده تا بستری برای شکوفایی و تجلی ظرفیت‌ها و استعدادهای انسان باشد.

رئیس‌جمهور با بیان اینکه اگر اقتصاد، عمران و آبادانی یک جامعه تعطیل شود اما نظام تعلیم و تربیت آن فعال و پویا باشد آن جامعه می‌تواند مأموریت‌های خود را به درستی انجام دهد، گفت: همه دستاوردهای بشری در طول تاریخ در سایه تلاش انسان‌های متعالی که توانمندی‌های آنها شکوفا شده به دست آمده و به دست خواهد آمد.

احمدی‌نژاد با ابراز خرسندی از اینکه امروز نظام آموزش و پرورش کشور منسجم، پرشور و با برنامه مشغول فعالیت است، تصریح کرد: نکته مهم دیگر در امر آموزش و پرورش تعیین هدف و جهت حرکت است. اگر هدف از تعلیم و تربیت در یک کلمه بیان شود باید گفت که هدف نظام آموزش و پرورش کشورمان انسان‌سازی است.

وی انسا‌ن‌سازی در نظام تعلیم و تربیت را نیازمند دو عامل علم و محبت عنوان و خاطرنشان کرد: انسان بدون علم معنا ندارد و استعدادهایش در سایه علم شکوفا می‌شود. دانش چراغی است که راه حرکت انسان را روشن کرده و فرصت‌های لازم برای متجلی شدن استعدادهای الهی انسان را مهیا می‌کند.

رئیس‌جمهور محبت و مهرورزی را خمیرمایه خلقت انسان دانست و گفت: اگر تعلیم و تربیت از عنصر محبت تهی باشد، آموزش و پرورش اثرگذار نخواهد شد و چه بسیار انسان‌هایی که به مراتبی از علم دست یافته‌اند اما از آنجا که دلشان از محبت به دیگران خالی بوده، نتیجه دانش آنها سبب سقوط و گمراهی و تولید ابزار قتل و کشتار انسان‌ها شده است.

احمدی‌نژاد در تبیین هدف آموزش و پرورش در ایران اسلامی یادآْور شد: ملت ایران نمی‌خواهد مثل کسانی باشد که مدعی پیشرفت هستند اما در همه عرصه‌ها به بن‌بست رسیده‌اند و با وجود آنکه ادعایشان این بود که مرام و هدف آنها صیانت از اصالت انسان است اما نتیجه اقداماتشان لگدمال کردن اصالت و کرامت انسان و غارت و تحقیر ملت‌ها و بازی با حیثیت آنها بوده است.

وی افزود: باید حاصل نظام تعلیم و تربیت جامعه اسلامی تربیت انسان‌های در طراز زندگی در جامعه مهدوی باشد و برای ساختن انسان‌های جامعه طراز مهدوی باید افق نگاه‌ها به انسان کامل و امام عصر عجّل الله تعالی فرجه الشریف به عنوان الگو معطوف باشد.

وی هدف و ماموریت اصلی نظام آموزش و پرورش را تربیت انسان‌های در طراز جامعه مهدوی دانست و گفت: آموزش و پرورش با تکیه بر دو عنصر علم و محبت می‌تواند استعدادهای الهی انسان‌ها را شکوفا کند و جامعه را در مسیر کمال قرار دهد.

رئیس‌جمهور در بخش دیگری از سخنان خود با بیان اینکه با همت شورای عالی آموزش و پرورش و تلاش نظام تعلیم و تربیت کشور، سند جامع تحول نظام آموزش و پرورش تهیه شده و در شورای عالی انقلاب فرهنگی در حال بررسی است، اظهار داشت: مبنا و محور سند جامع نظام آموزش و پرورش رساندن انسان‌ها به طراز جامعه مهدوی است و از همه دست‌اندرکاران تعلیم و تربیت می‌خواهم تا خود را برای اجرای این طرح آماده کنند.

* خوب است طرح آموزش شنا به دانش‌آموزان به جامعه معلمان نیز تسرّی یابد

احمدی‌نژاد همچنین به نگاهی که در سالیان گذشته به نظام آموزش و پرورش وجود داشته و آن را سیستمی صرفاً هزینه‌‌بر می‌دانستند، اشاره و تصریح کرد: امروز این دیدگاه تغییر کرده و معتقدیم باید بهترین امکانات و فضاها در اختیار آموزش و پرورش قرار گیرد و بهترین طرح‌های تفریحی برای دانش آموزان و فرهنگیان اجرا شود. خوب است طرح آموزش شنا به دانش‌آموزان به جامعه معلمان نیز تسرّی یابد.

به گزارش پایگاه اطلاع‌رسانی ریاست جمهوری، وی ادامه داد: امسال بودجه عمرانی آموزش و پرورش بیش از دو هزار میلیارد تومان است و باید مدرسه‌ها به بهترین و زیباترین مکان‌ها تبدیل شوند؛ چرا که مدرسه محل ساختن نسل آینده به عنوان بزرگترین سرمایه ملت است. مدرسه باید جایی باشد که دانش‌آموز برای رفتن به آن لحظه شماری کرده و از تعطیلی آن خوشحال نشود.

رئیس‌جمهور در بخش دیگری از سخنان خود لزوم اصلاح ذهنیت غلطی که تعطیلات را برابر با بطالت می‌داند، گفت: تعطیلات فرصت مناسبی برای کنار هم بودن اعضای خانواده و تحکیم بنیان‌های خانواده است اما عده‌ای با اعلام اینکه دولت تعطیلات را افزایش داده با برخی محاسبات چنین مطرح می‌کنند که با هرروز تعطیلی فلان مقدار خسارت به اقتصاد کشور وارد می‌شود حال آنکه این کار آنها عوام‌فریبی است.

احمدی‌نژاد با طرح پیشنهادی برای نامگذاری روزهای تعطیل به عنوان روز خانواده خواستار آن شد تا تعطیلی روزهای پنج‌شنبه در مقطع تحصیلی دبستان به سایر مقاطع تحصیلی و همه دستگاه‌های دولتی در سراسر کشور تسرّی یابد تا اعضای خانواده‌ها فرصت بیشتری برای کنار هم بودن و بهره‌بردن از زندگی خانوادگی داشته باشند.

وی با بیان اینکه شأن و مرتبه فرهنگیان را نمی‌توان با هیچ چیزی در دنیا عوض کرد، گفت: یکی از بهترین لحظات عمر من لحظه‌ای بود که برای عرض ارادت بر دست معلم کلاس اول خود بوسه زدم.

رئیس‌جمهور در این مراسم همچنین از تعدادی از برگزیدگان المپیادهای ورزشی و علمی دانش‌آموزی تجلیل کرد.

سیمای حقوق در قرآن (براساس تفسیر نور)

قواعد حقوقی
1- اصالهاللزوم
- معنای قاعده اصالة اللزوم این است که اصل در تمامی عقود، اعم از تملیکی و عهدی، لازم بودن آنهاست. بنابراین پس از آن که عقدی میان طرفین منعقد شد، چنانچه در امکان انحلال یا عدم امکان انحلال آن تردید وجود داشته باشد، مادام که دلیلی قوی اقامه نشود، اصل بر بقا و استمرار رابطه منعقد شده است. از آیات زیر این اصل قابل استنباط است:
«یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا أَوْفُوا بِالْعُقُودِ» (مائده،1)
ای کسانی که ایمان آوردهاید، به عقد و پیمانها [ی خود با خدا و مردم] وفا کنید.
- مسلمانان باید به همه پیمانها- با هر کس و هر گروه- پایبند باشند؛ چه قراردادهای لفظی، چه کتبی و چه عملی، پیمانهای سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و یا خانوادگی؛ با قوی یا ضعیف، با دوست یا دشمن، با خدا (مثل نذر و عهد) یا مردم، با فرد یا جامعه، با کوچک یا بزرگ، با کشورهای منطقه یا قراردادهای بینالمللی.
کلمه «العقود» دارای الف و لام جنس است و لذا همه قراردادها را شامل میشود: «أوفوُا بالعُقودِ».
«وَ إِمَّا تَخافَنَّ مِنْ قَوْمٍ خِیانَةً فَانْبِذْ إِلَیْهِمْ عَلی سَواءٍ إِنَّ اللهَ لا یُحِبُّ الْخائِنِینَ». (انفال، 58)
و اگر خوف آن داشتی که گروهی [در پیمان] خیانت کنند، تو نیز عهدشان را به سوی آنان بینداز و آن را لغو کن، یا به آنان اعلام کن که همانند خودشان عمل خواهی کرد. همانا خداوند خائنان را دوست ندارد.
- انسان مسلمان به قراردادها و معاهدات خود پایبند است و تا خوف خیانتی نباشد، وفا لازم است: «وَ إِمَّا تَخافَنَّ مِنْ قَوْمٍ خِیانَةً فَانْبِذْ إِلَیْهِمْ».
«بَرَآءَةٌ مِنَ اللهِ وَ رَسُولِهِ إِلَی الَّذِینَ عاهَدْتُمْ مِنَ الْمُشْرِکِینَ». (توبه، 1)
[این آیات اعلام جدایی و] بیزاری و برائتی است از سوی خدا و پیامبرش نسبت به مشرکانی که با آنان پیمان بستهاید.
- اعلام برائت به خاطر پیمانشکنی کفّار بود که در آیات 7 و 8 مطرح شده است؛ وگرنه قانون کلّی، مراعات پیمانهاست و تا طرفِ مقابل به پیمان وفادار باشد، باید آن را نگه داشت.
«کَیْفَ یَکُونُ لِلْمُشْرِکِینَ عَهْدٌ عِنْدَ اللهِ وَ عِنْدَ رَسُولِهِ إِلاَّ الَّذِینَ عاهَدْتُمْ عِنْدَ الْمَسْجِدِ الْحَرامِ فَمَا اسْتَقامُوا لَکُمْ فَاسْتَقِیمُوا لَهُمْ إِنَّ اللهَ یُحِبُّ الْمُتَّقِینَ» (توبه،7)
چگونه میتواند نزد خدا و رسولش، پیمانی با مشرکان [عهدشکن] باشد؛ مگر کسانی که نزد مسجدالحرام با آنان پیمان بستید. پس تا هنگامی که به عهدشان وفادارند، شما هم وفادار بمانید که خداوند متّقین را دوست دارد.
- در وفاداری به پیمانها یا نقض آن با دشمنان، باید مقابله به مثل کرد: «فَمَا استَقامُوا لَکُم...».
«الَّذِینَ عاهَدْتَّ مِنْهُمْ ثُمَّ یَنْقُضُونَ عَهْدَهُمْ فِی کُلِّ مَرَّةٍ وَ هُمْ لا یَتَّقُونَ». (انفال، 56)
[بدترین جنبندگان نزد خداوند] آنانند که از ایشان پیمان گرفتهاید، سپس پیمان خود را در هر بار میشکنند و [در وفاداری و حفظ پیمان] اهل تقوا و پروا نیستند.
- با توجه به آیه قبل و این آیه، بدترین افراد نزد خداوند کسانی معرفی شدهاند که به عهد و پیمان خود وفادار نیستند.
«الَّذِینَ یُوفُونَ بِعَهْدِ اللهِ وَلا یَنْقُضُونَ الْمِیثاقَ» (رعد، 20)
[خردمندان] کسانی هستند که به پیمان الهی وفا میکنند و عهد [او را] نمیشکنند.
- احترام به پیمانها و قراردادهای اجتماعی از ویژگیهای انسان مؤمن عاقل است: «لا یَنقُضُون المِیثاقَ«
«وَ لا تَکُونُوا کَالَّتِی نَقَضَتْ غَزْلَهَا مِنْ بَعْدِ قُوَّةٍ أَنْکاثاً تَتَّخِذُونَ أَیْمانَکُمْ دَخَلاً بَیْنَکُمْ أَنْ تَکُونَ أُمَّةٌ هِیَ أَرْبَی مِنْ أُمَّةٍ إِنَّما یَبْلوکُمُ اللهُ بِهِ وَ لَیُبَیِّنَنَّ لَکُمْ یَوْمَ الْقِیامَةِ ما کُنْتُمْ فِیهِ تَخْتَلِفُونَ»(نحل،92)
و مانند آن زن نباشید که بافته خویش را پس از محکم بافتن، رشته رشته میکرد. سوگندهای خود را دستاویز [فریب و خیانت] میان خودتان میگیرید؛ به خیال آن که گروهی از گروه دیگری بیشتر است، [و پیمانی را که با گروه ضعیف بستهاید میشکنید]. جز این نیست که خداوند شما را با آن سوگندها، آزمایش میکند و حتماً آنچه را که در آن اختلاف میکردید در قیامت برایتان روشن خواهد ساخت.
- از این آیه وجوب وفای به عهد و لازمالاجرا بودن آن قابل استنباط است.
«وَ أَوْفُوا بِالْعَهْدِ إِنَّ الْعَهْدَ کانَ مَسْئوُلاً» (اسراء، 34)
و به پیمان وفا کنید که [در قیامت] از عهد و پیمان سؤال خواهد شد.
- به تمامی عهود و پیمانها باید وفادار بود: «أوفُوا بِالعَهد».
«وَ اذْکُرْ فِی الْکِتابِ إِسْماعیِلَ إِنَّهُ کانَ صادِقَ الْوَعْدِ وَ کانَ رَسُولاً نَبِیًّا» (مریم، 54)
و در این کتاب از اسماعیل یاد کن که او همواره در وعدههایش صادق و فرستادهای پیامبر بود.
- وفای به عهد از صفات ارزشمند انسانی است: «کانَ صادقَ الوَعدِ».
«فَلَنَأْتِیَنَّکَ بِسِحْرٍ مِثْلِهِ فَاجْعَلْ بَیْنَنا وَ بَیْنَکَ مَوْعِداً لا نُخْلِفُهُ نَحْنُ وَلا أَنْتَ مَکاناً سُویً» (طه، 58)
فرعون ادامه داد پس ما [هم] حتماً سحری همانند آن [سحر] را برای تو خواهیم آورد. پس [اکنون] بین ما و خودت زمانی قرار بده که از آن تخلّف نکنیم. [آن هم در] مکانی هموار و با فاصلهای که نسبت به همه یکسان باشد.
- حتی به وعدههای داده شده به دشمن نیز باید وفادار بود: «موعداً لا نُخلِفُهُ»
«مِنَ الْمُؤْمِنِینَ رِجالٌ صَدَقُوا ما عاهَدُوا اللهَ عَلَیْهِ فَمِنْهُمْ مَنْ قَضی نَحْبَهُ وَ مِنْهُمْ مَنْ یَنْتَظِرُ وَ ما بَدَّلُوا تَبْدِیلاً» (احزاب، 23)
از میان مؤمنان مردانی هستند که آنچه را با خداوند پیمان بسته بودند، صادقانه وفا کردند [و خود را آماده جهاد نمودند]، برخی از آنان پیمانشان را عمل کردند [و به شهادت رسیدند] و بعضی دیگر در انتظار [شهادت] هستند و هرگز [عقیده و پیمان خود را] تغییر ندادند.
- تعهّد، لازم الاجرا و عمل به آن نشانه صداقت است: «صَدَقُوا ما عاهَدوا».
«وَ ما کانَ استِغْفارُ إِبْراهِیمَ لِأَبِیهِ إلاَّ عَنْ مَوْعِدَةٍ وَعَدَها إِیّاهُ» (توبه، 114)
و آمرزش خواهی ابراهیم برای پدرش [عموی مشرکش که سرپرستی او را بر عهده داشت] فقط به خاطر وعدهای بود که به او داده بود.
- وفای به عهد حتی نسبت به انسان کافر هم لازم است: «مَوعِدَة وَعَدَها».
«وَ إِنْ نَکَثُوا أَیْمانَهُمْ مِنْ بَعْدِ عَهْدِهِمْ وَطَعَنوا فِی دِینِکُمْ فَقاتِلُوا أَئِمَّةَ الْکُفْرِ إِنَّهُمْ لا أَیْمانَ لَهُمْ لَعَلَّهُمْ یَنْتَهُونَ» (توبه، 12)
اما اگر [به جای توبه] سوگندهای خویش را پس از بستنِ پیمانشان شکستند و در دین شما، زبان به طعنه [و عیبگویی] گشودند، پس با سران کفر بجنگید؛ زیرا که آنان را [پایبندی به] سوگندی نیست. باشد که [با شدتِ عمل شما] از کردار خود باز ایستند.
- وجوب وفای به عهد تا زمانی است که آنان به عهد خود وفادار باشند؛ ولی اگر آنان پیمانشکنی کنند، وفای به پیمان لازم نیست: «وَ إِنْ نَکَثُوا أَیْمانَهُمْ مِنْ بَعْدِ عَهْدِهِمْ... فَقاتِلُوا».
2- لاحرج
- در لغت «حرج» به معنای ضیق و در تنگنا قرار گرفتن است. بدین ترتیب قاعده «لاحرج» به معنای نفی هر حکمی است که موجب حرج شود. به قول برخی دیگر، حرج وصف افعالی است که احکام به آنها تعلق میگیرد؛ یعنی حکم مانند وجوب، حرجی نیست؛ بلکه خود عمل حرجی است. پس فعل حرجی نفی شده است؛ نه حکم حرجی. این قاعده از آیات زیر قابل استنباط است:
«وَ ما جَعَلَ عَلَیْکُمْ فِی الدِّینِ مِنْ حَرَجٍ» (حج، 78)
و در دین [اسلام] هیچگونه دشواری بر شما قرار نداد.
- قاعده لاحرج در انتهای آیه مورد اشاره قرار گرفته است: «وَ ما جَعَلَ عَلَیْکُمْ فِی الدِّینِ مِنْ حَرَجِ»
«شَهْرُ رَمَضانَ الَّذِی أُنْزِلَ فِیهِ الْقُرْآنُ هُدیً لِلنَّاسِ وَ بَیِّناتٍ مِنَ الْهُدی وَ الْفُرْقانِ فَمَنْ شَهِدَ مِنْکُمُ الشَّهرَ فَلْیَصُمْهُ وَ مَنْ کانَ مَرِیضاً أَوْ عَلی سَفَرٍ فَعِدَّةٌ مِنْ أَیَّامٍ أُخَرَ یُرِیدُ اللهُ بِکُمُ الْیُسْرَ وَ لا یُرِیدُ بِکُمُ الْعُسْرَ» (بقره، 185)
روزه در ماه رمضان، ماهی است که قرآن در آن نازل شده است. [و قرآن کتابی است که] هدایتگر مردم همراه با دلایل روشنِ هدایت و وسیله تشخیص حقّ از باطل است. پس هر کس از شما که این ماه را دریابد، باید روزه بگیرد. و آن کس که بیمار یا در سفر باشد، روزهای دیگری را به همان تعداد روزه بگیرد. خداوند برای شما آسانی میخواهد و برای شما دشواری نمیخواهد.
- اسلام دین آسان و بنای آن بر سهولت و عدم سختگیری است. هر کس مریض یا مسافر بود نباید روزه بگیرد؛ بلکه باید در آینده قضای آن را انجام دهد: «یُرِیدُ اللهُ بِکُمُ الْیُسْرَ وَ لا یُرِیدُ بِکُمُ الْعُسْرَ»
«یا أَیُّهَا النَّبِیُّ إِنَّا أَحْلَلْنا لَکَ أَزْواجَکَ اللَّاتِی آتَیْتَ أُجُورَهُنَّ وَ ما مَلَکَتْ یَمِینُکَ مِمَّا أَفاءَاللهُ عَلَیْکَ وَ بَناتِ عَمِّکَ وَ بَناتِ عَمَّاتِکَ وَ بَناتِ خالِکَ وَ بَناتِ خالاتِکَ اللَّاتِی هاجَرْنَ مَعَکَ وَ امْرَأَةً مُؤْمِنَةً إِنْ وَهَبَتْ نَفْسَها لِلنَّبِیِّ إِنْ أَرادَ النَّبِیُّ أَنْ یَسْتَنْکِحَها خالّصَةً لَکَ مِنْ دُونِ الْمُؤْمِنِینَ قَدْ عَلِمْنا ما فَرَضْنا عَلَیهِمْ فِی أَزْواجِهِمْ وَ ما مَلَکَتْ أَیْمانُهُمْ لِکَیْلا یَکِونَ عَلَیْکَ حَرَجٌ» (احزاب، 50)
ای پیامبر، ما برای تو همسرانی که مهرشان را پرداختهای، حلال کردیم و همچنین کنیزانی را که [به عنوان غنایم جنگی] خداوند بر تو ارزانی داشته و مالک شدی [بر تو حلال کردیم] و نیز [ازدواج با] دختران عمویت و دختران عمّههایت و دختران دایی و دختران خالههایت را که با تو هجرت کردهاند [برای تو حلال کردیم] و زن با ایمانی که خود را به پیامبر ببخشد [و مهریّهای از حضرت نخواهد] اگر پیامبر بخواهد میتواند او را به عقد خویش درآورد. [این قانون عقد بدون مهریّه] مخصوص توست؛ نه دیگر مؤمنان. همانا میدانیم که برای مؤمنان درباره همسران و کنیزانشان چه حکمی کردهایم. [این برای آن است که] تا برای تو مشکلی نباشد.
- قاعده لاحرج در مورد پیامبر نیز جاری است و خداوند دوست ندارد پیامبر هم در تنگنا قرار گیرد: « لِکَیْلا یَکِونَ عَلَیْکَ حَرَجٌ»
«فَإِنْ خِفْتُمْ فَرِجالاً أَوْ رُکْباناً» (بقره، 239)
پس اگر [از دشمن یا خطری] بیم داشتید، پیاده یا سواره به هر شکل که میتوانید نماز گزارید.
- وقتی امکان استقرار بدن و یا ایستادن به سوی قبله و یا سایر شرایط نباشد، رعایت این شرایط لازم نیست.
«وَ إِنْ کُنْتُمْ مَرْضی أَوْ عَلی سَفَرٍ أَوْ جاءَ أَحَدٌ مِنْکُمْ مِنَ الْغائِطِ أَوْ لا مَسْتُمُ النِّساءَ فَلَمْ تَجِدُوا ماءً فَتَیَمَّمُوا صَعِیداً طَیِّباً» (نساء، 43)
و اگر بیمار یا در سفر بودید، یا یکی از شما از جای گودی [کنایه قضای حاجت] آمد، یا تماسی [و آمیزش جنسی] با زنان داشتید و [در این موارد] آب نیافتید، پس بر زمین [و خاک] پاک و دلپسندی تیمّم کنید دو کف دست بر خاک زنید.
- در مواردی که وضو یا غسل لازم است و آب یافت نشود، تیمم جایگزین آن میشود.
«لَیْسَ عَلَی الضُّعَفاءِ وَ لا عَلَی الْمَرْضی وَ لا عَلَی الَّذِینَ لا یَجِدُونَ ما یُنْفِقُونَ حَرَجٌ إِذا نَصَحُوا لِلّهِ وَ رَسُولِهِ» (توبه، 91)
بر ناتوانان و بیماران [که نمیتوانند در جهاد شرکت کنند] و تهیدستانی که چیزی برای خرج کردن [در راه جهاد] نمییابند، ایرادی نیست؛ به شرط آن که خیرخواه خدا و پیامبرش باشند و از آنچه در توان دارند مضایقه نکنند.
- ضعیفان و بیماران که ناتوانی جسمی دارند، از جهاد با جان و فقیران که ناتوانی مالی دارند، از جهاد با مال معافاند.
«إِن یَسْئَلْکُمُوهَا فَیُحْفِکُمْ تَبْخَلُواْ وَ یُخْرِجْ أَضْغَانَکُمْ» (محمد، 37)
و اگر خداوند اموالتان را بخواهد و به آن اصرار ورزد، بخل میورزید و [به سبب همین بخل] کینههای شما را آشکار میسازد.
- خداوند انسان را به امور حرجی و مشقتآور فرمان نداده است. قوانین و فرمانهای الهی متناسب با استعداد و توان ذاتی انسانهاست. کلمه «احفاء» که مصدر «یحفکم» است، به معنای تحمیل مشقت است.
3- احسان
یکی از مسقطات ضمان قهری احسان میباشد؛ بدین معنا که هرگاه کسی به انگیزه خدمت و احسان به دیگران موجب ورود ضرر به آنها شود، عمل او تعهدآور نیست. مثلاً چنانچه شخصی ببیند که فردی در آتش افتاده و میسوزد و برای حفظ جان و دفع خطر از او مجبور شود لباس او را پاره کند، در این صورت آن فرد ضامن قیمت لباس نخواهد بود؛ زیرا پاره کننده لباس در چنین شرایطی قصد احسان و خدمت به صاحب لباس و دفع ضرر از او را داشته است. این قاعده از آیه زیر قابل استنباط است:
«لَیْسَ عَلَی الضُّعَفاءِ وَ لا عَلَی الْمَرْضی وَ لا عَلَی الَّذِینَ لا یَجِدُونَ ما یُنْفِقُونَ حَرَجٌ إِذا نَصَحُوا لِلّهِ وَرَسُولِهِ ما عَلَی الْمُحْسِنِینَ مّنْ سَبِیلٍ وَ اللهُ غَفُورٌ رَحِیمٌ» (توبه، 91)
بر ناتوانان و بیماران [که نمیتوانند در جهاد شرکت کنند] و تهیدستانی که چیزی برای خرج کردن [در راه جهاد] نمییابند، ایرادی نیست؛ به شرط آن که خیرخواه خدا و پیامبرش باشند [و از آنچه در توان دارند مضایقه نکنند؛ زیرا] بر نیکوکاران راه سرزنش و مؤاخذهای نیست و خداوند بخشنده مهربان است.مجتبی جاویدی زیرنظر: حجت‌الاسلام‌والمسلمین قرائتی و دکتر حسین میرمحمد صادقی-منبع ماوی

تأثیر اعمال انسان در فرآیند ظهور

براساس روایات اسلامی، گناهان انسان یکی از موانع ظهور است و در مقابل، دعای انسان برای ظهور حضرت، این امر را تسریع می‌بخشد. عملکرد انسان در تسریع یا تأخیر امر ظهور دخالت دارد؛ اما باید دید نقش و سهم انسان در امر ظهور (چه تأخیر و چه تسریع آن) چه اندازه است؟
حجت الاسلام خسروپناه در پاسخ به این پرسش با اشاره به این که روابطی در عالم طبیعت وجود دارد که براساس تحقیقات تجربی و عقلی می‌توان آنها را کشف کرد، گفت: به عنوان نمونه، رابطه معکوس عرضه و تقاضا در علم اقتصاد به واسطه تحقیقات تجربی کشف می‌شود. از طریق تحقیقات عقلی هم می‌توان برخی روابط از جمله روابط علّی و معلولی را کشف کرد؛ این که هر معلولی، علتی دارد و هر علتی منشأ پیدایش معلول است.

رازهای پنهانی که خداوند آشکار می‌کند
خسروپناه با تأکید بر این که روابطی نیز در عالم وجود دارد که تجربه یا عقل بشر نمی تواند آنها را کشف کند، افزود: این روابط را وحی و دین برای انسان تبیین می‌کنند. در واقع عقل و تجربه از تبیین آنها عاجز است. بنابراین خداوند کتاب آسمانی را بر پیامبر(ص) نازل کرد تا برخی روابط پنهان را برای مردم آشکار کند.
حقیقت و گوهر دین آن است که روابط پنهانی موجود بین پدیده ها و اعمال و سعادت و شقاوت انسانی را بیان کند. به عنوان مثال، دین به ما می‌آموزد که صدقه دفع بلا می‌کند؛ یعنی بین صدقه و دفع بلا رابطه وجود دارد. یا آن که صله رحم عمر را طولانی می‌کند و بین این دو رابطه حقیقی برقرار است. این روابط را تجربه، عقل و فلسفه نمی‌تواند تبیین کند و این وحی و دین الهی است که به تبیین این روابط می‌پردازد.

تنها دین قادر است رابطه بین اعمال انسانی و ظهور را تبیین کند
این مدرس حوزه و دانشگاه ادامه داد: رابطه بین اعمال انسان و مسئله ظهور و انتظار توسط دین بیان شده است؛ چراکه عقل و تجربه توان لازم را برای تبیین این نسبت ندارد و تنها دین و وحی قادر است این رابطه را تبیین کند. به عنوان مثال، بین دعا و انتظار سازنده و تعجیل در فرج و از آن طرف، بین گناه و معصیت و انتظار ویرانگر و طولانی شدن امر ظهور، رابطه ای حقیقی و تکوینی وجود دارد که این رابطه را وحی الهی برای ما بیان کرده است تا متوجه این رابطه و نسبت باشیم. به همین دلیل است که به ما گفته شده گناه نکنیم، برای ظهور دعا کنیم و رابطه معنوی با آن حضرت برقرار نماییم تا ظهور حضرت نزدیک شود.

دعا سبب تحکیم ارتباط معنوی با حضرت می‌شود
خسروپناه به نقش مهم دعا در تعجیل فرج اشاره و تصریح کرد: دعا و گناه نکردن باعث تحکیم ارتباط و پیوند با امام عصر(عج) می‌شود؛ پیوندی که یک ارتباط حقیقی است. جامعه منتظر باید با انجام این امور رابطه ای با امام برقرار کند و در فرآیند ظهور نقش جدی داشته باشد. دعا باعث ایجاد ارتباط معنوی با حضرت می‌شود؛ به ویژه زمانی که دعای حقیقی خوانده شود؛ یعنی تمام وجود و روح انسان معنای این دعا را دریابد.
دعا سبب ایجاد پیوند عمیق معنوی و قلبی انسان با آن حضرت می‌شود و البته قبل از آن، ارتباط با خداوند را در پی دارد. پس دعا کردن در رشد و تکامل انسان و خوب زیستن و پیوند وی با حضرت (عج) نقش مهمی ایفا می‌کند.

تشکیل حکومت دینی باعث تحقق جامعه منتظر در عصر غیبت می‌شود
دعا در تحقق جامعه منتظر مؤثر است. درست است که جامعه مهدوی فقط با ظهور امام زمان(عج) محقق می‌شود؛ اما جامعه منتظر در عصر غیبت تحقق می‌یابد. ما باید در راه ساختن این جامعه تلاش کنیم. پس اگر ما حکومت دینی و ولایی را تقویت کنیم تا مردم سالاری دینی تحقق یابد، جامعه منتظر در پی آن محقق می‌شود.

ارتباط بین دعا و ظهور امام عصر(عج)
بین دعا و اجابت رابطه تکوینی وجود دارد. دعا نقش مؤثری در تحقق و استجابت دارد. این که در قرآن گفته شده: «ادعونی استجب لکم» به این معناست که بین دعا و اجابت رابطه تکوینی برقرار است. اگر دعا حقیقی باشد، اجابت را به دنبال خود دارد. چنانچه ما خواستار ظهور حضرت (عج) هستیم، یکی از راه های مهم تحقق آن دعاست؛ یعنی دعای ما باعث تعجیل در فرج می‌شود. پس بین دعا و فرج حضرت رابطه تکوینی وجود دارد.

نوع نگاه ما به انسان، برداشت از مفهوم انتظار را تحت تأثیر قرار می‌دهد
یک موضوع مهم در مسئله انتظار توجه به نوع نگاه ما نسبت به انسان است؛ یعنی نوع نگاه هر کس نسبت به انسان می‌تواند در نوع نگرش او به انتظار نقش داشته باشد.
خسروپناه با اشاره به این که بسیاری از اندیشه هایی که بشر نسبت به مسائل مختلف دارد، زاییده نوع نگاه او نسبت به هستی و انسان و به تعبیری عالم و آدم است، اظهار داشت: انسان شناسی هر متفکر بر نظریه هایی که درخصوص مسائل مختلف ارائه می‌دهد، تأثیرگذار است. به همین دلیل نوع نگاه هر کس نسبت به انسان می‌تواند در شناخت و معرفت او نسبت به مسئله انتظار مؤثر باشد.

انسان شناسی های متفاوت موجب تفاوت دیدگاه ها نسبت به انتظار شده است
انسان شناسی ماتریالیستی و تک بعدی برداشت از مفهوم انتظار را دگرگون ساخته و انسان شناسی الهی و چندساحتی برداشت انسان از مفهوم انتظار را به نگرش دینی و الهی تبدیل می کند. افرادی وجود دارند که انسان را موجودی خلاصه شده در همین دنیا می دانند و حیات پس از مرگ را برای او متصور نیستند. نوع نگاه این افراد نسبت به مفهوم انتظار کاملاً متفاوت است. برخی دیگر قائل به موعودگرایی هستند؛ اما موعودگرایی را فقط در همین جهان مادی خلاصه می‌کنند و سعادت و شقاوت اخروی برای آنان معنا ندارد. این نگاه تک ساحتی نسبت به عالم و آدم موجب می‌شود مفهوم انتظار در بینش و اندیشه آنها بی معنا باشد؛ به گونه ای که هر لحظه ممکن است این اعتقادات به بی انتظاری و انتظار ویرانگر منجر شود.

اعتقاد به انسان چندساحتی موجب اعتقاد به انتظار چندبعدی می‌شود
نگرشی که برای انسان ساحت ها و ابعاد مختلف قائل است، معتقد است که انسان بالقوه دارای استعدادهایی است که باید به فعلیت تبدیل شوند و فعلیت این استعدادها در راستای فعلیت یافتن من علوی انسان است. افرادی که چنین نگرشی دارند و انسان را دارای ساحت های مختلف و متعدد می‌دانند مفهوم انتظار را هم چند بعدی و ذو مراتب و سازنده تعریف می‌کنند؛ یعنی در اندیشه آنها وقتی مراتب من علوی متعدد شد، در واقع مفهوم انتظار هم مراتب عالی پیدا می‌کند، و با چنین نگاهی نسبت به انسان، نوع نگاه به مفهوم انتظار هم کاملاً متفاوت می‌شود.منبع ماوی

پرسش و پاسخ حقوقی

1- یکی از موارد طلاق، عدم تمکین زوجه است. مراحل طلاق به چه صورت است؟
عدم تمکین زوجه ارتباطی به حقوق مرد مبنی بر تقدیم دادخواست طلاق ندارد و با توجه به ماده 1133 قانون مدنی مرد هر زمان می‌تواند با رعایت مقررات و تقدیم دادخواست همسر خود را مطلقه کند. عدم تمکین زوجه موجب می شود که با تقاضای مرد مبنی بر طلاق، زن نتواند از حقوق خود همچون دریافت "تا نیمی از دارایی" و "اجرت المثل" موضوع تبصره ماده 6 قانون
اصلاح مقررات طلاق استفاده نماید.

2- زوجه بدون اجازه زوج در منزل پدر خود به سر می‌برد و در غیاب شوهر قسمتی از اثاثیه منزل را با کمک برادرش برده است. آیا در این گونه موارد آرایی از سوی دادگاه صادره شده است؟ آیا در هنگام تنظیم دادخواست طلاق این موضوع تأثیری در محکومیت زن دارد؟
جهیزیه از جمله دارایی های زن است که با بردن آن به منزل شوهر به او اجازه استفاده می‌دهد. اگر زوج با بردن جهیزیه توسط زوجه موافق نباشد، مشارالیها می‌تواند به دادگاه مراجعه نماید و این موضوع تأثیری در طلاق ندارد؛ اما چنانچه زوجه مقداری از اثاثیه متعلق به زوج را به عنوان جهیزیه خود معرفی کند و در هنگام تأمین اموال با خود ببرد، زوج می‌تواند به دادگاه موضوع را اعلام کرده و استرداد آن را مطالبه نماید. این موضوع جنبه کیفری ندارد و صرفاً زوجه
ضامن مثل و یا قیمت آن می‌باشد.

3- پس از محرز شدن موضوع عدم تمکین زوجه از زوج توسط شورای حل اختلاف، آیا این شورا می‌تواند حکم الزام به تمکین صادر کند؟
شورای حل اختلاف صلاحیت رسیدگی به دعوای تمکین را ندارد و با توجه به ماده 12 قانون شورای حل اختلاف، با ارجاع دادگاه شورا سعی درحصول سازش بین زوجین می‌نماید.

4- زوجه در هنگام ترک منزل مشترک خویش مقداری پول نقد، سکه و وسایل شخصی زوج را به همراه اموال خود برده و دادخواست طلاق ارائه داده و به دنبال آن هم زوج دادخواست الزام به تمکین مطرح کرده است. چگونه می‌توان این اقدام زوجه را به اثبات رساند؟
این موضوع صرفاً با اقرار وی یا شهادت شهود قابل اثبات است.

5- به دلیل دوری از وطن، آیا می‌توان به برادر وکالت تام الاختیار در زمینه طلاق زوجه داد تا وی با انتخاب وکیل دادگستری مسئولیت امور را بر عهده بگیرد؟
چنانچه اختیارات لازم در وکالت نامه به برادر برای انتخاب وکیل در مطلقه نمودن همسر اعطا شده باشد، نیازی به حضور خواهان نیست.

6- اگر زن در خانه شوهر باشد و از وی تمکین نکند، آیا می‌تواند تقاضای دریافت نفقه بدهد؟
اگر ثابت شود که زوجه تمکین نمی کند، ناشزه است و مستحق دریافت نفقه نخواهد بود.

7- زوجه بدون اجازه، منزل را ترک کرده و به زادگاه خود که محل وقوع عقد
ازدواج بوده، رفته است. آیا زوج برای دادن دادخواست الزام به تمکین باید در محل اقامت فعلی زوجه طرح دعوا نماید یا در محل سکونت خود؟ زوجه مهریه خویش را در مقابل حج واجب با متن دست نویس و امضا هبه نموده است. حال آیا وی می‌تواند هبه خویش
را پس بگیرد؟
دادخواست الزام به تمکین باید در دادگاه محل سکونت زوجه طرح شود.
از آنجا که هبه معوض بوده است، زوجه نمی تواند از آن عدول نماید.

8- در صورت عدم تمکین زن، نفقه از او ساقط می‌شود یا مهریه؟
با توجه به این که در پی عدم تمکین زوجه، دادخواست از ناحیه زوج
در دادگاه مطرح می‌شود، صدور حکم تمکین نشان از عدم تمکین زوجه از زمان تقدیم دادخواست داشته و در نتیجه از آن زمان نفقه به زوجه تعلق نمی
گیرد.

9- با در دست داشتن رأی دادگاه مبنی بر عدم تمکین زوجه، آیا می
توان تقاضای اجازه ازدواج مجدد نمود؟
صرف حکم عدم تمکین برای صدور اجازه ازدواج مجدد کافی نیست؛ بلکه پس از قطعیت رأی، ابتدا باید تقاضای اجرای آن مطرح شود و پس از آن، چنانچه زوجه حاضر به تمکین
نباشد، مراتب توسط اجرای احکام صورت جلسه شده و سپس رأی قطعی
به همراه صورت جلسات امتناع زوجه از تمکین، ضمیمه دادخواست
ازدواج مجدد شود و با استناد به مواد 17 و 16 قانون حمایت خانواده، دعوای اجازه ازدواج مجدد مطرح گردد.

10- حکم الزام به تمکین زوجه توسط نیروی انتظامی اجرایی شده؛ اما زوجه در منزل حضور نداشته و عدم حضور وی به اطلاع دادگاه رسیده است. آیا فرستادن اظهارنامه
با در دست داشتن حکم الزام به تمکین برای زوجه لازم است؟
پس از صدور حکم تمکین از طریق صدور اجراییه، عملیات اجرایی با دعوت از زوجه به اجرا درمی آید و نیازی به ارسال اظهارنامه نیست.

11- زوجه تقاضای مطالبه مهریه را داده و حکم به نفع وی صادر شده است. شرایط طرح ادعای اعسار و تقسیط مهریه چگونه است؟
آیا زوج حق اعتراض نسبت به حکم صادره را دارد؟ اگر زوج به دلیل ناتوانی از پرداخت مهریه به زندان افتد، چه مدت دادخواست تقسیط مهریه به طول می‌انجامد؟
زوج باید دادخواست اعسار از پرداخت مهریه را به دادگاه ارائه و
تقاضای تقسیط نماید. با احراز اعسار، وی محکوم به پرداخت قسطی
مهریه خواهد شد و با پرداخت اقساط موضوع زندان منتفی خواهد بود.

12- زوجه به محض انعقاد عقد، مهریه خود را به اجرا گذاشته و اعلام داشته است که تا زمان دریافت مهریه، به منزل زوج نمی رود. حق حبس چیست؟ آیا زوجه می‌تواند در این مورد حکم
جلب زوج را از دادگاه بگیرد؟ آیا بعد از تقسیط مهریه، زوج می‌تواند از دادگاه تقاضای ازدواج مجدد را بنماید؟
در این مورد زوجه از حق حبس استفاده نموده است. مطابق ماده 1085 قانون مدنی زن می‌تواند تا مهریه اش به او تسلیم نشده، از ایفای وظایفی که در مقابل زوج دارد امتناع نماید. بنابراین نمی توان گفت که عمل وی مصداق کلاهبرداری است. با وصف محکومیت قطعی زوج به پرداخت مهریه و ابلاغ اجراییه، چنانچه زوج مهریه را نپردازد یا اعسار خویش را در همان دادگاه به اثبات نرساند، وی می‌تواند با اعمال ماده 2 قانون نحوه اجرای محکومیت های مالی حکم جلب زوج را بگیرد. بعد از تقسیط مهریه و پرداخت قسط اول، حق حبس وی زایل می‌شود و زوجه مکلف به تمکین است؛ اما اگر حاضر به تمکین نباشد، زوج می‌تواند پس از اثبات موضوع در دادگاه اجازه ازدواج مجدد بگیرد.

13- آیا در عدّه طلاق مرد باید به زن نفقه بدهد؟
تنها در طلاق رجعی که در اجرای تبصره 4 ماده واحده قانون اصلاح مقررات زن تکلیف به اسکان در محل زندگی شوهر را دارد، نفقه به او در دوران عدّه تعلق می‌گیرد و اگر بعد از صدور حکم طلاق حاضر به حضور در محل زندگی زوج نباشد، نفقه ای به وی تعلق نمی گیرد. در طلاق بائن که زن تکلیف به حضور در منزل زوج ندارد، نفقه ای در دوران عدّه به وی تعلق نمی گیرد.

14- زوج محکوم به پرداخت نفقه ماهانه در حق فرزندش است؛ اما باوجود صدور اجراییه تاکنون زوجه نتوانسته این مبلغ را از وی دریافت کند. آیا می‌توان زوج را ملزم به پرداخت به موقع نفقه کرد؟ در صورت استنکاف زوج از اجرای حکم آیا می‌توان این مبلغ را از حقوقش کسر نمود؟
مطابق ماده 624 قانون مجازات اسلامی برای ترک انفاق، کیفر حبس از 3 ماه و یک روز تا 5 ماه تعیین شده و در غالب موارد مؤثر بوده است. زوجه می‌تواند با مراجعه به دادسرای محل سکونت او از زوج شکایت کند و در صورت عدم پرداخت نفقه در موعد مقرر از محل حقوق وی اقدام نماید.
چنانچه محکوم علیه از پرداخت نفقه فرزند خود امتناع نماید و مالی از وی به دست نیاید، محکوم له می‌تواند در اجرای ماده 2 قانون نحوه اجرای محکومیت های مالی تقاضای حبس وی را بنماید و یا در اجرای ماده 96 قانون اجرای احکام مدنی، خواهان کسر این مبلغ از حقوق وی شود.

15-براساس ماده 1085 قانون مدنی، تمکین در چه زمانی محرز خواهد شد؟ اگر پرداخت مهریه توسط دادگاه قسطی شده باشد، به محض پرداخت اولین قسط آیا باید تمکین صورت گیرد یا این که زوجه تا زمان دریافت تمامی مهریه می‌تواند تمکین نکند؟
تقسیط مهریه توسط دادگاه مانع از استفاده زوجه از حق حبس نمی باشد. بنابراین با توجه به ماده 1085 قانون مدنی تا زمان پرداخت تمامی مهریه، زوجه می‌تواند از تمکین امتناع کرده و نفقه
را مطالبه نماید.

16- در نکاح موقت آیا زوج برای امرار معاش زوجه باید نفقه پرداخت کند؟
قانون گذار تنها در عقد دایم زوج را ملزم به انفاق می‌داند؛ اما چنانچه در عقد موقت شرط نفقه موجود باشد یا عقد موقت بر مبنای نفقه منعقد شده باشد، زوج مکلف به پرداخت نفقه به
زوجه موقت است.

17- اگر زن به دانشگاه آزاد رفته باشد، مخارج دانشگاه جزو نفقه وی محسوب می‌شود؟
چنانچه هنگام عقد ازدواج، زوجه دانشجوی دانشگاه آزاد بوده و ادامه تحصیل وی مورد قبول زوج باشد و یا با موافقت زوج، زوجه ادامه تحصیل دهد، اگرچه وفق ماده 1107
قانون مدنی هزینه تحصیل به عنوان نفقه محسوب نمی شود؛ ولی
به لحاظ قبول زوج، وی متعهد به پرداخت آن است. برابر ماده 1107
قانون مدنی، نفقه عبارت است از مسکن، البسه، غذا و
اثاث خانه که به طور متعارف با وضعیت زن متناسب باشد و
نیز خادم در صورت عادت زن به داشتن خادم یا احتیاج او به
واسطه مرض یا نقصان اعضا که از زمان عقد تا فوت یا پس از
گذشت عده طلاق به زوجه- در صورتی که ناشزه نباشد- تعلق می
گیرد و میزان آن با توجه به وضعیت زوجه متفاوت است. بر این اساس، مخارج دانشگاه
جزو نفقه نیست.منبع ماوی

اقتدار و اعتماد عمومی؛ دو رکن اساسی دستگاه قضایی

حضرت آیت الله خامنه ای در دیدار با مسئولان قضایی، اقتدار و اعتماد عمومی را دو رکن اصلی مورد نیاز قوه قضاییه برشمردند. همچنین آیت الله آملی لاریجانی، رییس قوه قضاییه حفظ اقتدار و افزایش اعتماد عمومی در قوه قضاییه را نتیجه عملکرد مناسب، خارج نشدن از مسیر قانون، تلاش در حفظ حرمت و آبروی اشخاص و نیز شناسایی نقاط ضعف و مشکلات و تلاش به منظور رفع آنها دانست و خواستار تلاش همه مسئولان دستگاه قضایی در ارتقای قضا در کشور شد.
مطابق قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران، قوه‏قضائیه قوه‏ای است مستقل که پشتیبان حقوق فردی، اجتماعی و مسئول تحقق بخشیدن به عدالت است. دادگستری مرجع تظلمات عمومی است و قوه قضاییه از طریق دادگاهها باید عدالت را در جامعه تحقق ببخشد.
موضوع استقلال قاضی و دستگاه قضایی به عنوان یک اصل مترقی و پذیرفته شده در نظام های حقوقی پیشرفته نه تنها در قانون اساسی بلکه حتی در قوانین بلندمدت و عادی ایران نیز تصریح گردیده و تاکید شده است که قوه قضاییه باید به الگوی الهام بخش و فعال قضاوت اسلامی تبدیل شود.
در سند چشم انداز ایران در سال 1404 مقرر شده است: قوه قضائیه جمهوری اسلامی ایران، قوه ای مستقل ، عدالت گستر، کارآمد و اثر گذار در تمام عرصه های اجتماعی، اقتصادی ، فرهنگی، حقوقی و امنیتی کشور است و با نگاه و تعاملی جامع ، به الگوی الهام بخش و فعال قضاوت اسلامی تبدیل خواهد شد.
برای تحقق این اهداف، در اصل 156 قانون اساسی، 'رسیدگی و صدور حکم درمورد تظلمات ، تعدیات ، شکایات، حل‏ و فصل دعاوی و رفع خصومات و اخذ تصمیم و اقدام لازم در آن قسمت از امور حسبیه که قانون معین می‏کند'، ' احیای حقوق ‏عامه و گسترش عدل و آزادی‏های مشروع'، 'نظارت بر حسن اجرای قوانین'، ' کشف جرم و تعقیب و مجازات و تعزیر مجرمین و اجرای حدود و مقررات مدون جزایی اسلام'، و ' اقدام مناسب برای پیشگیری از وقوع جرم و اصلاح مجرمین' را به عنوان وظایف قوه قضاییه تعیین کرده است. لذا بیانات مقام معظم رهبری فرصتی را فراهم می آورد تا ضمن تشریح جایگاه و عملکرد دستگاه قضایی از زبان مسئولان ، مردم و کارشناسان مسائل حقوقی و قضایی نیز دیدگاه ها و انتظارات خود را از دستگاهی که باید عدالت را در جامعه به اجرا بگذارد، مطرح سازند.

نفوذ ناپذیری افراد در محاکم، اقتدار دستگاه قضا را افزایش می دهد
معاون اول قوه قضاییه پایبندی به قانون و نفوذ ناپذیری افراد و گروه ها در محاکم را عاملی می داند که اقتدار دستگاه قضایی را افزایش می دهد.
حجت الاسلام و المسلمین سید ابراهیم رئیسی نیروی انسانی توانمند را یکی از مولفه های دستیابی به اقتدار می داند و می گوید: آموزش به روز منابع انسانی، گسترش فعالیت های نرم افزاری و فناوری اطلاعات و اعتبارات کافی از دیگر مولفه های دستیابی به دستگاه قضایی مقتدر است.
وی قانون محوری، قانون مداری و حضور مدیران با کیفیت در سطوح مختلف قوه قضاییه را از دیگر الزامات یک دستگاه مقتدر بیان می کند و می افزاید: اقتدار دستگاه قضایی در رسیدگی سریع و دقیق به پرونده ها است و مجموعه عوامل یاد شده، موجب اعتماد عمومی به قوه قضاییه می شود. اگر مردم مشاهده کنند در دستگاه قضایی کارهایشان به صورت دقیق و سریع رسیدگی و عدالت اجرا می شود، خواه یا ناخواه اعتماد به دستگاه قضایی ایجاد می شود.
وی با تاکید بر اینکه افزایش اعتماد مردم به کارآمدی دستگاه قضایی، افزایش امنیت ملی را در پی دارد، ادامه می دهد: برخی کشورها متکی به سلاح و برخی نیز متکی به ذخایر ارزی هستند، اما کشور ما متکی به مردم است و هر چه اعتماد مردم به نظام و کارآمدی دستگاه های برخاسته از نظام افزایش یابد، به همان میزان شاهد افزایش امنیت ملی خواهیم بود.
رئیسی امیدوار است دو مولفه اقتدار و اعتماد عمومی که رهبر معظم انقلاب اسلامی در دیدار مسئولان و کارکنان دستگاه قضایی فرمودند، در پایان سال و در پایان دوره مدیریت فعلی قوه قضاییه محقق شود و کارنامه درخشانی برای دستگاه قضایی باشد.
معاون اول قوه قضاییه همچنین با بیان اینکه تاکیدات رهبر معظم انقلاب اسلامی درباره پرهیز از فشار برای افشاگری و ریختن آبروی مسلمان، مورد تاکید دقیق موازین شرعی نیز هست، گفت: شرع نیز حکم می کند اگر افرادی متهم شدند تا قبل از قطعیت یافتن اتهاماتشان و حتی بعد از آن مطلبی گفته نشود، مگر در موارد خاص و نادر که شرع مقدس اجازه داده و در قوانین ما نیز پیش بینی شده است.

بی طرفی در حوادث، عدالت را زیبا جلوه می دهد
نایب رییس اول کمیسیون قضایی و حقوقی مجلس شورای اسلامی نیز درباره بیانات رهبر معظم انقلاب در دیدار با مسئولان قضایی، معتقد است: بی طرفی در حوادث کوچک و بزرگ عدالت را زیبا جلوه می دهد.
موسی غضنفرآبادی با تاکید بر این که چنانچه برخی از مسئولان دستگاه قضایی در کوچکترین حرکات و سکنات خود، بی طرفی را رعایت نکنند سوءظن ایجاد می شود، می گوید: رعایت بی طرفی، بسیار حساس و دقیق است. چنانچه حرکات و سکنات بعضی قضات به گونه ای باشد که ایجاد سوءظن کند، قداست دستگاه قضایی را مخدوش می کند.
وی در مورد بخش دیگری از بیانات رهبر معظم انقلاب مبنی بر اینکه تا جرمی ثابت نشده است نباید رسانه ای شود، خاطرنشان می کند: رهبر معظم انقلاب فرمودند که حتی اگر کسی محکوم هم شده باشد، کسی حق افشاگری ندارد. چون خانواده و فرزندان وی رنج می برند، در اجتماع سرخورده می شوند و آسیب روحی و روانی می بینند. همچنین رسانه ای شدن جرمی که هنوز اثبات نشده، خلاف شرع، اخلاق و قانون بوده و قابل پیگیری و مجازات است.

رعایت شأن انسانی در کنار برخورد با ناهنجاری ها
سخنگوی کمیسیون آموزش و تحقیقات مجلس، رعایت موازین اسلامی و شأن انسانی را در کنار برخورد قاطع با ناهنجاری ها از نکات کلیدی بیانات مقام معظم رهبری در دیدار با مسئولان قوه قضاییه عنوان می کند. مقام معظم رهبری همواره در ارتباط با مسائل مرتبط با قوای سه گانه، رهنمودهای متناسب با وظایف ذاتی هر قوه و با توجه به نیاز آن زمان و انتظاراتی که وجود دارد، داشته اند.
'نورا... حیدری دستنایی' ادامه می دهد: در فرمایشات مقام معظم رهبری در رابطه با عملکرد قوه قضاییه، نوعی رضایتمندی دیده می شد، اما این به آن معنا نیست که به حد مطلوب رسیده ایم؛ بلکه دستگاه قضا، دستگاه حساسی است و رهبری تاکید فرموده اند که آداب و موزاین اسلامی در قبل، هنگام و بعد از جریان دادرسی باید مورد توجه قرار گیرد.
مقام معظم رهبری در فرمایشات خود بر حفظ حرمت انسان ها تاکید داشتند و اینکه با افراد مجرم باید بر اساس موازین اخلاقی، اسلامی، عدل و انصاف برخورد شود.
وی معتقد است: مقام معظم رهبری ضمن تاکید بر رسیدگی به پرونده ها و برخورد با ناهنجاری ها و تخلفات با قدرت و سرعت بیشتر در قوه قضاییه، بر رعایت موازین اسلامی و اخلاقی تاکید بسیاری داشتند.

اجرای عدالت با شیوههای قرون گذشته مقدور نیست
یک استاد دانشگاه با اشاره به تأکید رهبر معظم انقلاب بر وجود موضع بیطرفانه در قوه قضاییه گفت: قوه قضاییه باید طوری عمل کند که رفتارش حمل بر سیاسی کاری نشود. در غیر این صورت مردم چنین قوه ای را عادل و در پی اجرای عدالت نخواهند دید.
حجتالاسلام و المسلمین ابهری معتقد است اجرای عدالت در جامعه نیازمند دو شاکله اساسی است. یکی از آنها قدرت و توان اجرای عدالت است؛ یعنی قوه قضاییه باید بتواند عدالت را در جامعه برقرار کند و عامل دوم هم این که مردم درک کنند قوه قضاییه میتواند عدالت را در جامعه اجرا کند.
این حقوقدان با بیان این که اگر در جامعه، قوه قضاییه توانست عدالت را اجرا کند معلوم میشود اقتدار کافی را دارد و اگر مردم احساس کردند که قوه قضاییه عدالت را اجرا میکند در واقع اعتماد عمومی جلب شده و این دو رکن اساسیاند که مورد تأکید مقام معظم رهبری هستند، ادامه داد: قدرت و توان اجرای عدالت دستگاه قضایی یعنی اینکه بتواند در همه زمینهها دادرسی عادلانه کند؛ همان چیزی که امروز تحت این عنوان در علم حقوق و دانشکده حقوق به نام اصول فاکتورها و لوازم دادرسی عادلانه مطرح است.
ابهری با یادآوری این که دانشمندان حقوق، فاکتورها و عوامل گوناگونی را در دادرسی عادلانه ذکر میکنند، می گوید: داشتن وکیل یا بیطرفی قاضی از جمله این عوامل است. طبعا اگر قوه قضاییه بخواهد توان، قدرت و به تعبیر مقام معظم رهبری اقتدار کافی برای اجرای عدالت را داشته باشد باید این اصول و ضوابط دادرسی عادلانه را دارا باشد.
به عقیده وی این اصول و ضوابط در قانون اساسی وجود دارد و تقریبا در بسیاری از محاکم ما هم مورد توجه قرار میگیرند. حال ممکن است نقایصی هم وجود داشته باشد که یقینا برطرف کردن آنها کار مشکلی نیست و این در توان قوه قضاییه هست.
وی داشتن نیروی انسانی آگاه، آشنا، خبره و امین در دستگاه قضایی را در اجرای عدالت موثر دانست و گفت: رهبر انقلاب هم در سخنانشان تاکید کردند که نیروی انسانی اهمیت زیادی دارد. طبیعتا وقتی قضات ما با بیطرفی کامل، آشنایی با قوانین و مناعت طبع وارد رسیدگی به پروندهها شوند، میشود امیدوار بود که نتیجه، یک رسیدگی عادلانه است.
وی با بیان اینکه وقتی وارد بحث نیروی انسانی میشویم خیلی از مسائل خود را نشان میدهد، می گوید: گاهی ممکن است مواردی همچون اعمال نفوذها، توصیهها و ... اقتدار قوه قضاییه را خدشهدار کند و باید توجه داشت قوه قضاییهای که به دنبال اجرای عدالت است باید نیروی انسانیاش آنچنان منزه باشند که امید اجرای عدالت از سوی آنها برود و هیچ وقت احتمال اینکه از مسیر عدالت خارج شوند وجود نداشته باشد.
ادامه دارد...
صدیقه دباغی-منبع ماوی