عاشورا ؛ روح انقلاب اسلامی ایران
در مورد مساله محرم و عاشورا‚ باید بگویم که روح نهضت ما و جهتگیری کلی و
پشتوانه پیروزی آن‚ همین توجه به حضرت
ابی عبدالله و مسایل مربوط به عاشورا بود.
الهام امام خمینی از نهضت عاشورا : در دو فصل‚ امام(ره) مساله نهضت
را به مساله عاشورا گره زدند: یکی در فصل اول نهضت -یعنی روزهای محرم سال
42- که تریبون بیان مسایل نهضت‚ حسینیه ها و مجالس روضه خوانی و هیئات
سینه زنی و روضه روضه خوانها و ذکر مصیبت گویندگان مذهبی شد و دیگری‚
فصل آخر نهضت -یعنی محرم سال 57- بود که امام(ره)
اعلام فرمودند: ماه محرم گرامی و بزرگ
داشته شود و مردم مجالس برپا کنند . ایشان‚ عنوان این ماه را ماه پیروزی خون بر شمشیر قرار دادند و مجددا همان طوفان عظیم عمومی و مردمی به وجود آمد‚ یعنی ماجرای نهضت که روح و جهت حسینی داشت‚ با ماجرای ذکر مصیبت حسینی
ما بیشتر از گذشتگان، قدر نهضت حسینی را می دانیم: آنچه که نهضت ما را جهت می داد و امروز هم باید بدهد‚ دقیقا همان چیزی است که حسین بن علی(علیه السلام) در راه آن قیام کرد. ما امروز‚ برای شهدای خود که در جبهه های گوناگون و در راه این نظام و حفظ آن‚ به شهادت می رسند‚ با معرفت عزاداری می کنیم. آن شهید و جوانی که یا در جنگ تحمیلی و یا در برخورد با انواع و اقسام دشمنان و منافقان و کفار به شهادت رسیده‚ هیچ شبهه یی برای مردم ما وجود ندارد که این شهید‚ شهید راه همین نظام است و برای نگهداشتن و محکم کردن ستونهای همین نظام و انقلاب‚ به شهادت رسیده است‚.
اگر عاشورا نبود..: اگر در جامعه ما‚ عشق به امام حسین(ع) و یاد او و ذکر مصایب و حوادث عاشورا معمول و رایج نبود‚ معلوم نبود که نهضت با این فاصله زمانی و با این کیفیتی که پیروز شد‚ به پیروزی می رسید.
قوی کردن نگاه عاطفی لازمه عزاداری: امام(ره) با ظرافت‚ آن تصور غلط روشنفکرمآبانه قبل از پیروزی انقلاب را که در برهه یی از زمان رایج بود‚ از بین بردند. ایشان‚ جهتگیری سیاسی مترقی انقلابی را با جهتگیری عاطفی در قضیه عاشورا پیوند و گره زدند و روضه خوانی و ذکر مصیبت را احیا کردند و فهماندند که این‚ یک کار زاید و تجملاتی و قدیمی و منسوخ در جامعه ما نیست‚ بلکه لازم است و یاد امام حسین و ذکر مصیبت و بیان فضایل آن بزرگوار -چه به صورت روضه خوانی و چه به شکل مراسم عزاداری گوناگون- باید به شکل رایج و معمول و گریه آور و عاطفه برانگیز و تکان دهنده دلها‚ در بین مردم ما باشد و از آنچه که هست‚ قویتر هم بشود. ایشان‚ بارها بر این مطلب تاکید می کردند و عملا هم خودشان وارد می شدند.
اثر محسوس محرم در زندگی ما:محرم دوران انقلاب‚ بامحرمهای قبل از انقلاب و دوران عمر ما و قبل از ما‚ متفاوت است. این محرمها‚محرمهایی است که در آن‚ معنا و روح و جهتگیری‚ واضح و محسوس است. ما نتایج محرم را در زندگی خود می بینیم. حکومت و حاکمیت واعلای کلمه اسلام و ایجاد امید به برکت اسلام در دل مستضعفان عالم‚ آثار محرم است.
عزاداری میدانی برای پیشرفت روحی: پروردگارا ! این ماه محرم و ایام عزاداری را‚ برای ما میدان پیشرفتی در معارف و عمل اسلامی قرار بده. 20/4/70
درس از محرم فقط به معنی کشته شدن نیست.:در ایام محرم و صفر‚ ملت عزیز ما‚ باید روح حماسه را‚ روح عاشورایی را‚ روح نترسیدن از دشمن را‚ روح توکل به خدا را‚ روح مجاهدت فداکارانه در راه خدا را‚ در خودشان تقویت کنند‚ و از امام حسین‚ علیه السلام‚ مدد بگیرند. مجالس عزاداری برای این است که دلهای مارا با حسین بن علی‚ علیه السلام‚ و اهداف آن بزرگوار نزدیک و آشنا کند. یک عده ی کج فهم نگویند که امام حسین‚ علیه السلام‚ شکست خورد. یک عده ی کج فهم نگویند که راه امام حسین‚ علیه السلام‚ معنایش این است که همه ی ملت ایران کشته شوند. کدام انسان نادانی‚ چنین حرفی را ممکن است بزند.‚ یک ملت از حسین بن علی‚ علیه السلام‚ باید درس بگیرد. یعنی از دشمن نترسد‚ به خود متکی باشد‚ به خدای خود توکل کند‚ 10/4/71
نوحه خوانی و عروج معنوی مردم.:نوحه ی سینه زنی خواندن هم شرایط دارد. باید آن کسانی که اینها را تهیه می کنند‚ می سرایند‚ می خوانند‚ مواظب باشند که درست برطبق معارف اسلامی حرف بزنند‚ تا این سینه زنی‚ این روضه خوانی‚ این نوحه خوانی‚ قدمی باشد در راه عروج مردم به اوج قله ی افکار اسلامی.26/3/72
بهانه ای برای نوشیدن از چشمه عاشورا.:از همان روزی که موضوع ذکر مصیبت حسین بن علی‚ علیه السلام‚ مطرح شد‚ چشمه ی جوشانی از فیض و معنویت‚ در اذهان معتقدین و محبین اهل بیت‚ علیهم السلام‚ جاری گشت. این چشمه ی جوشان‚ تا امروزهمچنان ادامه و جریان داشته است‚ بعد از این هم خواهد داشت‚ و بهانه ی آن هم‚ یادآوری خاطره ی عاشوراست.17/3/73
وسیله ای برای ارتباط روحی و قلبی با اهل بیت: مسلما شرکت در مجالس مذکور‚ ثواب اخروی دارد‚ اما ثواب اخروی مجالس عزا‚ از چه ناحیه و به چه جهت است‚ مسلما مربوط به جهتی است که اگر آن جهت نباشد‚ ثواب هم نیست. بعضی از مردم متوجه این نکته نیستند. همه باید در این مجالس شرکت کنند‚ قدر مجالس عزاداری را بدانند‚ از این مجالس استفاده کنند‚ و روحا و قلبا‚ این مجالس را وسیله ای برای ایجاد ارتباط و اتصال هرچه محکم تر میان خودشان و حسین بن علی‚ علیه السلام‚ خاندان پیغمبر‚ و روح اسلام و قرآن قرار دهند. این‚ از وظایفی که در این خصوص مربوط به مردم است.
سه ویژگی عزاداری حسین بن علی (ع): مجالس عزاداری ماه محرم‚ این سه ویژگی‚ باید وجود داشته باشد: 1. عاطفه را نسبت به حسین بن علی و خاندان پیغمبر‚ علیهم صلواه الله‚ بیشتر کند. (علقه و رابطه و پیوند عاطفی را باید مستحکم تر سازد.) چون رابطه ی عاطفی‚ یک رابطه ی بسیار ذی قیمت است.2. نسبت به حادثه ی عاشورا‚ باید دید روشن و واضحی به مستمع بدهد. 3. نسبت به معارف دین‚ هم ایجاد معرفت و هم ایجاد ایمان - ولو به نحو کمی – کند.
![]() |
|
![]() |
|
![]() |
||||||||||||||||||||||||||
![]() |
![]() |
|||||||||||||||||||||||||||||
|
||||||||||||||||||||||||||||||
|
||||||||||||||||||||||||||||||
|
||||||||||||||||||||||||||||||
|
||||||||||||||||||||||||||||||
|
||||||||||||||||||||||||||||||
|
||||||||||||||||||||||||||||||
|
||||||||||||||||||||||||||||||
|
||||||||||||||||||||||||||||||
|
مبدأ مرور زمان جرم افترا "
رأی وحدت رویه شماره 228مورخ 20/8/1349در
مورد مرور زمان جرم افترا دو نظر مخالف از دو شعبه دیوان عالی کشور صادر
شده یکی شعبه دوم دیوان مزبور به موجب حکم شماره 28-8/1/1318 چنین رأی داده
است:
«مبدأ
مرور زمان جرم افترا از تاریخ نسبت دادن اتهام به شاکی شروع میشود نه از
تاریخ تبرئه او زیرا طبق ماده (51) قانون کیفر عمومی مبدأ مرور زمان تاریک
ارتکاب جرم است و طبق ماده (269) آن قانون جرم افترا عبارت است از نسبت
دادن امری که مطابق جنحه یا جنایت باشد و این نسبت به مجرد این که چنین
عملی برخلاف حقیقت به کسی اسناد داده شود واقع شده محسوب است و عدم اثبات
آن جز عناصر و ارکان اصلی جرم مزبور نیست بلکه کاشف از کذب اسناد است و
مانعی هم ندارد کسی که جرم به او نسبت داده شده از همان موقع در مقام اثبات
برائت خود و تعقیب اسناد دهنده برآید».
در صورتی که شعبه 8 دیوان مزبوردر حکم شماره 2299-11/9/1329 چنین رأی داده است:
«مبدأ مرور زمان در جرم افترا از تاریخ تحقق بی اساس بودن دعوای مفتری است»
از
لحاظ صدور نظر مخالف در موضوع مشابه از دو شعبه دیوان عالی کشور به موجب
ماده واحده مربوط به وحدت رویه قضایی مصوب 1328 موضوع گزارش گردید.
دادستان کل کشور – دکتر علی آبادی
در
تاریخ 20/8/1349 هیأت عمومی دیوان عالی کشور تشکیل گردید و پس از طرح و
بررسی اوراق پرونده و کسب نظریه جناب آقای دادستان کل مبنی بر:
«از دو
رأی شعبه دوم و شعبه هشتم دیوان عالی کشور در تاریخهای 18 و 29 معلوم
میشود که راجع به مبدأ مرور زمان جرم افترا پیوسته در دادگاههای ایران
اختلاف وجود داشته بدین معنی که بعضی از دادگاههای مبدأ را تاریخ اسناد و
برخی دیگر مبدأ را تاریخ تحقق بیاساس بودن دعوی افترا میدانند.
قبل
از اظهار نظر باید متذکر شوم که همین اختلاف بین رویه قضایی فرانسه و
مصنفین جزایی آنجا وجود دارد. دیوان کشور فرانسه مبدأ را تاریخ تحقق
بیاساس بودن دعوی و مصنفین آنجا مبدأ را تاریخ اسناد میدانند. استدلال
دیوان کشور فرانسه که مبدأ را تاریخ تحقق کذب اسناد میداند این است که
رسیدگی به جرم افترا منوط به اثبات و عدم اثبات اسناد است جرم وقتی مصداق
پیدا میکند که کذب آن از طرف محکمه صالحه تأیید شود بنابراین اثبات کذب
اسناد یکی از ارکان تشکیل دهنده جرم افترا است و تا وقتی که این قسمت محروز
نشود جرم مزبور تحقق نیافته است و بدیهی است که مرور زمان در جرم وقتی
شروع میشود که تمام ارکان تشکیل دهنده جرم تحقق یافته باشد.
On a
soutenu, il est vrai, qus la faussete des faits etant un element
essentiel du delit, celui-ci n`existait qu`a la date du jour ou cette
faussete etait prononcee.
برعکس مصنفین فرانسه اثبات کذب افترا را جز
ارکان تشکیل دهنده نمیدانند و میگویند که جرم افترا بعد از اثبات تحقق
پیدا نمینماید بلکه قبل از احراز کذب آن از طرف دادگاه وجود دارد نهایت
این که رسیدگی دادگاه کاشف از آن میباشد به عبارت اخری ادله ابرازیه از
طرف مجنی علیه جرم افترا عنصر تشکیل دهنده محسوب نمیشود بلکه نفس کذب که
عنصر تشکیل دهنده است از همان آغاز اسناد وجود دارد.
Si la faussete
des faits imputes est un element constitutif du delit de denonciation
calomnieuse, le delit lui meme ne prend pas naissance seulement a
l`instant meme ou cette faussete a ete constatee par une decision de
l`autorite competente. La calomnie existe anterieurement a cette
decision, qui ne fait qu`en reconnaitre et en constater la condition
delictueuse. En d`autres termes l`element du delit,ce n`est pas la
preuve foutnie par la victime de la faussete du fait impute. C`est la
faussete elle-meme (Garraud, Instruction criminelle tom 6 pag 61)
توجه
مصنفین جزایی فرانسه قابل قبول نمیباشد زیرا صرف کذب بودن اسناد موجب
تحقق جرم افرتا نمیشود و چه بسا ممکن است اسنادی ناصحیح باشد ولی دلایل
کافی برای اثبات عدم صحت آن وجود نداشته باشد. به علاوه ممکن است دادگاه
صلاحیتدار برای رسیدگی به صحت و سقم اسناد با مانع قانونی مواجه شود و
نتواند وارد رسیدگی گردد. از این قبیل است شمول مرور و زمان بر دعوی مورد
اسناد و صدور قانون عفو عمومی نسبت به آن و یا فوت مجنی علیه. مثلاً در
مورد مرور زمان فرض شود که شخصی به کسی اسناد عمل ازاله بکارت دختری را دهد
و مجنی علیه با مراجعه به دادگاه صلاحیتدار و تقدیم دلایل برائت خود از
اتهام اسنادی تقاضای رسیدگی و صدور حکم نماید ولی دادگاه به واسطه شمول
مرور زمان بر اتهام مورد اسناد نتواند وارد رسیدگی شود. در این مورد با این
که ادله ابرازیه مجنی علی در برائت خود از قبیل تکذیب دختر و خانواده او
دورغ بودن اسناد را تا حدی ثابت میکند ولی چون رسیدگی به اتهام ازاله
بکارت مشمول مرور زمان شده دادگاه نمیتواند وارد رسیدگی شود و بالنتیجه
حکم دروغ بودن اسناد را صادر نماید در این صورت با این که ادله ابرازیه از
طرف مجنی علیه عدم صحبت را تا حد زیاد به
منصه ثبوت میگذارد ولی چون
دادگاه به واسطه شمول مرور زمان نباید وارد رسیدگی شود و اظهارات و دفاعیات
اسناد دهنده را استماع نماید و از رسیدگی به اتهام خودداری میکند و
بالنتیجه حکمی راجع به این اتهام صادر نمینماید.
از این مثال به خوبی
معلوم میشود که عنصر تشکیل دهنده جرم افترا نفس عدم صحت آن نبوده بلکه
حکمی است که دادگاه در اثر استماع ادله ابرازیه طرفین صادر میکند به همین
مناسبت یکی از دادگاههای فرانسه در چنین فرضی اظهار نظر نموده که دعوی
افترا قابل مجازات نمیباشد.
Une cour d`appel a decide que le
denonciateure ne pouvait plus etre puni lorsque les faits denonces sont
prescrits la verfication de leur faussete devient impossible de la part
de toutes juridicitions ef autorites.
(Code penal Annote, par Emil Garcon, Page488, N.3-50)
صرفنظر
از عدم اصابت نظر مصنفین جزایی فرانسه عدالت و موازین نصفت هم اقتضا
می:ند که در دعوی افترا مبدأ شروع مرور زمان را تاریخ ثابت شدن عدم صحت
اسناد بدانیم نه تاریخ اسناد زیرا ممکن است مجنی علیه پس از سه سال اطلاع
پیدا نماید که شرافت و حیثیت او دستخوش دستبرد قرار گرفته است و پس از
مراجعه به دادگاه صلاحیتدار و صدور حکم مبنی بر عدم صحت اسناد اینک که
میخواهد تقاضای مجازات مفتری را بنماید مواجه با مرور زمان و مضی سه سال
از تارخی اسناد میشود. به علاوه اگر هم مبدأ مرور زمان را از لحاظ سرعت
رسیدگی تاریخ اسناد بگیریم بیتأثیر است زیرا دادگاه صلاحیتدار برای رسیدگی
به جرم افترا ناگزیر است حکم خود را معلق کند به این که مجنی علیه از
دادگاه صلاحیتدار حکم قطعی عدم صحت اسناد را تحصیل کند و این خود ممکن است
سالها به طول انجامد.
صرفنظر از مراتب بالا چون ماده (271) قانون مجازات عمومی مبنی بر:
«در
صورتی که اسناد دهنده نتوانست اسناد را ثابت نماید مفتری محسوب الخ» حکم
قضیه را مشروط ادا کرده یعنی به عبارت اخری معلق به عدم ثبوت اسناد نموده
بنابراین طبق ماده (756) قانون آییندادرسی مدنی که اشعار به یک حکم کلی و
اصولی دارد و در کلیه دعاوی خواه جزایی و خواه حقوقی باید رعایت گردد مرور
زمان از تاریخ تحقق شرط شروع میشود و با این مراتب حکم شعبه هشتم مورد
تأیید دادسرای دیوان عالی کشور میباشد.
دادستان کل کشور - دکتر علی آبادی
مشاوره نموده به اکثریت آرا به شرح زیر بیان عقیده مینمایند:
چون
تحقق بزه افترا در صورت اسناد صریح جرمی از طرف کسی به دیگری با سوء نیست
معلق به احراز کذب تهمت و عدم ثبوت عمل انتسابی در مراجع قضایی است که با
این وصف اسناد دهنده مفتری محسوب و به مجازات مقرر در قانون محکوم میشود
بنابراین شروع مرور زمان جرم افترا طبعاً از تاریخ قطعیت عجز از ثبات اسناد
و ثبوت کذب شکایت شاکی است نه صرف اعلام شکایت و اسناد بزه لذا رأی شعبه
هشت دیوان عالی کشور نتیجتاً صحیح و منطبق با موازین قانونی است.
این رأی طبق قانون وحدت رویه مصوب 1328 برای شعب دیوان عالی کشور و دادگاهها در موارد مشابه لازم الاتباع است.
1-در پرونده جنایی شمره 203-51 شعبه دوم دادگاه جنایی خوزستان طبق کیفرخواست شماره 872 مورخ 11/5/1351 دادسرای شهرستان آبادان آقای صمصام نمیمی فرزند میرشایع به اتهام ایراد ضرب عمدی منتهی به شکستن استخوان دنده آقای خضر مورد دادرسی قرار گرفته و دادگاه جنایی اتهام انتسابی به متهم را از مصادیق ماده (175) مکرر قانون مجازات عمومی ناظر به ماده (172) همان قانون تشخیص و با رعایت ماده (44) قانون مجازات عمومی متهم را به شش ماه حبس تأدیبی محکوم کردهاند.
متهم از حکم مذکور
که شماره 45/52 صادر گردیده فرجامخواه شده و گذشتنامه رسمی مجنی علیه را
تقدیم دیوانعالی کشور نموده است (این شعبه به تاریخ مؤخر از زمان صدور حکم
تنظیم شده است) شعبه یازدهم دیوان عالی کشور در تاریخ 19/11/1353 به موضوع
رسیدگی و حکم شماره 11/108 مورخ 19/11/1353 را به شرح زیر صادر کردهاند:
(بیان
اعتراض از ناحیه متهم نشده و با ملاحظه اوراق پرونده رأی فرجام خواسته از
لحاظ رعایت موازین قانونی و قواعد دادرسی بلااشکال است. بنابراین با توجه
به اینکه موضوع ماده (175 مکرر از جرایم قابل گذشته نمیباشد گذشت شاکی
مؤثر در امر نبوده و حکم فرجام خواسته ابرام میشود)
2- در
پرونده جنایی شماره 359-51 شعبه اول دادگاه جنایی خوزستان طبق کیفرخواست
شماره 1946 مورخ 18/9/1351 دادسرای شهرستان اهواز آقایان عبدالرضا و عباس
علیزاده فرزندان عبدالحسین به اتهام شرکت در ایراد ضرب عمدی منتهی به شکستن
استخوان دست آقای علیکعب.... مورد دادرسی قرار گرفتهاند و دادگاه جنایی
خوزستان با احراز بزهکاری متهمین و تطبیق اتهام با مواد (175 مکرر) ناظر به
ماده (172) قانون مجازات عمومی و رعایت ماده (44) قانون مذکور هر یک از
متهمین را به اکثریت آرا به شش ماه حبس تأدیبی محکوم نموده است (نظر اقلیت
تطبیقی اتهام با ماده (175) اصلی قانون مجازات عمومی و سه ماه حبس تأدیبی
بوده است). متهمین از حکم صادره استدعای رسیدگی فرجامی کردهاند شعبه دوم
دیوانعالی کشور به موضوع رسیدگی و در تاریخ 7/12/1352 به شماره 1844/2
چنین رأی دادهاند.
«نظر بهاینکه
فرجامخواهان به استناد ماده (175 مکرر) قانون مجازات عمومی ناظر به ماده
(172) قانون مذکور محکومیت یافتهاند و شاکی خصوصی به موجب ورقه مورخه
2/10/1352 گذشت نموده و عمل فرجامخواهان از نظر تعیین مجازات مشمول ماده
(172) قانون مجازات عمومی است که طبق بند (1) تبصره (2) ماده اول قانون
تسریع دادرسی مصوب بهمن 1352 جرم مزبور قابل گذشت است با نقض حکم فرجام
خواسته موقوفی تعقیب فرجامخواهان از جرم مذکور اعلام میشود». به قسمی که
ملاحظه میفرمایید بین دو رأی صادره از دو شعبه دیوانعالی کشور که تقریباً
همزمان صادر گردیده در مورد تأثیر گذشت شاکی خصوصی در بزه موضوع ماده (175
مکرر) قانون مجازات عمومی ناظر به ماده (172) همان قانون اختلافنظر موجود
است لذا به موجب قانون وحدت رویه قضایی مصوب سال 1328 تقاضای رسیدگی و
اتخاذ تصمیم جهت ایجاد وحدت رویه قضایی دارم.
دادستان کل کشور – احمد فلاح رستگار
به
تاریخ روز چهارشنبه 16/7/1354 هیأت عمومی دیوانعالی کشور تشکیل گردید پس
از طرح و بررسی اوراق پرونده و قرائت گزارش استماع عقیده جناب آقای دادستان
کل کشور مبنی بر: چون به موجب قسمت اخیر ماده (175 مکرر) قانون مجازات
عمومی مجازات مداخلهکنندگان در جرح و ضرب برحسب مورد معطوف به مادتین (172
و 173) آن قانون شده است. و به موجب ماده (1) قانون تسریع دادرسی کیفری
مصوب 2/11/1352 جرم موضوع قسمت اول ماده (173) قانون مجازات عمومی و همچنین
جرم موضوع ماده (172) آن قانون که ناظر به شکستن عضو میباشد بدون اینکه
منتهی به نقص عضو گردد با گذشت زیاندیده از آن جرایم غیرقابل تعقیب کیفری
شناخته شده است علیهذا متهمین به ارتکاب قسمتی از جرایم موضوع ماده (175
مکرر) قانون مجازات عمومی به شرح فوق با گذشت زیاندیده از جرم قابل تعقیب
کیفری نیستند. مشاوره نموده به شرح زیر رأی میدهند:
رأی هیأت عمومی دیوانعالی کشور
چون
کیفر هر یک از دخالتکنندگان در بزه ایراد ضرب و جرح واقع در غیر مورد
منازعه بدون اینکه مرتکب اصلی معلوم باشد، برحسب قسمت اخیر ماده (175
مکرر) قانون کیفر عمومی، بهطور کلی به دو ماده (172 و 173) آن قانون معطوف
گردیده و مطابق بند «1» تبصره (2) ماده (1) قانون تسریع دادرسی مصوب دوم
بهمن ماده 1352 ضرب و جرح مشمول آن قسمت از ماده (172) قانون کیفر عمومی که
ناظر به شکستن عضو میباشد بدون اینکه منتهی به نقص عضو گردد از جمله
بزههای قابل گذشت شناخته شده است. بنابراین چنانچه در اثر ضرب و جرح مشمول
ماده (175 مکرر) قانون کیفر عمومی شکستگی عضو حادث شود ولی منتهی به نقص
عضو نگردد گذشت شاکی خصوصی موجب موقوفی تعقیب کیفر متهم خواهد بود. این رأی
به موجب قانون وحدت رویه قضایی مصوب تیر ماه سال 1328 برای شعب دیوانعالی
کشور و دادگاهها در موارد مشابه لازمالاتباع میباشد.