روزنگار عدالت:علی قنبریان علویجه

حقوقی-اجتماعی-آموزشی-خبری

روزنگار عدالت:علی قنبریان علویجه

حقوقی-اجتماعی-آموزشی-خبری

عکس روزنامه های شنبه 1 مرداد1390

عکس / صفحه اول امروز روزنامه ها، شنبه 1 امرداد،






















صفحه اول امروز روزنامه ها، یکشنبه 12 تیر

صفحه اول امروز روزنامه ها، یکشنبه 12 تیر، 3 جولای






























/ صفحه اول امروز روزنامه ها، شنبه 11 تیر، 2 جولای

عکس / صفحه اول امروز روزنامه ها، شنبه 11 تیر، 2 جولای


































حقوق و سینما

حقوق و سینما

در مورد حقوق و سینما اقتضاء و ایجاب می نماید که بگوییم حقوق و قوانین و مقررات وسیله ای است برای عدالت و سینما هم وسیله ای است که آموزه های حقوقی و اجتماعی و انسانی را به تماشاگر یا مخاطب می آموزد تا تماشاگر، آن را در زندگی روزمره به کار بندد ودر جهت ترقی و تعالی و تکامل به دیگران منتقل نماید. در مورد حقوق و سینما اقتضاء و ایجاب می نماید که بگویم حقوق و قوانین و مقررات وسیله ای است برای عدالت و سینما هم وسیله ای است که آموزه های حقوقی و اجتماعی و انسانی را به تماشاگر یا مخاطب می آموزد تا تماشاگر، آن را در زندگی روزمره به کار بندد ودر جهت ترقی و تعالی و تکامل به دیگران منتقل نماید.
۱- ترقی و تعالی و تکامل سینمایی به صورت موضوعاتی از قبیل آزادی و آزادگی که عالی ترین ارزش انسانی است به نمایش در می آید.
میوه ای نیست به آزادی نتوان گفت که سروبی ثمراست
به سرو گفت کسی میوه ای نمی آری جواب داد آزادگان تهی دستند
در فیلم اسپارتاکوس، کرک داگلاس، برای آزادی علیه امپراطوری رم به مبارزه برمی خیزد و تلاش برای بدست آوردن آزادی و رسیدن به تکامل به عالی ترین شکل به تصویر در می آید.
۲- عدالتخواهی و دادگری که همگان تشنه و شیفته آن هستند، زیباترین واژه حقوقی و انسانی است که همگان در جهت رسیدن به سعادت، برای آن مبارزه می کنند.
درفیلم «عدالت» ماکسیمیلیان شل، وکیل دعاوی، از مردی بی گناه که متهم به قتل شده است دفاع می کند و پس از مبارزات پی گیر سرانجام حکم برائت می گیرد.
۳- صلح و خردورزی: در فیلم جنگ و صلح ساخته سرگی باندارجوک، فیلم ساز به مخاطب می آموزد که جنگ و آتش و خونریزی مایه بدبختی و ویرانی و نابودی است و صلح و خردورزی مایه آرامش و نشاط است زیرا که در سایه آرامش می توان رشد کرد و به هدف رسید.
۴- تفکر و اندیشه و آزادی بیان و قلم: با تفکرمی توان به تکامل انسانی رسید و از تعلقات دنیوی دور شد.
در فیلم فارنهایت ۴۵۱ ساخته فرانسوا ترونو، فیلم ساز یک حکومت فاشیستی و دیکتاتوری را نشان می دهد که مامور آتش، با دستگاهی، دردرجه ۴۵۱، کتاب ها را می سوزاند و آزادی را در نطفه خفه می کند. ولی همین پلیس (اسکارورنر) دچار تحول فکری شده و با کتابی که می خواند دگرگون می شود. همین پلیس که خود کتاب ها را می سوزاند علاقمند به کتاب و کتابخوانی می شود و فرد مستبد و کتاب سوز تبدیل به فردی آزاد اندیش و کتابخوان می شود؟؟؟!!!
۵- عشق و مهروزی در فیلم شکوه علفزار ساخته الیا کازان، به تصویر کشیده می شود که می توان با عشق و مهرورزی به سرمنزل مقصود رسید.
۶- داشتن آیین و روش برای رسیدن به عدالت: آیین دادرسی مدنی و آیین دادرسی کیفری از قوانین آمرانه و شکلی هستند وحقوقدان را مکلف می کند که طبق یک آیین و روش و یا یک مانیفست و چهارچوب شکلی-اصولی، احقاق حق کند. بنابراین یک حقوقدان و کارآموز وکالت و وکیل و قاضی دادگستری نمی تواند از آن عدول کند و اگرعدول کند به دیکتاتوری و استبداد و آنارشیسم نزدیک می شود. چرا که آیین دادرسی دشمن قسم خورده و درجه یک دیکتاتوری و خود کامگی است وخواهر توامان آزادی و آزادگی است.
در فیلم منظومه پداگوژیکی، عده ای مجرم و بزهکار بایستی اصلاح شوند و دولت انقلابی، حکومت حبس زدایی یا قضازدایی را ایجاد کرده است. حقوقدانان و جامعه شناسان و روانشناسان به این نتیجه رسیدند که با آیین و روش صحیح و اصولی می توان بزهکار را تربیت و اصلاح کرد و آن را تبدیل به یک انسان هدفدار و آرمانگرا و مسئولیت پذیرنمود.
در فیلم تعقیب ساخته آرتورین، یک کلانتر یا قاضی شهربایستی با داشتن اصول و آیین و روش صحیح با بی عدالتی مبارزه کند تا به سرمنزل مقصود برسد.
۷- تبعیض ناروا: شرکتی با تبعیض ناروا کارمند خود را اخراج می کند به این علت که کارمند مبتلا به بیماری ایدز است. سرانجام، بیمار مبتلا به ایدز، تمام خسارات مادی و معنوی خود را مطالبه می کند. با توجه به این که همه انسان ها درمقابل قانون یکسان هستند پس بیمار مبتلا به ایذرهم بایستی از تمام حقوق انسانی برخوردار باشد. (فیلم فیلادلفیا ساخته جاناتان دمی). مشابه آن در کشور خودمان، پرونده موسوم به هموفیلی هاست که زیاندیدگان مادی و معنوی مبتلا به ایدز توانستند دولت را محکوم به پرداخت خسارات مادی و معنوی و اداره بهداشت و درمان را ملزم به عذرخواهی و پرداخت غرامت و هزینه دادرسی و حق الوکاله وکیل نمایند.
فیلم های حقوقی از چه ترکیبی می تواند برخوردار باشد؟ آیا حقوق می تواند برای سینما موضوع باشد؟ یا این که نه این سینما است که برای حقوق می تواند موضوع باشد؟
در پاسخ باید گفت حقوق برای سینما موضوع است. سینما، به موضوعات حقوقی غنای تصویری می بخشد و آنرا تا مرز«همه» می گستراند و در مقابل، حقوق به سینما غنای مفهومی و موضوعی می بخشد.
بنابراین سینما، موضوعات حقوقی را که در گذشته ها فقط در جلسه دادگاه دنبال می شد به عنوان پدیده ای جامعه شناختی و روان شناختی به عرصه اجتماع می کشاند و به آنها بار مثبت و منفی می دهد و اتفاقات دادگاهی را (حتی آنهایی که بنابر مصالح عمومی یا خصوصی غیرعلنی هستند) علنی می سازد تا دایره شناخت را وسیع و گسترده کند.
فیلم های حقوقی نشان می دهد که مفاهیم و پدیده های حقوقی دربستر تاریخ و اجتماع حضوری لازم وجاودان دارند و از خصوصیات ذاتی و طبیعی زندگی بشری هستند. تنوع و وسعت فیلم های حقوقی به ما نشان می دهد که دشواریهای زندگی انسانی و تشکل های بشری و صنفی بی پایان است و از چالش ها و اختلاف نظرها و متناقض گویی ها و مناقشه ها و تغییرعقیده ها خلاصی نتوان یافت. فیلم های حقوقی، آمیختگی دادرسی ها را با سیاست، قدرت، ثروت، شهرت و شهوت به تصویر می کشد و نظر بیننده و تماشاگر را نسبت به کاربرد عینی و عملی حقوق و قانون، دقت و وسعت می بخشد چون حقوق، مسئله جامعه است و به همه تعلق دارد و اندیشه، عرصه گسترده و وسیعی است و مثل خود اندیشه، تاریخ جهان، خبرهای گوناگون دارد.
اگر به ژرفای فیلم های حقوقی نیک بنگریم و ازدنیای پرهیبت و گریزناپذیر(فیلم و سینما) و فهم عمیق تر و عالی تر حقوق در پهنه نامحدود این جاذبه بی نظیر سده اخیر، خوشه ها برچینیم، وسعت ذهن و فکرو طبع فروزان و بهداشت و سلامتی روان و نشاط در نظر و عمل به ارمغان خواهیم داشت.
فیلم ها، به نقش مهم و پرچالش وکلای دادگستری در ایران و کشورهای جهان اشارات بسیاری دارند و از لابلای مضامین و روایت آنها می توان به ویژگی های وکیل خوب و وکیل شر پی برد. وکیلی که مستعد قهرمان شدن است و هم آماده سقوط به ورطه شرخری و دلالی، شرارت، زشتی و پستی. هم می تواند مسیر رسیدن به عدالت را درجامعه هموار سازد و هم آن را پیچیده و منحرف نماید. هم می تواند مافیا و بزهکاران را مدد سازد وهم می تواند بزه دیدگان و ستمدیدگان را ملجا و مامن باشد. تا حدی که شاید نتوان هیچ حرفه دیگری را این چنین دورو یا از دو سوی بی انتها دانست. وکلا درجامعه، مدام بر روی لبه حرکت می کنند به هر سوی که بیفتند درد است و دهشت.
درد است که چرا یک فرد فرهیخته وکیل نباید ازمافیا و بزهکاران دفاع کند چون همگان این امر را نکوهش می کنند. دهشت است که دفاع از زیاندیدگان و ستمدیدگان سخت و پیچیده و مشکل است و مدام در وحشت و اضطراب به سرمی برد که مبادا حق موکلش ضایع شود؟؟؟!!! چون باید جوابگوی قاضی محکمه، جوابگوی طرف مقابل خود، جوابگوی موکل خود، جوابگوی وجدان عمومی و خرد جمعی (درصورتی که جلسه علنی باشد) و در آخر جوابگوی وجدان علمی و حقوقی و شخصی خود باشد که مبادا خطایی از وی سرزده باشد یا اشتباهی کرده باشد.

ماهنامه قضاوت

ماهنامه قضاوت -ماهنامه ارزشمند حقوقی که آرشیو آن بطور کامل در سایت دادگستری کل استان تهران وجود دارد.