روزنگار عدالت:علی قنبریان علویجه

حقوقی-اجتماعی-آموزشی-خبری

روزنگار عدالت:علی قنبریان علویجه

حقوقی-اجتماعی-آموزشی-خبری

جان گریشام

چه چیزهایی الها مبخش شما برای نوشتن این کتاب
شد و چرا تصمیم گرفتید آن را به صورت یک مجموعه کتاب
چند جلدی منتشر کنید؟
همیشه هر وقت که م یخواهم کار نوشتن کتابی را شروع
کنم،ا لها مبخش من یک قصه چند خطی و کوتاها ست.ا ین
قصه چند خطی خیلی سریع و در یک وضعیت کاملا نامتعادل
به ذهنم م یآید و مرا رها نمی کند. وقتی چند روز را باا ین
موضوع سپری کردم، مطمئن م یشوم کها ین همان داستانی
است کهب اید روی آن تمرکز کنم و آن راب ه صورت یک داستان
بلندب نویسم.ا لها مبخش منب رای تمام داستا نهایم آد مها و
اتفاقات دور و برم هستند که مرا تحت تاثیر قرار م یدهند.
هر روز وقتیا ز خانه بیرون م یزنم، بچ ههای مختلفی را
م یبینیم که مشغولا نجاما نواع وا قسام کارها و باز یها
هستند. آنها با کارهایشان همیشه توجه مرا به خود جلب
م یکنند. چند بار از خودم پرسیدم اگر یکی از آنها در نوجوانی
تبدیل به یک وکیل ماهر شود ، چه اتفاقی خواهد افتاد و با چه
دنیایی سر و کار خواهد داشت؟ با گذشت زمان این موضوع
بتدریج ذهنم را به صورت کامل درگیر خود کرد و یک روز
احساس کردم م یخواهم داستانی درباره یک پسرن وجوان
13 ساله بنویسم که وکیلا ست و در دنیای فانتزی پیرامون
خود، با آد مهای جورواجوری باید مقابله کند. این ایده برای
مدت زمانی طولانی همراه بود و نم یدانستم چه زمانی قرار
است آن را به یک داستان تبدیل کنم. خیلی خوب م یدانستم
که هر وقت زمان آن فرا برسد، قلم در دست گرفته و کار
نوشتن را شروع م یکنم. این اتفاق بالاخره چند سال قبل رخ
داد وا ولین قسمت آن را نوشتم. در مورد بخش دوم سوال باید
بگویم وقتی جلد اول تئودور بون را م ینوشتم احساس کردم
ظرفیت بالایی برای تبدیل شدن به یک مجموعه کتاب را
دارد. نوع شخصیت تئودور و ماجراجوی یهایی که دارد ا مکان
آن را به نویسنده م یدهد که قص ههای زیادی را در ا رتباط با
او تعریف کند و ا و را به سمت ماجراجوی یهای هیجا نانگیز
تازه بفرستد. حقیقت را بخواهید، من در حال حاضر اید ههای
زیادی برای نوشتن جلدهای بعدی کتاب دارم.
چه عاملی باعث شد پس از نو شتن یک رشته کتاب برای
بزرگسالان، سراغ نوشتن برای کودکان و نوجوانان بروید؟
همیشه وسوسه نوشتن درباره چیزهایی را داشت هام که
تا پیشا زا ین دربار هشانن نوشت هام. ورودب ه یک دنیای تازه
و ناشناخته را دوست دارم و م یخواهم سن تشکنی کنم.
در همین ارتباط است که سراغ نگارش کتاب تئودور بون
رفتم. باا ین حال، مبادا فکر کنیدا ز کار نوشتن قص ههای
دلهر هآوری که در دنیای وکالت رخ م یدهد خسته شد هام.
به نوشتن ای نجور قص هها که به صورت علامت انحصاری
کار یام درآمدها ستا دامه م یدهم.ا ما قرارن یستا ینن وع
داستا نها تنها نوع کاری باشد که م یخواهما رائه بدهم.
احساس م یکنم آدمی خستگ یناپذیر هستم که استراحت
برایش معنی و مفهومی ندارد و دوست دارد در هر زمانی دست
به مکاشف ههای تازه بزند.
شخصیت خیالی تئودور بون به کجا وابستها ست وا ز کجا
ریشه م یگیرد؟ چگونه او را خلق کردید؟
این شخصیت به یکباره خلق نشد وا ی نطور نبود که
آهان،ا ین همان چیزیا ست که » ناگهان به خودم بگویم
او به آرامی و تک هتکه در ذهنم موجودیت یافت. «! م یخواهم
روزهایی را به یاد م یآورم که با خودم فکر م یکردم پدر و مادر
او باید وکیل دعاوی باشند تا بتوان علاق هاش به کار وکالت
را توجیه کرد. بعد احساس کردم بهتر است او تنها فرزند
خانواد هاشب اشد تا هما همیتب یشتریب رای پدر و مادرش
داشته باشد و هم در داستان ماا همیت وا عتبار بیشتری کسب
کند. در چنین فضایی، طبیعی است که تئودور خیلی بهتر
م یتواند چیزهای بیشتری درباره دنیای وکالت بداند.
قبل از شروع کار نگارش کتاب، چقدر برای آن تحقیق
کردید؟ آیا نوشتن برای بچه ها راحت تر از نوشتن برای
بزرگسالان است؟
کار تحقیق همیشه وجود دارد و شما وقتی م یخواهید
کتاب تاز های بنویسید، مجبورید درباره جزئیات و بسیاری
از دیگر مسائل آن کامل تحقیق کنید. بعضی کتا بها نسبت
به برخی کتا بهای دیگر، کار تحقیقی بیشتری م یطلبند.
برای مثال، در رابطه با تئودور من مجبور بودم تعداد زیادی
پروند ههای حقوقی را مطالعه کنم تا به کشف این نکته برسم
که یک قاضی واقعی وقتی با یک پرونده یا شاهد ویژه سر
و کار دارد  که م یتواندب اعث شگفتی و سورپریز شود  چه
عک سالعملیا ز خودش نشان خواهد داد. خب، پسا ز مطالعه
آن همه پرونده به هیچ جواب مشخصی نرسیدم! به صورت
طبیعین وشتن کتابی درباره تئودورب رایم راح تترا ز یک کتاب
دلهر هآور حقوقی بزرگسالانه است. پی رنگ قص ههای او
پیچیدگی یاا وج خاصی ندارد و خودا ین قص هها هم کوتا هترا ز
قص ههای بزرگسالانه هستند. در عین حال، صادقانه بگویم
که از نوشتن داستا نهای او لذت م یبرم.
جلدهای مختلف کتاب های تئودور بون الهام گرفته از
پروند ههای حقوقی واقعی هستند که در دوران وکالت خود
روی آنها کار کرد هاید؟
همواره از پروند ههای حقوقی که کار کرد هام و خاطرات
آنها را با خودم دارم،ا لهام م یگیرم.ا ین در حالیا ست که 20
سالا ز آن دوران م یگذرد،ا ما حوادث واقعی زندگی روزمره
بیشترا ز هر چیز دیگریا لها مبخش من هستند. پروند ههای
امروزی، تیترهای اول خبری و جنجا لهایی که هر روز
دربار هشان م یشنویم،ب ه منا لهام م یدهند تا قصه کتا بهای
تئودور بون و بقیه کتا بهایم را بنویسم.
سا لهاست در ویرجینیا و در یک منطقه نیم هروستایی
زندگی م یکنید. از زندگی شهری گریزان هستید؟
آرامش را دوست دارم وب ه من کمک م یکندت اب هترب نویسم.
ولیا ز دنیای متمدنا مروزی هم دورن یستم و سفرهای زیادی
به شهرهایب زرگ م یکنم،ا ما زندگی در شهرب زرگ را دوست
ندارم. هر وقت به جاهایی مثل نیویورک یا شیکاگو م یروم،
اکثر کسانی که از کنارم رد م یشوند مرا نم یشناسند. این
خیلی خوب است. اصلا نم یخواهم شناخته شوم. م یدانید
وقتی م یگویم در کشوری یک نویسنده مشهور هستم که در
آن کسی کتاب نم یخواند، خودم خند هام م یگیرد!
خوشحال هستید که جلد دوم کتاب تئودور بون هم
در دسترس کتابخوا نها قرار گرفته است؟
ورودم به دنیای ادبیات کودکان و نوجوانان با این هدف
صورت گرفت که آنها راب ه مطالعه تشویق کنم و در سهایی در
ارتباطب ا علم حقوقب ه آنهاب دهم. در عین حال  صادقانهب گویم
هری »  یک جورهایی م یخواستم موفقیت مجموعه کتاب
را تکرار کنم. در دهه 90 میلادیل قب نویسند های را « پاتر
گرفتم که کتا بهایش همیشه جزو پرفرو شتری نها هستند
و طوری رفتار م یکردم کها نگار چنین چیزیب رایم خیلی مهم
آمد و من به ردیف دوم تنزل پیدا « هر یپاتر » نیست. بعد تب
کردم. خب، من شماره یک بودن را ا ز دست داده بودم و ا ز ا ین
بابت غمگینب ودم. (م یخندد )ب ا وجود موفقیت فراوان، زندگی
عاد یام را حفظ کردم. این یکی از محسنات نویسنده بودن
است که هم خیلی مشهور م یشوی و هم زندگی خصوص یات
تغییر زیادی نم یکند.
فکر می کنید تئودور بون به اندازه هر یپاتر موفق شود؟
تصور نم یکنم هیچ کتابی بتواند موفقیت هر یپات رها را
تکرار کند؛ اما اگر تئودور بون بتواند به آن نزدیک شود، خیلی
خوشحال خواهم شد.

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.