با توجه به نامه قبلی اولا سؤال شده است که با وصف تکلیف شرعی بودن
نفقه زن بر مرد چرا وظیفه زن نباشد که امور خانه را به انجام برساند و همین
امر باعث اختلافات خانوادگی میشود و ثانیا سؤال شده که آیا مراجع عظام در
این نظر اتفاق کلمه دارند یا اختلاف فتوائی هم وجود دارد؟ اولا بنا بر نظر همه مراجع تقلید عظام هر چند زن درآمد کافى نیز داشته باشد، باز نفقه او بر شوهر واجب است. و ثانیا براساس آیه شریفه:«وَ مِنْ آیاتِهِ أَنْ خَلَقَ لَکُمْ مِنْ أَنْفُسِکُمْ أَزْواجاً لِتَسْکُنُوا إِلَیْها» روم (30)، آیه 21.«و از نشانههاى او اینکه همسرانى از جنس خودتان، براى شما آفرید تا در کنار آنان آرامش یابید». در
زندگى زناشویى چندین حقوق متقابل - به عنوان حقّ و وظیفه - مطرح است.هر جا
وظیفه هست، در برابرش حق قرار دارد؛ چنان که هر جا براى کسى حقى قرار داده
شده، در مقابل وظیفهاى نیز بر عهده او گذاشته شده است .زن و شوهر نسبت به
همدیگر، وظایفى دارند و بر همین اساس حقوق متقابلى متوجه آنان است که اگر
هر دو به وظایف خود عمل کنند و به حقوق خود برسند، زندگى آنها درست و بر
اساس عدالت استوار است و در نتیجه زندگى در سایه آن شیرین مىگردد. پایه
و اساس خانواده، احترام و محبت و رعایت حقوق یکدیگر است.امام باقرعلیه
السلام مىفرماید:«هر کس زن گرفت، باید او را گرامى بدارد و به او احترام
کند.» «مَنْ اَتَّخَذَ الْمَرأةَ فَلْیُکْرِمُها»:وسائل الشیعه، ج 5، باب 3. امام کاظمعلیه السلام مىفرماید:«جهاد زن شوهردارى نیکو است». «جِهاد الْمَرَةَ حُسْنُ التَّبَعُل»:فروع کافى، ج 5، ص 9. حقوق زناشویى بر دو نوع است: 1.حقوق واجب و قانونى، 2.حقوق مستحب و اخلاقى. حقوق
قانونى، رعایت حداقلها است که قانون و دادگاه از آن دفاع مىکند.حقوق
اخلاقى، رعایت حُسن هم زیستى است که خوشى و شیرینى زندگى را بیش از پیش
فراهم مىسازد. الف.حقوق زن نسبت به مرد: 1.تهیه غذا، 2.تهیه پوشاک، 3.تهیه وسایل مورد نیاز خانه، 4.تهیه مسکن، 5.حق آمیزش و همخوابى، ب.حقوق مرد نسبت به زن: 1.خروج از منزل با اجازه شوهر، 2.حق تمکین، 3.رفع امور نفرت آور، 4.آرایش و نظافت، 5.نذر و قسم خوردن با اجازه شوهر. و ثالثا به طور کلی راجع به حقوق زن، در خانواده و اجتماع سه رویکرد اساسی وجود دارد: الف.رویکرد
نخست:که بر مبنای اصل تساوی و تشابه زن و مرد در عرصه های سیاسی خانوادگی
و...استوار است و بر حضور بی قید و شرط زنان در این عرصه ها تأکید
میورزد.این رویکرد از سده هفدهم میلادی در غرب شکل گرفت و بازتاب افراطی
نگرش سنتی نسبت به زن در جهان غرب به شمار میآید و امروزه در کشورهای
اسلامی از سوی نیروهای رادیکال و روشنفکر نیز مطرح میشود.در ارزیابی آن
همین بس که شعار تساوی حقوق زنان با مردان در عمل نه تنها زمینه مشارکت
حقیقی آنان را فراهم نکرد، بلکه مهمترین پیامد آن بحران هویتی و اضمحلال
کانون خانواده است که زنان غربی دچار آن میباشد. ب.رویکرد دوم:با تکیه
بر تفاوت های بیولوژیکی زن و مرد، قلمرو فعالیت آنها را به کلی از هم تفکیک
میکند.ریشه ای تاریخی آن به زمان گذشته و زندگی قبیله ای باز
میگردد.براساس آن وظیفه اصلی زن خانه داری و خوب شوهرداری کردن و تربیت
فرزندان است و نمی تواند در اجتماع ظاهر شود. ج.رویکرد سوم:بر مبنای
تکامل گرای زنان، سعادت جامعه انسانی را در توازن میا ن زن و مرد و قرار
گرفتن هر یک در جایگاه متناسب خود میبیند و باورمند است که زنان مانند
مردان در عرصه اجتماع و خانواده پایگاه مناسب دارند و با توجه به استعداد و
توانمندی های هر صنف وظایف و کارکردهای مختلف متوجه آنان است و اصولا همین
تفاوت ها است که منشأ کمال و موجب احساس نیاز متقابل در زمینه ای بقاء
حیات انسانی و اجتماعی و تحکیم پیوندها و نشاط خانواده ها میشود.
این نگرش که مبتنی بر آموزه های دینی است یک بار در صدر اسلام و بار دیگر
در عصر ما در ایران اسلامی تجربه شد و با نگاه مثبت به زن توانست نگرش
جاهلی (قدیم و نو) نسبت به او را تغییر دهد. بنابراین اولا لازم نیست،
زن اطاعت مطلق و تام از شوهر خود داشته باشد، بلکه در اوامر و نواهی الهی و
انجام تکالیف شرعی آزاد است، افق اندیشه و همت زن محدود به فعالیت در خانه
و تبعیت بدون قید و شرط از شوهر، نمی شود.بلکه حضور سیاسی زن به معنای
مشارکت فعال وی در دعوت به خوبی ها و تأمین امنیت عمومی و ایجاد فرصت برای
کمال دیگران مورد توجه شریعت است. ثانیا، براساس تفاوت های وجودی زن و
مرد، قابلیت ها و توانمندی هایی که هر کدام دارد وظایف و کارکردهای آنها در
نظام خانواده و اجتماع تقسیم شده است، از این رو چون مردان از نیروی بدنی
بیشتری نسبت به زنان برخوردار است و در مدیریت زندگی توانایی ویژه دارند،
ریاست خانواده و اداره آن و تأمین خرج و مسکن و رفاه خانواده و...به عهده
آنها گزارده شده است و به همین لحاظ حقوق و تکالیفی از جمله اطاعت از شوهر
در امور خانوادگی، سرو سامان دادن به زندگی و...از زن ها خواسته شده است.که
این فرایند در استحکام و سالم سازی و مدیریت نظام خانواده نقش مؤثری دارد. اگر زن درآمد کافى داشته باشد، آیا شوهر مىتواند از پرداخت نفقه به همسر خود امتناع ورزد؟ همه مراجع:خیر ؛ هر چند زن درآمد کافى نیز داشته باشد، باز نفقه او بر شوهر واجب است. امام،
تحریر الوسیله، ج 2، النفقات، 19؛ آیتالله صافى، هدایة العباد، ج 2، م
19؛ آیتالله تبریزى، منهاج الصالحین، ج 2، م 1418؛ آیتالله وحید، منهاج
الصالحین، ج 3، م 1418؛ آیتالله فاضل، جامعالمسائل، ج 2، س 1310؛
آیتالله سیستانى، منهاج الصالحین، ج 3، م 433 و دفتر آیتالله خامنهاى،
آیتالله نورى، آیتالله مکارم و آیتالله بهجت. منبع: سایت پرسماننقل از ماوی | |