روزنگار عدالت:علی قنبریان علویجه

حقوقی-اجتماعی-آموزشی-خبری

روزنگار عدالت:علی قنبریان علویجه

حقوقی-اجتماعی-آموزشی-خبری

مقام معظم رهبری در دیدار با رئیس و مسئولان عالی قوه قضاییه تأکید

حضرت آیت الله خامنه ای رهبر معظم انقلاب اسلامی صبح دوشنبه در دیدار رئیس و مسئولان عالی قوه قضاییه و جمعی از قضات و کارکنان دستگاه قضایی، صبر همراه با بصیرت در مقابل سختی ها را عامل اصلی پیشرفت حرکت رو به جلوی ملت ایران در 33 سال گذشته ارزیابی کردند و با اشاره به نیاز قوه قضاییه به دو رکن مهم اقتدار و اعتماد عمومی افزودند: هرگونه اقدام و یا القای تشکیک برای زیر سؤال بردن فعالیتها، گزارشها و آمارهای مسئولان عالی سه قوه بویژه قوه قضاییه، اقدامی نادرست، ضداعتماد عمومی و برخلاف مصالح کشور است و همه مسئولان، صاحبان تریبون ها و رسانه ها باید به این موضوع مهم کاملاً توجه کنند.
متن کامل بیانات مقام معظم رهبری در این دیدار بدین شرح است:
بسماللهالرّحمنالرّحیم
اولاً خوشامد عرض میکنیم به برادران و خواهران عزیز، کارکنان و مسئولان و قضات محترم قوهى قضائیه و خانوادههاى معظم و معزز شهیدان واقعهى تلخ هفتم تیر. و تشکر میکنیم از جناب آقاى آملى، ریاست محترم قوه، که در گزارش پرمغز و عالمانهى خودشان نکات بسیارى را در مورد قوهى قضائیه مطرح کردند و اقدامات شایستهى تحسین و تقدیرى را که در قوهى قضائیه انجام گرفته است، به اطلاع عموم مردم رساندند. از خداوند متعال درخواست میکنیم که به ایشان و به همکارانشان در سطوح مختلف قوهى قضائیه کمک کند، توفیق بدهد و آنها را بر ادامهى این راه نورانى و پرخیر و برکت انشاءالله یارى کند. از شخص ایشان - که بحمدالله رتبهى برجستهاى در علم و ابتکار و نشاط و انگیزه و همت بلند دارند - همین انتظار هم هست. انشاءالله خداوند از همه قبول کند.
یک جمله راجع به ماجراى هفت تیر عرض کنیم، یک جمله هم راجع به قوهى قضائیه به عرض حضار محترم برسانیم. حادثهى هفتم تیر یک محنت واقعى بود؛ حقیقتاً یک ضربه و یک حادثهى تلخ و تکان دهندهاى بود براى کشور و براى نظام. در قلب دستگاه مدیریت کشور، شخصیتى مثل شهید مظلوم مرحوم آیةالله بهشتى و دیگر بزرگان، فعالان از قوهى قضائیه، از مجلس شوراى اسلامى، از دولت، از نخبگان سیاسى، از نخبگان علمى، یک چنین حادثهاى به وجود بیاید، یک چنین فاجعهاى رخ بدهد، واقعاً محنت بود. منتها در اینجا یک نکتهاى وجود دارد که در طول تاریخ، این نکته قابل مشاهده و لمس است و آن این است که هرگاه ملتى، جماعتى، فردى در مقابل یک محنتى که بر آن جمع یا بر آن فرد یا بر آن ملت وارد میشود، صبر و بصیرت به خرج داد، آن محنت براى او تبدیل میشود به نعمت. راز پیروزى حق، پیروزى کلمهى حق، انتشار حق، انتشار توحید در طول تاریخ در میان بشر همین نکته است. انبیاى عظام الهى، و در مواردى ملتهائى که تحت حاکمیت این بزرگان بودند، این همه محنت را تحمل کردند؛ باید در طول تاریخ نامى از پیام پیغمبران نمانده باشد؛ باید فکر آنها، ایدهى آنها، راه آنها در زیر تندباد حوادث تلخ بکلى نابود شده باشد، در هم پیچیده شده باشد، از بین رفته باشد. شما مىبینید بعکس است؛ یعنى هرچه تاریخ جلوتر آمده، پیام نبوتها در میان مردم، در افکار مردم، زندهتر شده است. رازش همین نکته است: صبر و بصیرت در مقابل محنتها.
مردم ما در قضیهى هفت تیر این هنر را به خرج دادند: به جاى اینکه ناامید شوند، به جاى اینکه اعتماد به نفس خودشان را از دست بدهند، به جاى اینکه از دشمن بترسند و در مقابل دشمن زانو بزنند، به جاى ضعف و انکسار و انهزام، ملت ما به خاطر بصیرتى که داشتند و به طور دائم به وسیلهى امام بزرگوار در آنها تزریق میشد و در میان مردم دامن زده میشد، صبر کردند، ایستادگى کردند و موج را علیه دشمن برگرداندند.
من خبرهاى هفت تیر را بعدها شنیدم. در آن روزِ هفت تیر و روزهاى بعد از هفت تیر، من در حال عادى و معمولى نبودم - بیهوش و نیمه بیهوش بودم - لیکن وقتى شنیدم که آنچه اتفاق افتاده است، چه بوده است و مردم چگونه با آن برخورد کردند، حقیقتاً مثل یک ناظرى که از بیرون نگاه میکند، شگفتزده شدم. مردم ما باید این را حفظ کنند. این را باید ما به عنوان یک درس - درسى که آن را عمل کردیم، آن را به تاریخ پس دادیم - حفظ کنیم.
براى ملتى مثل ملت ایران که با یک چنین هدف والائى - رسیدن به ارزشهاى اسلامى و تحقق مبانى اسلام در جامعه و انتشار آن در عالم - وارد میدان شده است، قهراً حادثه زیاد است. خب، شما به اسلامى عمل میکنید که با ظلم مخالف است، با زور مخالف است، با زیر بار رفتن ملتها در مقابل دشمنان و زورگویان مخالف است، حتّى در مقابل زورگوئىهاى دنیا نسبت به دیگران هم بىتفاوت نیست. در مقابل این مجرا و این حرکت، کى با شما مخالف خواهد شد؟ زورگویان عالم، ظالمین عالم، استعمارگران، مستبدان بینالمللى، دیکتاتورهاى ظالم و خشن؛ اینها همه در مقابل شما صفآرائى میکنند. اینها پول دارند، رسانه دارند، قدرت سیاسى دارند، قدرت تبلیغاتى دارند؛ لذا محنت درست میکنند. در مقابل اینها باید ایستاد. ملت ما این امتحان را داده و موفق هم شده است.
امروز نظام جمهورى اسلامى در مقایسهى با هفتم تیر 1360 از لحاظ اقتدار، از لحاظ پیشرفت، از لحاظ توانائىهاى گوناگون، از لحاظ اعتبار بینالمللى و ایجاد امید در ملتها، از زمین تا آسمان تفاوت کرده است . این به خاطر همین ایستادگى ملت عزیز ما بوده است. پس این اصل را ما از حادثهى هفتم تیر به یاد داشته باشیم که هرگاه محنت و سختىاى که بر ما تحمیل میشود، با صبر ما، با استقامت ما، با بصیرت ما مواجه شود، آن محنت تبدیل میشود به نردبانى براى عروج، براى ارتقاء و براى پیشرفت؛ و شد، انشاءالله بعد از این هم خواهد شد.
در مورد قوهى قضائیه: قوهى قضائیه به دو عامل نیاز دارد تا بتواند موفق باشد. در هر نظامى، در هر اجتماعى، قوهى قضائیه حل و فصل کنندهى اختلافات و حاکم کنندهى عدل در مقابل ظلم و تجاوز و فساد و اینهاست. براى اینکه قوهى قضائیه در این هدف والا موفق بشود، به دو چیز احتیاج دارد: یکى قدرت و اقتدار - که باید قوى باشد - دوم، اعتماد؛ یعنى مردم باید به او اعتماد داشته باشند. قوهى قضائیه این دو چیز را نیاز دارد. اقتدار قوهى قضائیه را میتوان با همین زیرساختهاى انسانى و فنى - که در این زمینه، شرحى از پیشرفتها را رئیس محترم قوه دادند؛ بنده هم تا حدود زیادى در جریان کارهائى که انجام گرفته است، هستم - تأمین کرد. قوهى قضائیه با استحکام درونى، با تربیت و به کار گرفتن انسانهاى شایسته، فاضل، امین و درستکار، قوّت و اقتدار پیدا میکند. با وضع قوانین درست، با نظارتهاى متناسب، با بهرهگیرى از پیشرفتهاى گوناگون فنى و سازمانى و استفادهى از همهى دنیا، این اقتدار به وجود مىآید. ما از این که از دیگران یاد بگیریم - مکرر عرض کردهایم - خجالت نمیکشیم. ما از هر ملتى، از هر کشورى، از هر نظام قضائىاى در دنیا که یک نکتهى خوب و روشن در کار خود داشته باشد، استفاده خواهیم کرد، از او یاد میگیریم. البته چشمبسته به روشها و حرفهاى این و آن نمیگرویم؛ این غلط است. چون در دنیا اینجور رفتار میکنند، پس ما هم باید اینجور رفتار کنیم؛ نه، این غلط است. «و ان تطع اکثر من فى الارض یضلّوک عن سبیل الله ان یتّبعون الّا الظّنّ و ان هم الّا یخرصون».(1) از روش این و آن اطاعت و تبعیت نمیکنیم. غربىها اینجورى عمل میکنند، شرقىها اینجورى عمل میکنند، فلان کشور اینجورى عمل میکند، پس ما هم بکنیم؛ نه، این غلط است. ما از تشخیص خودمان تبعیت میکنیم. یعنى وقتى دیدیم در نظام قضائىِ فلان کشور دورافتاده - بزرگ یا کوچک - این نکته وجود دارد که کار آنها را در امر قضا سهل کرده است و این فوائد را داشته است، عقل ما وقتى این را تشخیص داد، آن وقت این را عمل میکنیم. این تبعیت از او نیست، این تبعیت از عقل است؛ این خوب است. اینها براى قوهى قضائیه اقتدار مىآورد. تلاش زیاد، ابتکارِ روزبهروز و نوآورى اقتدار مىآورد. نمیتوان همین طور نشست تا امور در جریان عادى خودش پیش برود؛ مسئولین قوه باید نگاه کنند، ضعفها را پیدا کنند، مشکلات را پیدا کنند، گرههاى کور را پیدا کنند، اینها را با ابتکار برطرف کنند؛ ذهنهاى برتر و ذهنهاى ممتاز میتوانند کمک کنند؛ بحمدالله در درون قوه هم هستند، از بیرون قوه هم استفاده بشود. زیرساختهاى فنى تأمین بشود، زیرساختهاى انسانى تأمین بشود؛ این میشود اقتدار قوهى قضائیه؛ یک قوهى قوى و مقتدر که توانائى حرکت به سمت اهداف خودش را دارد. این رکن اول.
رکن دوم - که اعتماد مردم است - با تأمین عدالت امکانپذیر خواهد شد، با عمل دقیق و حکیمانهى به قانون تأمین خواهد شد. مردم باید اعتماد پیدا کنند. وقتى دیدند که قوهى قضائیه به قول خود در اجراى عدالت عمل میکند، اطمینان پیدا میکنند. حتّى آن کسى هم که علیه او حکم داده شده است، وقتى بین خودش و قلبش و خدایش خلوت میکند، تصدیق میکند که نه، حق با آن است. ممکن است در زبان و در ظاهر زیر بار نرود، اما قلباً قبول خواهد کرد. بنابراین یک حالت اعتمادى به قوهى قضائیه به وجود مىآید. این اعتماد لازم است.
عدالت مهم است. اگر بخواهیم عدالت در قوهى قضائیه جریان دائمى و عمومى و فراگیر پیدا کند، بایستى تقوا و نگاه بیطرفانه در حوادث کوچک و بزرگى که به قوهى قضائیه ارجاع میشود، حاکم شود؛ این را باید همه رعایت کنند، از بالا تا پائین. این یک نکتهى بسیار مهمى است. این، اعتماد ایجاد خواهد کرد.
یک چیزى که ضد حالت اعتماد مردم است، این است که افرادى علیه قوه - چه این قوه، چه قوهى مجریه یا قوهى مقننه - بنا کنند تشکیک کردن. عادت بدى پیدا شده است - البته این جدید هم نیست، اینها همیشه بوده است؛ اما خب، حالاها چون وسائل ارتباط جمعى متکثر است، همهگیر است، فراگیر است، بیشتر خود را نشان میدهد - این عادت بد، تشکیک کردن در گزارشهاست. قوهى قضائیه گزارش میدهد، یک نفر مىآید میگوید که از کجا معلوم اینها راست است. یک شبههاى به وجود مىآورد. قوهى مجریه گزارش میدهد، یکى پیدا میشود و میگوید آقا از کجا معلوم این آمارها درست باشد. تشکیک ایجاد میکند. عین همین قضیه در مورد قوهى مقننه هم هست. نمیشود زحمات یک مجموعهى انسانىِ فعال را با یک ان قلت بیجا و القاء شبههى بىمورد، همه را انسان زیر پا له کند؛ این غلط است. البته جلوى حرف کسانى که اختیار حرف زدن خود را ندارند، نمیشود گرفت؛ اما مسئولان متوجه باشند. رسانههائى که احساس مسئولیت میکنند، متوجه باشند؛ بىدلیل گزارشهاى رسمى مسئولان برجستهى نظام را زیر سؤال نبرند. هم در قوهى قضائیه این حرف هست، هم در قوهى مجریه این حرف هست، هم در قوهى مقننه این حرف هست. زیر سؤال بردن فعالیتها، زحمات را ضایع میکند. انسان مىبیند این ایام در مورد آمارهاى قوهى مجریه خدشه میکنند، در مورد اظهارات و آمارهاى قوهى قضائیه خدشه میکنند، در مورد اقدامهاى مثبت و فعالیتهاى خوب قوهى مقننه و مجلس القاء شبهه میکنند؛ این، اعتماد مردم را از بین میبرد. ما به عنوان کسى که مستمع و شنونده و مخاطب این گزارشهاست، باید هوشیارانه نگاه کنیم، اما گزارشها را تلقى به قبول کنیم. باید تلقى به قبول کنیم. البته در مواردى ممکن است یک آمار دروغ، آمار غلط، آمار اشتباهى هم داده شود؛ این را نباید تعمیم داد و شبهه کرد؛ این، اعتماد مردم را از دستگاههاى نظام، از بدنههاى نظام سلب میکند، ضایع میکند. مسئولین به این نکته توجه داشته باشند. بنابراین، این اعتماد هم خیلى مهم است.
یک مطلب دیگرى که در باب قوهى قضائیه و عملکرد قوه و بازخوردهاى این عملکرد در بیرون باید مورد توجه قرار بگیرد - که الان رئیس محترم قوه هم اشاره کردند - این است: خب، قوهى قضائیه با متهم مواجه است. یک نفرى متهم به یک معنائى میشود؛ قوهى قضائیه وظیفه دارد از راههائى که قانون معین کرده، برود تحقیق کند، تفحص کند و مشخص کند که این اتهام وارد است یا وارد نیست. صرف متهم شدن که جرم نیست. به هر کسى ممکن است یک اتهامى وارد شود. تا وقتى که از طریق قانونى جرم ثابت نشده است، نه در خود قوه، نه در بیرون قوه، نه در تریبونها و منبرهاى رسمى، نه در وسائل ارتباط جمعى، کسى حق ندارد آبروى یک مسلمانى را ببرد؛ این بسیار مسئلهى مهمى است. بعضى اوقات انسان مىبیند روى قوهى قضائیه فشار مىآورند که آقا افشاء کنید. نه آقا، هیچ لزومى ندارد افشاء کردن. در موارد خاصى، بله، شارع مقدس مشخصاً و معیناً خواسته است که مردم مجازات را ببینند، یا مجازات شونده را بشناسند؛ اینها موارد خاصى است، مال همه جا نیست. بخصوص وقتى که در فضاى جامعه روحیهى تعمیم وجود دارد که یک چیزى را به غیر مورد خودش تعمیم میدهند، اینجا انسان خیلى باید احتیاط کند. تا وقتى جرمى ثابت نشده است، قطعاً نبایستى کسى را در معرض قرار داد؛ در معرض اتهام هم نباید قرار داد؛ چون وقتى گفتید متهم است، افکار عمومى تفکیک نمیکند بین متهمى که هیچ گناهى نکرده است، با آن کسى که شواهدى بر گناه او وجود دارد. حتّى بعد از اثبات جرم هم چه لزومى دارد؟ عرض کردم، مگر یک موارد خاص؛ «و لیشهد عذابهما طائفة من المؤمنین».(2) چند موردِ اینجورى داریم. حتّى اگر چنانچه فرض کنیم یک نفرى جرمى هم کرده است، این جرم در دادگاه صالح اثبات هم شده است، این شخص به مجازات محکوم هم شده است - فرض کنید رفته زندان - چه لزومى دارد ما اسم او را در روزنامهها منتشر کنیم تا بچهى این آدم که دارد مدرسه میرود، دیگر رویش نشود مدرسه برود؟ چه اشکال دارد که این مدتِ زندانش را بگذراند، بیاید بیرون، خودش و خانوادهاش زندگى عادىشان را ادامه دهند؟ خب، جرمى کرد، مجازات شد، تمام شد دیگر. باید حتماً آبروریزى بشود؟ این از نکات بسیار مهمى است.
البته مخاطب این حرف فقط قوهى قضائیه نیست؛ مسئولان قوه، خارج قوه، رسانهها مخاطبند. نه از آن طرف بایستى عملکرد قوهى قضائیه را زیر سؤال برد؛ هر اقدامى که قوهى قضائیه میکند، بگویند نخیر، یک کاسهاى زیر نیمکاسه هست، یک غرضى هست - نخیر، کسى نباید اینجور عمل کند، اینجور حرف بزند - نه از این طرف، افراد به صرف اینکه متهم به یک معنائى شدند، این اتهام آشکار شود، واضح شود، در افکار عمومى مطرح شود. افکار عمومى از این مسئله چه لذتى میبرد؟ براى افکار عمومى چه فایدهاى دارد که بداند زیدى، عمروئى، بکرى متهم به فلان عمل خلافى است؟ باید به اینها توجه کرد.
عرض کردم؛ آنچه که تضمینکنندهى همهى این مطالب است، تقواست. تقوا این است که ما مراقب حرفمان، مراقب کارمان، مراقب جهتگیرىمان، مراقب رفتارمان باشیم. کوچکترین اعمال ما ثبت میشود؛ «فمن یعمل مثقال ذرّة خیرا یره. و من یعمل مثقال ذرّة شرّا یره».(3) اعمال ما، گفتار ما، الفاظ ما همه ثبت میشود؛ بعد ما را به سؤال و جواب میکشند. دادگاه عدلى وجود دارد که در آن دادگاه عدل باید انسان جواب بدهد. زیر جواب میمانیم. تقوا یعنى همین را رعایت کنیم، همین را مواظبت کنیم.
بحمدالله قوهى قضائیه از اول انقلاب تا امروز در هر دورهاى یک قدم جلوتر گذاشته است؛ در هر دورهاى پیشرفتهاى باارزشى داشته است. امروز هم بحمدالله پیشرفتهاى قوهى قضائیه و کارهائى که در قوهى قضائیه دارد انجام میگیرد، حقیقتاً امیدوار کننده است. انسان وقتى نگاه میکند به این نشاط، به این همت، به این روحیهى ابتکار، به این امیدى که در مسئولین قوه وجود دارد و دارند حرکت میکنند - بحمدالله حرکت عالمانه، حرکت مبتکرانه - خرسند میشود؛ اینها نوید آینده است.
امیدواریم خداوند متعال از همهى شماها قبول کند و شما را مشمول دعاى حضرت بقیةالله (ارواحنا فداه) قرار دهد و انشاءالله قلب مقدس آن بزرگوار را از شما راضى کند. خداوند انشاءالله ارواح طیبهى شهداى عزیزمان و روح مطهر امام بزرگوار را از همهى ما راضى و خشنود کند.
والسّلام علیکم و رحمهالله و برکاته

رئیس دیوان عالی اعلام کرد: کاهش رسیدگی به پرونده جرائم خاص از پن

رئیس دیوان عالی کشور گفت: پرونده های خاص و جرائم خاص گاهی حتی پنج سال در دیوان عالی کشور معطل می ماند ولی اکنون پرونده جرائم خاص در این دیوان بعد از هفت روز رسیدگی می شود.
به گزارش مهر، آیتالله محسنیگرکانی در همایش بزرگداشت هفته قوه قضائیه گفت: منسب قضا الهی است و این منسب به پیامبر اکرم(ص) نیز منتقل شده است.
وی افزود: پیامبر منسب های متعددی نیز داشت. او مجاهد، مبلغ، ناصح امین و قاضی بود. خداوند به پیامبر می گوید مردم از قضاوت تو ناراحت و نگران نشوند البته به این معنا نیز هست که اگر برخی از مردم از قضاوت قضات نگران شدند، قضات ناراحتی به خود راه ندهند. اگر حق را پیدا کردید به آن رای داده و نگران نباشید؛ چون امام صادق (ع) هم این رای را امضا می کند.
وی افزود: پیامبر اکرم (ص) روزی بین دو نفر قضاوت کرد که یکی از آنها انصاری و دیگری از اقوامش بود. مرد انصاری که از نتیجه این قضاوت ناراضی بود گفت شما چون طرف دعوی از اقوامتان بوده به آن رای دادید. پیامبر اکرم از این موضوع ناراحت شد و خداوند پیامبرش را دلداری داد و آیه ای نازل کرد که بنابر آن اگر کسی نماز و همه تکالیفش را انجام بدهد اما دادرسی رسول اکرم را نپذیرد عبادت او ذره ای تاثیر نخواهد داشت. ملاک قضاوت پیامبر بررسی شده است و فقیه بودن پیامبر جای نگرانی نداشت.

رئیس سازمان زندان‌ها: سال گذشته 45 هزار مددجو گواهی حرفه‌آموزی گ

رئیس سازمان زندانها و اقدامات تامینی و تربیتی کشور گفت: در دوره جدید سعی کردیم در جهت انتقال زندانها از داخل به خارج شهر اقدام کنیم که از این طریق هم اسباب آسایش مردم را فراهم کنیم هم فضای مناسبی را برای نگهداری زندانیان ایجاد کنیم.
به گزارش روابط عمومی سازمان زندانها اسماعیلی که در برنامه سلام تهران حضور یافته بود با بیان اینکه در سال 89 بالغ بر 101 هزار نفر از زندانیان، عضو کتابخانههای داخل زندان شدند خاطرنشان کرد: 43 هزار نفر از زندانیان در دورههای سواد آموزی نهضت، آموزش و پرورش و کار و دانش در داخل زندان دوره های مربوطه را گذراندند و هم اکنون 795 نفر در دوران تحمل حبس، مشغول به تحصیل در دوره عالی هستند و همچنین 44 هزار و 658 نفر نیز دوره حرفهآموزی را گذراندند و گواهی قبولی گرفته اند.
وی در پاسخ به پرسشی مبنی بر بازنمایی رسانههای بیگانه از وضعیت زندانهای ایران به عنوان محلی که «پر از زندانی است و جا ندارد»، تصریح کرد: ما در زندانها تراکم داریم اما علت تراکم، آن چیزی نیست که آنها به آن دامن میزنند. ما در سی سال بعد از انقلاب به این سمت حرکت کردیم که جمهوری اسلامی نیاز به زندان ندارد.
وی ادامه داد: در همه شهرها، ادارات و سازمانهای مختلف تاسیس شد ولی زندان ایجاد نشد؛ واین در حالی بود که رشد جمعیت، شهرنشینی و قرار گرفتن در کنار کشوری که تولید کننده مواد مخدر است، وجود داشت. اگر امروز مدارس، دانشگاهها و ادارات هم مربوط به سی چهل سال قبل بود، دچار مضیقههایی میشدیم.
رئیس سازمان زندانها در پاسخ به سوالی در خصوص طبقهبندی زندانیان نیز با ذکر این توضیح که طبقهبندی زندانیان فقط در زندانهای بزرگ قابل اجراست و در زندان کوچک امکانپذیر نیست، افزود: ما زندانیان را از همدیگر جدا نگه میداریم تا بدآموزی نداشته باشد اما در حوزه خدمات، تغذیه و بهداشت برای ما هیچ فرقی بین افراد وجود ندارد و خود را مأمور بازپروری همه زندانیان میدانیم.
اسماعیلی در پاسخ به این سوال که «آیا ما زندان داریم یا ندامتگاه؟»، اظهار کرد: زندانهای ما ندامتگاه است. ما گرچه به حسب قانون، لفظ زندان را برای نگهداری مجرمان در مدتی که مقامات قضایی دستور دادهاند، به کار بردهایم ولی این نگاه از منظر بیرونی است. از منظر خودمان اینجا ندامتگاه است؛ یعنی جایی که فرد باید به رفتار ناصواب خود پی ببرد و در او تحولی به وجود بیاید و در بازگشت به جامعه عنصر مفیدی برای خود، خانواده و جامعهاش باشد.
وی درباره این ذهنیت که برخی تصور میکنند فرد خطاکار با رفتن به زندان خطاکارتر میشود، گفت: قطعا تربیت زندانی در اولویت سازمان زندانهاست. برخی اقدامات سازمان در راستای اصلاح و بازپروری افرادی است که عوامل ارتکاب جرم آنها بررسی و مشخص شده است. زندانها سعی میکنند خلاءهای زندگی این افراد را که عمدتاً در زمینههای فرهنگی، آموزشی یا اشتغال است، پر کنند.
اسماعیلی آموزشهای حرفهای زندان را در 63 محور ذکر کرد و گفت: این حرفهها در کانون اصلاح و تربیت، سفالگری، کامپیوتر، برق و گلسازی و در زندانها مکانیک، برق اتومبیل، فرشبافی، انواع صنایع دستی، لولهکشی ساختمان، جوشکاری و حرفههایی است که فرد پس از آزادی به سهولت بتواند برای خود در جامعه شغلی دست و پا کند و مجدداً مرتکب جرم نشود. در سایه این تلاشهای عمومی، فعالیتهای مذهبی، آموزش اخلاق، احکام و قرآن نیز داشتهایم.
وی برتر شناخته شدن سازمان زندانها در امر اقامه نماز در سال گذشته و در میان همه وزارتخانهها و سازمانهای دولتی را بیانگر تلاش این سازمان برای اصلاح و تربیت مجرمان دانست و در عین حال خاطرنشان کرد که در خود زندان به لحاظ جمعیت زندانی که وجود دارد، افراد بزهکار خود به خود ممکن است آثار وضعی روی دیگران بگذارند؛ مانند آلودگی هوا که هرچقدر هم سعی در جلوگیری و کاهش آثار زیانبار آن شود به هر حال آثار نامطلوبی خواهد داشت.

هیأت عمومی دیوان عدالت اداری صادر کرد: ابطال بخشنامه معاون درآمد

الزام مؤدی به ارائه اصل یا تصویر قبوض وجوه کسر و ایصالشده به حساب درآمدهای مالیاتی با تایید کتبی سرممیز مالیاتی، خلاف قانون است. به گزارش مأوی، بخشنامه معاون در آمدهای مالیاتی وزارت امور اقتصادی و دارایی در حدی که مفید الزام مودی به ارائه اصل یا تصویر قبوض وجوه کسر و ایصالشده به حساب درآمدهای مالیاتی با تایید کتبی سرممیز اداره کل مربوط است، خلاف قانون وخارج از حدود اختیارات مرجع وضع تشخیص و به استناد بند 1 ماده 19 و ماده 42 قانون دیوان عدالت اداری ابطال می‎گردد. تاریخ: 2/3/1390 شماره دادنامه: 106 کلاسه پرونده: 88/1025 مرجع رسیدگی: هیأت عمومی دیوان عدالت اداری. شاکی: شرکت رشدصنعت. موضوع شکایت و خواسته: ابطال بخشنامه شماره 46378 مورخ 26/9/1377 معاون درآمدهای مالیاتی وزارت امور اقتصادی و دارایی. گردشکار: شاکی به موجب دادخواست تقدیمی، ابطال بخشنامه شماره 46378 مورخ 26/9/1377 معاون درآمدهای مالیاتی وقت وزارت امور اقتصادی و دارایی را خواستار و در توضیح و تبیین خواسته اشعار داشته است که: « در مورد برخی از مودیان از جمله شرکت‎های پیمانکاری به موجب ماده 104 قانون مالیات‎های مستقیم کارفرما از هر پرداخت 5% مالیات کسر نموده و به اداره مالیاتی مرتبط با کارفرما واریز می‎نمایند و یک نسخه از قبض پرداخت را به مودیان (پیمانکاران) ارائه می‎نماید که شرکت‎های پیمانکاری نیز این قبوض را در قبال اعلام بدهی مالیات عملکرد هر سال توسط اداره مالیاتی مرتبط با شرکت‎های پیمانکاری ارائه می‎نمایند که از بدهی مالیاتی اعلامشده کسر گردد. به عبارت دیگر ماده 104 قانون مالیات‎های مستقیم به کیفیت ساده‎ای تکلیف مودیان را مشخص نموده و آن این است که همان قبوض دریافتی از حوزه‎های مختلف مالیاتی برای مودیان کافی است. متاسفانه واحدهای تابعه سازمان امور مالیاتی کشور با استناد به بخشنامه شماره 46378 مورخ 26/9/1377 معاونت وقت وزارت امور اقتصادی و دارائی مودیان را مکلف می‎نمایند که علاوه بر قبوض مالیاتی فوق‎الذکر تاییدیه قبوض را نیز از ادارات مالیاتی دریافت کننده وجوه مالیاتی دریافت و ارائه نمایند. این تکلیف گذشته از آن که خلاف نص صریح ماده 104 قانون مالیات‎های مستقیم می‎باشد موجب ایجاد زحمت و هزینه‎های سنگین و اتلاف وقت جهت مودیان می‎گردد تا با اعزام مامور و هزینه سفر و اقامت تاییدیه‎های مورد درخواست بخشنامه را تهیه نمایند که نوعاً مواجه با اشکالات و ایرادات گوناگون اداری در تهیه تاییدیه‎ها می‎گردد که یک مورد آن تغییر ادارات امور مالیاتی است، مثل تقسیم پرونده‎های مالیاتی مالیات بر شرکت‎ها به ادارات کل غرب، شرق، شمال، جنوب، مرکز و مودیان بزرگ مالیاتی و همچنین شهرستانهای دیگر می‎باشد، به خصوص در مورد شرکت‎هایی مشابه این شرکت تعداد قبوض پرداخت مالیاتی از سال‎های 1383 تا 1387 بالغ بر چند صد فقره مرتبط با اقصی نقاط کشور از قشم تا تبریز و کرمان و... می‎گردد. از طرف دیگر قبول پرداخت مالیات‎های تکلیفی به طور رسمی و قانونی از سوی ادارات مالیاتی تابعه سازمان امور مالیاتی صادر شده است که تایید آنها با مراجعه به حسابهای بانکی و با توجه به امکانات وزارت امور اقتصادی و دارایی و از همه مهمتر از طریق سیستمهای رایانه‎ای که مدتهاست در سازمان امور مالیاتی معمول و متمرکز گردیده است. باید امر ساده‎ای باشد. قابل ذکر است که بخشنامه فوق‎الذکر در تاریخ 26/9/1377 صادر شده است که در عمل تا سال 1382 شاید به دلایل مسائل معروضه فوق متروک و مسکوت مانده بود که متاسفانه از سال 1383 به جریان افتاده است و جالب این است که خود سازمان امور مالیاتی به این زحمت‎ها و مشکلات توجه داشته است و در جواب نامه شماره 03986/60/88 مورخ 28/9/1388 این شرکت به معاونت سازمان امور مالیاتی به موجب نامه شماره 70661/233/ص مـورخ 28/10/1388 مدیرکل دفتر حسـابهای مالیاتی عنوان نموده است که در صدد رفع آن می‎باشد، اما تا رفع آن همهساله مودیان مالیاتی خصوصاً شرکت‎های پیمانکاری دچار مشکلات و عواقب آن می‎باشند و حتی با وجود آن که مالیات متعلقه پرداختشدهاست تا سال‎ها صدور برگ قطعی (تسویهحساب) به طول می‎انجامد. موارد متعددی است که کارفرمایان با ارسال فهرست کارهای انجام شده توسط پیمانکاران متعدد طی یک فقره چک مالیات متعلقه را به اداره مالیاتی مربوطه ارائه می‎نمایند و ادارات مالیاتی علی‎رغم تاکید سازمان مالیاتی مبادرت به صدور قبوض مالیاتی به تفکیک مودیان نمی‎نمایند لذا مودیان رسیدی در مورد مالیات‎های واریزی ندارند که در آن صورت نیاز به دریافت تاییدیه از ادارات مالیاتی دریافتکننده مالیات الزامی می‎باشد، نه وجود داشتن قبض. با عنایت به مراتب فوق و با توجه به صلاحیت قانونی دیوان عدالت اداری، استدعا دارد به این امر و موضوعیت این بخشنامه مخل نظم اداری و جاری رسیدگی و حکم به لغو آن صادر فرمایند تا مودیان سرگردان و بلاتکلیف نمانده و از اتلاف وقت اموال و اوقات مودیان و همچنین وزارت امور اقتصادی و دارایی و سایر مراجع دولتی که موجب افزایش در هزینه ملی می‎گردد، جلوگیری به عمل آید.» مشتکی‎عنه به موجب لایحه دفاعیه شماره 7357/212/ص مورخ 16/3/1389، به شرح ذیل اشعار داشته است: « براساس مفاد ماده 104 قانون مالیات‎های مستقیم مصوب 1366 با اصلاحات بعدی آن وزارتخانه‎ها و... کلیه اشخاص حقوقی اعم از انتفاعی و غیرانتفاعی و اشخاص حقیقی که طبق مقررات این قانون مکلف به نگاهداری دفاتر قانونی، روزنامه و کل می‎باشند مکلفند در هر مورد که بابت حقالزحمه و... که به هر عنوان پرداخت می‎کنند پنج درصد آن را به عنوان علی‎الحساب مالیات مودی (دریافتکننده وجوه) کسر و ظرف سی‎روز به حساب تعیینشده از طرف وزارت امور اقتصادی و دارایی واریز و رسید آن را به مودی تسلیم نمایند و همچنین ظرف همین مدت مشخصات دریافتکنندگان را با نام ذکر نام و نشانی آنها به حوزه مالیاتی ذیربط ارسال دارند و .... اولاً، مستنبط از ماده مرقوم و نظریه شماره 459/5/30 مورخ 27/2/1373 مدیرکل دفتر فنی مالیاتی حوزه صلاحیتدار برای وصول مالیات‎های علی‎الحساب موضوع ماده صدرالاشاره و حوزه مالیاتی محل پرداخت وجوه می‎باشد. ثانیاً، در خصوص کسر و ایصال مالیات‎های تکلیفی مقرر در قانون فوق‎الذکر و رفع ابهامات و اشکالات در مورد انجام کلیه امور مربوط به مفاد بخشنامه مورد شکایت بخشنامه شماره 37002/407123/30 مورخ 7/8/1379 معاون درآمدهای مالیاتی صادر و در آن محل پرداخت مالیات‎های تکلیفی بین ادارات کل مالیات‎های تهران و ادارات کل امور اقتصادی و دارایی استانها و حوزه‎های مالیاتی صالح برای دریافت مالیات‎های تکلیفی به طور جامع و منجز و صریح مشخص گردیده است. ثالثاً، با توجه به ویژگی‎های مالیات‎های تکلیفی از جمله علی‎الحساب و غیرقطعی بودن مالیات پرداختی مقنن ـ استرداد وجوه مذکور و یا احتساب آن را به عنوان مالیات پرداخت شده به موجب تبصره 3 ماده 105 و ماده 159 قانون مالیات‎های مستقیم پیش‎بینی نموده است. رابعاً، با توجه به اینکه بعضی از حوزه‎های مالیاتی قبول وجوهی را که قبلاً در منبع، به عنوان مالیات‎های تکلیفی از مودیان کسر و به حساب درآمدهای مالیاتی واریز شده بود منوط به واریز وجوه مزبور به حساب مخصوص اداره کل ذیربط می‎نمودند که لازمه آن درخواست انتقال مالیات‎های مکسوره از اداره کل دریافتکننده وجوه به اداره کل متبوع می‎باشد و این امر علاوه بر صرف وقت بی‎حاصل موجب نارضایتی مودیان و مضاعف شدن آمار وصولی می‎گردید. بنابراین بخشنامه مورد شکایت به منظور اجتناب از اتلاف وقت مودیان مالیاتی و جلوگیری از مضاعف شدن آمار وصولی صادر و در آن حوزه‎های مالیاتی را مکلف نموده مالیات‎های تکلیفی پرداخت شده را در صورت ارائه اصل یا تصویر برابر اصل قبوض وجوه کسر و ایصال شده به حساب درآمدهای مالیاتی با تایید کتبی سرممیز مالیاتی اداره کل دریافتکننده وجوه به عنوان مالیات پرداختی مودی قبول نمایند. ضمناً متذکر می‎گردد، به منظور تکریم ارباب رجوع به جهت تسهیل تایید قبوض مالیاتی با توجه به مشکلات مودیان مالیاتی مطروحه و دادخواست شاکی، با توجه به اینکه تایید قبوض مالیاتی موضوع بخشنامه موردشکایت نیاز به سامانه‎ای گسترده در سطح کشور دارد، مرکز فنآوری اطلاعات در حال فراهم نمودن زیرساختهای لازم جهت راه‎اندازی خطوط mpls می‎باشد. بدیهی است با راه‎اندازی خطوط مذکور به زودی مشکلات مزبور مرتفع خواهد گردید. با عنایت به توضیحات فوق‎الذکر تقاضای رد شکایت و تایید بخشنامه مورد شکایت را دارد.» هیأت عمومی دیوان عدالت اداری در تاریخ فوق با حضور رؤسا، مستشاران و دادرسان علی‎البدل شعب دیوان تشکیل و پس از بحث و بررسی و انجام مشاوره با اکثریت آراء به شرح آتی مبادرت به صدور رأی می‎نماید. رأی هیأت عمومی به موجب ماده 104 قانون مالیات‎های مستقیم وزارتخانه‎ها، موسسات دولتی و شهرداری‎ها، موسسات وابسته به دولت وشهرداری‎ها و کلیه اشخاص حقوقی اعم از انتفاعی و غیرانتفاعی و اشخاص موضوع بند (الف) ماده 95 این قانون مکلف‎اند در هر مورد که بابت حقالزحمه پزشکی، هزینه‎های بیمارستانی و... وجوهی به هر عنوان پرداخت می‎کنند، پنج درصد آن را به عنوان علی‎الحساب مالیات مودی (دریافتکننده وجوه) کسر و ظرف سی روز به حساب تعیینشده از طرف سازمان امور مالیاتی کشور واریز و رسید آن را به مودی تسلیم نمایند و همچنین ظرف همین مدت مشخصات دریافتکنندگان را با ذکر نام و نشانی آنها به اداره امور مالیاتی ذی‎ربط ارسال دارند. نظر به اینکه برای مودیان به غیر از تکالیف مندرج در ماده 104 قانون فوق‎الذکر تکلیف دیگری پیش‎بینی نشده است بنابراین بخشنامه معترض‎عنه در حدی که مفید الزام مودی به ارائه اصل یا تصویر قبوض وجوه کسر و ایصالشده به حساب درآمدهای مالیاتی با تایید کتبی سرممیز اداره کل مربوط می‎باشد، خلاف قانون وخارج از حدود اختیارات مرجع وضع تشخیص و به استناد بند 1 ماده 19 و ماده 42 قانون دیوان عدالت اداری ابطال می‎گردد. رئیس هیأت عمومی دیوان عدالت اداری، محمدجعفر منتظری نقل از ماوی

بزرگترین روز تاریخ بشر

یادآورى بعثت به معناى یادآورى یک حادثه‌ى تاریخى نیست بلکه تکیه‌ى بر این خاطره‌ى پرشکوه در حقیقت تکرار و مرور یک درس فراموش نشدنى است .
جهان: مبعث در حقیقت روز برافراشته شدن پرچم رسالتى است که خصوصیات آن براى بشریت، ممتاز و بى‌نظیر است. مبعث در حقیقت پرچم علم و معرفت را برافراشت. بعثت با «إقرء» شروع شد: «إقرء باسم ربک الذى خلق» و با «ادع إلى سبیل ربک بالحکمة و الموعظة الحسنة» ادامه یافت؛ یعنى دعوت همراه با حکمت.

دعوت اسلامى در حقیقت گسترش و پراکندن حکمت در سراسر عالم و در طول تاریخ است.

گزیده‌ای از بیانات رهبر معظم انقلاب در مورد بعثت پیامبر خاتم (ص)

یک درس فراموش‌نشدنی
یادآورى بعثت به معناى یادآورى یک حادثه‌ى تاریخى نیست -این آن نکته‌اى است که ما باید در مواجهه‌ى با این حادثه‌ى بزرگ و این خاطره‌ى ارجمند بشرى و انسانى همیشه به یاد داشته باشیم- بلکه تکیه‌ى بر این خاطره‌ى پرشکوه در حقیقت تکرار و مرور یک درس فراموش نشدنى است در درجه‌ى اول براى خود امت اسلامى؛ چه آحاد امت، چه برجستگان و نخبگان امت -سیاستمداران، دانشمندان، روشنفکران- و در درجه‌ى بعد براى همه‌ى آحاد بشریت. این، تکرار یک درس است، تکرار یک سرمشق است، یادآورى یک حادثه‌ى درس آموز است.

دیدار مسئولان نظام به مناسبت مبعث حضرت رسول اعظم (ص) ۰۹/۰۵/۱۳۸۷

مبعث و راه دشوار آینده‌ی ما
ما مسلمانها البته باید قدر بدانیم؛ باید در پدیده‌ى بعثت بیندیشیم؛ باید از آن درس بگیریم؛ باید این گذشته‌ى پرفروغ را چراغى کنیم براى راه آینده‌ى دشوار خودمان که در پیش داریم.

بیانات در دیدار مسؤولان و کارگزاران نظام به‌مناسبت مبعث پیامبر مکرم اسلام ۱۱/۰۶/۱۳۸۴

هدف بعثت دعوت به توحید بود
بعثت نبى‌اکرم در درجه‌ى اول، دعوت به توحید بود. توحید صرفا یک نظریه‌ى فلسفى و فکرى نیست؛ بلکه یک روش زندگى براى انسانهاست؛ خدا را در زندگى خود حاکم کردن و دست قدرتهاى گوناگون را از زندگى بشر کوتاه نمودن. «لااله‌الاالله» که پیام اصلى پیغمبر ما و همه‌ى پیغمبران است، به معناى این است که در زندگى و در مسیر انسان و در انتخاب روشهاى زندگى، قدرتهاى طاغوتى و شیطانها نباید دخالت کنند و زندگى انسانها را دستخوش هوسها و تمایلات خود قرار دهند.

اگر توحید با همان معناى واقعى که اسلام آن را تفسیر کرد و همه‌ى پیغمبران، حامل آن پیام بودند، در زندگى جامعه‌ى مسلمان و بشرى تحقق پیدا کند، بشر به سعادت حقیقى و رستگارى دنیوى و اخروى خواهد رسید و دنیاى بشر هم آباد خواهد شد؛ دنیایى در خدمت تکامل و تعالى حقیقى انسان. دنیا در دید اسلام، مقدمه و گذرگاه آخرت است. اسلام دنیا را نفى نمى‌کند؛ تمتعات دنیوى را منفور نمى‌شمارد؛ انسان را با همه‌ى استعدادها و غرایز در صحنه‌ى زندگى، فعال مى‌طلبد؛ اما همه‌ى اینها باید در خدمت تعالى و رفعت روح و بهجت معنوى انسانى قرار گیرد تا زندگى در همین دنیا هم شیرین شود. در چنین دنیایى، ظلم و جهل و درنده‌خویى نیست و این کار دشوارى است و به مجاهدت احتیاج دارد و پیغمبر این جهاد را از روز اول آغاز کرد.

بیانات در دیدار مسؤولان و کارگزاران نظام در سالروز عید سعید مبعث ۰۲/۰۷/۱۳۸۲

عربستان، قبل از هجرت
بعثت نبى اکرم براى بشر آغاز راه نوى بود. دنیاى محیط بر آن پیام و محل پیدایش این پیام، دنیاى بسیار بد و غیر قابل تحملى بود؛ دنیاى گرایش و جذب مادیات شدن، دنیاى خوى حیوانى، دنیاى بى‌مهارى قدرتمندان و زورمندان و زورگویان، دنیاى تبعیض و فساد و ظلم و شهوترانى بى‌بندوبار. این وضعیت، مخصوص منطقه‌ى حجاز نبود؛ آن دو دولت بزرگى هم که منطقه‌ى عربستان را احاطه کرده بودند - یعنى ایران ساسانى و امپراتورى روم - دچار همین مشکلات بودند.

بیانات در دیدار مسؤولان نظام به مناسبت مبعث حضرت رسول اکرم(ص)۱۳/۰۷/۱۳۸۱

مبعث پرچم علم و معرفت را برافراشت
مبعث در حقیقت روز برافراشته شدن پرچم رسالتى است که خصوصیات آن براى بشریت، ممتاز و بى‌نظیر است. مبعث در حقیقت پرچم علم و معرفت را برافراشت. بعثت با «إقرء» شروع شد: «إقرء باسم ربک الذى خلق» و با «ادع إلى سبیل ربک بالحکمة و الموعظة الحسنة» ادامه یافت؛ یعنى دعوت همراه با حکمت.

دعوت اسلامى در حقیقت گسترش و پراکندن حکمت در سراسر عالم و در طول تاریخ است؛ همچنان که بعثت، پرچمدارى و برافراشته شدن پرچم عدل است؛ یعنى در میان مؤمنین، بندگان خدا و آحاد بشر، عدالت استقرار پیدا کند؛ همچنان که رسالت، برافراشتن پرچم اخلاق والاى انسانى است؛ «بعثت لأتمم مکارم الاخلاق». خداى متعال خطاب به پیغمبر مى‌فرماید: «و ما أرسلناک الا رحمة للعالمین»؛ یعنى همه‌ى چیزهایى که بشر - در همه‌ى زمانها، در همه‌ى شرایط و در هر نقطه‌ى عالم - به آن نیاز دارد، در این بعثت گنجانده شده است؛ یعنى علم و معرفت، حکمت و رحمت، عدل و برادرى و برابرى؛ چیزهاى اساسى‌اى که جریان زندگى سالم انسان به اینها وابسته است. حتى با این‌که در اسلام، جهاد مقرر شده است، و جهاد یعنى مبارزه با زورگویى و تجاوز -البته بعضى کسان به طور بدخواهانه، اسلام را به خاطر حکم جهاد، دین شمشیر معرفى کردند- اما همین اسلام مى‌فرماید: «و إن جنحوا للسلم فاجنح لها و توکل على الله»؛ یعنى باز آن‌جایى که شرایط اقتضا مى‌کند، صلح را بر جنگ ترجیح مى‌دهد.

بیانات در دیدار مسؤولان و کارگزاران نظام جمهورى اسلامى به مناسبت عید سعید مبعث ۲۳/۰۷/۱۳۸۰

مبعث بزرگترین روز تاریخ بشر است

روز مبعث، بى‌شک بزرگترین روز تاریخ بشر است؛ زیرا هم آن کسى که طرف خطاب خداوند قرار گرفت و مأموریت بر دوش او گذاشته شد - یعنى وجود مکرم نبى بزرگوار اسلام صلى‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم - بزرگترین انسان تاریخ و عظیمترین پدیده‌ى عالم وجود و مظهر اسم اعظم ذات اقدس الهى است؛ یا به تعبیرى خود اسم اعظم الهى وجود مبارک اوست و هم از این جهت که آن مأموریتى که بر دوش این انسان بزرگ گذاشته شد - یعنى هدایت مردم به سوى نور، برداشتن بارهاى سنگین از روى دوش بشر و تمهید یک دنیاى مناسب وجود انسان و بقیه‌ى وظایف لایتناهى بعثت انبیا - وظیفه‌ى بسیار بزرگى بود. یعنى هم مخاطب بزرگترین است؛ هم وظیفه بزرگترین است. پس، این روز بزرگترین و عزیزترین روز تاریخ است.

اگر کسى بخواهد محتواى بعثت را در چارچوب آنچه که با عقول ناقص خودمان برداشت مى‌کنیم، محص
ور کند، یقینا به مبعث و حقیقت بعثت و حقیقت این رسالت ظلم شده است. نمى‌شود محتواى بعثت پیامبر را به حدود فهم و دید ناقص ما محدود کرد؛ ولى اگر بخواهیم در یک جمله، بعثت و محدوده‌ى بعثت را - اگرچه لایتناهى است - تعریف اجمالى بکنیم، باید عرض کنیم که بعثت متعلق به انسان و براى انسان است؛ انسان هم لایتناهى است و ابعاد عظیمى دارد و محدود در جسم و در ماده و در زندگى چند روزه‌ى دنیا نیست؛ فقط محدود در معنویات هم نیست؛ محدود در یک قطعه‌ى مشخصى از تاریخ هم نیست.

انسان، همیشه و در همه حال انسان است و ابعاد وجودى او، ابعاد لایتناهى و ناشناخته‌اى است. هنوز هم انسان موجودى ناشناخته است. بعثت، براى این انسان و براى سرنوشت این انسان و براى هدایت این انسان است.

بیانات در دیدار کارگزاران نظام جمهورى اسلامى ایران به مناسبت عید مبعث ۲۶/۰۸/۱۳۷۷

بعثت پیغمبر خاتم در رأس همه‌ى حوادث تاریخ بشر قرار مى‌گیرد
اگر ما در بین حوادث تاریخ بشر -حوادثى که براى انسانها پیش مى‌آید -بعثت انبیا را از همه‌ى این حوادث، در سرنوشت بشر مهمتر و مؤثرتر بدانیم- که همین هم هست، بعثت پیغمبر خاتم صلى‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم از لحاظ اهمیت، در رأس همه‌ى حوادث بزرگ و کوچک تاریخ بشر قرار مى‌گیرد.

هیچ حادثه‌اى از قبیل انقلابهاى بزرگ، مرگها و حیاتهاى ملتها، پدید آمدن اشخاص بزرگ، از بین رفتن اشخاص بزرگ و ظهور مکتبهاى گوناگون، اهمیتش براى بشریت، به اندازه‌ى بعثتهاى انبیا نیست؛ همچنان که امروز شما مى‌بینید، ماندگارترین شکلهاى فکر و ذهن آحاد بشر، همان شکلهایى است که ادیان به آنها داده‌اند و تا ابد هم همین‌طور خواهد بود. اگر چه امروز بسیارى از کسان در عالم هستند که مستقیما خود را در پرتو اشعه‌ى بعثت نبى‌اکرم قرار نداده‌اند - یعنى غیرمسلمانان - اما همانها هم از برکات این بعثت، تاکنون منتفع شده اند.

بى‌شک علم و تمدن بشر، خلقیات نیکو در میان انسانها، عادات خوب و بسیارى از این مقوله چیزها، اگر ظاهرا هم به ادیان متصل نباشد، در ریشه‌ى اصلى، جوشیده‌ى از ادیان و معارف الهى است و در رأس آنها بعثت نبى‌مکرم اسلام است؛ لیکن درعین‌حال همه‌ى بشریت - در آینده هم بیشتر - از این برکات استفاده خواهند کرد. بنابراین بزرگترین، مهمترین و برجسته‌ترین حادثه در تاریخ بشر، این بعثت است.

خداى متعال به برکت اسلام، به برکت توجه به معنویت اسلام و توجه به پیام سیاسى اسلام، ما را از آن رنجها خلاص کرد؛ یعنى بعثت براى این نبود که یک عده مردم، عقیده‌اى را در ذهن خودشان حفظ کنند و اعمال شخصى را انجام دهند، اما نظام اجتماعى، تحت حاکمیت دشمنان خدا و اندادالله باشد! بعثت آمد تا زندگى مردم را شکل دهد. بحمدالله این کار در نظام اجتماعى اسلام انجام گرفت؛ ملت ما هم آثارش را مشاهده کرد و ثمرات شیرین آن را هم چشید.

بنده احساس مى‌کنم که ما احتیاج داریم که در زمینه‌ى اخلاق و تزکیه و تهذیب، بر روى نفوس خودمان و نفوس دیگران کار کنیم. نوسازى معنوى نظام اسلامى و ملت مسلمان ایران، این مجاهدت بزرگ را لازم دارد و این هم یکى از پیامهاى مهم بعثت است.

بیانات در دیدار با مسؤولین کشور به مناسبت مبعث پیامبر گرامى اسلام(ص)