روزنگار عدالت:علی قنبریان علویجه

حقوقی-اجتماعی-آموزشی-خبری

روزنگار عدالت:علی قنبریان علویجه

حقوقی-اجتماعی-آموزشی-خبری

واکاوی ریشه‌های خشونت در جامعه در گفتگو با صاحبنظران؛ زنگ‌هایی ک

منبع:پرتال ماوی
وقوع چند قتل و جنایت در یکی دو ماه گذشته علاوه بر بازتاب گسترده در افکار عمومی، زنگ خطری را نیز برای مسئولان به صدا درآورد. بررسی این رویدادها تا مجلس شورای اسلامی نیز کشیده شد و جلسات مشترک نیروی انتظامی و قوه قضائیه در کمیسیون قضایی مجلس را به دنبال داشت. شنیدن صدای این زنگ‌ها اکنون هراز چندگاهی عادت شده است.
در این گزارش، دیدگاه‌های صاحب نظران در خصوص ریشه‌های تهدید امنیت روانی جامعه، رویکردهای مقابله با این معضل و عملکرد دستگاه‌های مسئول و نیز راهکارهای مهار و کنترل این بحران اجتماعی مورد بررسی قرار گرفته است.

مقابله با خشونت‌های اجتماعی استمرار داشته باشد
رئیس کمیسیون اجتماعی مجلس شورای اسلامی برای ورود به بحث، گریزی به ریشه‌ها و علل وقوع این حوادث می‌زند و می‌گوید: بررسی تهدید‌های امنیت اجتماعی به شکل مجزا ممکن است ما را به بیراهه بکشاند. اگر بخواهیم مسائل و مشکلاتی که امروز گریبان جامعه ما را گرفته است در مقطع فعلی بررسی کنیم چندان به نتیجه نمی رسیم. ما باید فرآیند چند دهه ای که منجر به این وضعیت شده است را مورد بررسی قرار دهیم.
هادی مقدسی معتقد است: «انقلاب اسلامی ایران یک حرکت مدنی بسیار قدرتمند در عصر حاضر بود؛ به طوری که کمتر متفکری می‌توانست این تحول عظیم را در عرصه بین المللی پیش بینی کند. علاوه بر این حرکت‌هایی که مردم با آگاهی و انتخاب در زمان دفاع مقدس به وجود آوردند و متعاقب آن موفقیت‌هایی که امروز جوانان ما را در حوزه‌های علمی و فناوری در دنیا ممتاز کرده است، همه موجب می‌شود که امروز ما از دیدن ناهنجاری‌ها و مسائل و مشکلات اجتماعی متاثر شویم.
این نماینده مجلس، جهش جمعیتی کشور در دهه 60 را یکی از عوامل بروز پدیده خشونت در حال حاضر معرفی کرده و می‌گوید: متاسفانه ما اکنون آثار و شاید هم تبعات محاسبه نکردن آینده این رشد جمعیت در گذشته را می‌پردازیم. ما اکنون 35 میلیون جوان زیر 30 سال در کشور داریم که انرژی آنها در مقایسه با نسل‌های گذشته چندین برابر بیشتر است. انرژی موجود در جمعیت بویژه نسل جوان مثل آبی می‌ماند که از آسمان نازل می‌شود. اگر این آب کنترل شود نتیجه مثبت می‌دهد و اگر به حال خود رها شود به سیلی تبدیل می‌شود که خرابی‌های زیادی به بار می‌آورد. انصافاً باید اعتراف کنیم که برنامه ریزی منسجمی برای انرژی عظیم ذخیره شده در 35 میلیون جوان را نداشته ایم.
این نماینده مجلس ادامه می‌دهد: متاسفانه ما در برهه‌های مختلف فقط روی یک موضوع خاص متمرکز شدیم، برای مثال در دوره سازندگی به بحث سازندگی اهمیت دادیم و بحث مسائل اجتماعی را فراموش کردیم؛ تا آنجا که رهبر معظم انقلاب نیز در پیام نوروزی خود پس از دوره 8 ساله سازندگی تاکید کردند که توسعه بدون عدالت اجتماعی فایده ندارد و باید به بحث عدالت اجتماعی هم توجه کرد. در دوره بعد نیز به توسعه سیاسی اهمیت دادیم و از بسیاری موضوعات غافل شدیم، در واقع، همواره جای یک برنامه جامع و وسیع که همه نیازهای نسل جوان را پوشش دهد در برنامه ریزی‌ها خالی بود.
مقدسی با تاکید بر اینکه هم اکنون بیکاری و به دنبال آن فقر اقتصادی به یک معضل بزرگ برای جوانان تبدیل شده است، می‌گوید: بی شک مشکلات اقتصادی به مسائل اجتماعی هم دامن می‌زند؛ چرا که مسائل اقتصادی اعصاب نسل جوان را تحت تاثیر قرار داده و صبر آنها را در تحمل مسائل کم کرده است. خوی عصبیت هم منجر به بروز این فجایع می‌شود. ما باید واقعیت‌ها را ببینیم، آنچه که امروز با عنوان آسیب اجتماعی مطرح می‌شود قابل انکار نیست، هر چند در مقایسه با کشورهای دیگر کمتر است.
پائین آمدن آستانه تحمل افراد
امنیت در تعریف جامعه شناختی یعنی به وجود آمدن شرایطی که همه بتوانند با فراغ بال استعدادهای خود را شکوفا کنند و از مواهب اقتصادی و فرهنگی بهره مند شوند- با این توصیف امنیت هم جنبه فردی و هم جنبه اجتماعی پیدا می‌کند.
دکتر مجید ابهری، رفتارشناس اجتماعی و عضو هیات علمی دانشگاه شهید بهشتی، با اشاره به اینکه رابطه بین امنیت اجتماعی و روانی متقابل و مستقیم است، می‌گوید: بر این اساس به هر میزان که امنیت اجتماعی بالاتر رود به همان میزان امنیت روانی هم افزایش می‌یابد و بالعکس. چون هر دو بعد از یک سرچشمه می‌توانند آسیب پذیر باشند. البته هم اینک ما در کشور با مسئله نبود امنیت روبه رو نیستیم. اما سوال اینجاست که چرا براساس آمار پزشکی قانونی روزی 3 نفر با چاقو کشته می‌شوند یا سالانه هزار و 600 نفر با هم نزاع می‌کنند. به این آمارها باید تعداد افرادی که پرونده پزشکی قانونی ندارند را هم اضافه کرد.
وی ادامه می‌دهد: «متاسفانه آمار خشونت در جامعه ما بالارفته و علت اصلی آن هم پائین آمدن آستانه تحمل افراد است. حتی در امن ترین کشورهای دنیا هم اگر این دو علت با هم اتفاق بیفتد حادثه ای مثل نروژ که به جزیره ثبات معروف است، رخ می‌دهد. وقتی در جامعه ای آمار طلاق بالامی رود یعنی خشونت و کشمکش در آن جامعه زیاد است. حتی دو ورزشکار هم که باید الگویی برای جوانان باشند در حال نزاع با هم هستند. از طرفی نشاط اجتماعی هم در جامعه کم شده است. بنابراین اگر بنده به اشتباه پای کسی را در خیابان لگد کنم، آن فرد می‌خواهد من را خفه کند!
این مدرس دانشگاه، فاصله گرفتن از ارزش‌های عقیدتی و اندیشه‌های دینی را در ایجاد این وضعیت موثر ارزیابی می‌کند و معتقد است که ما یک پرکاری فرهنگی بیرونی و کم کاری فرهنگی درونی در 30 سال گذشته داشته ایم؛ به طوری که بسیاری از سازمان‌ها بودجه گرفته اند، اما کاری از پیش نبرده اند.
وی می‌گوید: خشونت محصول درگیری میان دو نفر است. در صورتی که اگر یک نفر سکوت و دیگری پرخاش کند هرگز خشونت ایجاد نمی شود. متاسفانه آموزش مهارت‌های زندگی در دانش آموزان و نحوه کنترل خشم کمرنگ است.
ابهری با انتقاد از بیان عریان حوادث و اخبار از سوی رسانه‌ها، تصریح می‌کند: وقتی حوادث- بدون کالبدشکافی علت‌های آن- به صورت واضح در رسانه‌ها منتشر می‌شود، نتیجه همین می‌شود که می‌بینید.
به گفته این رفتارشناس اجتماعی، وقتی خشونت در جامعه ای بالامی رود، به تبع آن امنیت فردی و اجتماعی کاهش می‌یابد. درحقیقت ضعف پیشگیری‌های فرهنگی و اجتماعی در کنار فقدان آموزش مهارت‌های زندگی موجب می‌شود تا خشونت در جامعه افزایش یابد و این موضوع ربطی به حاکمیت امنیت در جامعه ندارد.

7 تا 14 درصد درآمد ناخالص ملی کشورها صرف جرم می‌شود
یکی از اصلی ترین شاخص‌های امنیت اجتماعی در هر جامعه ای نبود جرم و ناامنی و ترس از آن است. البته جرم یک پدیده و دغدغه جهانی است و در همه کشورها به نسبت‌های مختلف دیده شده و رو به رشد است و جالب این که با توسعه شهرنشینی و صنعتی شدن هم کاهش نیافته و برعکس افزایش داشته است.
محمد نسل، جرم شناس هم معتقد است متاسفانه این تفکر ضدمعنوی- که فقط به انسان‌های مرفه فکر می‌کند- موجب شده تا افراد مثل روبات در کنار هم زندگی کنند.
نسل ادامه می‌دهد: آمارها نشان می‌دهد که از 7 تا 14 درصد درآمد ناخالص ملی کشورها صرف پدیده جرم می‌شود که به اعتقاد بنده بسیار کم است و ما باید به آن هزینه‌های پنهان جرم را هم اضافه کنیم. البته جرم مثل یک ویروس همیشه وجود دارد، اما تا موقعیت پیدا نکند، بروز نخواهد کرد. در جرم شناسی موضوعی به نام مثلث جرم وجود دارد که یک ضلع آن بزهکار، ضلع دیگر بزه دیده و ضلع سوم نیز فرصت یا موقعیت است. یعنی تا زمینه جرم ایجاد نشود، جرمی اتفاق نمی افتد. وی از دو عامل مهم در حوزه جرم شناسی یاد می‌کند؛ عامل خطر و عامل حمایتی!
این جرم شناس توضیح می‌دهد: عوامل خطر زمینه را برای وقوع جرم آماده می‌کند و برعکس عوامل حمایتی مانع بروز جرم می‌شود. بنابراین در هر جامعه ای که عوامل خطر بالاتر رود وقوع جرم بیشتر خواهد شد.
وی با اشاره به جوان بودن جمعیت کشور، این موضوع را هم یک فرصت و هم یک تهدید توصیف می‌کند و می‌گوید: اگر جمعیت جوان کشور به خوبی مدیریت شود، در این زمینه ما با مشکلی مواجه نخواهیم بود. اما در صورتی که بحث اشتغال جوانان لاینحل باقی بماند، مشکلات زیادی به وجود می‌آید. چرا که در اشتغال فقط بحث درآمد مطرح نیست و هویت و نقش اجتماعی فرد هم از طریق اشتغال شکل می‌گیرد.
وی از فقر و توسعه نیافتگی، ضعف باورهای دینی و اعتقادی، نبود کنترل اجتماعی، فضای مجازی کنترل نشده، انحراف در نگرش افراد، فاصله گرفتن از روابط سنتی و عدم تامین نیازهای مشروع به عنوان علت‌های دیگر گسترش آسیب‌های اجتماعی در جامعه نام می‌برد و می‌گوید: به همین علت هم بیشتر محله‌های محروم و فقیر خاستگاه بزهکاران است. البته فقر مساوی با جرم نیست، اما یکی از فاکتورهای خطر محسوب می‌شود.
وی همچنین از ناهمگن بودن جامعه به عنوان یکی دیگر از عوامل خطر یاد می‌کند و می‌افزاید: حادثه ای که در میدان کاج سعادت آباد اتفاق افتاد به علت ناهمگن بودن شهری مثل تهران بود. مردم در این شهر یاد می‌گیرند که به کار یکدیگر کاری نداشته باشند. بنابراین وقتی حادثه ای رخ می‌دهد بدون هیچ گونه دخالتی فقط نظاره گر هستند.
این جرم شناس با انتقاد از رواج نیازهای کاذب در جامعه از طریق پخش فیلم‌ها و سریال‌های تلویزیونی می‌گوید: وقتی صدا و سیما فیلمی پخش می‌کند که در آن زوج جوان در یک خانه 600 متری با انواع و اقسام وسایل و امکانات زندگی می‌کنند، آیا این نیاز در زوج‌های جوان ما ایجاد نمی شود؟ این فرداگر نتواند از طریق مشروع به این نیازها پاسخ دهد به طور حتم به راه‌های نامشروع متوسل می‌شود.
محمد نسل به عنوان یک جرم شناس معتقد است که از 100 درصد مردم یک جامعه، 10 درصد به طور کامل مطیع قانون، 10 درصد ضد قانون و 80 درصد دیگر نیز تابع موقعیت‌ها هستند. به عبارتی این 80 درصد بالقوه استعداد قانون شکنی دارند.
این جرم شناس به نبود سیاست جنایی متفکرانه، علمی و دارای بصیرت اشاره و تصریح می‌کند: وقتی معیار مسائل کلانی مثل جرم معلوم نیست، تصمیم گیری درباره آن هم مشکل خواهد شد. بنابراین جای خالی یک سیاست جنایی در کشور کاملاً احساس می‌شود. نسل معتقد است: جرایم خردی که در کشور اتفاق می‌افتد نباید ما را از جرایم اقتصادی کلان که در اصل عامل بیشتر جرم‌ها است، منحرف کند. در این صورت اگر سیاست جنایی مقتدرانه و با بصیرتی نداشته باشیم دچار روزمرگی می‌شویم و با هر موجی به یک سمت می‌رویم. علاوه بر این باید در برخورد با جرایم اولویت بندی داشته باشیم.
وی تاکید می‌کند که اگر عوامل کنترلی و بازدارنده موقعیت وجود نداشته باشد، فرد به طور حتم دچار خطا می‌شود. پس لازم است تا این عوامل در جامعه افزایش یابد. البته باید توجه داشت که در اسلام اولویت با بازدارندگی درونی یعنی ایمان و اعتقاد به ارزش‌ها است. در حالی که غرب به دنبال بازدارندگی عقلانی است. به همین علت هم غربی‌ها عقل گرا و منطقی بوده و کمتر تابع ارزش‌های انسانی و اخلاقی هستند.
منابع:
1- روزنامه ایران 16/5/90
2- سایت خانه ملت16/5/90
3- خبرگزاری ایسنا15/5/90

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.