روزنگار عدالت:علی قنبریان علویجه

حقوقی-اجتماعی-آموزشی-خبری

روزنگار عدالت:علی قنبریان علویجه

حقوقی-اجتماعی-آموزشی-خبری

ناپختگی عاطفی زمینه وقوع جرم

ناپختگی عاطفی زمینه وقوع جرم


نویسنده: ناصر قاسمزاد



    مهم ترین علتی که در رابطه با بروز جرائمی چون ارتکاب به قتل هایی با زمینه عشقی یا آنچه پویا در ماجرای اخیر مرتکب آن شد، می توان نام برد، عامل سن پایین و نپختگی افراد است. در رابطه با این پرونده هم شاهد هستیم هم پویا و هم مونا هر دو سن و سال بسیار پایینی داشتند. آنچه ما به عنوان عشق و دوست داشتن از آن یاد می کنیم، مفهوم معنا دار و مهمی برای همه انسان هاست.
    
    در زندگی روزمره آنچه ما در این گونه رابطه ها شاهد هستیم، تخلیه هیجانی و عاطفی است که از فرد بروز داده می شود و به نوعی اطفا و ارضای غریزه یی است که همانند خوردن و آشامیدن حائز اهمیت است.
    
    اما آنچه در این روابط کمتر به آن توجه می شود، نقش والدین و خانواده ها در شکل گیری این گونه ارتباط هاست که باید به نحوی باشد که بچه ها کمتر آسیب ببینند و به دیگران هم آسیب نزنند. رابطه با جنس مخالف از آنجایی که ما یک جامعه جوان داریم، از دغدغه های اصلی والدین خانواده ها و مسوولان فرهنگی و اجتماعی است. ما باید این رابطه ها را تعریف کنیم. در ابتدا باید این سوال پرسیده شود که آیا رابطه بین دو جنس مخالف مجاز است یا خیر و بعد از آن باید مشخص شود که در صورت مجاز بودن،
    
    این گونه روابط باید به چه صورت باشد؟
    البته از نظر اجتماعی و شرعی و عرفی بهتر است این روابط در قالب ازدواج باشد اما در سطح جامعه ما شاهد آن هستیم که این روابط وجود دارند. هیجانی که جوانان در ابتدای این گونه روابط با آن روبه رو هستند مسائل خاص و پیچیده یی را درون خود دارد. گاهی ما در روابط دختران و پسران کم سن و سال شاهد آن هستیم که نوعی تعلق زناشویی بین آن دو وجود دارد مثلادخترخانم عنوان می کند که بدون اجازه آن پسر از خانه بیرون نمی رود. در واقع به نوعی در قالب زناشویی می روند و آن پسر هم غیرت و سختگیری از خود نشان می دهد که ممکن است در زندگی واقعی با همسر آینده اش نتواند چنین رفتاری را از خود بروز دهد و آن سختگیری ها را داشته باشد.
    
    در روابط بین دختر ها و پسران نوجوان شاهدیم که معمولادخترها نرمش و انعطاف بیشتری از خود نشان می دهند و طرف مقابل شان را تنها حامی خود می بینند.
    
    این دخترهای نوجوان عموما خانواده های کم توجهی دارند که دوست داشتن به معنای واقعی در روابط بین اعضای خانواده تبلور نداشته و ملموس نیست. در واقع والدینی دارند که آگاهی چندانی از نیاز به محبت فرزندشان ندارند.
    
    اما در رابطه با پسر ها این امر متفاوت است. پسرها در این رابطه یک نوع آزادی بی قید و بندی نشات گرفته از زیاده خواهی و راحتی را تجربه می کنند که البته از سوی جامعه به آنها پیشکش شده است.
    
    این تصور غلط که برای مردان ایرادی نیست اگر هر نوع رابطه یی با جنس مخالف شان داشته باشد چرا که ترسی از ریختن آبرویشان نیست هنوز در جامعه ما رایج است. در واقع این امر به مردان از سنین پایین القا شده است که بدون اینکه احساس گناه کنند، می توانند با هر کسی رابطه داشته باشند و بعد هم او را رها کنند و به زندگی خود برگردند و جامعه هم جواز این کار را به آنها داده است.
    
    در واقع در پسرها شاهد خانواده هایی فوق العاده سهل گیر و بی قید و بند هستیم. هرچند سختگیری بسیار زیاد هم مثل تساهل و تسامح منجر به بروز چنین رفتارهایی می شود. در هر صورت در رابطه با پرونده قتل مونا توسط دوستش، پویا، می توان به ناپختگی های عاطفی و اجتماع عدم بلوغ کافی و رگه های عصبیت و اختلالات شخصیتی اشاره کرد که مهم ترین عوامل بروز چنین فاجعه یی هستند.
    
    البته به واسطه سن پایین، این رگه ها و اختلالات در بروز هیجانات دفعی و آنی فرد بسیار موثرند و یکدفعه تبدیل به یک انفجار می شوند. گاهی هم این دخترها هستند که برای پسران محدودیت هایی ایجاد می کنند. از آنجایی که دخترها بیشتر برای کسب محبت به دنبال این رابطه ها می روند، به طرف مقابل برای مشخص شدن تکلیف شان فشار وارد می کنند و با تهدید های خاص زنانه سعی در به سرانجام رساندن رابطه شان دارند و به نوعی فرد مقابل را شوهر آینده خود می دانند.
    
    فرهنگ غالب در این زمینه را هم نباید نادیده گرفت. مثلااین باور که شوهر خوب پیدا نمی شود یا اینکه تعداد دختران بیشتر از پسران است و... این دغدغه را از همان ابتدای نوجوانی برای دختران فراهم می کند که همسر آینده اش کیست یا اینکه با چه کسی می خواهند ازدواج کنند.
    
    اینجاست که اگر این دختر رابطه طولانی تری با یک پسر داشته باشد، دیگر او را رها نمی کند و به این رابطه با دید ازدواج نگاه می کند البته هردو آنها اگر این دوره را بگذرانند، بعدها قضاوت شان را بچگانه تلقی می کنند اما این مساله در آن برهه از زندگی شان فشار زیادی را بر آنها وارد می کند.
    
    با این حال شرایط اجتماعی، خانوادگی، هویتی و رگه های اختلالات شخصیتی در مواردی که زمینه آن وجود دارد، منجر به بروز جرم و بزه می شود.
    
    روانشناس و دبیر انجمن حمایت از سلامت و بهداشت و روان جامعه
    
    
    
 روزنامه اعتماد، شماره 2361 به تاریخ 16/1/91، صفحه 12 (حادثه)
نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.