ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | ||||
4 | 5 | 6 | 7 | 8 | 9 | 10 |
11 | 12 | 13 | 14 | 15 | 16 | 17 |
18 | 19 | 20 | 21 | 22 | 23 | 24 |
25 | 26 | 27 | 28 | 29 | 30 | 31 |
چرایی نیاز علوم طبیعی و فنی به مبانی علوم انسانی
نویسنده: معصومه نعمتی
نگاهی به تاریخ تحولات علوم بشری حاکی از آن است که در طول تاریخ رویکردها و
نگرش های متفاوتی در باب تقسیم بندی و ارتباط علوم مختلف بشری با یکدیگر
وجود داشته است. اصولاً تقسیم بندی و دسته بندی علوم به رشته ها و شاخه های
مختلف، در برهه ای از تاریخ صورت گرفت که پیشرفت، رشد و تحولات متعدد و
زیادی در علوم بشری انجام شد و وسعت و حیطه این علوم گسترش یافت، لذا بررسی
و تحلیل آن با مشکلات و مسائل خاصی روبه رو گشت، در حالی که در زمان های
گذشته، تمامی علوم بشری در یک سنخ و یک حیطه مورد بررسی و تشریح قرار می
گرفت.
بنابراین جداسازی و عدم وجود ارتباط متقابل بین شاخه های علوم
بشری، امری ناممکن به نظر می رسد، زیرا ریشه و بستر تمام این علوم یکی
است، به همین دلیل، بسیاری از علوم، ویژگی بین رشته ای داشته و از مبانی و
یافته های چندین علوم بهره می برند. با توجه به اینکه جداسازی و دسته بندی
علوم بعدها صورت گرفت و تمام علوم بشری یکی هستند، در این میان برخی از
شاخه های دانش بشری، به مثابه مبنا و بستر دیگر علوم تلقی می گردد و در
علوم باستانی و سنتی نیز، تصوّر اولیه از دانش بشری همین علوم بودند که در
دانش انسانی یا علوم اجتماعی خلاصه می شود.
علم انسانی به عنوان
بستر و مبنای تمام دانش بشری، نقشی حساس و بین رشته ای را بازی می کند،
زمانی که تحول و دگرگونی های لازم در این علم صورت گرفته است، تمام مبانی و
قواعد علوم تغییر و تحول یافته اند و زمانی که علوم انسانی مورد غفلت و بی
توجهی قرار گرفته، نوعی عقب ماندگی و وابستگی علمی بر بطن جامعه حاکم گشته
است، زیرا قواعد و مبانی علوم انسانی به دیگر شاخه های دانش بشری چون علوم
طبیعی، تجربی و فنی جهت داده و بسترهای تحول و دگرگونی این علوم را نشان
می دهد.
در سال های اخیر، با رشد کمی علوم طبیعی و فنی به مدت چند
سده، علوم انسانی مورد اغفال قرار گرفت و نظریه های متعددی در زمینه
استقلال علوم طبیعی از دانش انسانی مطرح گشت. در این راستا دانشکده های فنی
و مهندسی جدا از دانشگاه علوم اجتماعی تاسیس شد و ارزش و اهمیت علم انسانی
مورد تردید قرار گرفت. اما با ایجاد وقفه و رکود در رشد علوم طبیعی و فنی،
مجدداً دانش انسانی و رهیافت های این علوم مورد توجه و اهمیت قرار گرفته
است و برای بار دیگر، علوم انسانی در محافل علمی و دانشگاهی کشورهای مختلف
مطرح گشته است.
باید در نظر داشت که اصول تحلیلی، استنباطی و فکری
که در روش و شیوه علوم انسانی نهفته است، به دیگر علوم جهات تحقیق و رشد را
نشان می دهد. علوم طبیعی و تجربی برای نیل به تحول و دگرگونی نیازمند
مبنای تحلیلی و تفهیمی علم انسانی و اجتماعی است، زیرا به تنهایی قدرت و
توانایی درک جنبه های ضعف و چالش برانگیز خود را ندارد و این علوم انسانی
است که وظیفه بازاندیشی و بازتحلیلی را در علوم طبیعی و فنی به عهده دارد.
پیشرفت علوم فنی و مهندسی بدون توجه به نیازهای جامعه، مقتضیات فرهنگی و اعتقادی جامعه و بحران های اجتماعی
نمی
تواند راه به جایی ببرد. علوم طبیعی باید شناختی جامع و کامل از نیازهای
اجتماعی، ارزش های فرهنگی و شرایط بومی و محلی جامعه خود داشته باشد، تا با
دستورهای اخلاقی و اعتقادی و انسانی سرزمین خود تضادی نداشته باشد و جنبه
تقلیدی یافته های علمی کشورهای غربی را وارد عرصه علمی و دانشگاهی کشور
ننماید، از این رو نیازمند جهت دهی و قواعد علم انسانی است. پیشرفت و رشد
علمی در یک جامعه زمانی صورت می گیرد که کارایی و کاربرد تمام شاخه های
دانش بشری به نحو کامل شناخته شده و ارتباط متقابل و درهم تنیده علوم
انسانی و طبیعی در جریانی منطقی و عینی قرار گیرد.
روزنامه رسالت، شماره 7569 به تاریخ 31/3/91، صفحه 18 (اندیشه)