تفسیر نمونه ج : 27ص :466
تفسیر نمونه ج : 27ص :467
( 114 )سورهناس این سوره در مکه نازل شده و داراى 6 آیه است
تفسیر نمونه ج : 27ص :468
محتوى و فضیلت سوره ناس
انسان همیشه در معرض وسوسههاى شیطانى است ، و شیاطین جن و انس کوشش دارند در قلب و روح او نفوذ کنند ، هر قدر مقام انسان در علم بالاتر رود و موقعیت او در اجتماع بیشتر گردد ، وسوسههاى شیاطین شدیدتر مىشود ، تا او را از راه حق منحرف سازد و با فساد عالمى عالمى را بر باد دهد.
این سوره به پیغمبر اکرم (صلىاللهعلیهوآلهوسلّم) به عنوان یک سرمشق و پیشوا و رهبر دستور مىدهد که از شر همه وسوسهگران به خدا پناه برد .
محتواى این سوره از جهتى شبیه سوره فلق است ، هر دو ناظر به پناه بردن به خداوند بزرگ از شرور و آفات مىباشد ، با این تفاوت که در سوره فلق انواع مختلف شرور مطرح شده ، ولى در این سوره فقط روى شر وسوسهگران ناپیدا ( وسواس خناس ) تکیه شده است.
در اینکه این سوره در مکه نازل شده است یا در مدینه ؟ باز در میان مفسران گفتگو است ، گروهى آن را مکى مىدانند ، و جمعى آن را مدنى مىشمرند ، ولى لحن آیاتش با سورههاى مکى موافقتر است.
و با توجه به اینکه این سوره و سوره فلق طبق روایات با هم نازل شده ، و سورهفلق به عقیده جمع کثیرى مکى است این سوره نیز مىتواند مکى بوده باشد.
در فضیلت تلاوت این سوره روایات متعددى وارد شده از جمله اینکه در حدیثى مىخوانیم که پیغمبر اکرم (صلىاللهعلیهوآلهوسلّم) شدیدا بیمار شد ، جبرئیل و میکائیل ( دو فرشته بزرگ خدا ) نزد او آمدند ، جبرئیل نزد سر پیامبر نشست و میکائیل نزد
تفسیر نمونه ج : 27ص :469
پاى او ، جبرئیل سوره فلق را تلاوت کرد ، و پیغمبر را با آن در پناه خدا قرار داد ، و میکائیل سوره قل اعوذ برب الناس را.
در روایتى که از امام باقر (علیهالسلام) نقل شده و قبلا به آن اشاره کردیم ، مىخوانیم : هر کسى در نماز وتر معوذتین ( سوره فلق و ناس ) و قل هو الله احد را بخواند به او گفته مىشود اى بنده خدا ! بشارت باد بر تو که خداوند نماز وتر تو را قبول کرد !
تفسیر نمونه ج : 27ص :470
سورة الناس
بِسمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ قُلْ أَعُوذُ بِرَب النَّاسِ(1) مَلِکِ النَّاسِ(2) إِلَهِ النَّاسِ(3) مِن شرِّ الْوَسوَاسِ الخَْنَّاسِ(4) الَّذِى یُوَسوِس فى صدُورِ النَّاسِ(5) مِنَ الْجِنَّةِ وَ النَّاسِ(6)
ترجمه:
بنام خداوند بخشنده مهربان
1 -بگو پناهمىبرم به پروردگار مردم.
2 -به مالک و حاکم مردم.
3 -به خدا و معبود مردم
4 -از شر وسواس خناس.
5 -که در سینههاى انسانها وسوسه مىکند.
6 -خواه از جن باشد یا از انسان
تفسیر نمونه ج : 27ص :471
تفسیر : پناه مىبرم به پروردگار مردم!
در این سوره که این آخرین سوره قرآن مجید است روى سخن را به شخص پیامبر (صلىاللهعلیهوآلهوسلّم) به عنوان سرمشق و مقتدا و پیشواى مردم کرده ، مىفرماید : بگو پناه مىبرم به پروردگار مردم ( قل اعوذ برب الناس).
به مالک و حاکم مردم ( ملک الناس).
به خدا و معبود مردم ( اله الناس ) .
قابل توجه اینکه در اینجا روى سه وصف از اوصاف بزرگ خداوند ( ربوبیت و مالکیت و الوهیت ) تکیه شده است که همه آنها ارتباط مستقیمى به تربیت انسان ، و نجات او از چنگال وسوسهگران دارد.
البته منظور از پناه بردن به خدا این نیست که انسان تنها با زبان این جمله را بگوید ، بلکه باید با فکر و عقیده و عمل نیز خود را در پناه خدا قرار دهد ، از راههاى شیطانى ، برنامههاى شیطانى ، افکار و تبلیغات شیطانى ، مجالس و محافل شیطانى ، خود را کنار کشد ، و در مسیر افکار و تبلیغات رحمانى جاى دهد، و گرنه انسانى که خود را در معرض طوفان آن وسوسهها عملا قرار داده ، تنها با خواندن این سوره و گفتن این الفاظ بجائى نمىرسد.
با گفتن رب الناس اعتراف به ربوبیت پروردگار مىکند ، و خود را تحت تربیت او قرار مىدهد.
تفسیر نمونه ج : 27ص :472
با گفتن ملک الناس خود را ملک او مىداند ، و بنده سر بر فرمانش مىشود.
و با گفتن اله الناس در طریق عبودیت او گام مىنهد ، و از عبادت غیر او پرهیز مىکند ، بدون شک کسى که به این صفات سهگانه مؤمن باشد ، و خود را با هر سه هماهنگ سازد از شر وسوسهگران در امان خواهد بود .
در حقیقت این اوصاف سهگانه سه درس مهم تربیتى ، سه برنامه پیشگیرى ، و سه وسیله نجات از شر وسوسهگران است و انسان را در مقابل آنها بیمه مىکند.
لذا در آیه بعد مىافزاید : از شر وسواس خناس ( من شر الوسواس الخناس).
همان کسى که در سینههاى انسانها وسوسه مىکند ( الذى یوسوس فى صدور الناس).
وسوسهگرانى از جن یا از انسان ( من الجنة و الناس).
واژه وسواس به گفته راغب در مفردات در اصل صداى آهستهاى است که از به هم خوردن زینت آلات برمىخیزد ! سپس به هر صداى آهسته گفته شده ، و بعد از آن به خطورات و افکار بد و نامطلوبى که در دل و جان انسان پیدا مىشود ، و شبیه صداى آهستهاى است که در گوش فرو مىخوانند اطلاق گردیده .
وسواس معنى مصدرى دارد ، ولى گاهى به معنى فاعل ( وسوسهگر ) نیز مىآید ، و در آیه مورد بحث به همین معنى است.
تفسیر نمونه ج : 27ص :473
خناس صیغه مبالغه از ماده خنوس ( بر وزن خسوف ) به معنى جمع شدن و عقب رفتن است ، این به خاطر آن است که شیاطین هنگامى که نام خدا برده مىشود عقب نشینى مىکنند ، و از آنجا که این امر غالبا با پنهان شدن توأم است این واژه به معنى اختفاء نیز آمده است .
بنابر این مفهوم آیات چنین است : بگو من از شر وسوسهگر شیطان صفتى که از نام خدا مىگریزد و پنهان مىگردد به خدا پناه مىبرم.
اصولا شیاطین برنامههاى خود را با مخفى کارى مىآمیزند ، و گاه چنان در گوش جان انسان مىدمند که انسان باور مىکند فکر ، فکر خود او است ، و از درون جانش جوشیده ، و همین باعث اغوا و گمراهى او مىشود ! کار شیطان تزیین است و مخفى کردن باطل در لعابى از حق ، و دروغ در پوستهاى از راست ، و گناه در لباس عبادت ، و گمراهى در پوشش هدایت.
خلاصه هم خودشان مخفى هستند ، و هم برنامههایشان پنهان است ، و این هشدارى است به همه رهروان راه حق که منتظر نباشند شیاطین را در چهره و قیافه اصلى ببینند ، یا برنامههایشان را در شکل انحرافى مشاهده کنند ، هرگز چنین نیست ، آنها وسواس خناسند ، و کارشان حقه و دروغ و نیرنگ و ریا کارى و ظاهرسازى و مخفى کردن حق .
اگر آنها در چهره اصلى ظاهر شوند ، اگر آنها باطل را با حق نیامیزند ، و اگر آنها صریح و صاف سخن بگویند به گفته على (علیهالسلام) لم یخف على المرتادین : مطلب بر پویندگان راه خدا مخفى نمىشود ! آنها همیشه قسمتى از این مىگیرند ، و قسمتى از آن ، و به همآمیزند تا بر مردم مسلط شوند چنانکه امیر مؤمنان (علیهالسلام) در ادامه همین سخن مىفرماید : فهنالک یستولى الشیطان على اولیائه
تفسیر نمونه ج : 27ص :474
تعبیر الذى یوسوس فى صدور الناس و انتخاب لفظ وسوسه و لفظ صدور ( سینهها ) نیز تاکیدى بر این معنى است.
اینها همه از یکسو ، از سوى دیگر جمله من الجنة و الناس هشدار مىدهد که وسواسان خناس تنها در میان یک گروه و یک جماعت ، و در یک قشر و یک لباس نیستند ، در میان جن و انس پراکندهاند و در هر لباس و هر جماعتى یافت مىشوند ، باید مراقب همه آنها بود و بایداز شر همه آنها به خدا پناه برد.
دوستان ناباب ، همنشینهاى منحرف ، پیشوایان گمراه و ظالم ، کارگزاران جباران و طاغوتیان ، نویسندگان و گویندگان فاسد ، مکتبهاى الحادى و التقاطى ظاهر فریب ، وسائل ارتباط جمعى وسوسهگر ، همه اینها و غیر اینها در مفهوم گسترده وسواس خناس واردند که انسان باید از شر آنها به خدا پناه برد.
نکتهها:
1 -چرا به خدا پناه مىبریم ؟!
هر لحظه امکان انحراف براى انسان وجود دارد ، و اصولا وقتى خداوند به پیامبرش (صلىاللهعلیهوآلهوسلّم) دستور مىدهد که از شر وسواس خناس به خدا پناه برد دلیل بر امکان گرفتار شدن در دام خناسان و وسوسهگران است .
با اینکه پیغمبر اکرم (صلىاللهعلیهوآلهوسلّم) به لطف الهى و با امدادهاى غیبى ، و سپردن خویشتن به خدا از هر گونه انحراف بیمه شده بود ولى با این حال این آیات را مىخواند ، و به او از شر وسواسان خناس پناه مىبرد با این حال تکلیف دیگران روشن است.
اما نباید مایوس شد ، چرا که در مقابل این وسوسهگران مخرب ، فرشتگان آسمان بیارى بندگان مؤمن ، و رهروان راه حق مىآیند ، آرى مؤمنان تنها
تفسیر نمونه ج : 27ص :475
نیستند ، فرشتگان بر آنها نازل مىشود و آنها را کمک مىکنند : ان الذین قالوا ربنا الله ثم استقاموا تتنزل علیهم الملائکة ( فصلت - 30 ) .
ولى به هر حال هرگز نباید مغرور شد ، و خود را بى نیاز از موعظه و پند و تذکر و امدادهاى الهى دانست ، باید همیشه به او پناه برد همیشه بیدار بود و همیشه هشیار.
2 -در اینکه چرا ناس در سه آیه تکرار شده بعضى گفتهاند به خاطر این است که در هر مورد به یک معنى است.
ولى ظاهر این است که براى تاکید روى عمومیت این صفات سهگانه خداوند است و در هر سه مورد معنى واحدى دارد.
3 -در روایتى از پیغمبر اکرم (صلىاللهعلیهوآلهوسلّم) مىخوانیم : ما من مؤمن الا و لقلبه فى صدره اذنان : اذن ینفث فیها الملک ، و اذن ینفث فیها الوسواس الخناس فیؤید الله المؤمن بالملک ، فهو قوله سبحانه : و ایدهم بروح منه : هر مؤمنى ، قلبش دو گوش دارد ، گوشى که فرشته در آن مىدمد ، و گوشى که وسواس خناس در آن مىدمد ، خداوند مؤمن را به وسیله فرشته تایید مىکند و این است معنى آیه و ایده بروح منه .
در حدیث پر معنى و تکان دهندهاى از امام صادق (علیهالسلام) مىخوانیم : هنگامى که آیه و الذین اذا فعلوا فاحشة او ظلموا انفسهم ذکروا الله فاستغفروا لذنوبهم : کسانى که وقتى کار بدى انجام دهند یا به خویشتن ستم کنند خدا را یاد مىآورند و براى گناهانشان استغفار مىکنند نازل شد ، ابلیس بالاى
تفسیر نمونه ج : 27ص :476
کوهى در مکه رفت ، و با صداى بلند فریاد کشید ، و سران لشگرش را جمع کرد.
گفتند : اى آقاى ما ! چه شده است که ما را فرا خواندى ؟ گفت : این آیه نازل شده ( آیهاى که پشت مرا مىلرزاند و مایه نجات بشر است ) چه کسى مىتواند با آن مقابله کند ؟ یکى از شیاطین بزرگ گفت : من مىتوانم ، نقشهام چنین است و چنان ! ابلیس طرح او را نپسندید ! دیگرى برخاست و طرح خود را ارائه داد باز هم مقبول نیفتاد ! در اینجا وسواس خناس برخاست و گفت : من از عهده آن برمىآیم .
ابلیس گفت : از چه راه ؟ گفت : آنها را با وعدهها و آرزوها سرگرم مىکنم ، تا آلوده گناه شوند ، و هنگامى که گناه کردند توبه را از یادشان مىبرم ! ابلیس گفت : تو مىتوانى از عهده این کار برآیى ( نقشهات بسیار ماهرانه و عالى است ) و این ماموریت را تا دامنه قیامت به او سپرد.
خداوندا ! ما را از شر همه این وسوسهگران و از شر تمام وسواسان خناس حفظ فرما.
پروردگارا ! دام سخت است ، و دشمن بیدار استو نقشههایش مخفى و پنهان ، و جز با لطف تو نجات ممکن نیست.
بارالها ! نمىدانیم چگونه شکر این نعمت بزرگ را به درگاه تو بگزاریم که بر ما منت نهادى و این افتخار بزرگ و توفیق را نصیب کردى که در این
تفسیر نمونه ج : 27ص :477
ساعت و بعد از حدود 15 سال این تفسیر را به پایان برسانیم.
خدایا ! تو مىدانى در این لحظه نشاطى توصیفناپذیر ، شادمانى و شعفى آمیخته با شکر در سراسر وجود ما موج مىزند ، احساسى که با هیچ بیانى توانائى شرح و شکر آن را نداریم ، دست به درگاهت برمىداریم و عرض مىکنیم : آفریدگارا ! ممکن است در تفسیر این آیات گرفتار لغزشهائى شده باشیم ، تو همه آنها را بر ما ببخش ، و امیدواریم بندگان تو نیز بر ما ببخشند .
و در آخرین جمله عرض مىکنیم : اى خداى رحیم و مهربان این خدمت ناچیز را از همه ما بکرمت قبول فرما ، و ذخر معاد و روز جزاى ما قرار ده و آخر دعوانا ان الحمد لله رب العالمین .
پایان سوره ناس و پایان جلد 27 در تاریخ 1366 / 4 / 14 برابر با هشتم ذیقده 1407 قمرى تفسیر نمونه پایان یافت.
سایت اندیشه قم