روزنگار عدالت:علی قنبریان علویجه

حقوقی-اجتماعی-آموزشی-خبری

روزنگار عدالت:علی قنبریان علویجه

حقوقی-اجتماعی-آموزشی-خبری

سید مصطفى محقق داماد

سید مصطفى محقق داماد
 
1
حقوقدان، اسلام پژوه و استاد فلسفه و سیاست. متولد ،۱۳۲۴ قم

فرزند مرحوم آیت الله محقق داماد از مجتهدان بنام معاصر

شاگرد و دوست استاد شهید مرتضى مطهرى

اخذ مدرک اجتهاد از حوزه علمیه قم در سال ۱۳۵۰

کارشناسى فلسفه و حکمت اسلامى از دانشکده الهیات و معارف اسلامى دانشگاه تهران در سال ۱۳۴۹

کارشناسى ارشد فقه و حقوق از دانشکده الهیات و معارف اسلامى دانشگاه تهران در سال ۱۳۶۰

دکتراى حقوق بین الملل از دانشکده حقوق دانشگاه لون - لانوبلژیک در سال ۱۳۷۳

مدیر دپارتمان مطالعات اسلامى آکادمى علوم جمهورى اسلامى از سال ۱۳۶۹ تاکنون

مدیر دپارتمان حقوق مرکز مطالعات و تحقیقات کتابهاى دانشگاهى رشته علوم انسانى ۱۳۶۶ تاکنون

مدیر دپارتمان حقوق دانشگاه تربیت مدرس تهران از سال ۱۳۶۵ تاکنون

مدیر دپارتمان فلسفه دانشگاه شهید مطهرى از سال ۱۳۷۰ تاکنون

عضویت پیوسته در فرهنگستان علوم جمهورى اسلامی ایران

حقوقدان، اسلام پژوه و استاد فلسفه و سیاست. متولد ،۱۳۲۴ قم

فرزند مرحوم آیت الله محقق داماد از مجتهدان بنام معاصر

شاگرد و دوست استاد شهید مرتضى مطهرى

اخذ مدرک اجتهاد از حوزه علمیه قم در سال ۱۳۵۰

کارشناسى فلسفه و حکمت اسلامى از دانشکده الهیات و معارف اسلامى دانشگاه تهران در سال ۱۳۴۹

کارشناسى ارشد فقه و حقوق از دانشکده الهیات و معارف اسلامى دانشگاه تهران در سال ۱۳۶۰

دکتراى حقوق بین الملل از دانشکده حقوق دانشگاه لون - لانوبلژیک در سال ۱۳۷۳

مدیر دپارتمان مطالعات اسلامى آکادمى علوم جمهورى اسلامى از سال ۱۳۶۹ تاکنون

مدیر دپارتمان حقوق مرکز مطالعات و تحقیقات کتابهاى دانشگاهى رشته علوم انسانى ۱۳۶۶ تاکنون

مدیر دپارتمان حقوق دانشگاه تربیت مدرس تهران از سال ۱۳۶۵ تاکنون

مدیر دپارتمان فلسفه دانشگاه شهید مطهرى از سال ۱۳۷۰ تاکنون

عضویت پیوسته در فرهنگستان علوم جمهورى اسلامى ایران

برخى ازتألیفات وى عبارتند از: احتکار از نظرگاه فقه اسلام، اصول فقه - مبحث الفاظ، اصول فقه - منابع فقه، قواعد فقه بخش مدنى ۱ و،۲ بررسى فقهى و حقوقى وصیت، حقوق روابط بین الملل در اسلام و...
از مجموعه کسانى که نزد شهید مطهرى شاگردى کرده اند، سید مصطفى محقق داماد، یگانه تر از دیگران باقى مانده است. چرا که در درک و انتقال دیدگاه هاى استاد، چه در تفسیر قرآن، چه در اقتصاد اسلامى و چه درحوزه اسلام سیاسى، نکات و نقاطى را موردتوجه و تأکید قرارداده و مى دهد که ادامه مشرب فکرى آن زنده یاد به شمار مى رود.
سید مصطفى محقق داماد (احمدآبادى) اهل قم است و متولد سال ۱۳۲۴. او از معدود فقهایى است که تحصیلات عالى خود را در فرنگ به پایان برده است و دکتراى حقوق بین الملل اش را از دانشکده حقوق «لون - لانو» بلژیک اخذ کرده است. از این رو شاید بتوان نگاه او را به گونه اى پل میان سنت و تجدد دانست. محقق داماد البته در فقه هم به درجه اجتهاد رسیده است و او را براساس سنت حوزه هاى علمیه «آیت الله» مى نامند.
در سابقه او سمت هاى فرهنگى بسیارى را مى توان دید. از استادى دانشگاه و تحقیق و تدریس دراین عرصه تا ریاست بخش حقوق مرکز مطالعات و تحقیقات کتابهاى دانشگاهى علوم انسانى که از سال ۶۸ تاکنون عهده دار آن است تا عضویت پیوسته در فرهنگستان علوم. محقق داماد ازجمله کسانى است که مدافع پرداختن به اندیشه شهید مطهرى است و دراین باره مى گوید: اگر بخواهیم تعدادى ازعالمان اسلامى را درطول تاریخ نام ببریم که توانستند در جامعه اسلامى تحول فکرى ایجادکنند، تعدادشان زیاد نیست. ما عالمان اسلامى بزرگى داشتیم که صاحب فکر، مکتب و تفکر بودند و محافل علمى، آموزشى و تحقیقى داشتند. مثلاً فقهاى بزرگ فلاسفه، اینها درطول تاریخ زیاد بودند.
اما تحول اجتماعى آنان بسیار کم بود و نتوانستند تأثیرگذار باشند و در پیکر جامعه نفوذ کرده باشند. به گذشته ها اگر کارى نداشته باشیم، در قرن حاضر لااقل معدود افرادى را مى شناسیم که هم تأثیرگذار بودند و هم در پیکر جامعه نفوذ کرده اند.
استاد شهید مطهرى هم در زمان حیاتش این نقش را داشت، هم با شهادتش و هم پس از شهادتش. (یعنى خود شهادت ایشان خیلى موج ایجاد کرد.) و هنوز آثارشان در جامعه تأثیرگذار است و درجریان ایجاد کرده و در آینده نیز ایجاد خواهدکرد. مطهرى یک عالم مؤثر در جامعه است. ضرورت پرداختن به اندیشه ایشان باید موردبحث قراربگیرد.»
محقق داماد خود فرزند آیت الله محقق داماد است که از بزرگان علم و فقه در زمان خود بودند و افرادى چون شهید مطهرى نزد او تلمذ کرده اند. او علاوه بر شاگردى پدر، شاگردى بزرگان دیگرى ازجمله علامه فقید طباطبایى را نیز درکارنامه افتخارات خود دارد و با این حال تلمذ وشاگردى شهید مطهرى براى محقق داماد افتخاربزرگى است که نصیب هر پژوهشگر و عالمى نمى شود.
از خاطرات محقق داماد مى توان به کلاس هاى مرحوم مطهرى که او در آنها شرکت مى کرد، اشاره کرد. چنانچه مى گوید: در سال ۴۵ که سال هاى آخر دانشگاه را طى مى کردم، علاقه مند شدم فلسفه بخوانم. پدرم با فلسفه آشنایى نداشت؛ اما مخالف هم نبود که ما با افراد و شخصیت هاى حکیم آشنا شویم. [به همین دلیل معتقد بودند] اگر مى خواهى فلسفه بخوانى پیش استادش بخوان. پیش کسى که این چیزها را مى داند. من منطق منظومه را در قم پیش استاد متخصصى خواندم، مرحوم پدرم به من گفت اگر مى خواهى فلسفه بخوانى یا پیش حاج آقا مهدى (حائرى یزدى) بخوان یا پیش آقاى مطهرى، آن وقت مرحوم دایى ما آیت الله مهدى حائرى یزدى در کانادا بودند. من خدمت آقاى مطهرى رسیدم. در سال۴۷ ، ۴۸. مرحوم آقاى مهطرى مرا با محبت پذیرفتند. چون ایشان یکى از شاگردهاى پدرم بودند. پیغام پدرم را دادم و نزد آقاى مطهرى به طور خصوصى فلسفه را شروع کردم. من به مرحوم مطهرى گفتم، اگر براى مطرح کردن افکارتان در قم درسى را شروع کنید، خیلى مناسب است. کم کم این فکر را پذیرفتند و در قم، پایگاهى داشتند و از سال۱۳۵۲ تمایل پیدا کردند و هفته اى یک روز به قم مى آمدند. یک جلسه اى در منزل ما به صورت محرمانه برگزار مى شد که مباحثى را مطرح مى کردند و خیلى هم محدود بود. همان روز در منزل ایشان در تهران لیستى را آماده کردیم، افرادى که تمایل داشتند شرکت کنند عبارت بودند از: آیت الله سیدحسن طاهرى، خرم آبادى، آقاى مدرسى طباطبایى که امروز در دانشگاه «پرینستون» استاد هستند و آقاى احمدى یزدى، آیت الله سیدعلى محقق داماد، آقاى ربانى املشى و... جلسه اول خیلى محدود در منزل ما شروع شد. ایشان احساس کردند که ساواک از رفت و آمد ما سوءظن مى برد و منزل ما را تحت نظر مى گیرد که گرفت و من را به ساواک احضار کردند. ایشان سعى کردند جاى دیگر نروند که یک نفر طرف این قضیه باشد. ولى براى اینکه پوشش داشته باشیم یک کار گروهى و عمومى شروع کردیم. جلسه اول درس اشارات بود و بعد تبدیل شد به اسفار براى عموم، آن جلسه کم کم توسعه پیدا کرد ولى با هم خیلى محدود بود. یادم مى آید سالهاى آخر افرادى مثل آقاى خاتمى که الآن رئیس جمهور هستند شرکت مى کردند. آقاى معادى خواه، دکتر بهشتى، آقاى نبوى .... درس ایشان ضبط مى شد و پیاده مى شد. درسهاى اول راجع به منطق بود و تعارضات منطقى، چند سال درباره منطق بحث شد. ۱ تا ۲ سال منطق پیش رفت. ایشان پیشنهاد دادند کتاب و فلسفه هگل ترجمه آقاى حمید عنایت که از نوشته «استیس» است را معیار قرار بدهیم و بخوانیم و ایشان براى ما توضیح بدهند و فلسفه غرب را نقد کنند. آقاى حمید عنایت در درس منظومه ایشان در تهران شرکت مى کردند و همدرس ما بودند. گاهى هم عبارتها را با ایشان در میان مى گذاشت که این عبارت گنگ است و به نظر مى رسد ترجمه اش درست نباشد. تقریباً همه فلسفه هگل را قطعه به قطعه بحث کردند. تا اینکه سال ۱۳۵۶ شد. در سال،۵۶ کم کم انقلاب اوج گرفت. ایشان همه درسها را تعطیل کردندو قرار شد جلسه درس را اختصاص بدهیم به حکومت اسلامى، حدود یک سال تدریس به حکومت اسلامى اختصاص پیدا کرد. آن درسها چاپ نشد. مباحث بسیار وسیعى که نزد من است. همچنین درسهایى از منطق است که نوشته ام.»
از دغدغه هاى اصلى محقق داماد گفت وگوى ادیان بویژه اسلام و مسیحیت است. او در این باره تلاشهاى بسیارى کرده است که نوشتن مقالات متعدد و برپایى سخنرانى هاى مختلف از جمله این اقدامات است. محقق داماد در خصوص ضرورت گفت وگوى ادیان مى گوید: گفت وگو به این منظور که پیروان دو دین به درک و شناخت هم برسند و واقعیت را هم درک کنند، گفت وگوى موردنیاز جامعه بشرى امروز است. با این همه او معتقد است: «آنچه در ادبیات امروز به آن گفت وگو مى گوییم، در واقع بحث، جدل، تبشیر و موعظه است. نه گفت وگو. اما حوادثى که در تاریخ و بعد از جنگ جهانى رخ داد، باعث شد مسیحیان و پیروان ادیان روش دیگرى را در پیش گیرند. چون متفکران دینى و متکلمان حس کردند باید در روابط خود با سایر ادیان تجدیدنظر کنند و دست از جدال بردارند و براى تبلیغ دین خود اصرار نورزند، بلکه روشى ابداع کنند که پیروان ادیان به طور مساوى با هم سخن گویند، در اینجا بود که بحث دیالوگ مطرح شد.» او معتقد است: براى دستیابى به این هدف این پرسش پیش مى آید که این گفت وگو چگونه باید انجام شود و راه علمى آن چیست؟ «رادهاکریشنا» در کتاب خود مى گوید: مطالعه ادیان، دیگر مؤمنان را به هم نزدیک مى کند و کمک مى کند تا عقاید دیگران را درک کنند، اشتباهاتى که از سوءتفاهم ناشى مى شود، برطرف مى شود و ما نیز توسط آنچه دیگران در دین خود تبیین مى کنند، معتقدات خود را تأیید مى کنیم.»
سیدمصطفى محقق داماد ضمن اشاره به این نکته که در این راه باید از کسانى که این راه را طى کرده اند و موفق بوده اند سود جوییم، مونتکومرى وات، اسلام شناس مسیحى و «جان هیک» را به عنوان دو نفر از کسانى که در نتیجه دیالوگ هاى بیرونى و همچنین دیالوگ هاى درونى با اسلام، تحولى در نظام اعتقادى خودشان ایجاد کردند، نام مى برد و مى افزاید: اگر ما مسلمان ها نیز مى توانستیم این روش را انتخاب کنیم، مى توانستیم تحول عظیمى در روابط مان با سایر ادیان به وجود آوریم. جان هیک از خود پرسید: آیا ما راه مسیحیت را تنها راه مى دانیم به گونه اى که رستگارى را منحصر به آن مى دانیم یا ما ادیان بزرگ بشرى را به عنوان راههاى دیگر زندگى و رستگارى باید در نظر آوریم؟ این سؤال ناظر به مسأله حصاراندیشى یا نفى دیگران در مسیحیت و سایر ادیان است. چرا که هر یک از ادیان تاکنون خود و دین خود را حقیقى و بر حق مى دانسته و ادیان دیگر را باطل و منسوخ فرض کرده است.» او تصریح مى کند: براى پیشگیرى از این امر وقتى افراد وارد گفت وگو مى شوند، باید این احتمال را بدهند که راه نجات در راههاى دیگر هم وجود دارد، وگرنه اگر با دید متعصبانه وارد شوند، یا باید تبشیر شود یا موعظه یا جدال.
سیدمصطفى محقق داماد ضمن اشاره به غزالى از او به عنوان دانشمند مسلمانى نام مى برد که ده قرن قبل اظهار داشته است: هرکسى در هر دین و مذهبى که باشد، فکر مى کند راه نجات در دین و مذهب اوست و آیا نباید این احتمال را بدهد که نجات در دین دیگرى هم مى تواند باشد؟ اگر من به عنوان مسلمان گمان مى کنم که راه نجات در مسلمانى است، یک مسیحى و بودایى هم همین تفکر را در حق دین خود دارد. او با اشاره به کتاب برخورد اسلام و مسیحیت، نوشته جان هیک مى گوید: در این کتاب روابط تاریخى صدراسلام تا عصر حاضر بیان شده و نشان مى دهد که روابط گذشته بیشتر خصمانه بوده است. او معتقد است: «ما دو نوع روابط خصمانه داریم: یکى روابط خصمانه آگاهانه و دیگرى عدم همزبانى است که باعث عدم درک متقابل مى شود.» او مى گوید: مونتکومرى وات مى گوید: پیروان مسیحیت باید ادیان دیگر را محترم بشمارند و دست از عقیده سنتى خود مبنى بر اینکه ملت برتر هستند، بردارند. وات مى گفت: من با وجودى که مسیحى هستم و وفادار، حقانیت دین اسلام را قبول دارم و حضرت محمد(ص) را به عنوان پیامبر خدا قبول دارم.
به نظر مى رسد با توجه به سؤالات و شکافهایى که امروز نسل نو و جدید با برخى از مسائل اسلام پیدا کرده است وجود کسانى چون سیدمصطفى محقق داماد که فرزند خلف پدر بزرگوار خود و شاگرد بحق استاد مطهرى است بیش از پیش ضرورى است و ازاین رو مهرگان به نوشتن درباره او به خود مى نازد.
در نگارش این مطلب از ویژه نامه شهید مطهرى روزنامه همشهرى که اردیبهشت ۸۴ انتشار یافت نیز استفاده شده است.
منبع حق گستر

دکتر سید حسن امامی


دکتر سید حسن امامی در سال 1281 هجری شمسی در تهران به دنیا آمد. پدرش امام جمعه و جماعت بود و به همین دلیل پس از تحصیلات مقدماتی در مدرسه پروکیمنیاژ که توسط روسها اداره می شد، برای فراگیری علوم فقهی و دینی، ادبیات عرب، منطق و سایر علوم به حوزه علمیه نجف اشرف رفت و به درجه اجتهاد نائل شد. پس از مدتی به منظور فراگیری علم حقوق نوین به سوئیس رفت (1307). پس از پنج سال اقامت و تحصیل در رشته حقوق خصوصی در دانشکده حقوق دانشگاه لوزان، در سال 1312 با ارائه رساله خود با عنوان "اساس قضائی مهر در فقه شیعه اسلامی" موفق به اخذ درجه دکترای حقوق شد.

در سال 1313 به ایران بازگشت و در مدرسه عالی حقوق و دانشکده معقول و منقول به تدریس تاریخ حقوق و حقوق اسلام پرداخت. در سال 1317 در تشکیلات دادگستری نوین به شغل قضائی منصوب شد. در سال 1323 ریاست کل دادگاههای شهرستان تهران را برعهده گرفت و در سال 1317 در دانشکده حقوق و علوم سیاسی دانشگاه تهران به تدریس حقوق ثبت اسناد و اصول محاکمات حقوقی در مقاطع مختلف پرداخت. در سال 1336 دروس حقوق مدنی و شرح قانون مدنی، به درخواست دانشجویان که به کتابهای مدون حقوق مدنی دسترسی نداشتند، برای تهیه کتابی در این زمینه به لوزان سوئیس سفر کرد. با فراغتی که در این سفر به دست آورد، شش جلد کتاب حقوق مدنی را بر اساس یادداشت ها، جزوه ها، کتابهای فقهی و حقوقی و منابع دیگر به رشته تحریر در آورد. این کتابها تاکنون بارها تجدید چاپ شده و هنوز هم یکی از اصلی ترین مراجع و منابع تدریس، مطالعه و تحقیق در دروس دانشگاهی حققو مدنی و دوره های کاربردی حقوق (کارآموزی وکالت دادگستری، مشاوره حقوقی و قضاوت) به شمار می آید.

دکتر سید حسن امامی


دکتر امامی پس از سالها تدریس و ریاست گروه حقوق خصوصی و اسلامی دانشکده حقوق و علوم سیاسی و انتخاب شدن به عنوان استاد ممتاز دانشگاه تهران در سال 1346، به درخواست خود بازنشسته شد (1347) اما گاهی در دانشکده حقوق دانشگاه ملی سابق ( شهید بهشتی کنونی ) تدریس می کرد.
دکتر سید حسن امامی در سال 1358 پس از سالها تلاش و ممارست در عرصه آموزش حقوق بویژه حقوق مدنی ایران، بر اثر بیماری سرطان و در حالی که ماههای آخر عمر قادر به تکلم نبود و در اغما به سر میبرد، چشم از جهان فرو بست. پیکر این عالم برجسته و چهره ماندگار حقوق ایران در سوئیس به خاک سپرده شده است. یادشان گرامی باد.

زندگینامه دکتر کاتوزیان پدرعلم حقوق ایران

زندگینامه دکتر ناصر کاتوزیان


ناصر کاتوزیان کیست؟
۱-دوران تحصیلی:متولد: ۱۳۱۰. تهران «ناصر کاتوزیان» درکوچه در دار درخیابان رى به دنیا آمده است.خاندان کاتوزیان ازخانواده هاى کهن تهران است. نام خانوادگى اصلى آنها تهرانى بوده است که درزمان رضاشاه وقتى مجبور به دریافت شناسنامه مى شوند به دلیل علاقه به زبان اصیل پارسى، لغت «کاتوزیان» را از شاهنامه براى نام خانوادگى خویش اقتباس مى کنند و کاتوزیان به معناى پارسایان است."کاتوزیان گروهى بودند که تقریباً روحانیون دربار ساسانى را تشکیل مى دادند و درواقع طبقه باسواد زمانه خود بودند و از نفوذ فراوانى برخوردار بودند و چون خانواده ما خانواده اى روحانى بود. حتى عموى من قبلاً روحانى بود و بعدها به اجبار دربار عمامه ازسر برمى گیرند "دوران ابتدایى اش را در دبستان اقبال دوران دبیرستان را در دبیرستان علمیه طى مى کند . دکتر کاتوزیان با کلاس پنجم نظام قدیم رشته ادبی را دنبال و در همان رشته ادبى در ایران شاگرد اول مى شود و موفق به دریافت مدال درجه ۲علمى براى اولین بار در ایران مى شود. همین دریافت مدال مشوق او مى شود براى ادامه تحصیل.
او با انتخاب رشته حقوق تحصیلات خود را در دانشگاه ادامه مى دهد و در این رشته موفق به کسب مدال درجه یک علمى این رشته مى شود. با فوت پدر در سال دوم دانشگاه ضربه بزرگى به دکتر کاتوزیان وارد مى شود و این ضربه باعث مى شود تا او از رفتن به وزارت امورخارجه پشیمان شود و رشته قضا را انتخاب کند. پس از اتمام لیسانس حقوق از سال ۱۳۳۴ تا ۱۳۴۵ در دادگسترى روزگار مى گذراند تا جایى که حتى به ریاست دادگاه اراک و مستشار دادگاه استان و معاون ادارى و حقوقى هم مى رسد، اما داشتن روحیه تحقیق و پژوهش از یک طرف و عشق و علاقه او به تدریس و همچنین مخالف خوانى هایش با دستگاه پهلوی از طرف دیگر سبب شد تا کنج خلوت تحقیق و تفحص را به دنیاى پراضطراب و جنجال دادگسترى ترجیح دهد و به دنیاى علم و آرامش نقل مکان کند
او در رشته حقوق در مقاطع مختلف تا دکترا همواره با عنوان شاگرد اولى فارغ التحصیل مى شود و رساله اش را در سال ۱۳۳۹ باعنوان «وصیت» به پایان مى رساند . پس از اتمام دوران دانشکده حقوق در مقطع لیسانس از سال ۱۳۳۴ تا ۱۳۴۵ در دادگسترى روزگار مى گذراند و مشاغل مختلفى را تجربه مى کرد تا جایى که حتى به ریاست دادگاه اراک و مستشار دادگاه استان و معاون ادارى و حقوقى هم مى رسد، اما داشتن روحیه تحقیق و پژوهش از یک طرف و عشق و علاقه او به تدریس و همچنین مخالف خوانى هایش با دستگاه حاکم از طرف دیگر سبب شد تا کنج خلوت تحقیق و تفحص را به دنیاى پراضطراب و جنجال دادگسترى ترجیح دهد و به دنیاى علم و آرامش نقل مکان کند.
۲-سفرعلمی به خارج کشور:او به دفعات متعدد به کشورهاى فرانسه و انگلیس و آمریکا سفر مى کندو در آنجا غور و تفحص علمی بسیار مى کند. با این حال علاقه وافر او به فقه باعث مى شود تا مطالعات فراوانى را در این زمینه داشته باشد. همین امر باعث مى شود تا زبان عربى را به همان اندازه بداند که در زبان فرانسوى و انگلیسى متبحر شده بود.
در سال ۱۳۳۲ اولین مقاله استاد در مجله کانون وکلاى آن زمان به چاپ مى رسد و سلسله مقالاتش در این باره ادامه پیدا مى کند تا اولین کتاب او تحت عنوان<<وصیت >>همزمان با اتمام دوره دکترى به چاپ برسد. دکتر ناصرکاتوزیان اولین دانشجوى ایرانى است که موفق به اخذ مدرک دکتراى حقوق در ایران و دانشگاه تهران شده است. او در سال ۱۳۳۳ در سن ۲۳سالگى ازدواج مى کند که حاصل آن دو فرزند پسر است که یکى از آنها دکتراى روانشناسى بالینى دارد و در حال حاضر مقیم آمریکا است و دیگرى مهندس الکترونیک است و در همان دیار زندگى مى کند.
۳- آثارتالیفی وکتابهای ایشان:دکتر ناصر کاتوزیان ۴۳ جلد اثر تألیفى و تحقیقى دارد که برخى از آنها به ۹۰۰صفحه مى رسد مهمترین آنها عبارتند از: ۱ ـ عدالت قضایى (۲جلد) که مجموعه آرایى است که او در دوران قضاوتش جمع آورى کرده. ۲ ـ گامى بسوى عدالت (۲جلد) توصیفى از زندگى خود استاد است که تمام زندگى اش را گامى به سوى عدالت مى داند. این ۲کتاب شامل بیش از ۴۰مقاله اى است که او در مورد حقوق اساسى نوشته است. ۳ ـ مقدمه علم حقوق که هنوز در دانشگاههاى مختلف تدریس مى شود و بیش از چهل بار تجدید چاپ شده است. ۴ ـ فلسفه حقوق (۳جلد) گل سرسبد کتابهاى دکتر کاتوزیان. او این ۳جلد کتاب را بیش از همه آثارش دوست دارد. ۵ ـ حقوق مدنى: دکتر کاتوزیان بیش از ۲۰جلد کتاب درباب موارد مختلف حقوق مدنى از جمله خانواده، تعهدات، قراردادها، مسؤولیت هاى مدنى، ارث و وصیت و… نوشته است. ۶ ـ نظریه عمومى حقوق ۷ ـ کلیات حقوق ۸ ـ آزادى اندیشه و بیان: دکتر کاتوزیان این کتاب را به سفارش سازمان ملل متحد در مورد آزادى اندیشه و بیان در ایرانانجام داده است. درتدوین اولین قانون اساسى جمهورى اسلامى ایران نیز نفش داشته است
۴-توصیه های دکتر کاتوزیان:
۱-جمله اى کوتاه، پرمغز و ماندنى. حکایت آینه و جوان و پیر و خشت خام. «به جوانها مى گویم اگر از چیزى عصبانى هستید مراقب باشید، میراث گرانبهاى چندین و چندساله پدرانتان را از روى عصبانیت به زمین نزنید...» که منظور فقه وحقوق اسلامی است.و این تمام پختگى و حوصله پیرمردى سفیدموى و مرتب را نشان مى دهد که شمرده شمرده سخن مى گوید و هیچ عجله اى براى گفتن ندارد. دکتر ناصر کاتوزیان حالا درآستانه ۷۳سالگى است. با آنکه جدى است اما مهربانى و شفقت در چشمانش موج مى زند. متین، صبور، مؤدب و خوش سخن و البته آراسته
آیا او به آرزویش رسیده؟ در جواب این پاسخ چیزى جز لبخند از دکتر ناصر کاتوزیان نخواهید شنید. او رسیدن به آرزو را به مثابه توقف مى داند. مى گوید «وقتى میکل آنژ مجسمه «پتیا» را ساخت و در کلیسا خیلى مورد توجه قرار گرفت، خودش گریه مى کرد. وقتى از او پرسیدن چرا گریه مى کنى؟ گفت: براى اینکه این پایان کار من است. چون از این کار خوشم آمده.» و این گفته کاتوزیان نشان دهنده تلاش او براى نگه داشتن روحیه نارضایتى از خود و طلبگى است.
۲-بزرگترین معضل نظام حقوقى ما چیست؟ خیلى از حقوقدانها کارایى خود را از دست داده اند؟ دکتر کاتوزیان فراموش شدن جامعه از سوى حقوقدانان را عامل عمده نقصان مى داند و مى گوید «آنها فکر مى کنند همه چیز در قانون باید گفته شود و منبعث از قانون است، درحالى که حقوق غیر از قانون است. قانون بخشى از حقوق رسمى است که توسط قوه مقننه و مجریه وضع مى شود، ولى این اندیشه ها هستند و جامعه و سازمانهاى اجتماعى که حقوق را مى سازد و زمینه هاى اصلى اش را فراهم مى کند.»
۳- دلیل عقب ماندگى ما از کاروان تمدن : دکتر کاتوزیان دو دلیل را علت عقب ماندگى ما از کاروان تمدن و چسبندگى بیش از اندازه مان به قانون مى داند.
اول) عجز از شناخت معنای واقعی فقه: حقوق ما نتوانسته است معناى واقعى فقه را بشناسد و همین ضعف عمده به قوانین ما سرایت کرده است و فکر مى کنیم همه چیز باید در قانون باشد و همه چیز را قانون به ما بگوید. در واقع ما فراموش کرده ایم که عرف و عادت و هنجارهاى اجتماعى و نیازهاى آن نیاز مبرم به مراجعه ما به قوانین فقهى و بررسى دوباره آنها دارد. ضمن آنکه این عوامل خود نیازهایى را به وجود مى آورد که این نیازها موجب به وجود آمدن قواعدى مى شود که حتى دولتها را مجبور به وضع قانونى آنها مى کند. او در این باره مى گوید «درست است که دولتها مقتدر هستند.اما این اقتدار کاملاً ظاهریست و دولت از اطراف تحت فشارهاى متعدد اجتماعى است که بخش عمده اى از آنها منبعث از نیازهاى اقتصادى و حتى سنتها واخلاق و مذهب است و این ها در واقع در حال مبارزه با یکدیگرند. قانونى که وضع مى شود نتیجه پیروزى یکى از این فشارها بر سایر نیروها است. ما فراموش کرده ایم که قوه قضاییه مى تواند در قلمرو قوانین و تفسیر آنها خود کارگزار باشد.» در واقع از نظر دکتر کاتوزیان دلیل اول عقب ماندگى نظام حقوقى ما از نیازهاى امروز سنت گرایى شدید است که در ما وجود دارد و اجازه خلاقیت و تصمیم گیرى نمى دهد.
دوم )تقلید کورکورانه ازغرب و عقب ماندگى: «ما از نظر نظام ادارى و حقوقى خیلى تحت تأثیر نظام حقوقى فرانسه قرار گرفتیم. آنها براى حقوق مدنى بعد از ناپلئون همین ارزش و تقدس را قائل بودند ولى حالا این طور نیست و آنها از این حیث خود را نو و مدرن کرده اند و ما همچنان و همان سر کلاه آى با کلاه مانده ایم.» او معتقد است «حقوقدانان حتماً باید با این شیوه هاى کهنه و منسوخ مبارزه کنند و نداى عدالت و نداى وجدان و آن عرفان حقوقى را که به هرکسى که حقوقدان هم نیست اما وقتى یک قضیه حقوقى پیش او مطرح مى شود مى تواند تشخیص دهد که عدالت کدام طرف است را بیشتر مد نظر قرار دهند و به آن توجه بیشترى بکنند
۴- فلسفه وهدف علم حقوق چیست؟:دکتر کاتوزیان مى گوید: «هدف حقوق و تمام زیر و بم آن اجراى کامل عدالت و مصونیت جامعه از ظلم و بى عدالتى است.» او علت اصلى ماجراى مشروطیت را هم در همین نکته مى بیند و مى گوید : «عموى من یکى از سران اصلى مشروطیت بود و از او یادداشتهاى متعددى به دست من رسیده که آن را در کتابى تحت عنوان «برداشتهایى راجع به تاریخ مشروطیت» به چاپ رسانده ام. در آنجا در مقدمه اش نوشته ام که انقلاب مشروطیت در واقع قیامى براى دموکراسى خواهى نبوده است بلکه حکومت عادل مى خواسته اند و عدالتخانه.» او علت اصلی قیام مشروطیت را آراى متضاد قضات آن و فساد شدیدى که در دستگاه قضاى آن دوران رخنه کرده بود مى داند.
۵-آزادی اندیشه علمی : دکتر کاتوزیان در باره آزادى مى گوید:«آدمى اگر نتواند آنگونه که مى اندیشد افکارش را بیان بکند و اصلاً جرأت بیان فکرش را نداشته باشد در بحث آزادى و عدالت همچنان در خم اول این وادى باقى خواهیم ماند و این حاصل نمى شود مگر زمانى که هر کس هر آنچه مى اندیشد را بیان کند و برخورد اندیشه ها براثر همین اصل پیش پا افتاده میسر گردد. او مى گوید: «در همین حقوق موانع فراوانى براى آزاد اندیشى وجود دارد و تا این موانع از سر راهش برداشته نشود پاى نظام حقوقى ما همچنان مى لنگد.»

زندگی نامه استاد فقید دکتر رضا نوربها

 

 

بیوگرافی علمی استاد:

 

     دکتر رضا نوربها، در تهران به دنیا آمد. دوره ابتدایی خود را در مدرسه ملی کیهان و دوره متوسطه را در دبیرستانهای رازی، حکیم نظامی و مروی تهران به پایان رساند.

     این استاد برجسته حقوق جزا در سال 1340 وارد دانشکده حقوق دانشگاه تهران شد و پس از اخذ مدرک لیسانس حقوق قضایی در آزمون فوق‌لیسانس روان‌شناسی تکمیلی شرکت کرد و سرانجام در سال 1348 پس از طی دوره کارآموزی قضایی، به استخدام دادگستری درآمد.

     نوربها پس از کناره‌گیری از دادگستری، عازم فرانسه شد تا در دانشکده حقوق دانشگاه "مون پلیه" دوره فوق لیسانس D.E.A در رشته حقوق جزا و جرم شناسی را طی کند و سپس در دوره دکترای حقوق شرکت و به طور همزمان دوره کار آموزی مرکز درمانی مجرمین پاریس را نیز طی کرد و موفق به دریافت دکترای حقوق جزا شد.

     این حقوقدان پس از بازگشت به ایران، در کنار وکالت دادگستری، به عضویت هیات علمی دانشکده حقوق دانشگاه شهید بهشتی درآمد و به تدریس حقوق جزای عمومی، جرم‌شناسی و فلسفه حقوق جزا پرداخت.

     وی عضو کمیته برنامه‌ریزی دانشکده حقوق دانشگاه شهید بهشتی و عضو هیات علمی کمیته ارتقای این دانشکده نیز بود و تالیفات فراوانی از جمله کتابهای: زمینه حقوق جزای عمومی و زمینه جرم شناسی و دهها مقاله علمی در کارنامه علمی وی وجود دارد.

     نوربها سال گذشته از دانشکده حقوق دانشگاه شهید بهشتی بازنشسته شد و طی مراسمی از خدمات ارزشمند وی تجلیل به عمل آمد.

مرحوم دکتر ابوالفضل قاضی شریعت‌پناهی وکتاب سال حقوقی

GHAZIE SHARIAT PANAHI.jpg

دکتر ابوالفضل قاضی شریعت‌پناهی

مؤلف کتاب

«حقوق اساسی و نهادهای سیاسی»دکتر قاضی در سال 1310 ش در شهرستان سمنان به دنیا آمد؛ و بعد از گذراندن دورة ابتدایی و متوسطه وارد دانشگاه تهران شد و در رشتة حقوق لیسانس گرفت. سپس برای ادامة تحصیل به خارج از کشور سفر کرد و از دانشگاه ژنو در رشته حقوق به دریافت درجة فوق لیسانس و دکتری نایل آمد. ایشان همچنین از کشور فرانسه گواهی‌نامة پایان کار مدرسة ملی اداری را نیز دریافت کرده است. 

اساتید مهم دکتر قاضی در ایران عبارتند از: مرحومان دکتر سیدعلی شایگان، دکتر موسی عمید و استاد محمود شهابی. و در خارج عبارتند از: پروفسور بورکن، پروفسور گراون، پروفسور رویلند دوکلری و پروفسور باتّلی. 
دکتر ابوالفضل قاضی در طول خدمات علمی و فرهنگی عهده‌دار مشاغل زیر بود: معاونت دانشکده حقوق و علوم سیاسی، معاونت آموزشی دانشگاه شهید بهشتی، وزیر علوم و آموزش عالی و در حال حاضر مدیر گروه حقوق عمومی دانشگاه تهران. 
آثار ایشان عبارت اند از: 
1- ترجمة اصول و علم سیاست تألیف پروفسور دو ورژه 
2- ترجمة جامعه‌شناسی سیاسی تألیف پروفسور دو ورژه 
3- ترجمة جامعه‌شناسی حقوق تألیف پروفسور هانری لوی بردل 
4- ترجمة شهروند و دولت تألیف پروفسور رنه په لو 
5- ترجمة حقیقت به سختی بند بود تألیف رنه فلوریو 
6- تألیف رمان حقوقی 
7- تألیف در پیشگاه حقیقت 
8- تألیف حقوق اساسی و نهادهای سیاسی (کتاب برگزیدة سال) 
9- تألیف برای یک قانون اساسی بهتر 
10- مقالات متعدد در مجلات 
 

آشنایی با کتاب

«حقوق اساسی و نهادهای سیاسی»

حقوق اساسی و نهادهای سیاسی (جلد اول)/ دکتر ابوالفضل قاضی شریعت‌پناهی . ـ تهران: دانشگاه تهران، موسسه انتشارات و چاپ، ۱۳۶۸، بیست و چهار، ۷۹۰ص.

کتابنامه: ص. ۷۸۱-۷۸۸

کتاب حاضر مشتمل بر پنج دفتر و هر دفتر شامل چندین بخش است که مبانی و کلیات حقوق اساسی، در آن مورد بحث قرار گرفته است. مطالب کتاب جدید و تجزیه و تحلیل‌ها علمی و مستند است. 
توجه به حقوق سایر کشورها، بررسی و تطبیق حقوق مکتوب و مدوّن و رسمی با اجرای آن در عمل، از دیگر ویژگیهای این کتاب تحقیقی است. 


ادامه مطلب ...