روزنگار عدالت:علی قنبریان علویجه

حقوقی-اجتماعی-آموزشی-خبری

روزنگار عدالت:علی قنبریان علویجه

حقوقی-اجتماعی-آموزشی-خبری

اعیاد عاشقان مبارک

میلاد با سعادت آموزگار عشق حضرت حسین بن علی علیه السلام و معلم ایثار و فداکاری حضرت اباالفضل العباس و زینت عبادت کنندگان حضرت سجاد علیهم السلام را خدمت پدر و مادر بزرگوارشان حضرت علی علیه السلام و حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها و ام البنین سلام الله علیها و خاندان عصمت و طهارت و همچنین نور چشم عرشیان و فرشیان حضرت مهدی موعود علیهم السلام تبریک و تهنیت عرض می نمایم.سلام بر اهل بیت نبوت


بزرگترین روز تاریخ بشر

یادآورى بعثت به معناى یادآورى یک حادثه‌ى تاریخى نیست بلکه تکیه‌ى بر این خاطره‌ى پرشکوه در حقیقت تکرار و مرور یک درس فراموش نشدنى است .
جهان: مبعث در حقیقت روز برافراشته شدن پرچم رسالتى است که خصوصیات آن براى بشریت، ممتاز و بى‌نظیر است. مبعث در حقیقت پرچم علم و معرفت را برافراشت. بعثت با «إقرء» شروع شد: «إقرء باسم ربک الذى خلق» و با «ادع إلى سبیل ربک بالحکمة و الموعظة الحسنة» ادامه یافت؛ یعنى دعوت همراه با حکمت.

دعوت اسلامى در حقیقت گسترش و پراکندن حکمت در سراسر عالم و در طول تاریخ است.

گزیده‌ای از بیانات رهبر معظم انقلاب در مورد بعثت پیامبر خاتم (ص)

یک درس فراموش‌نشدنی
یادآورى بعثت به معناى یادآورى یک حادثه‌ى تاریخى نیست -این آن نکته‌اى است که ما باید در مواجهه‌ى با این حادثه‌ى بزرگ و این خاطره‌ى ارجمند بشرى و انسانى همیشه به یاد داشته باشیم- بلکه تکیه‌ى بر این خاطره‌ى پرشکوه در حقیقت تکرار و مرور یک درس فراموش نشدنى است در درجه‌ى اول براى خود امت اسلامى؛ چه آحاد امت، چه برجستگان و نخبگان امت -سیاستمداران، دانشمندان، روشنفکران- و در درجه‌ى بعد براى همه‌ى آحاد بشریت. این، تکرار یک درس است، تکرار یک سرمشق است، یادآورى یک حادثه‌ى درس آموز است.

دیدار مسئولان نظام به مناسبت مبعث حضرت رسول اعظم (ص) ۰۹/۰۵/۱۳۸۷

مبعث و راه دشوار آینده‌ی ما
ما مسلمانها البته باید قدر بدانیم؛ باید در پدیده‌ى بعثت بیندیشیم؛ باید از آن درس بگیریم؛ باید این گذشته‌ى پرفروغ را چراغى کنیم براى راه آینده‌ى دشوار خودمان که در پیش داریم.

بیانات در دیدار مسؤولان و کارگزاران نظام به‌مناسبت مبعث پیامبر مکرم اسلام ۱۱/۰۶/۱۳۸۴

هدف بعثت دعوت به توحید بود
بعثت نبى‌اکرم در درجه‌ى اول، دعوت به توحید بود. توحید صرفا یک نظریه‌ى فلسفى و فکرى نیست؛ بلکه یک روش زندگى براى انسانهاست؛ خدا را در زندگى خود حاکم کردن و دست قدرتهاى گوناگون را از زندگى بشر کوتاه نمودن. «لااله‌الاالله» که پیام اصلى پیغمبر ما و همه‌ى پیغمبران است، به معناى این است که در زندگى و در مسیر انسان و در انتخاب روشهاى زندگى، قدرتهاى طاغوتى و شیطانها نباید دخالت کنند و زندگى انسانها را دستخوش هوسها و تمایلات خود قرار دهند.

اگر توحید با همان معناى واقعى که اسلام آن را تفسیر کرد و همه‌ى پیغمبران، حامل آن پیام بودند، در زندگى جامعه‌ى مسلمان و بشرى تحقق پیدا کند، بشر به سعادت حقیقى و رستگارى دنیوى و اخروى خواهد رسید و دنیاى بشر هم آباد خواهد شد؛ دنیایى در خدمت تکامل و تعالى حقیقى انسان. دنیا در دید اسلام، مقدمه و گذرگاه آخرت است. اسلام دنیا را نفى نمى‌کند؛ تمتعات دنیوى را منفور نمى‌شمارد؛ انسان را با همه‌ى استعدادها و غرایز در صحنه‌ى زندگى، فعال مى‌طلبد؛ اما همه‌ى اینها باید در خدمت تعالى و رفعت روح و بهجت معنوى انسانى قرار گیرد تا زندگى در همین دنیا هم شیرین شود. در چنین دنیایى، ظلم و جهل و درنده‌خویى نیست و این کار دشوارى است و به مجاهدت احتیاج دارد و پیغمبر این جهاد را از روز اول آغاز کرد.

بیانات در دیدار مسؤولان و کارگزاران نظام در سالروز عید سعید مبعث ۰۲/۰۷/۱۳۸۲

عربستان، قبل از هجرت
بعثت نبى اکرم براى بشر آغاز راه نوى بود. دنیاى محیط بر آن پیام و محل پیدایش این پیام، دنیاى بسیار بد و غیر قابل تحملى بود؛ دنیاى گرایش و جذب مادیات شدن، دنیاى خوى حیوانى، دنیاى بى‌مهارى قدرتمندان و زورمندان و زورگویان، دنیاى تبعیض و فساد و ظلم و شهوترانى بى‌بندوبار. این وضعیت، مخصوص منطقه‌ى حجاز نبود؛ آن دو دولت بزرگى هم که منطقه‌ى عربستان را احاطه کرده بودند - یعنى ایران ساسانى و امپراتورى روم - دچار همین مشکلات بودند.

بیانات در دیدار مسؤولان نظام به مناسبت مبعث حضرت رسول اکرم(ص)۱۳/۰۷/۱۳۸۱

مبعث پرچم علم و معرفت را برافراشت
مبعث در حقیقت روز برافراشته شدن پرچم رسالتى است که خصوصیات آن براى بشریت، ممتاز و بى‌نظیر است. مبعث در حقیقت پرچم علم و معرفت را برافراشت. بعثت با «إقرء» شروع شد: «إقرء باسم ربک الذى خلق» و با «ادع إلى سبیل ربک بالحکمة و الموعظة الحسنة» ادامه یافت؛ یعنى دعوت همراه با حکمت.

دعوت اسلامى در حقیقت گسترش و پراکندن حکمت در سراسر عالم و در طول تاریخ است؛ همچنان که بعثت، پرچمدارى و برافراشته شدن پرچم عدل است؛ یعنى در میان مؤمنین، بندگان خدا و آحاد بشر، عدالت استقرار پیدا کند؛ همچنان که رسالت، برافراشتن پرچم اخلاق والاى انسانى است؛ «بعثت لأتمم مکارم الاخلاق». خداى متعال خطاب به پیغمبر مى‌فرماید: «و ما أرسلناک الا رحمة للعالمین»؛ یعنى همه‌ى چیزهایى که بشر - در همه‌ى زمانها، در همه‌ى شرایط و در هر نقطه‌ى عالم - به آن نیاز دارد، در این بعثت گنجانده شده است؛ یعنى علم و معرفت، حکمت و رحمت، عدل و برادرى و برابرى؛ چیزهاى اساسى‌اى که جریان زندگى سالم انسان به اینها وابسته است. حتى با این‌که در اسلام، جهاد مقرر شده است، و جهاد یعنى مبارزه با زورگویى و تجاوز -البته بعضى کسان به طور بدخواهانه، اسلام را به خاطر حکم جهاد، دین شمشیر معرفى کردند- اما همین اسلام مى‌فرماید: «و إن جنحوا للسلم فاجنح لها و توکل على الله»؛ یعنى باز آن‌جایى که شرایط اقتضا مى‌کند، صلح را بر جنگ ترجیح مى‌دهد.

بیانات در دیدار مسؤولان و کارگزاران نظام جمهورى اسلامى به مناسبت عید سعید مبعث ۲۳/۰۷/۱۳۸۰

مبعث بزرگترین روز تاریخ بشر است

روز مبعث، بى‌شک بزرگترین روز تاریخ بشر است؛ زیرا هم آن کسى که طرف خطاب خداوند قرار گرفت و مأموریت بر دوش او گذاشته شد - یعنى وجود مکرم نبى بزرگوار اسلام صلى‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم - بزرگترین انسان تاریخ و عظیمترین پدیده‌ى عالم وجود و مظهر اسم اعظم ذات اقدس الهى است؛ یا به تعبیرى خود اسم اعظم الهى وجود مبارک اوست و هم از این جهت که آن مأموریتى که بر دوش این انسان بزرگ گذاشته شد - یعنى هدایت مردم به سوى نور، برداشتن بارهاى سنگین از روى دوش بشر و تمهید یک دنیاى مناسب وجود انسان و بقیه‌ى وظایف لایتناهى بعثت انبیا - وظیفه‌ى بسیار بزرگى بود. یعنى هم مخاطب بزرگترین است؛ هم وظیفه بزرگترین است. پس، این روز بزرگترین و عزیزترین روز تاریخ است.

اگر کسى بخواهد محتواى بعثت را در چارچوب آنچه که با عقول ناقص خودمان برداشت مى‌کنیم، محص
ور کند، یقینا به مبعث و حقیقت بعثت و حقیقت این رسالت ظلم شده است. نمى‌شود محتواى بعثت پیامبر را به حدود فهم و دید ناقص ما محدود کرد؛ ولى اگر بخواهیم در یک جمله، بعثت و محدوده‌ى بعثت را - اگرچه لایتناهى است - تعریف اجمالى بکنیم، باید عرض کنیم که بعثت متعلق به انسان و براى انسان است؛ انسان هم لایتناهى است و ابعاد عظیمى دارد و محدود در جسم و در ماده و در زندگى چند روزه‌ى دنیا نیست؛ فقط محدود در معنویات هم نیست؛ محدود در یک قطعه‌ى مشخصى از تاریخ هم نیست.

انسان، همیشه و در همه حال انسان است و ابعاد وجودى او، ابعاد لایتناهى و ناشناخته‌اى است. هنوز هم انسان موجودى ناشناخته است. بعثت، براى این انسان و براى سرنوشت این انسان و براى هدایت این انسان است.

بیانات در دیدار کارگزاران نظام جمهورى اسلامى ایران به مناسبت عید مبعث ۲۶/۰۸/۱۳۷۷

بعثت پیغمبر خاتم در رأس همه‌ى حوادث تاریخ بشر قرار مى‌گیرد
اگر ما در بین حوادث تاریخ بشر -حوادثى که براى انسانها پیش مى‌آید -بعثت انبیا را از همه‌ى این حوادث، در سرنوشت بشر مهمتر و مؤثرتر بدانیم- که همین هم هست، بعثت پیغمبر خاتم صلى‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم از لحاظ اهمیت، در رأس همه‌ى حوادث بزرگ و کوچک تاریخ بشر قرار مى‌گیرد.

هیچ حادثه‌اى از قبیل انقلابهاى بزرگ، مرگها و حیاتهاى ملتها، پدید آمدن اشخاص بزرگ، از بین رفتن اشخاص بزرگ و ظهور مکتبهاى گوناگون، اهمیتش براى بشریت، به اندازه‌ى بعثتهاى انبیا نیست؛ همچنان که امروز شما مى‌بینید، ماندگارترین شکلهاى فکر و ذهن آحاد بشر، همان شکلهایى است که ادیان به آنها داده‌اند و تا ابد هم همین‌طور خواهد بود. اگر چه امروز بسیارى از کسان در عالم هستند که مستقیما خود را در پرتو اشعه‌ى بعثت نبى‌اکرم قرار نداده‌اند - یعنى غیرمسلمانان - اما همانها هم از برکات این بعثت، تاکنون منتفع شده اند.

بى‌شک علم و تمدن بشر، خلقیات نیکو در میان انسانها، عادات خوب و بسیارى از این مقوله چیزها، اگر ظاهرا هم به ادیان متصل نباشد، در ریشه‌ى اصلى، جوشیده‌ى از ادیان و معارف الهى است و در رأس آنها بعثت نبى‌مکرم اسلام است؛ لیکن درعین‌حال همه‌ى بشریت - در آینده هم بیشتر - از این برکات استفاده خواهند کرد. بنابراین بزرگترین، مهمترین و برجسته‌ترین حادثه در تاریخ بشر، این بعثت است.

خداى متعال به برکت اسلام، به برکت توجه به معنویت اسلام و توجه به پیام سیاسى اسلام، ما را از آن رنجها خلاص کرد؛ یعنى بعثت براى این نبود که یک عده مردم، عقیده‌اى را در ذهن خودشان حفظ کنند و اعمال شخصى را انجام دهند، اما نظام اجتماعى، تحت حاکمیت دشمنان خدا و اندادالله باشد! بعثت آمد تا زندگى مردم را شکل دهد. بحمدالله این کار در نظام اجتماعى اسلام انجام گرفت؛ ملت ما هم آثارش را مشاهده کرد و ثمرات شیرین آن را هم چشید.

بنده احساس مى‌کنم که ما احتیاج داریم که در زمینه‌ى اخلاق و تزکیه و تهذیب، بر روى نفوس خودمان و نفوس دیگران کار کنیم. نوسازى معنوى نظام اسلامى و ملت مسلمان ایران، این مجاهدت بزرگ را لازم دارد و این هم یکى از پیامهاى مهم بعثت است.

بیانات در دیدار با مسؤولین کشور به مناسبت مبعث پیامبر گرامى اسلام(ص)

سیمای حقوق در قرآن


  

سیمای حقوق در قرآن

حق مالکیت زن
«وَ آتُواالنِّساءَ صَدُقاتِهِنَّ نِحلَهً» (نساء4)
و مهر و کابین زنان را به صورت هدیه و با رغبت بدهید.
* زن مالک مهریه ی خود است پدر و بستگان زن، حقّ گرفتن مهریه ی او را برای خود ندارند. «آتوا النّساء صدقاتهن»
« وَإِن أَرَدتُمُ استِبدالَ زَوجٍ مَکانَ زَوجٍ وَ آتَیتُم إِحداهُنَّ قِنطاراً فَلا تَأ خُذُوا مِنهُ شَیئاً» (نساء20)
و اگر خواستید همسری بجای همسری انتخاب کنید و مال فراوانی به آنان داده باشید، از او چیزی مگیرید.
* زن حقّ مالکیت دارد و مهریه باید بی کم و کاست به او تحویل شود.« فلا تأخذوا منه شیئا»
« لِلرِّجالِ نَصِیبٌ مِمَّا اکتَسَبُوا وَ لَلنِّساءِ نَصِیبٌ مِمَّا اکتَسَبنَ » (نساء،32)
برای مردان از آنچه بدست آورده اند بهره ای است و برای زنان نیز از آنچه کسب کرده اند بهره ای می باشد.
* هر یک از زن و مرد نسبت به دستاوردهای خود به طور مساوی مالکند. « للرّجال نصیب، للنساء نصیب»
« وَ یَستَفتُونَکَ فِی النِّساءِ قُلِ اللُّه یُفتِیکُم فِیِهنَّ وَ ما یُتلی عَلَیکُم فِی الکِتابِ فِی یَتامَی النِّساءِ اللاَّتی لا تُوتُو نَهُنَّ ما کُتِبَ لَهُنَّ وَ تَرغَبُونَ أَن تَنکِحُوهُنَّ وَ المُستَضعَفِینَ مِنَ الوِلدانِ وَ أَن تَقُومُوا لِلیَتامی بِالقِسطِ وَ ما َتفعَلُوا مِن خَیرٍ فَإِنَّ اللَّه کانَ بِهِ عَلِیماً»(نساء،127)
و درباره ی (ارث) زنان از تو فتوی می خواهند، بگو: خدا درباره آنها به شما فتوی می دهد، و آیه های قرآن که بر شما تلاوت می شود، درباره ی زنان یتیم که حقّشان را نمی دهید و می خواهید به ازدواجشان در آورید و کودکانی که مستضعفند ( به شما فتوی می دهد) که با یتیمان به انصاف رفتار کنید و هر کار نیکی انجام دهید، خدا از آن آگاه است.
* خدا زنان را مالک دانسته و برایشان بهره ای از ارث قرار داده است.«کتب لهن»
وَ المُحصَناتُ مِنَ المُومِناتُ والمُحصَناتُ مِنَ الَّذِینَ أُوتُوا الکِتابَ مِن قَبلِکُم إِذا آتَیتُمُوهُنَّ أُجُورَهُنَّ مُحصِنِینَ غَیرَ مُسافِحِینَ وَ لا مُتَّخِذِی أَخدانٍ» (مائده،5)
و (ازدواج با) زنان پاکدامن و باایمان و نیز زنان پاکدامن از کساکنی که پیش از شما به آنان کتاب آسمانی داده شده مانعی ندارد. در صورتی که مهریه زنان را بپردازید و پاکدامن باشید نه زناکار، و نه دوست گیرنده ی پنهانی(و نامشروع).
* زن چه مسلمان و چه غیر مسلمان حقّ مالکیّت دارد.«اُجورهنّ»
* زن غیر مسلمان هم حق دارد مهریه بگیرد. «مِنَ الَّذِینَ أُوتُوا الکِتابَ مِن قَبلِکُم إِذا آتَیتُمُوهُنَّ أُجُورَهُنَّ»
« وَلا یُبدِینَ زِینَتَهُنَّ إِلاَّ لِبُعُولَتِهِنَّ أَو آبائِهِنَّ أَو آباءِ بُعُولَتِهِنَّ أَو أَبنائِهِنَّ أَو أَبناءِ بُعُولَتِهِنَّ أَو إِخوانِهِنَّ أَو بَنِی إِخوانِهِنَّ أَو بَنِی أَخَواتِهِنَّ أَو نِسائِهِنَّ أَو ما مَلَکَت أَیمانُهُنَّ أَو التَّابِعِینَ غَیرِ أُولِی الإِربَةِ مِنَ الرِّجالِ أَوِ الطِّفلِ الَّذِینَ لَم یَظهَرُوا عَلی عَوراتِ النِّساءِ»(نور،31)
و زینت خود را ظاهر نکنند جز برای شوهر خود، یا پدر خود یا پدر شوهر خود، یا پسر خود، یا پسر شوهر خود( که از همسر دیگر است) یا برادر خود، یا پسر برادر خود، یا پسر خواهر خود، یا زنان(هم کیش) خود، یا نچه را مالک شده اند( از کنیز و برده)، یال مردان خدمتگزار که تمایل جنسی ندارند، یا کودکانی که(به سنّ تمییز نرسیده و)بر امور جنسی زنان آگاه نیستند.
* زن حقّ مالکیّت دارد.«مَلَکت ایمانهنّ»
«إِنَّ المُسلِمینَ وَالمُسلِماتِ و المُؤمِنیِنَ وَالمُؤمِناتِ وَالقانِتِینَ وَ القانِتاتِ وَالصَّادِقِینَ وَ الصَّادِقاتِ وَالصَّابِرِینَ وَالصَّابِراتِ وَالخاشِعِینَ وَالخاشِعاتِ وَ المُتَصَدِّقِینَ وَ المُتَصَدِّقاتِ وَ الصَّائِمِینَ وَالصَّائِماتِ وَالحافِظِینَ فُرُوجَهُم وَالحافِظاتِ والذَّاکِرِینَ اللّهَ کَثِیراً وَالذَّاکِراتِ أَعَدَّ اللّهُ لَهُم مَغفِرَةً وَ أَجراً عَظِیماً»(احزاب،35)
همانا مردان مسلمان و زنان مسلمان، و مردان با ایمان و زنان با ایمان، و مردان مطیع خدا وزنان مطیع خدا، و مردان راستگو و زنان راستگو، و مردان شکیبا و زنان شکیبا، و مردان فروتن و زنان فروتن، و مردان اتفاق گر و زنان اتفاق گر، و مردان روزه دار وزنان روزه دار، ومردان پاکدامن و زنان پاکدامن، و مردانی که خدا را بسیار یاد می کنند و زنانی که بسیاربه یاد خدا هستند، خداوند برای (همه ی)آنان آمرزش و پاداشی گرانقدر و بزرگ آماده کرده است.
* زن نیز مثل مرد اهلیت کامل دارد تا جایی که می تواند اموال خود را ببخشد.«المتصدّقین والمتصدّق
نقل از ماوی

چهار ذکر الهی در چهار حالت بحرانی

حضرت امام جعفر صادق (علیه السلام ) فرموده است: در شگفتم برای کسی که از چهار چیز بیم دارد، چگونه به چهار کلمه پناه نمی برد؛ 

در شگفتم برای کسی که ترس بر او غلبه کرده، چگونه به ذکر «حسبنا الله و نعم الوکیل» (آل عمران ایه ۱۷۱) پناه نمی برد. در صورتی که خداوند به دنبال ذکر یاد شده فرموده است: پس (آن کسانی که به عزم جهاد خارج گشتند، و تخویف شیاطین در آنها اثر نکرد و به ذکر فوق تمسک جستند) همراه با نعمتی از جانب خداوند (عافیت) و چیزی زاید بر آن (سود در تجارت) بازگشتند، و هیچگونه بدی به آنان نرسید

 
در شگفتم برای کسی که اندوهگین است چگونه به ذکر «لا اله الا انت سبحانک انی کنت من الظالمین» (سوره انبیاء آیه ۸۷) پناه نمی برد. زیرا خداوند به دنبال این ذکر فرموده است: «پس ما یونس را در اثر تمسک به ذکر یاد شده، از اندوه نجات دادیم و همین گونه مومنین را نجات می بخشیم.» (سوره انبیاء آیه ۸۸)

 
در شگفتم برای کسی که مورد مکر و حیله واقع شده، چگونه به ذکر «افوض امری الی الله، ان الله بصیر بالعباد» (سوره غافر آیه ۴۴) ... پناه نمی برد. زیرا خداوند به دنبال ذکر فوق فرموده است: «پس خداوند (موسی را در اثر ذکر یاد شده) از شر و مکر فرعونیان مصون داشت.» (سوره غافر آیه ۴۵

 
در شگفتم برای کسی که طالب دنیا و زیباییهای دنیاست چگونه به ذکر «ماشاءالله لاحول و لاقوة الا بالله» پناه نمی برد، زیرا خداوند بعد از ذکر یاد شده فرموده است: «مردی که فاقد نعمتهای دنیوی بود، خطاب به مردی که از نعمتها برخوردار بود) فرمود: اگر تو مرا به مال و فرزند، کمتر از خود می دانی امید است خداوند مرا بهتر از باغ تو بدهد


حدیث روز

سعدبن ابی وقاص یقول سمعت النّبی ص یقول فاطمة بضعة منّی من سرّ ها فقد سرّنی و من ساء ها فقد ساءنی فاطمة اعزّالبریّة علی

بحا رالانوار ج:43 ص: 39
امالی شیخ طوسی ص: 24
امالی مفید ص :260
مناقب ح:3 ص :332

پیا مبر اکرم فرمود: 
فاطمه پاره تن من است کسی که او را مسرور کند مرا مسرور کرده و کسی که به اوبدی کند به من بدی کرده است فاطمه عزیز ترین مرد م نزد من است