روزنگار عدالت:علی قنبریان علویجه

حقوقی-اجتماعی-آموزشی-خبری

روزنگار عدالت:علی قنبریان علویجه

حقوقی-اجتماعی-آموزشی-خبری

نقض اصل برائت با قواعد تفسیری ممکن نیست

نقل از پرتابل ماوینسخه چاپی  


در نشست بررسی رای پرونده «قتل در میدان کاج» مطرح شد: نقض اصل برائت با قواعد تفسیری ممکن نیست

مرد جوانی، جوان دیگری رادر میدان کاج سعادت آباد تهران در مقابل چشم مردم با سه ضربه چاقو مجروح کرد که وی پس از انتقال به بیمارستان مدرس جان باخت . این قتل در مقابل چشم مردم و تعدادی پلیس وقوع یافت و تعدادی از رهگذران از این حادثه تلخ فیلم گرفته بودند. انتشار فیلمها افکار عمومی را جریجه دار کرد و پرونده مورد توجه رسانه ها قرار گرفت. مسئولان عالی قضائی نیز در مواجه با این پرونده خواستار برخورد سریع و قاطع شدند. عامل جنایت خونین در شعبه 71 دادگاه کیفری استان مقابل قاضی این شعبه و 4 مستشار قرار خواهد گرفت و به صورت ویژه و خارج از نوبت در شعبه 71 دادگاه کیفری مورد رسیدگی قرار گرفت و مراحل قانونی این پرونده به سرعت طی شد و حکم قصاص متهم اجرا شد.
به گزارش ایسنا، با توجه به اهمیت این پرونده اولین جلسه نقد و تحلیل آرای قضایی از سوی معاونت آموزش و تحقیقات قوه قضائیه با محوریت رای پرونده «قتل در میدان کاج» با حضور قائم مقام معاونت آموزش قوه قضائیه، معاون دادستان تهران، یک قاضی دیوان عالی کشور، یک مستشار دادگاه کیفری استان تهران و یک استاد دانشگاه برگزار شد.
رأی، نتیجه‌دادرسی و محصول نهایی کار است
محمد درویش‌زاده، قائم‌مقام معاونت آموزش قوه قضاییه، طی سخنانی در ابتدای این نشست اظهار کرد: مستند بودن آرا، بنیاد شکل‌گیری مشروطه در ایران بوده است و بیش از 100 سال می‌گذرد که جامعه ایرانی به خلأ‌ها، آسیب‌ها‌و مصیبت‌های ناشی از رای غیر مستدل رسیده است. وی رای را نتیجه دادرسی و محصول نهایی کار دانست و با بیان اینکه در این جلسه از دید تولید علم به رای نگاه می‌کنیم، عنوان کرد: تولید دانش بومی یک آرمان تاریخی است. درویش‌زاده با اشاره به مراحل شکل‌گیری انقلاب مشروطیت تصریح کرد: در متمم قانون اساسی مشروطه، مستدل و مستند بودن رای تصریح شده است. در قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران هم مستند بودن آرا تصریح شده و به این ترتیب ما با یک بنیاد و پدیده اساسی، آرمانی، تاریخی و سازنده مواجه هستیم.
قائم مقام معاونت آموزش قوه قضائیه درباره‌ماموریت‌های مرکز پژوهش‌های معاونت آموزش نیز گفت: این ماموریت‌ها در سه محور تولید محتوای آموزشی، مدیریت پایان‌نامه‌های آموزش‌های پودمانی و انجام پژوهش‌های آموزشی خلاصه می‌شود.
درویش‌زاده درباره‌کل محتوای آموزشی خاطرنشان کرد: مجموعه آثار حقوقی که در سال منتشر می‌شود حدود 500 عنوان است. در تولید محتواهای آموزشی باید توجه داشته باشیم که از تکرار و موازی‌کاری بپرهیزیم.
وی نتایج بحث‌های مطرح در جلسه را تولید محتوای آموزشی دانست و گفت: نیازسنجی، منبع‌شناسی و انتخاب محقق، فرآیندهایی است که عدم تکرار در تولید محتوا را تضمین می‌کند.
قائم مقام معاون آموزش قوه قضاییه درباره‌پایان‌نامه‌های آموزشی پودمانی قضات نیز گفت: اگر روزی احساس فارغ‌التحصیلی کردید، مطمئن باشید به توقف علمی رسیده‌اید. قوه قضائیه برای اینکه آموزش مادام‌العمر در قوه قضائیه شکل بگیرد، ساز و کار آموزش ضمن خدمت را پیش‌بینی کرده است و اگر میزان شرکت افراد در آموزش‌های مقرر به 800 ساعت برسد، مزایای یک مقطع تحصیلی را برای همکاران خواهد داشت. در پایان این 800 ساعت 100 ساعت پایان‌نامه وجود دارد که در حال حاضر 300 نفر از قضات در مرحله پایان‌نامه هستند.
«تحریک» در قانون، تعریف دقیقی ندارد
فریدون امیرآبادی فراهانی، معاون دادستان تهران و سرپرست دادسرای امور جنایی پایتخت نیز در این نشست به بحث پیرامون میزان اتقان قرار مجرمیت این پرونده پرداخت و تصریح کرد: از نظر معناگزینی و به‌گزینی واژه‌های حقوقی، قرار مجرمیت پرونده قتل میدان کاج اشکالات نوشتاری متعددی دارد که این تعابیر اشتباه در کیفرخواست نیز به کار رفته است.
وی با اشاره به عبارت «دفاع بلاوجه» اظهار کرد: این کلمه، اصطلاح رایجی است که در کیفرخواست‌ها به‌وفور به‌کار می‌رود. در قرار مجرمیت این پرونده، مواردی شمرده می‌شود ولی در خصوص معاونت «سعیده.الف» هیچ مطلبی بیان نشده است. در کیفرخواست نیز همین وضعیت وجود دارد. دلایل مجرمیت متهمه در قرار و کیفرخواست ذکر نشده است. علاوه بر آن نوع تحریک در کیفرخواست بیان نشده است.
سرپرست دادسرای امور جنایی تهران با توضیح اصطلاح تحریک در قرار و کیفرخواست، افزود: تعریف قانون از اصطلاح تحریک، دقیقا مشخص نیست. در صورتی که شخصی که قصد تحریک دیگری را داشته باشد و صرفا کینه و حقه خود را به دیگران انتقال دهد، این تحریک غیرمستقیم تلقی شده و نمی‌تواند مورد استناد قرار گرفته و معاونت در جرم به حساب آید.
وحدت رسیدگی به زنا و قتل بر اساس رأی وحدت‌رویه بود
همچنین صفرپور ـ قاضی دیوان عالی کشور ـ در این نشست در خصوص اینکه چرا به اتهام زنای متهم نیز در دادگاه کیفری استان رسیدگی شده است، تصریح کرد: در این زمینه یک رای وحدت رویه وجود دارد که به کلیه اتهامات متهم باید یک‌جا رسیدگی شود. در حقوق، جرایم مرتبط وجود دارد. جرایم زنا یا رابطه نامشروع نیز جرم مربوط به این قتل است.
وی در ادامه با طرح این سوال که چرا شعبه دیوان، برائت را نپذیرفته به خصوص که اولیای دم مقتول نسبت به رای برائت اعتراض کردند، تصریح کرد: با توجه به اینکه اصل برائت از اصول اولیه در فقه و اسلام بوده و به لحاظ برخورداری از حمایت مکرر شرع و قانون و اختصاص یک اصل قانون اساسی یعنی اصل 37 از اصالت و استواری برخوردار است که مانع تجدیدنظرخواهی در مورد آرای آن می‌شود.
این قاضی دیوان عالی کشور یادآور شد: اکثریت شعب دیوان به این نتیجه رسیده‌اند که رای برائتی که از دادگاه کیفری استان می‌رسد، تجدیدنظرخواهی در مورد آن صورت نمی‌گیرد. ضمن آنکه شاکی حق تجدیدنظرخواهی از رأی برائت را ندارد.
صفرپور صدور این رای را برخلاف اصل و قاعده عنوان کرد و گفت: احتمالا صدور آن براساس مصلحت جامعه و ملاحظاتی دیگر بوده که چنین امر استثنا و خلاف قاعده‌ای ایجاد شده است. ما نمی‌توانیم برای نقض اصل برائت از قواعد تفسیری استفاده کنیم.
وی با بیان اینکه دیوان عالی کشور با توجه به بند ج تبصره 5 ماده 20 قانون تشکیل دادگاه‌های عمومی و انقلاب رای برائت را نمی‌پذیرد، به متن این تبصره اشاره کرد و افزود: در این تبصره آمده است که محکوم علیه، دادستان و مدعی خصوصی یا نماینده قانونی وی از حیث ضرر و زیان می‌توانند از رای دادگاه کیفری استان تقاضای تجدیدنظر کنند. با توجه به این موارد ملاحظه می‌کنیم که شاکی خصوصی در قانون ذکر نشده است.
این قاضی دیوان عالی کشور در ادامه خاطرنشان کرد: البته در ماده 26 به صورت کلی و عام به شاکی خصوصی اشاره شده است اما این ماده فقط به کیفری استان مربوط نمی‌شود.
دیوان عالی به دلیل مصلحت، رای زنای غیرمحصنه در پرونده را نقض کرد
محمدی کشکولی، مستشار دادگاه کیفری استان تهران نیز در این نشست تصریح کرد: معیار صلاحیت در قلمرو صلاحیت دادگاه‌های کیفری بر اساس بزهکارمداری یا جرم‌مداری است. در بحث جرم و مجازات‌مداری میزان مجازات‌محوری مطرح است که آرای مختلفی را در پی دارد و مناقشات فراوانی به‌وجود آورده است.
وی با طرح این پرسش که چرا رای دادگاه پرونده قتل میدان کاج تهران درباره معاون جرم با نظر اکثریت و اقلیت صادر شد؟ افزود: در بحث تعیین کردن مصادیق جرم بین اساتید دانشگاه و قضات اختلاف‌نظر وجود دارد که این اختلاف باید با حضور اساتید دانشگاه مورد بررسی قرار گیرد.
مستشار دادگاه کیفری استان تهران اظهار کرد: با مراجعه به رای پرونده قتل میدان کاج وقتی به زنای غیرمحصنه توجه شود، این جرم بدون کیفرخواست در دادگاه مطرح شد. کیفیت وقوع جرم زنای غیرمحصنه در دادگاه مورد بررسی قرار گرفت ولی در دیوان عالی کشور به دلیل ترجیح دادن مصلحت و توجه به آثار روانی و اجتماعی آن، قضات این رای را نقض کردند و این در حالی بود که متهم، به روابط نامشروع طی مدت سه سال با متهمه اعتراف کرده بود.
کشکولی با اشاره به دلایل رسیدگی دادگاه کیفری به جرم زنای غیرمحصنه گفت: وقتی عنوان اتهام زنای غیرمحصنه مطرح می‌شود در دادگاه کیفری استان موضوع مطرح و رسیدگی می‌شود؛ چراکه این اتهام در راستای جرم قتل و تأکید قانونگذار بر رسیدگی به کلیه اتهامات در یک موضوع است و به همین دلیل رسیدگی به اتهام زنای غیرمحصنه در دادگاه کیفری مورد بررسی و صدور رأی قرار گرفت.
تبانی، لازمه وحدت قصد نیست
همچنین دکتر حسین آقایی‌نیا، استاد حقوق دانشگاه تهران و مولف کتاب جرایم علیه اشخاص در این نشست با بیان اینکه حکم پرونده قتل میدان کاج از ناحیه قضات مجربی صادر شده است، تصریح کرد: در عین حال مسائل حقوقی همواره قابل نقد است و باید توجه داشت که نقد، عیب‌جویی نیست.
وی با اشاره به اظهارات یکی از کارآموزان حاضر در جلسه که گفته بود کیفرخواست باید با امضای جانشین دادستان باشد نه دادیار اظهارنظر، گفت: دادیار در سلسله مراتب نظام قضایی مقامی پایین‌تر از بازپرس دارد و صدور کیفرخواست از ناحیه دادیار اظهارنظر این سلسله مراتب را مخدوش می‌کند.
این حقوقدان در خصوص بخشی از رای که مربوط به معاونت در جرم «سعیده» بوده است نیز اظهار کرد: قرار مجرمیت بسیار مجمل شده است. رای باید مستند و مستدل باشد. نمی‌شود یک پرونده 500 صفحه‌ای فقط یک صفحه کیفرخواست داشته باشد. متاسفانه این عادت قضایی ما شده است.
آقایی‌نیا با بیان اینکه در معاونت موثر بحث میزان تاثیر مطرح است، خاطرنشان کرد: باید بررسی کرد که آیا ملاک ما در معاونت، نوعی است یا شخصی؟ آیا تحریک باید متعارف باشد یا تحریک شدن مرتکب مدنظر است؟ متاسفانه در رای به این موضوع اصلا اشاره‌ای نشده است. ‌وی افزود: اگر ملاک را تحریک متعارف بگیریم، باید بررسی شود که آیا تحریک، محقق شده است یا خیر. در مرحله بعدی این موضوع مطرح است که آیا در زمان وقوع جرم نیز آثار تحریک پا بر جا بوده یا خیر. حتی اگر این سه مرحله وجود داشته باشد اما مرحله چهارم وجود نداشته باشد نمی‌توان گفت معاونت موثر وجود داشته است. در مرحله چهارم باید ثابت شود در فاصله زمانی که مجرم تحریک شده بود تا زمان وقوع جرم آیا یک انسان متعارف به آرامش می‌رسد یا خیر.
این استاد دانشگاه در مورد رابطه سببیت و نقش آن در اثبات معاونت گفت: باید ثابت کنید رابطه‌ای بین وقوع جرم و تحریک وجود داشته است. میزان تاثیر در معاونت نباید به اندازه‌ای باشد که بر اختیار مرتکب جرم اثرگذار باشد. اگر چنین شد معاون تبدیل به سبب اقوی می‌شود.
آقایی‌نیا در رابطه با وحدت قصد نیز توضیح داد که وقتی از وحدت قصد صحبت می‌کنیم به این معنی است که معاونت فقط در جرائم عمدی قابل تصور است. معاون هیچ‌گاه در مقابل مباشر قرار نمی‌گیرد. ‌وی با ذکر این نکته که وحدت قصد مربوط به هماهنگی و تبانی نیست، اظهار کرد: تبانی، لازمه وحدت قصد نیست. ‌این استاد دانشگاه تهران با اشاره به دلایلی که اکثریت و اقلیت قضات دادگاه کیفری استان در ارائه نظرات متفاوت در خصوص معاونت «سعیده» داشته‌اند، گفت: اقلیت اساسا مسائل دیگری متفاوت از رای صادره اکثریت مطرح کرده‌اند و گفته‌اند که چون قاتل سال‌ها «سعیده» را در عذاب قرار داده، این زن با رفیق شدن با مقتول درصدد بوده مقتول را در مقابل قاتل قرار دهد.
آقایی‌نیا با بیان اینکه معاونت نمی‌تواند محدوده‌وسیله و طرف داشته باشد خاطرنشان کرد: اقلیت در نظر خود نمی‌گوید دسیسه، فریب و نیرنگ چگونه محقق شده است.

اسیدپاشی؛ جرمی با تبعات سوزاننده‌تر از اسید

نقل از پرتال نشریه ماوی

حادثه‌ تلخ اسیدپاشی سال 1383 که طی آن مرد جوانی به دنبال شنیدن پاسخ منفی ازدواج، اسید به صورت دختری جوان ریخت و علاوه بر نابینایی و کاهش حس بویایی، صورت او را نیز در این حادثه نابود ساخت، پرونده ای بود که اجرای حکمش در سال جاری با واکنش‌های متفاوتی روبرو شد. با شکایت این خانم، قرار مجرمیت برای متهم صادر و پرونده جهت محاکمه به دادگاه کیفری استان تهران ارجاع داده شد. قضات شعبه 71 کیفری، ششم آذر ماه سال 87 پس از اخذ اظهارات متهم و شاکی، حکم قصاص دو چشم به شیوه مورد درخواست شاکی - ریختن اسید در چشم متهم و پرداخت دیه جراحات وارده پس از پرداخت تفاضل دیه از سوی شاکی – را صادر کردند. حکم فوق پس از تأیید ازسوی دادگاه، توسط دیوان‌عالی کشور روز 21 اسفند 87 تأیید و برای اجرا به اداره احکام دادسرای امور جنایی تهران ارجاع شد. از آن سال تاکنون حکم قصاص در اختیار واحد اجرای حکم دادسرای امور جناحی باقی مانده بود تا این که در ماه اخیر قرار شد این حکم اجرا شود اما بنا به دلایلی به تاخیر افتاد. دادستان تهران در پاسخ به این ابهام که چرا حکم اسیدپاشی اجرا نشد، گفت: اجرای چنین حکمی مستلزم تمهیدات پزشکی ویژه ای است؛ چون باید قصاص برابر باشد. در روز اجرای حکم مشخص شد اجرا کننده حکم نمی تواند آن چه ما می خواهیم اجرا کند برای همین حکم به تعویق افتاد. این پدیده شوم از سال‌های 1334 رواج پیدا کرد. یکی از قضات دادگستری از اولین قربانیان اسیدپاشی بوده است. مرتکب جرم کسی بود که توسط آن قاضی به حبس محکوم شده بود. ضایعات شدید و بدنی هولناکی که در سال‌های 1334 تا 1337 رخ داد موجب شد که قانون‌گذار اقدام به تصویب ماده واحده‌ای در خصوص اسیدپاشی نماید که بر اساس آن: «هرکس عمدا با پاشیدن اسید یا هر نوع ترکیبات شیمیایی دیگر موجب قتل کسی ‌بشود به مجازات اعدام و اگر موجب مرض دائمی یا فقدان یکی از حواس مجنی علیه گردد به حبس ‌جنایی درجه یک و اگر موجب قطع یا نقصان یا از کار افتادن عضوی از اعضا بشود به حبس جنایی‌درجه دو از 2 تا 10 سال و اگر موجب صدمه دیگری بشود، به حبس جنایی درجه دو از 2 ‌تا 5 سال محکوم خواهد شد.» در خصوص قسمت اول این ماده با توجه به اینکه در قانون مجازات اسلامی، مجازات قتل عمد قصاص می‌باشد، این بخش نسخ شده است. اما قسمت‌های بعدی این ماده تقریبا پابرجاست. تا قبل از آغاز دهه هشتاد کمتر پرونده اسیدپاشی را می‌توان مشاهده نمود که منجر به قصاص شده باشد. علت دو چیز بود؛ عدم پیش‌بینی قصاص در این ماده واحده و محدودیت‌های قانونی در اجرای قصاص عضو. همانطور که ماده 272 قانون مجازات اسلامی بیان می‌دارد: در قصاص عضو علاوه بر شرایط قصاص نفس شرایط زیر باید رعایت شود: 1-تساوی اعضا در سالم بودن 2-تساوی در اصلی بودن اعضاء 3-تساوی در محل عضو مجروح یا مقطوع 4-قصاص موجب تلف جانی یا عضو دیگر نباشد 5-قصاص بیشتر از اندازه جنایت نشود تا مدت‌ها براساس بند 5 ماده 272 که قصاص نباید از اندازه جنایت بیشتر شود، محاکم حکم به قصاص نمی‌دادند و قصاص به پرداخت دیه تبدیل می‌گردید. استدلال این بود که نمی‌توان به طور دقیق میزان جبران و قصاص را در اسیدپاشی تعیین کرد و دقیقا برابر آن اقدام به قصاص نمود. این دیدگاه به نوعی در پرونده اسیدپاشی دو خواهر بی‌گناه در سال 1378 تغییر کرد. در آن پرونده که با واکنش شدید روسای جمهور و قوه قضائیه وقت روبه‌رو شد، در خصوص کور شدن چشم حکم به قصاص داده شد و در خصوص سایر سوختگی‌ها به استناد همان بند 5 ماده 272 حکم به پرداخت دیه صادر گردید. تبعاتی دردناک تر از اسیدپاشی جرم اسیدپاشی به اعتقاد برخی از حقوقدانان تاکنون دارای ضمانت اجرای کافی قانونی نبوده است. از این‌رو این عده معتقدند که اجرای حکم قصاص می‌تواند مانعی موثر در جلوگیری از وقوع این جرم در آینده داشته باشد. به هر حال اجرا یا عدم اجرای قصاص حقی است که با احکام صادره اکنون در دستان قربانی معروف اسیدپاشی، قرار گرفته است. باید دید آیا این فرد طلوع خورشید را در روزهای آتی زندگی‌اش خواهد دید یا او نیز به سرنوشت قربانی‌اش دچار خواهد شد؟ شاید به طور قطع بتوان گفت که اسیدپاشی به نوعی از بسیاری از موارد قتل عمد نیز شدیدتر بوده و از قساوت قلب بیشتری حکایت دارد. در بسیاری از پرونده‌های قتل، قاتل به دلیل یک لحظه هیجان و عدم توانایی در کنترل خود با ضربه‌ای که به طرف خود وارد می‌آورد مرتکب قتل وی می‌شود اما در اسیدپاشی مسئله کاملاً متفاوت است. در این جرم با فردی روبه‌رو هستیم که با سبق تصمیم مجرمانه اقدام به تهیه وسیله مجرمانه، که در اکثر موارد در اختیار عموم نیز نمی‌باشد، نموده و با آن حداقل یک یا دو حس طرف خود را از بین می‌برد. در این حالت رنج و عذاب جبران نشدنی بر قربانی وارد می‌آید. دراسیدپاشی معمولاً به دلیل نحوه استفاده آن راه فرار و نجات نیز برای قربانی پیش از اقدام مرتکب وجود ندارد.. به‌رغم مطالب فوق، تا مدتها امکان قصاص برای مرتکبین اسیدپاشی وجود نداشت و این افراد معمولا به زندان‌های کوتاه مدت و پرداخت دیه محکوم می‌شدند. قطعا این مجازات برای حل شدن جزء جزء بدن با اسید در حالی که قربانی آن زنده است، کافی به نظر نمی‌رسد. قربانیان این جرم، که اکثرا خانم‌ها هستند، تبعات سنگینی را متحمل می‌شوند، از درد سوختن با اسید تا فراموش شدن و نگاه اطرافیان. این مسائل، تحمل اسیدپاشی را تا یک عمردردناک تر می‌کند. عنصر قانونی جرم اسیدپاشی در لایحه قانونی مربوط به پاشیدن اسید مصوب 16 اسفند 1337 آمده است: «هر کس عمداً با پاشیدن اسید یا هر نوع ترکیبات شیمیائی دیگر، موجب قتل کسی بشود به مجازات اعدام و اگر موجب مرض دائمی یا فقدان یکی از حواس مجنی علیه گردد به حبس جنائی درجه یک و اگر موجب قطع یا نقصان یا از کارافتادگی عضوی از اعضاء شود به حبس جنائی درجه 2 از دو سال تا 10 سال و اگر موجب صدمه دیگر شود به حبس جنائی درجه 2 از دو تا پنج سال محکوم خواهد شد.» چون ماده واحده از مصادیق اصلاحات و الحاقات قانون مجازات عمومی محسوب نمی‌شود مشمول حکم نسخ صریح ماده 729 قانون مجازات اسلامی قرار نمی‌گیرد. در مورد نسخ ضمنی ماده واحده جای تردیدی نمانده که صدر ماده به علت مغایرت با قانون مجازات اسلامی (قصاص نفس) منسوخ است و در مورد آن باید به مواد 204 الی 210 قانون مجازات اسلامی مراجعه شود. ولی قسمت اخیر ماده واحده و همچنین مجازات شروع به آن به قوت خود باقی است. رکن مادی جرم الف) عمل مرتکب: مقنن با تصریح به فعل پاشیدن مصادیق دیگر این مواد اگرچه منتهی به همان نتایج مندرج در ماده واحده شوند را از شمول این جرم خارج ساخته است. پس خورانیدن یا تزریق آنها از شمول ماده واحده خارج است. در عین حال نباید به منطوق واژه «پاشیدن» تسلیم محض بود، بنابراین اقداماتی مانند ریختن یا فرو کردن اعضاء بدن مجنی علیه در اسید، مترادف پاشیدن محسوب و منطبق با نظر مقنن است. ب) وسیله: وسیله در این ماده واحده شرط است که همان اسید یا ترکیبات شیمیائی مشابه است. ج) نتیجه مجرمانه: که از جمله اجزاء دیگر رکن مادی است. این نتایج عبارتند از مرض دائمی، فقدان یکی از حواس، قطع یا نقصان یا از کار افتادگی عضوی از اعضاء یا صدمه دیگر. رکن معنوی جرم سوء نیت عام: با توجه به صراحت ماده واحده، صرف سوء نیت عام یا قصد فعل پاشیدن اسید بر مجنی علیه کافی است. به علاوه لازم است که مرتکب به ماهیت وسیله (اسید یا ترکیباتی شیمیایی دیگر) نیز آگاه باشد تا بتوان مرتکب را عامد در پاشیدن اسید شناخت. در این جرم سوء نیت خاص (قصد نتیجه) شرط نیست و صرف سوء نیت عام کافی است و این اعم است از آنکه مرتکب نتیجه حاصله را خواهان بوده یا نبوده. لازم به ذکر است که ویژگی‌های مجنی علیه از نظر سن، جنس، سلامتی، بیماری، ضعف یا قوت نیز تأثیری در اعمال مجازات بر کسی که با پاشیدن اسید موجب مجروح شدن دیگری شده نخواهد داشت. مجازات الف) مجازات جرم تام: مجازات مقرر در ماده واحده (حبس) تابع شدت و ضعف نتایج مجرمانه است. چنانچه موجب مرضی دائمی یا فقدان یکی از حواس مجنی علیه یا قطع یا نقصان یا از کار افتادگی شود به حبس از دو سال تا ده سال و اگر موجب صدمات دیگری شود به حبس از دو سال تا ده سال و اگر موجب صدمات دیگری شود به حبس از دو تا پنج سال محکوم خواهد شد. ب) مجازات شروع به اسیدپاشی: شروع به اسیدپاشی صرف‌نظر از قصد نتیجه و یا انگیزه مرتکب جرم قابل مجازات است و کافی است که قصد فعل او احراز شود. ج) تخفیف و تعلیق مجازات: با توجه به منسوخ بودن ماده 44 قانون کیفر عمومی و قانون تعلیق اجرای مجازات مصوب 1346 که مجازاتهای حبس بیش از یکسال را قابل تعلیق نمی‌دانست، اعمال ماده 22 قانون مجازات اسلامی جهت تخفیف و اعمال ماده 25 به بعد قانون مجازات اسلامی جهت تعلیق مجازات بلامانع است. اسیدپاشی و افساد فی‌الارض در قانون مجازات اسلامی مصادیق محاربه و افساد فی الارض به طور انحصاری مشخص و در هر مورد مقنن به نوع جرم، وسیله، موضوع و امثال آنها تصریح نموده است. چون اسید سلاح محسوب نمی‌شود و مستند قانون برای محارب و مفسد فی‌الارض شناختن اسیدپاش وجود ندارد نمی‌توان مرتکب چنین جرمی را مفسد فی‌الارض شناخت. قرار بازداشت موقت الزامی برای مرتکب جرم اسیدپاشی در شقاوت‌آمیز و هولناک بودن جرم اسیدپاشی و آثار آن تردید نیست لذا مقنن در ماده 35 قانون آئین دادرسی دادگاه‌های عمومی و انقلاب در امور کیفری مقرر داشته که در موارد زیر، در صورت وجود قرائن و امارات کافی که دلالت بر توجه اتهام به متهم نماید صدور قرار بازداشت موقت الزامی است و تا صدور حکم بدوی ادامه خواهد یافت الف) قتل عمد، آدم‌ربائی، اسید پاشی و محاربه و فساد فی‌الارض ب... قصاص و ضرورت اجرا وقتی به موضوع قصاص در اسلام می‌نگریم درمی‌یابیم که خداوند حتی نسبت به خود انسان برای او دلسوزتر است زیرا اگر این حکم نبود هر جنایتی انجام می‌شد و قوانین خودساخته بشری ظلم در حق دیگری را آزاد می‌کردند. قصاص علاوه بر حیات، مانع از تجری شدن متجاوزان به حقوق دیگران است. البته گذشت از اجرای حکم قصاص نیزتنها با رضایت شاکی مجاز دانسته شده است. قرآن مجید هم برای توجه بشر به اجرای حدود قصاص مثال‌های فراوانی زده است و ما در تاریخ هم داشته‌ایم که برای احقاق حق و قصاص یک نفر، چند طایفه در جنگ‌ها و خونریزیها نابود شده‌اند در حالیکه اگر "یک چشم، با یک چشم و یک گوش با یک گوش" قصاص می‌شد، چنان وضعیت خطرناکی پدید نمی‌آمد. برخی معتقدند اولین ملاک برای اجرای حکم قصاص خداخواهی و خدا محوری است و در کنار آن تداوم حیات بشری است که آن نیز در راستای حکم خداوند قرار دارد و نمی‌توان خللی در آن وارد ساخت. وظیفه اصلی دستگاه قضایی هم علاوه بر شناخت حق، یاری کردن مظلومان برای رسیدن به حق و حقوق خود است. همه قضات نیز برای این تعهد اخلاقی، شرعی و قانونی خود قسم یاد کرده‌اند. روند صدور حکم و مراحل طی شده آن نشان می‌دهد که قاضی و دادگاه طبق قانون و شرع به تکلیف الهی خود عمل کرده‌اند و اکنون این دستگاه قضایی است که می‌بایست به دور از حاشیه سازیهای احتمالی سیاسی و بین‌المللی به تکلیف خود عمل کند.. قاضی و حکومت اسلامی برای احقاق حق در یک مسیر قرار دارند و رابطه منسجمی میان این دو وجود دارد که نمی‌توانند جدای از هم باشند و حکومت برای معرفی اسلام راستین اکنون باید مدافع قاضی عادلی باشد که براساس احکام جزایی اسلام حکم صادر کرده است. منافع شخصی، سیاسی و جناحی و حتی حقوق‌های به اصطلاح بین‌المللی نباید خللی در اجرای حق، پس از شناخت آن ایجاد کند. البته این حق هم وجود دارد که قوه قضائیه برای ایجاد صلح و سازش تلاش کند؛ ولی اگر علیرغم تلاش‌ها شاکی خواستار احقاق حق خود باشد، نمی‌توان بر خلاف خواست او حکم را معطل نگه داشت، همچنانکه همیشه موضوع داوری و ریش سفیدی وجود داشته است. بحث کیفری، بحث حساسی در اجرای احکام است همچنان که قصاص از حساس‌ترین بخش احکام کیفری محسوب می‌شود و نمی‌توان به سادگی از کنار آن گذشت. در این عرصه هرگونه حرکت احساسی یا به منظور جلب رضایت فرد، گروه، طایفه، طرفداران افراطی و حتی پیشبرد مسایل سیاسی و یا مراوده‌‌ای باشد، به زیان حق، قانون و شرع مقدس خواهد شد که تعلل و کوتاهی خاصی را به هیچ وجه نمی‌پذیرد. مطمئنا برخورد با این جرم باز هم نیاز به شجاعت و رعایت مصالح عمومی دارد تا با متناسب کردن مجازات این جرم بتوان تا حد امکان جلوی تکرار این حوادث ناگوار را گرفت. منابع: 1- خبرگزاری مهر، 29 خرداد 1390 2- روزنامه تهران امروز، اول خرداد 1390 3- روزنامه کیهان، اول خرداد 1390 4- .ایمانی، عباس؛ «فرهنگ اصطلاحات حقوق کیفری»، تهران، آریان، 1382، ص 51 5- آقائی‌نیا، حسین؛ «حقوق کیفری اختصاصی (جرائم علیه اشخاص)»، تهران، بنیاد حقوقی میزان، چ سوم، 86، ص 311. 6- «مجموعه جرائم و مجازات‌ها»، تدوین و تنفیع از عباسعلی رحیمی‌اصفهانی، مصطفی سلیمانی و مهدی روحانی؛ تهران؛ ریاست‌جمهوری، معاونت پژوهش؛ تدوین و تنفیع قوانین و مقررات، اداره چاپ و انتشار، 1383، چ دوم، ص 526 – 527 7- آشوری، محمد؛ «آیین دادرسی کیفری»، تهران، سمت، 1386؛ چ هشتم، ج دوم، ص 178

شورای امنیت و حمله به لیبی

دوستان با توجه به حمله کشورهای غربی به لیبی در پی تصویب شورای امنیت سازمان ملل متحد


اولین پرونده را به بحث حقوقی در این خصوص اختصاص داده و شورای امنیت و قطعنامه اخیر را مورد 


مداقه قرار میدهم به امید اینکه سودمند واقع گردد بدوا تاریخچه لیبی -سپس شورای امنیت و بلاخره


سیر مجرا تا حمله به لیبی ...



به ادامه مطلب مراجعه فرمایید

ادامه مطلب ...